برای مقابله با میرحسین موسوی
بازی بزرگ تبلیغاتی
انگلیس، امریکا، اسرائیل و سیما
نباید اجازه داد به این آسانی با سرنوشت مردم و انتخابات بازی کنند، به همان اندازه که باید هوشیار بود با اعلامیه ها و نوشته های چند پهلو و بی ارزش با اعتبار حزب توده ایران بازی نشود!
در انتخابات این بار ریاست جمهوری، علاوه بر
لالائی تحریم و خوابیدن در خانه، که دو تلویزیون بی بی سی و امریکا یکی با
زرنگی حرفه ای بیشتر و دومی با صراحت غیر حرفه ای مبلغ آن شده اند، طرح ها
و ترفندهای دیگری هم به میدان آورده شده است. از جمله انتقاد باصطلاح
انقلابی از میرحسین موسوی از یکسو و تائید و تبلیغ شیخ مهدی کروبی از سوی
دیگر. آنها که منتقد انقلابی میرحسین موسوی شده اند و به خونخواهی قتل عام
سیاسی 67 به میدان آمده اند، با آنها که مبلغ آقای کروبی شده اند، هر دو
دستشان در یک جیب است، اما دو نقش را بازی می کنند. یا حداقل دستشان در آن
جیبی است که این دو نقش را هدایت می کند.
نه آنها که به خون خواهی قتل عام 67 به میدان در آمده اند و نه آنها که
مبلغ دو آتشه مهدی کروبی شده اند، هیچکدام خواهان رئیس جمهور شدن این دو
نیستند، بلکه با این بازی می خواهند احمدی نژاد را 4 سال دیگر رئیس جمهور
نگهدارند. چون میدانند کروبی آراء کمتری دارد و شانس پیروزی ندارد مبلغ او
شده اند تا از آن که رای بیشتر و امکان پیروزی بر احمدی نژاد را دارد آرائی
به سود این یکی کم کنند. همچنین، با این ترفند می کوشند از کنار رفتن کروبی
به نفع موسوی جلوگیری کنند و او را تا آخرین لحظه در میدان نگهدارند تا
نتیجه انتخابات آن نشود که از آن بشدت بیم دارند. یعنی رفتن احمدی نژاد.
این که دولت دست و دل باز احمدی نژاد سبیل و گیس چه کسانی را چرب کرده و یا
نکرده، نه بر ما معلوم است و نه در تحلیل موضع گیری های رسانههای مورد
اشاره تاثیر تعیین کننده دارد. مردم هوشیارند و خود قضاوت می کنند.
نقش سوم، یعنی تحریم را بیشتر به رادیو اسرائیل و تلویزیون های لس انجلسی
داده اند که بخصوص این کانالهای تلویزیونی سخت در بحران مالی گرفتارند و از
هرکجا که پولی برسد غنیمت است!
در داخل کشور نیز نقش آفرین اصلی که هر سه وظیفه را یکجا پیش می برد سیمای
جمهوری اسلامی است، که علاوه بر تبدیل شدن به بلندگوی تبلیغاتی احمدی نژاد
و سانسور اخبار انتخاباتی، در این انتخابات وظیفه اصلی اش جلوگیری از گرم
شدن تنور انتخابات و تقویت خانه نشینی 20 میلیون رای خاموش و در خواب
نگهداشتن مردم است.
اما تکلیف ما، یعنی توده ایها و همه دگراندیشان واقع بین، علیرغم نداشتن
تریبون هائی نظیر بی. بی. سی و امریکا و سیما و... چیست؟
اعلامیه های سه پهلو و چهار پهلو دادن، برای رفع تکلیف و ذخیره "همانطور که
ما گفته بودیم" بعد از انتخابات؟
اعلامیه ای صادر کردن و گفتن "بهتر است رای بدهیم" اما نگفتن "به چه کسی
رای بدهیم"؟
جمع همین نوع اعلامیه های باصطلاح انتخاباتی - که بیشتر در خارج و کمتر در
داخل منتشر شده-، حتی از اعلامیه مشروط نهضت آزادی هم عقب تر است که لااقل
گفته یا به کروبی رای بدهید و یا به موسوی.
