هندوستان در انتظای رعد و برق قومی- مذهبی
|
اعلام نتایج انتخابات مجلس هند، در 16 ماه مه 2009، سخت موجب ناخرسندی هواداران حزب فراگیر هند، بی جی پی( بهاراتیا جاناتا پارتی)، شد. این حزب که نیرومند ترین حزب اقلیت و بازوی سیاسی هندو های ناسیونالیست است، با شکستی نا منتظر روبرو شد و یک سوم از آراء خود را از دست داد. در حالیکه اکثر نامزدهای انتخاباتی این حزب تلاش کرده بودند در مبارزات انتخاباتی خود از نطق های کین توزانه و افتراق افکن خود داری ورزند و ملایم جلوه کنند. و درست ، "وارون گاندی"، نوۀ بزرگ نهرو، نخستین نخست وزیر هند، بر خلاف انتظار، در حوزۀ انتخابتی خود برنده شد، آنهم نه بدلیل ملایمت در گفتار، بلکه بر عکس، بدلیل نطق های تند و تیز و نفاق انگیز خود که به همین علت حتی باز داشت هم شد. گرچه فقط برای مدتی کوتاه. او در حالی که خط پهن سرخرنگی بر پیشانی کشیده بود، که نشان تعلق مذهبی به هندوئیست هاست، دستور داد تا سیک ها را از تظاهرات بیرون کنند و گفت ”اگر احدی دست به روی یک هندو بلند کند خود من شخصا دستش را قطع خواهم کرد” که این تهدیدی بود برای دیگر گروه های مذهبی بویژه مسلمانان هند. در حدود 140 میلیون نفر از مردم هند مسلمانند، یعنی بیش از ده در صد کل جمعیت هند. سازمان کادرهای هندو های ناسیونالیست، موسوم به "راشتریا ساوامِسواک سانگ"، که اختصارا ار اس اس خوانده می شود، در مقابل انتقادات، از گاندی حمایت کرد. ار اس اس ستون فقرات جنبش هندو های ناسیونالیست محسوب می گردد که چندین میلیون عضو دارد و از چند استثناء که بگذریم تمام کادرهای رهبری این حزب فراگیر از صفوف ار اس اس به حزب پیوسته اند. اینک بسیاری از ناظران بیم آن دارند که پس از پیروزی انتخاباتی گاندی، هندو های ناسیونالیست بار دیگر دست به خشونت بزنند.آچین وانائیک، رئیس دانشکده علوم سیاسی در دانشگاه دهلی که با 300 هزار دانشجو، بزرگترین دانشگاه هند محسوب می گردد، هشدار می دهد که ” گرچه ممکن است که بی جی پی در عرصه انتخابات توان خود را از دست داده باشد ولی نباید پیشرفت آرام و گاهی بی وقفه هندوهای ناسیونالیست را ناچیز شمرد، و به هیچ وجه نباید این شکست انتخاباتی را با شکست سیاسی یا ایده ئولوژیک یکی دانست، زیرا ار اس اس و سازمان های هم پیوند با آن در جامعه هند ریشه های عمیق دارند و بیش از هر نیروی سیاسی دیگر در نسوج جامعه رسوخ کرده اند”. معنی نفوذ ایده ئولوژیک این است که یک جنبش سیاسی تا چه حد جای خود را در جامعه محکم کرده است. تصمیم گیرنده سرکرده گروه است ویجای چاتایواله 45 سال دارد و متولد ماهاراشترا است. او دکتر در رشته میکروبیولوژی است. در آمریکا پژوهش کرده وبرای یک کنسرن داروئی در هند و آلمان کار می کند. او می گوید ”بیاد می آورم که از پنج سالگی عضو ار اس اس بودم، زیرا پدرم عضو این سازمان بود. او خواهران وبرادران مرا نیز به این سازمان برده بود.” او در آن زمان که پنجساله بود گهگاه و بعدها مرتب در دیدار های صبحانه ار اس اس در شاکاس، که تعداد آنها در حدود 30 هزار است، حضور می یافت. شاکاس که در محیطی سرباز روی می دهد و به مارش نظامی شبیه است، سلول اولیه ار اس اس است. او می گوید سرکرده گروه تصمیم می گیرد که بقیه چه باید بکنند. بخش مهمی از شاکاس عبارتست از برگزاری مسابقات، نرمش، ورزش و یوگا. و همچنین خواندن سرودهای ملی و دعا. ”سازمان دهی