راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

ریشه های پیوند لبنان
با تشیع حاکم در جمهوری اسلامی

 

دوران فرمانفروائی دودمان صفوی بر ايران اهميتی چند سويه دارد. يکپارچگی سياسی ايران که پس از سرنگونی حکومت ساسانی از دست رفته بود، يکبار ديگر به دست صفويان فراهم آمد. مهم ترين پديده ای که با آغاز حکومت صفويان در ايران رخ نمود رسمی شدن تشيع و چيرگی تدريجی اين مذهب در سراسر ايران بود. تلاش حکومت صفوی برای ترويج و توسعه مذهب تشيع در آغاز اين حکومت با شور و شعار بسيار همراه بود. شمشير اسماعيل يکم بيش از هر عامل ديگری در دگرگونی مذهب بسياری از مردم قلمرو او موثر بود و تيغ "تبرائيان" در دوری جستن سنيان ايران از مذهب خويش نقش بنيادی داشت. اما حکومت صفوی رفته رفته به اين حقيقت پی برد که با شمشير می توان مردم را به ترک مذهب تسنن و پذيرش تشيع واداشت ولی ترويج بنيادی تشيع و بر آوردن نيازهای مذهبی کسانی که به تشيع گرويده بودند بوسيله ای ديگر نياز دارد. به همين دليل چون با به قدرت رسيدن شاه اسماعيل، بسياری از علمای سنی مذهب ايران توسط او کشته و يا از کشور رانده شده بودند، تکيه به روحانيونی ايرانی موجود در کشور و قدرت بخشيدن به آنان درکشاکش درگيری های ترک ها و تاجيک ها در حکومت، نه ممکن بود و نه به سود صفويان. به همين دليل دولت صفوی تصميم گرفت همان شيوه ای را پيش بگيرد که حکومت سربداران برای دعوت از شهيد اول به ايران و ترويج و توسعه تشيع به کار برده بود. در نتيجه، تربيت يافتگان مکتب علمی شهيد اول را از جبل عامل به ايران فراخواند. البته علمای شيعه از عراق و بحرين نيز به ايران کوچ کردند ولی هم از نظر گستردگی دامنه مهاجرت علمای جبل عامل و هم از نظر نقش و جايگاهی که درحکومت صفوی يافتند می توان مهاجرت از جبل عامل را طيف و جريان اصلی مهاجرت به ايران دانست.
برخی علمای شيعه جبل عامل در عصر اسماعيل يکم به مناطق همجوار امپراتوری صفوی کوچ کردند و از آنجا پيوندهائی با حکومت شيعه ايران برقرار کردند ولی نه حکومت صفوی ميخواست همه علمای جبل عامل را برای ترويج تشيع به ايران فراخواند و نه شخصيت اسماعيل يکم که خود را دارای منزلتی نيمه الهی می دانست جائی برای ابراز وجود آنان می گذاشت.
درزمان پادشاهی طهماسب فراخوانی اين علمان به ايران از سياست های اصلی دولت شد و "شاه دين پناه" دست آنان را در کارهای حکومتی باز گذاشت. از اين زمان مهاجرت گسترده علمای جبل عامل به ايران آغاز شد و تا پايان حکومت صفوی ادامه يافت.
...
نکته اساسی اين فصل گذشته از مسائل مربوط به رشد و گسترش و دوام تشيع در جبل عامل، ترسيم چهره نهضت علمی شيعه و شناساندن پيشوای اصلی اين نهضت، شهيد اول (1)است. آن مکتب فقهی شهيد اول با توجه به شرايط سياسی، فرهنگی و اقتصادی سرزمين خود بنياد نهاد به جنبه های سياسی و حکومتی توجه داشت و به فقيهان شيعه در امور سياسی اختيارات ويژه ای می داد. فقيهانی که بعدها به ايران آمدند از همين سنت پيروی کردند و با گسترش و تبيين آن از سوی ديگر برای تبيين مشروعيت حکومت