راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

محسن دلیجانی
به یاد آن هزاران
که برخاک افتادند
عزیز یوسفی قهرمان کُرد زندان های شاه: ما هزاران توده ای بودیم، هزاران نفر از ما اعدام شدند، هزاران نفر از نیمه راه بازگشتند و ما هنوز هزاران نفریم!

 

 

رفقای گرامی- در این روزها که یکبار دیگر زندان ها را از زندانیان سیاسی پس از کودتای 22 خرداد پر کرده اند، بار دیگر خاطرات نخستین خیز کودتا علیه انقلاب 57 را به خاطر می آورم که با یورش به حزب توده ایران آغاز شد. از جمع زندانیان توده ای آن سالها که بندرت جان بدر بردند، می خواهم درباره سرنوشت یکی از قهرمانان گمنام حزب برایتان بنویسم. در باره "محسن دلیجانی".
او در سال 1337 در شهرستان نهاوند در یک خانواده کارگری بدنیا آمد و از قبل از انقلاب تمام اعضائ خانواده اش به نحوی از انحا در مبارزات سیاسی نقش فعالی بازی می کردند و بزرگترین برادرش یک سال ونیم به علت مبارزات دانشجوئی در زندان اصفهان دستگیر و زندانی رژیم سابق بود .
گرایش خانواده بیشتر به سمت چریکهای فدائی خلق ایران بود، اما از همان اوائل شکل گیری انقلاب این گرایش تغییر کرد و همگی به سمت حزب توده ایران گرایش پیدا کردند.
از همان آغاز محسن با ظرافتی قابل تحسین به شبکه مخفی حزب پیوست، بدون اینکه تا لحظه دستگیری هیچ یک از اعضائ خانواده از ارتباط او با حزب مطلع باشند.
او به همراهی چهار برادرش دستگیر شدند وهمسر دستگیر شده اش که آن زمان حامله بود در زندان فرزندی به دنیا آورد و چند صباحی را نیز همراه مادرش در زندان بود و در نهایت به خانواده همسرش تحویلش دادند. نام او را سیاوش گذاشتند.
بعد از دستگیری به گواهی تمامی همراهانش خیلی سریع تبدیل به اسطوره ای شد که مقاومتش زبان زد شده بود و یکی از دوستان مجسمه ساز زندانی، به نام ابوالفضل به او قول میدهد بعد از آزادی از زندان مجسمه ای از او خواهد ساخت. اما در سال 1367 او را نیز اعدام کردند. محسن دلیجانی در دادگاه اول به پانزده سال زندان محکوم شد و بعد از سپری کردن نزدیک به پنج سال و نیم در شهریور 1367 اعدام شد.

 

راه توده 234 14.09.2009

 

بازگشت