بسیار دقیق است و افراد در بارۀ انظباط مطالب فراوانی می آموزند”. امروز، این مرد خوش لباس، با همسرش در یک آپارتمان بزرگ در خانه ای پنج طبقه و مدرن، در شمال غربی احمد آباد، که منطقه ای اعیان نشین است، زندگی می کند. با آشپزخانه ای مجهز، مبلمان چرمی، دستگاه های گرانقیمت صوتی – زندگی وامکانات او برای اغلب مردم هند نمونه یک زندگی لوکس است. دختر هجده ساله او در خارج تحصیل می کند. او جزو قشر متوسط جامعه هند به حساب می آید که ده درصد از جامعه را در بر می گیرد و توانسته است خود را به سطح زندگی غربی برساند. زندگی بسیاری از اعضای ار اس اس ، بطور استثنائی در این سطح است . “هدف سازمانی که او تا به امروز هم به آن وفادار است توسعه کشور بر اساس ارزش های حاکم بر زندگی هندو هاست”. ولی او می کوشد تصریح کند که این امر ” معنای مذهبی ندارد”. از لحاظ ار اس اس واژه” هندو” معرف نوعی از زندگی است، یک اعتقاد ناسیونالیستی است. و توضیح می دهد که هر کس خود را متعلق به این سرزمین بداند و گذشتگان و سنت های این کشور را از آن خود بداند، صرفنظر از این که چه مذهبی دارد،- مسلمان یا مسیحی - ، او از لحاظ ملی هندو محسوب می گردد. و لی بالاخره اذعان می کند که ار اس اس نه عضو مسلمان دارد و نه مسیحی. ”اعضاء معمولا هندو های عادی هستند.” همراه با انگلیس ها علیه مسلمانان ار اس اس تاریخی طولانی دارد. این سازمان در سال 1925 در شهر بزرگ ناگپور، محل تولد چاتایواله تاسیس شد. ار اس اس تا امروز هم تاریخ هند را تاریخ نبرد دائم هندو ها با خارجی ها و حملات آنان به مذهب و فرهنگ هندو می داند. در قرن نوزدهم و بیستم استعمار گران مسیحی بودند که بر این شبه قاره تسلط داشتند و قبل از آن هم خاندان های سلطنتی مسلمان. ار اس اس بر خلاف مهاتما گاندی (روح بزرگ) بر وجه مسالمت جو و آرام روحیه هند تکیه نمی کند، بلکه تکیه را بر وجه دیگر، یعنی جنگجوئی و خود رائی قرار می دهد .ماداو گل والکار ”پیشوا” ی ار اس اس که در سال 1973 در گذشت، در سال 1938 در کتاب خود (” ما و هویت ملی ما”) که مانیفست ناسیونالیسم هندو محسوب می گردد اصول اعتقادی ناسیونالیسم هندو را بیان کرده است. طبق این نظر همۀ آنها هم که هندو نیستند ولی در هند زندگی می کنند باید زبان و فرهنگ هندو را بپذیرند و به مذهب هندو احترام بگذارند و از آن تجلیل کنند .و از تمام آنها که حاضر به تمکین نباشند باید سلب تابعیت گردد. نسخه ناسیونالیست ها ” هندوتوا” به معنی ”ماهیت هندوئیسم” است که می خواهند با آن یکی از کهن ترین مذاهب جهان را بخود منتسب سازند. ولی هندوئیسم بر خلاف مسیحیت، اسلام و یهودیت از ادیان یکتا پرست نیست، بلکه به چندین هزار خدا اعتقاد دارد و بهرکس اجازه می دهد اعتقادی کاملا شخصی داشته باشد. از این رو تلاش برای تعریف ”ماهیت هندوئیسم ” در آغاز با استقبال چندانی روبرو نشد. ولی در پی سیاست ” تفرقه بیانداز و حکومت کن” دولت استعماری انگلیس، که به تحریک گروه های مذهبی علیه یکدیگر می پرداخت هندوئیسم رونق گرفت . طبق تحقیقات بسیاری از کارشناسان، برخلاف آنچه که ناسیونالیست های هندو ادعا می کنند، در مبارزات رهائی بخش هند سهم چندانی نداشته اند. فعالان ار اس اس از همان آغاز بجای در افتادن با انگلیس ها یا با مسلمانان در گیر می شدند یا به سرکوب اعضای کاست هائی می پرداختند که بنظر آنها فرومایه بودند. در