در همین اعلامیه ها، که صادر نکردنش بهتر از صادر کردنش است، گفته شده
درانتخابات شرکت کنید (البته با طرح انواع اما و اگرها) و یا خیلی که
خواسته اند به انتخابات نزدیک شوند، گفته اند "جلوی رئیس جمهوری شدن احمدی
نژاد را بگیرید!".
ما سه کاندیدا بیشتر در برابر احمدی نژاد نداریم. موسوی، کروبی و محسن
رضائی. برای گرفتن جلوی احمدی نژاد راه دیگری، جز رای دادن به یکی از این
سه تن وجود دارد؟ اگر آنها که چنین اعلامیه های مدبرانه ای را صادر می کنند
راه حل دیگری دارند، چرا آن را نمی نویسند؟ و اگرندارند – که ندارند- چرا
به مردم نمی گویند به کدام یک از این سه تن رای بدهند و جلوی احمدی نژاد را
بگیرید؟
این، تکرار همان فرصت طلبی در بزنگاه مرحله دوم انتخابات دوره نهم ریاست
جمهوری نبود که صادر کنندگان همین نوع اعلامیه ها، از بیم اعلام حمایت از
هاشمی رفسنجانی و افتادن گریبانشان بدست راه توده، سکوت کردند و بعد از
رئیس جمهور شدن احمدی نژاد تازه یادشان آمد و نوشتند "باید به هر طریق جلوی
رئیس جمهور شدن او گرفته می شد؟"
به این ترتیب، بی تعارف باید گفت: صادر کنندگان این نوع اعلامیه ها و
دیگرانی که مواضعی مشابه با آنها در انتخابات گرفته اند، در همان دایره گچی
حرکت می کنند که بی. بی. سی و سیمای جمهوری اسلامی و تلویزیون امریکا دور
انتخابات کشیده اند.
یعنی ارتجاع غارتگر حاکم در داخل و سلطنت خواهان و امریکا و اسرائیل در
خارج! یعنی همان هائی که ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد به سودشان است. هم
بدلیل مناسبات لجام گسیخته وارداتی و هم به دلیل زمینه سازی بحران جنگی و
اتمی در منطقه و تسلیم شدن اعراب منطقه به قبول رهبری اسرائیل در منطقه.
از اینجا به بعد است که باید گفت: شعار آن که می گوید و می نویسد جلوی
ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد را باید گرفت، وقتی واقعی است و مانور و
بازی سیاسی با سرنوشت کشور و مردم و اعتبار حزب توده ایران نیست، که با راه
حل و بیان صریح موضع گیری سیاسی و انتخاباتی همراه باشد. در غیر اینصورت
این شعار، یعنی "جلوی احمدی نژاد را باید گرفت"، در عمل یعنی "کمک کنیم
احمدی نژاد سرجایش بماند!"
در همین یکصدسال اخیر ایران، چند بار فرصتهای اندك آزادی بدلیل اشتباهات،
ندانم كاریها، ماجراجویی ها یا محافظه كاری ها از كف رفته است؟
امروز تمام شهامت اخلاقی و نیروی اندیشه و خرد را باید به خدمت گرفت تا
روزنهای كه هنوز بر روی مردم ما باز است، بسته نشود. این روزنه انتخابات
است، با همه کاستی ها و محدودیت های آن که نیازی به تکرار آن ها نیست.
واقعیت درجامعه ما اینست، که حتی یك نفر از هفتاد میلیون تن جمعیت ایران
انتخابات را تحریم نمی کند. همه در انتخابات شركت می كنند. اما یك عده
آگاهانه شركت می كنند و یك عده شركت نمی كنند و به این ترتیب رای خود را
عملا برای مخالفان "اصلاحات" به صندوق می ریزند؛ و اجازه می دهند بقیه
برای آنان تصمیم بگیرند. چنین است که بنظرما، هیچکس دراین انتخابات و در
تعیین سرنوشت کاندیداهائی که در میدان حضور دارند بی طرف نیست. زیرا، بین
دو گزینه و دو انتخاب، عملا همه شرکت داریم.
راه توده 225 01.06.2009