راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

در این 4 سال
دولت احمدی نژاد
علیه امپریالیسم و یا
در خدمت آن عمل کرد؟

برخی ها می گویند دولت كنونی در ایران در حال یك مبارزه واقعی و غیرقابل انکار با امریكاست. در واقعی بودن این مبارزه چه دلیلی معتبرتر از تهدیدها و مبارزه جویی های مقامات دولت کنونی دربرابر امریکا و مقامات امریکا دربرابر دولت کنونی؟ بنابراین ترجیح دولت احمدی نژاد بر دولت محمد خاتمی در آن است که این دولت "ضدامپریالیست" است اما دولت خاتمی ضدامپریالیست نبود و تصور می كرد می شود با امریکا مناسبات دوستانه و صلح آمیز داشت.
ظواهر امر و ادبیات و روش و منش مقام های دو طرف، بویژه در دوران بوش این ادعا را تایید می کند ولی فقط در ظاهر امر. تردید نیست که تقابل میان دو دولت احمدی نژاد و امریكا یك تقابل كاملا واقعی است همانند تقابل میان دولت های ارتجاعی و امپریالیستی انگلیس و روسیه و فرانسه و آلمان و ایتالیا و غیره در جنگ جهانی اول که واقعی بود و در نتیجه آن دهها میلیون تن از مردم هر دو طرف درگیر بطور كاملا واقعی کشته شدند. یا تقابل آلمان با فرانسه و بریتانیا در جنگ جهانی دوم. تقابل دولت احمدی نژاد با امریکا باز هم به همان اندازه واقعی است كه تقابل میان طالبان افغانستان و صدام حسین در عراق با امریكا واقعی بود. با این معیارها می توان فکر کرد که مثلا تقابل امریکا با کوبا یا ونزوئلا کمتر واقعی است تا با طالبان و صدام حسین زیرا در شرایطی که امریکا نیروی خود را از آن سر جهان برای سرنگون طالبان افغانستان و صدام حسین عراق اعزام می کند، وجود دولت فیدل کاسترو در کوبا یا هوگو چاوز در ونزوئلا را در كنار گوش خود تحمل می کند. با معیارهای ظاهری که طرفداران احمدی نژاد "ضد امپریالیست" ارائه می دهند حتما باید معتقد بود که طالبان و صدام حسین از کاسترو و چاوز ضدامپریالیست تر بوده اند که امریکا آن دو را سرنگون کرده است و نه این دو را. برای آنکه ببینیم ظاهر تا چه اندازه می تواند، مانند ظاهر خورشیدی که دور زمین می گردد، گول زننده باشد به چند تجربه تاریخی دیگر هم نگاه کنیم.
در تمام دوران جنگ سرد اتحاد شوروی خواهان سیاست همزیستی مسالمت آمیز با امریکا و کشورهای غربی و گسترش مناسبات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی با این کشورها بجای مسابقه تسلیحاتی بود. در مقابل رهبران چین امپریالیسم را "ببر کاغذی" می خوانند و رهبران شوروی را به سازشکاری و تجدیدنظر طلبی متهم می کردند و از "مبارزه با امپریالیسم" حتی به بهای جنگ اتمی دفاع می کردند. در واقع نیز موضع رهبران شوروی به ظاهر سازش کارانه و موضع چین در ظاهر بسیار امپریالیسم ستیزانه بود. اما این ظاهر ضدامپریالیستی در واقع یک محتوای سازش کارانه عمیق را می پوشاند. ماهیت طبقاتی موضع به اصطلاح "ضدامپریالیستی" رهبری چین عبارت بود از "سازش اقشار بینابینی که برای یک دوره در روند انقلاب جهانی شرکت کرده بودند با امپریالیسم." بنابراین با وجود اشتباهات و ضعف های جدی که در سیاست خارجی شوروی در زمینه انترناسیونالیسم وجود داشت، تردید نیست که سیاست همزیستی مسالمت آمیز اتحاد شوروی برخلاف ظاهر آن صدها بار و میلیونها بار بیش از "ببر کاغذی" مائوئیست ها دارای محتوای ضدامپریالیستی بود.