ژانویه 1948، یعنی یکسال پس از تاسیس دولت هند، یکی از هواداران ار اس اس ، گاندی مشهورترین رهبر جنبش آزادیبخش هند را به ضرب گلوله از پای در آورد، باین دلیل که گویا او در برابر خواست های مسلمانان با گذشت بوده است. در آن زمان، پس از قتل گاندی، ناسیونالیست های هندو بی اعتبار شدند. باز گشت به ناسیونالیسم چاتایواله میگوید ”در واقع امروز دیگر کسی هوادار گاندی نیست، گاندی خواستار یک سیستم سوسیالیستی بود، ولی امروز غیر از کمونیست ها، بقیه احزاب سوسیالیسم را نفی می کنند. ولی مهمترین تفاوت میان ار اس اس و گاندی” نحوه نگاه آنها به مسلمانان و بویژه به مسلم لیگا است. گاندی فکر می کرد می تواند آنها را بنحوی بعضویت فدراسیون هند در آورد، ولی نشد “. تا امروز اکثریت هندو ها – تقریبا 80 در صد از یک میلیارد و صد میلیون نفر جمعیت هند - به ناسیونالیست های هندو خوش بین نیستند. همزیستی صدها ساله مذاهب گوناگون در هند و ماهیت متحمل هندوئیسم، در برابر دیگر ادیان، هنوز هم چون گذشته بر پندار و کردار اکثر هندو ها اثر بخش است. ولی ناسیونالیست ها مورد حمایت سازمان هائی هستند که با بی جی پی در” سانگ پریور” بهم پیوسته اند که سازمانی است برای تامین علائق ناسیونالیست های هندو و ستون فقرات آن هم ار اس اس است که کادر های مورد نیاز را آموزش می دهد . دهها سازمان دیگر هم به ”سانگ پریور” پیوسته اند. از جمله:علاوه بر شورای با نفوذ هندو، سازمان دهقانان، دانشجویان و زنان و یک سازمان خدمات اجتماعی عام المنفعه برای کمک به هندو های ناسیونالیست. هزاران تظاهر کننده مرد، با چهره های عبوس و پیشانی بند های زعفرانی رنگ بر پیشانی، در خیابانی در نزدیکی محل ساختمان های دولتی فریاد می زنند ”پیروز باد مام هند ”. آنها از ورشکستگی بیم دارند، زیرا چند سالی است که در شهر های بزرگ، سوپر مارکت هائی به سبک سوپر های غربی افتتاح می شوند و با قیمت های خود کسبه خورده پا را به میدان رقابتی کشنده کشانده اند. برگزار کننده این تظاهرات “بهاراتیا مزدور سانگ “- اتحادیه کسبه خورده فروش – است، که زیر نفوذ ار اس اس است. این اتحادیه، امروز، با بیش از 6 میلیون عضو، بزرگترین تشکل در سراسر هند است. چاتایواله، که خود کادر ار اس اس است میگوید: ”در گذشته کمونیست ها بودند که کاملا بر نیروهای کارگری تسلط داشتند و پیرو اندیشه های چینی و روسی بودند”. ” چند تن از اعضای ار اس اس این پرسش را مطرح کردند که چرا ما نتوانیم با ایده های خود، یک ایدئولوژی دیگر، یک نوع راه هندی در پیش گیریم، مثلا در رابطه با مناسبات کارگران و کارفرمایان”. چاتایواله در مورد فلسفه ار اس اس می گوید: ”آنزمان، در هند، همه به سوسیالیسم اعتقاد داشتند و بسیاری معتقد بودند که پیکار میان افراد طبقات مختلف، پیکار مرکزی است. ولی ار اس اس معتقد بود که بخاطر مصالح ملی، کارگر و کارفرما باید با هم کارکنند ولی یکدیگر را کنترل کنند”. امروز بی جی پی در شش ایالت از 28 ایالت هند حکومت را با اکثریت کامل در دست دارد و در 4 ایالت دیگر در حکومت سهیم است. در انتخابات لُک سبها – مجلس عوام هند- می تواند تا یک چهارم آراء را بخود اختصاص دهد. این امر بویژه از آن رو مهم است که بدانیم تا اواخر دهه هشتاد حتی یک کرسی هم نمی توانست در مجلس بدست آورد. تنازع از سال 1992 تشدید شد پیروزی سیاسی تقریبا همزمان با گشودن بازارهای هند