راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نگاهی به
نظرات استخواندار
تا پیش از برگزاری
انتخابات ریاست جمهوری

 

یکی از خوانندگان راه توده در پیامی ضمن انتقاد از اینکه راه توده در دوران اخیر به مواضع گروه‌های سیاسی در پیش از انتخابات پرداخته این را نوعی "تسویه حساب" دانسته و خواستار شده که بجای آن از مقالات- به گفته وی- "استخوانداری" مانند نوشته اخیر آقای بهزاد کریمی درباره جنبش سبز استفاده کند. متاسفانه این خواننده نام و مشخصات این مقاله "استخواندار" یا محل انتشار آن را ذکر نکرده است و ما هم نتوانستیم در یکی دو نوشته و مصاحبه آقای کریمی روی سایت های فدائیان اکثریت یا جمهوریخواهان چنین چیزی را پیدا کنیم. اما در گشت و گذار برای یافتن مقاله مزبور برعکس با نوشته ایشان تحت عنوان "سهم من، منع من! رای سفید از موضع امتناع فعال!" برخورد کردیم که در 17 خرداد 88 یعنی چند روز مانده به انتخابات نوشته شده است.
چند جمله از این مقاله استخواندار را بخوانیم :
"انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی در حکومت اسلامی نیز، ادامه همان روال ضد دموکراتیک رای گیری حکومتگران از مردم برای گزینش یک “خودی” از میان چند داوطلب “خودی” است و بس ...
اکنون هم که نظام ولایی بار دیگر در پی تحمیل یکی از چند کاندیدای گذشته از غربال شورای نگهبان بر مردم و البته باز به نام و رای مردم است ...
بهیجوجه نباید تسلیم این روانشناسی حاکم شد که گویا همه بدبختی‌ها ناشی از احمدی نژاد است و این اعوجاج، استثنایی در متن جمهوری اسلامی....
حضور بموقع، فعال و گسترده جنبش مطالبه محور در متن کارزار انتخابات، تاکنون توانسته است با تثبیت حاکمیت معیار برنامه در صحنه سیاسی کنونی کشور به نحو موثری عوامفریبی‌های دولت فعلی را بیش از پیش عیان کرده و پرده از منافع رهبری حزب پادگانی- امنیتی حامی احمدی نژاد بردارد ...
منطقی ترین شکل ادامه حرکت مطالبه محور - بمثابه بزرگترین دستاورد کارزار انتخاباتی این دوره - در خود روز انتخابات، همانا شرکت آن در کارزار رای دهی از موضع امتناع است، یعنی ریختن رای سفید در صندوق رای؛ و به دیگر سخن، شرکت در انتخابات است در عین “نه!” گفتن به کل ماجرا! مطابق ماده ۲۵ “قانون انتخابات ریاست جمهوری ” خود حکومت جمهوری اسلامی، رای سفید، رایی است باطله اما ماخوذه و در نتیجه بخشی از رای پایه اخذ شده که می‌باید اعلام شود و جزو مبنای محاسبه قرار گیرد.از اینرو، حضور در انتخابات از موضع امتناع که می‌باید با صیانت از آراء ماخوذه همراه باشد تا که رای امتناع همان رنگ سفیدی ثبت شود که هست و نه آنکه به نام احمدی نژاد یا آن دیگران خوانده شود، نشاندهنده عزم جزم جنبش ضد تبعیض و دموکراسی خواه ایران برای عقب نشاندن نظام ولایی در راه جدایی دین از حکومت است"
اگر کسی از این آشفته گویی‌ها و بیرون کشیدن ماده 25 قانون انتخابات بعنوان محور مطالبات و ربط آن به رای سفید و نتیجه محیرالعقولی که قرار بود از این رای سفید با توجه به ماده 25 گرفته شود چیزی سر در آورد دیگران را هم خبر کند.
سوالی که برای ما و برای هرکه این نوشته را که در مقام رهبر یک سازمان سیاسی نوشته شده بخواند مطرح می‌شود طبعا آن است که کسانی که چنین مغشوشات را بعنوان تحلیل نوشته و تحویل مردم ما داده‌‌اند چگونه می‌توانند جنبش برآمده از این انتخابات را تحلیل کنند قبل از اینکه خود را بررسی و نقد کرده باشد. آیا امثال آقای کریمی نباید قبل از نوشتن مقاله بااستخوان یا بی استخوان در مورد جنبش سبز، یک کتاب در نقد خود بنویسد؟
وظیفه یک نیروی سیاسی تنها تحلیل کردن و رهنمود دادن نیست بلکه و بویژه تعیین رابطه خود با جنبش مردم است. کسی که می‌خواهد جنبش سبز را تحلیل کند قبل از اینکه رهنمود و دستورالعمل جدید برای مردم صادر کند اول باید تکلیف دستورالعمل و رهنمود قبلی خود و نتایج حاصل از آن را برای مردم روشن کند تا معلوم شود که خود را جدی می‌گیرد و مردم را همینطور. این همان کاریست که راه توده انجام می‌دهد و انجام خواهد داد. یعنی یکی از وظایف خود را آن می‌داند که رابطه توصیه‌ها و دیدگاه‌ها و رهنمودهایش را با جنبش و حرکت مردم روشن کند. نام این کار تسویه حساب نیست. بلکه پس دادن حساب به مردم است. اگر این کار در عمل به شکل نقد و بنظر برخی گویا تسویه حساب در می‌ آید بدلیل آنست که دیگر نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور ظاهرا پس ندادن حساب حرف‌ها و سخنان خود به مردم و فرار از نقد و بررسی خود را به یک اصل تبدیل کرده اند. اگر اپوزیسیون خارج از کشور خود را و مردم را جدی بگیرد و در هر بزنگاه تاریخی این چنین پریشان گویی نکند، دلیلی ندارد که اثبات ما بصورت نفی آن درآید. ترجیح ما بر این بود که امثال آقای کریمی و همه گرایش‌ها و فعالان سیاسی خارج از کشور نیروی خود را صرف دعوت مردم به شرکت در انتخابات و کمک به پیروزی نامزدهای اصلاح طلب کنند. این بسود اعتبار همه اپوزیسیون خارج از کشور بود. تمام تلاش خود را هم در این سمت کردیم. ولی اینچنین نشد. نه فقط چنین نشد بلکه در دوران مبارزات انتخاباتی و زمانی که هنوز جنبش سبز این قدر شیفته و تحلیل گر و مقاله نویس در خارج از کشور پیدا نکرده بود همفکران امثال اقای کریمی ما را متهم کردند که "چماق سبز" را بلند کرده ایم.
ما همچنان معتقدیم که همه نیروهای داخل و خارج از کشور باید حساب عملکرد و دیدگاه‌ها و توصیه‌های خود و نتایج حاصل از آن را به مردم کشور ما پس بدهند. این کار بسود همه و بیش از همه خود این نیروهاست. راه توده از پیگیری این راه خسته نخواهد شد.

راه توده 236 28.09.2009
 

بازگشت