شب
نیما یوشیج
دست بردار، ز روی دیوار
شب قورق باشد بیمارستان
اگرازخواب برآید بیمار
کرد خواهد کاری، کارستان
حرف کم گوی که سرسامش برد
دور، از هر که سوی وادی خواب
گریه بس دار، که هذیانش داشت
خبراز وحشت دریای پرآب
پای آهسته، که میلغزد جا
سنگ می بارد از دیوارش
از کسی حال مپرس، باشد
کز صدائی برسد آزارش
شب قورق باشد بیمارستان
پاسبان می رود آهسته براه
ماه هم، از طرف پنجره نرم
بسته برچهره معصومش نگاه
شب 11 خرداد 1325
( سایه فضای سیاسی کشور در این دوران رو به تاریکی می رود. خطر
یورش به حکومت خودمختار آذربایجان و دریغ و افسوس از آنچه می تواند
برباد بر این شعر حاکم است.)
راه توده 241 02.11.2009