فرا رسید، هنگامی که سازمان های ”سانگ پریور” کارزار خود را برای ایجاد معبد زادگاه خداوند راما در آیدولها ی آغازکرد. این کارزار، از آغاز سال های 90 مسلمانان و هندوان را در برابر هم قرار داده است. در 6 دسامبر 1992چندین ده هزار نفر از هواداران ار اس اس ، بی جی پی و شورای جهانی هندو مسجد ببری را که در آن محل قرار دارد ویران کردند. خشم آنها متوجه "محمد بابور" موسس امپراطوری مغول در هند بود. او در قرن شانزدهم معبد زادگاه خداوند راما را ویران می کند و فرمان می دهد که در همان محل مسجدی بسازند. هنگامی که متعصبان هندو در سال 1992 مسجد را با خاک یکسان کردند در چند شهر هند شورش های خونین رخ داد، از جمله دردهلی، حیدر آباد و از همه بد تر در بمبئی. بیش از 900 نفر کشته شدند و بیش از 200 هزار مسلمان از شهر ها فرار کردند. بسیاری از کارشناسان در صحت افسانه زادگاه راما تردید دارند، از جمله تاریخ دان معروف ک. ن . پانیکار، استاد باز نشسته دانشکاه جواهر لعل نهرو در دهلی نو که معتقد است اگر پیش از این جای مسجد ببری معبدی می بود میبایستی در منابع کتبی قرن های شانزدهم و هفدهم از آن سخنی به میان آمده باشد. برعکس بسیاری از منابع اشاره به این دارند که بابور، سلطان مغول، نسبت به دیگر مذاهب رفتاری با گذشت داشته است. بسیاری از منابع یاد آورشده اند که او به احترام اماکن مقدس هندو از ساختن مسجد در آن اماکن خود داری کرده است .پانیکار تاریخدان معتقد است که افسانه معبد راما متعلق به دو قرن پیش است. و اصل آن مربوط به استعمار گران هند در قرن نوزدهم است که تاریخ شبه قاره هند را از نو نوشتند. و آنچه در مر کز توجه آنان قرار داشت انداختن گروه های مذهبی به جان هم بود. تاریخ نگاران انگلیسی نوشته اند که تاریخ هند در درجه اول عبارتست از تاریخ تنازعات مذهبی. ولی بسیاری از تاریخ شناسان هند بر سنت پر غنای سانسکریتی هند تکیه می کنند که در آن عناصری از اسلام، هندوئیسم و دیگر ادیان در هم آمیخته اند. ولی ناسیونالیست ها بیشتر تحت تاثیر تاریخ دستکاری شدۀ اربابان استعمار هستند – از جمله ویجای چاتایواله. او می گوید هنگامی که اشغالگران مسلمان از خاور میانه هند را تسخیر می کردند هندوان را می کشتند، مورد تعدی قرار می دادند، آنها را شکنجه می کردند، به زنانشان تجاوز می کردند و اماکن مقدسه هندوان را ویران می ساختند، البته ما قصد انتقام جوئی نداریم، این به آن می ماند که گویا ما می خواهیم این فصل را دوباره بگشائیم. ولی سه مکان مقدس که این اشغالگران ویرن کرده اند از جمله معبد زادگاه راما باید دوباره با همان شکوه کهن از نو ساخته شوند. رئیس کنونی بی جی پی نیز بعنوان حافظ و مجری وصایای استعمار انگلیس بمیدان می آید. وی در جریان مبارزات انتخاباتی بهار سال جاری اطمینان داد که: ”ما معبد خداوند راما را بر پا خواهیم کرد”. آغاز خشونت این که سیاست هندو های ناسیونالیست، در دو دهه گذشته، با موفقیت همراه بود، تصادفی نیست. بنظر پرفسور وانائیک استادعلوم سیاسی ، با نقض آن وعده ای که پس از دوران استعمار داده شده بود، خلائی پدید آمد که آنها توانستند آنرا پر کنند. وعده این بود که همه زنان و مردان هندی باید روزی از رفاه و پیشرفت اجتماعی برخوردار گردند و هیچکس نباید با سرنوشت خود تنها بماند. حزب کنگره که در جنبش رهائی بخش نقش عمده ای ایفا کرده بود ، در نظر بسیاری