باز هم یک تجربه تاریخی دیگر. در دوران جنگ ایران با عراق، حزب توده ایران معتقد بود که جنگی که رژیم صدام حسین با کشور ما آغاز کرده است یک جنگ ارتجاعی و ضدانقلابی است که به تحریک امپریالیست ها و در چارچوب منافع آنان به راه افتاده است. اما برعکس ما دیدیم که در میانه این جنگ، اسرائیل به نیروگاه های هسته ای در حال ساخت نه ایران بلکه عراق حمله کرد و آنها را نابود کرد. آیا قضاوت بر اساس ظاهر حوادث حق را به صدام حسین و ادعاهای ضد ضدامپریالیستی او نمی داد؟ حزب توده ایران معتقد بود که نه! صدام حسین هر ادعایی می تواند برای خود داشته باشد اما اگر اسراییل به نیروگاه های هسته ای صدام حسین حمله کرد برخلاف ظاهر امور بدان دلیل نبود که صدام ضدامپریالیست بود، بلکه از آنرو بود که امریکا و اسراییل حکومت او را ضعیف و در خطر سقوط می دیدند و مایل نبودند که نیروگاه های هسته ای بدست یک دولت ملی و دمکراتیک در عراق بیفتد. مشابه این نگرانی را اکنون امریکا و اسراییل در مورد ایران دارند و می ترسند تکنولوژی هسته ای بدست یک دولت دمکراتیک در ایران بیفتد که سیاست آزادی و آشتی ملی را در داخل کشور در پیش گیرد و در آنصورت دیگر نمی شود با چنین دولتی با یک پشتوانه داخلی نیرومند، همان رفتاری را کرد که امروز با دولت بدون پشتوانه احمدی نژاد دارند. چنانکه اخیرا روزنامه های اسرائیلی این مطلب را به صراحت نوشته و از احتمال روی کار آمدن یک دولت اصللاح طلب برای آنچه آنان "مقابله با برنامه اتمی ایران" نامیده اند ابراز نگرانی کرده اند.
چنانکه می بینیم نگرش سطحی و ظاهر بین به مبارزه ضدامپریالیستی قادر به درک پیچیدگی ها و ضرورتهای این مبارزه نیست و به همین دلیل دنبال امثال مائوئیست های سابق چین، طالبان، القاعده، صدام حسین و یا امثال احمدی نژاد به راه می افتد و سیاست های آنان را که جاده صاف کن امپریالیسم در منطقه و کشاندن آن به دور جنگ و مسابقه تسلیحاتی است مبارزه ضدامپریالیستی تصور می کند.
ما در دورانی زندگی می کنیم که در آن مبارزه برای صلح و دمکراسی عمده ترین اشکال مبارزه ضدامپریالیستی است. امپریالیسم بنا به ماهیت خود، و در شرایط کنونی، بدلیل برتری غیرقابل قیاسی که از نظر تسلیحاتی دارد تمایلش به حل مسایل از طریق نمایش یا کاربرد زور است. ادعاهای صلح خواهی و دمکراسی طلبی او همان ظاهر گول زننده ای است که نباید فریب آن را خورد. این ادعاها ناشی از فشار خواست های دمکراتیک و صلح طلبانه مردم دنیا و از جمله مردم خود امریکاست. خواست هایی که باید روی آن ها پافشاری کرد، به خواست جهانی تبدیل کرد و امپریالیسم را از این طریق به عقب راند.
صلح و دمکراسی از این جهت نیز عمده ترین شکل های مبارزه ضدامپریالیستی در دوران ماست که شرایط بیرونی و درونی تشکل مردم و مبارزه برای عدالت اجتماعی و سوسیالیسم را فراهم می کند. جامعه ای که از بیرون در تهدید جنگ است و از درون با مشکل نبود دموکراسی مواجه است، نه امکان متشکل شدن را دارد نه در زیر سایه تهدید جنگ و نبود آزادی این امکان هست که عدالت اجتماعی به مسئله عمده و اصلی آن تبدیل شود. دفاع از عدالت اجتماعی در چنین جامعه ای می شود همان پشتیبانی از اقتصاد صدقه ای کمیته امدادی و صندوق مهر الرضای احمدی نژاد.
می توان هزار شعار علیه امپریالیسم داد همانگونه که احمدی نژاد می دهد و پیش از آن صدام حسین و طالبان و مائوئیست ها داده اند، می توان هزار مقاله علیه امپریالیسم نوشته همانگونه که طرفداران احمدی نژاد و حتی حسین شریعتمداری در کیهان امروز می نویسند اما در عمل موضع امپریالیسم را تقویت کرد. آنکه در افغانستان با امپریالیسم مبارزه می کرد طالبان نبود، بلکه آن نیروهای دمکراتیکی بود که با طالبان مبارزه می کرد. آنکه در عراق با امپریالیسم مبارزه می کرد صدام حسین نبود، بلکه کمونیست ها و نیروهای مترقی عراق بودند که می کوشیدند حکومت صدام حسین را به زیر بکشند تا پای امریکا به کشورشان باز نشود. آنان هم که امروز برای صلح و دمکراسی و آشتی ملی و پایان دادن به سیاست جنگی می کوشند مبارزان واقعی ضدامپریالیست هستند، نه شعاردهندگان و مقاله نویس هایی که از مبارزه با امپریالیسم فقط ظاهر و ژست آن را گرفته اند تا عمق و مضمون آن را.

راه توده 217 16.03.2009

 

بازگشت