تلاش کردند. اين مکتب فقهی پيش از عصر صفوی نيز يک بار مورد توجه حکومت سربداران قرار گرفته بود و خواجه علی مويد سربداری کوشيده بود با آوردن شهيد اول به ايران، تشيع فقاهتی را در برابر جناح صوفيان در نهضت سربداران تقويت و ترويج کند. مهاجرت علمای جبل عامل به ايران در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول تعداد اندکی از عامليان به ايران آمدند و در مرحله دوم مهاجرت اوج و گستردگی چشمگير يافت.
مهاجران به دو گروه، نخست گروهی که با صفويان همگامی و سازگاری نشان دادند و دوم مهاجرانی که به شيوه های گوناگون به ناهمگامی و ناسازگاری با حکومت صفوی پرداختند.
در منابع عصر صفوی شواهدی مبنی بر وجود يک مقام مذهبی نيمه رسمی با عنوان "خاتم المجتهدين" يا "مجتهد الزمانی» ديده می شود. دارنده اين عنوان در حکومت صفوی نايب امام زمان دانسته می شد و شاهان صفوی خود را نايب او قلمداد می کردند. با توجه به اين رابطه، شاه صفوی به طور غير مستقيم نايب امام زمان به شمار می آمد و به اين ترتيب موضوع غصب حکومت که شيعه آن را متعلق به امامان خود می داند از ميان برداشته می شد. هم بنيانگذاران و هم دارندگان اين عنوان در تمامی دوران حکومت صفوی – جز در دو مورد- فقيهان جبل عامل بودند و همين مقام به آنان نقش و اهميت ويژه می داد. فقيهانی چون محقق کرکی در آثار خود کوشيدند تا بر نقش انحصاری فقيه جامع الشرايط به عنوان نايب عام امام غايب که در مکتب فقهی شهيد اول نيز مورد توجه قرار گرفته بود تاکيد کنند. محقق کرکی از اين طريق کوشيد که مقام پيشوائی جامعه شيعه را بدست آورد و دراين مسير مخالفت هائی را در ميان ديگر علمای شيعه برانگيخت. محقق کرکی و ديگران کوشيدند تا در آثار خود در بررسی موضوعاتی چون مشروعيت خراج و يا مشروعيت برپائی نماز جمعه، فقيه جامع الشرايط را نايب عام امام قلمداد کنند و گرفتن خراج و برپائی نماز جمعه را در زمان غيب امام مشروع بدانند.
مهاجرانی که با حکومت صفوی سازگاری و همگامی نشان دادند، گذشته از عهده دار شدن مقام خاتم المجتهدينی و رسيدن به مقام های شيخ الاسلامی، صدرات، قضاوت و حتی وزارت دراين حکومت کوشيدند به طور نظری و به شيوه های گوناگون حکومت صفوی را در چشم رعايايش مشروع جلوه دهند. آنان چنين نمودند که حکومت صفوی با دولت امام عصر پيوند خواهد خورد. آنان حتی گفتند که ائمه شيعه ظهور دولت صفوی را پيش بينی کرده بودند.
گروه ديگر کسانی بودند که پس از مدتی ايران را ترک کردند و يا در ايران به ناسازگاری با حکومت صفوی پرداختند. تنی چند از علمای شيعه جبل عامل نيز به رغم دعوت های چند باره حکومت صفوی هرگز به ايران گام ننهادند. مهاجرت فقيهان عاملی به ايران موجب چيرگی فقيهان در حکومت صفوی شد و اين چيرگی پيامدهای بسيار داشت.
--------------------------
1- محمد بن مکی ملقب به شمس الدين، از بزرگان علمای اماميه که افقه فقها بود و در دوران سلطنت "برقوق" به فتوای قاضی برهان الدينمالکی و عبادبن جماعه به قتل رسيد و به شهيد اول مشهور شد.

راه توده 234 21.09.2009

 

بازگشت