از مردم، علیرغم ماجراهای بر ملا شدۀ رشوه خواری و دعواهای دائمی قدرت در آن حزب، باز هم تضمینی برای دست یافتن باین وعدۀ اجتماعی بشمار می رفت. اما از وقتی که هند سیاست اقتصادی در های باز را در پیش گرفت، و عناصر اقتصاد با نقشه آن را نیز به کنار نهاد، آن وعده هم نقض گردید. بالائی های جامعه هند با وقاحتی بیش از گذشته دست به ثروت اندوزی زدند و فاصله فقر و ثروت، میان فرادستان و فرودستان ، روزبروز بیشتر می شود. هندوهای ناسیونالیست ، میان این دو قطب اجتماعی حلقه واسطی هستند که تضمین کننده قدرت و ثروت فرادستان فاسد هستند. این ها به کاست های فروپایه اجتماعی چنین تلقین می کنند که گویا باید دست در دست هم متحدا با دیگر ادیان و اقلیت ها که عامل بدبختی آنها هستند ، مبارزه کنند. برخلاف آن مسالمت جوئی و گشاده دلی که هندو های ناسیونالیست به آن تظاهر می کنند و آنرا در مقابل اقلیت های مذهبی بنمایش می گذارند، در واقع با نطق های تفرقه افکن و به کار بستن خشونت در راه رسیدن به قدرت رد پای خونینی از خود بر جای نهاده اند: در سال 1992، پس از ویران کردن مسجد ببری در آیودها، در بمبئی و بسیاری از شهر های دیگر، بآتش زدن محله های مسلمان نشین پرداختند، در سال 2002 هندوان ناسیونالیست در ایالت گوجارات، در برابر چشمان پلیس، بیش از هزار مسلمان را قلع و قمع کردند. هنگامی که با پیشانی بند های زعفرانی رنگ بر پیشانی، با شمشیر، چنگک و بمب های آتش زا، خانه ها و دکانهای مسلمانان را ویران می کردند و بآتش می کشیدند فریاد می زدند: ”زنده باد راما “. در سال 2008 در ایالت اوریسا به مسیحیان حمله ور گشتند، کلیسا ها را آتش زدند و روحانیون مسیحی را بقتل رساندند. بذر خشونتی که هندو ها پاشیدند، بویژه در ایالت گوجارات بارآور گشت: آنها چند ماه پس از قلع وقمع مسلمانان، در انتخابات پارلمان به اکثریت مطلق آراء دست یافتند. بنظر حقوقدانان و سازمان های حقوق بشر اعضای برجسته حزب مسئول قلع و قمع هستند، از جمله نارندرا مودی، نخست وزیر کنوی ایالت گوجارات. او پس از آن حمام خونی که بر پا گشت، بسرعت ترقی کرد و امروز حتی رؤسای کنسرن های هندی – مثلا راتان تاتا، تولید کننده اتومبیل ”نانو” میل دارند که او نخست وزیر هند گردد. چون او با بخشیدن مالیات به سرمایه گذاران و بخشیدن زمین های ساختمای به آنان و سرکوب شدید اعتصاب ها، اسباب خرسندی آنان را فراهم می آورد. آن هم با وجود آن که او تاکنون نه خود کلامی در ابراز تاسف بر زبان رانده و نه از لحاظ حقوقی محاکمه شده است. بر عکس، او قانونی در گوجارات به تصویب رسانید که طبق آن اگر یک هندو بخواهد مسیحی یا مسلمان شود باید قبلا از حکومت اجازه بگیرد. این وضع برای اکثر مسلمانان غیر قابل تحمل است. بطوری که برخی از آنها خود دست به عملیات تروریستی زده اند. از سال 2002 انفجار بمب هائی که حدس زده می شود سازمان های اسلامی عامل آن باشند بشدت افزایش یافته است. آچین وانائیک ، کارشناس امور سیاسی، می گوید دلیل رشد هندو های ناسیونالیست به هیچ وجه محدود به مناسبات داخلی هند نمی گردد، که در آن داغ لعنت بر پیشانی اسلام ومسلمانان زده می شود. آنچه که باصطلاح جنگ با تروریسم خوانده می شود نیز به گسترش این گرایش کمک کرده است. وانائیک می گوید: ”ناسیونالیسم خشن و مهاجم هندو حاصل توأمان رویدادهای ملی و بین المللی است”. |
راه توده 246