حکومت بر سر |
آخرین بیانیه میرحسین موسوی موسوم به بیانیه پنج ماده ای آب در لانه مورچگان حکومتی ریخته است. چماقداران و اراذل و اوباش سازمان یافته در لباس شخصی و سرکرده های آنان از نوع احمد جنتی، رسایی، حسینیان، احمد خاتمی و جماعت مداحان و دولتی ها به خود می پیچند و موسوی و ملت را تهدید می کنند. آنان بیانیه موسوی را یک "تاکتیک" و هدف او را ایجاد شکاف در جبهه اصولگرایان، برداشته شدن دست رهبر از پشت دولت و منزوی کردن احمدی نژاد و حامیان او می دانند. البته نگرانی حکومتی ها بی پایه نیست، زیرا علی خامنه ای با دخالت های مداوم و حمایت های بی قید و شرط خود از احمدی نژاد، خود و کشور و حتی بخشی از اصولگرایان را در مخمصه ای فرو برده که هیچکدام نمی دانند چگونه از آن بیرون بیآیند. در این شرایط پذیرش بیانیه موسوی جسارتی را لازم دارد که نه در رهبر و نه در اصولگرایان فعلا نشانه هایی از آن دیده نمی شود، اما تحول اوضاع می تواند شرایط را تغییر دهد. ضمن اینکه نفس انتشار بیانیه آقای موسوی، مضمون آن و پیشنهادهایی که در آن مطرح شده خود جزیی از تحول اوضاع است. بنحوی که با این بیانیه ما وارد مرحله تازه ای شده ایم. در واقع درد اصلی حکومتی ها از بیانیه موسوی هم در همینجاست که بازی را که آنان در روزهای اخیر- پس از ماجرای پاره کردن عکس آقای خمینی و جنجال توهین به امام حسین در روزعاشورا- تصور می کردند برنده آن هستند، به باخت آنان تبدیل کرد. آنان می خواستند خشونت و کشتار را به برگ برنده خود تبدیل کنند، بیانیه آقای موسوی این خشونت را به برگ بازنده حکومت و نشانی بر از دست دادن مشروعیت باز هم بیشتر آنان تبدیل کرد. در حالیکه در 6 ماه گذشته، علی خامنه ای، با حمایت بی قید و شرط از احمدی نژاد و دستور کشتار مردم، گام به گام خود را از رهبر یک کشور و یک ملت به سطح سرکرده اشرار و یک فرقه چماقدار و تفنگ بدست تنزل داد، میرحسین موسوی برعکس خود را از سطح یک نامزد انتخابات و رهبر یک جنبش اعتراضی به یک رهبر ملی ارتقا داد. بیانیه 5 ماده ای آقای موسوی نقطه عطف این روند است و حکومت و کودتاچیان بهتر از هر کسی این را فهمیده اند. انعطاف آقای موسوی در این بیانیه عقب نشینی نیست، انعطاف رهبر جنبشی است که اکنون دیگر نماینده یک ملت و یک کشور است. آینده کشور را متعلق به خود می داند و بنابراین نمی خواهد به آن آسیبی برسد، نمی خواهد آن را در جنگ و کشتار و خشونت و خونریزی، ولو اندک، ببیند. بیانیه آقای موسوی پژواک صدای ملتی است که نه نگران است و نه ترسیده. نگران آینده کشورش است و نه در ترس جان خود. اعلام آمادگی آقای موسوی برای تقدیم جانش، هشدار به حکومت و بیان روحیه و آمادگی یک ملت است و نه تنها شخص وی. این هشداری است که نقطه مرکزی بیانیه آقای موسوی است و مشروعیت حکومت و قدرت را نشانه گرفته است و آن را مسئول هر نوع جنگ داخلی و خونریزی و بازنده قطعی آن اعلام می کند. میرحسین موسوی در بیانیه خود نشان داد که جنبش سبز یک جنبش ملی است. آماده گذشت بخاطر منافع ملت و کشور است. دنبال یک راه حل تنها بسود خود نیست. در پی راه حلی بسود کشور است زیرا منافع کشور همان منافع جنبش سبز مردم ماست. انعطاف آقای موسوی ناشی از قدرتی است که پشتوانه ملت برای او بوجود آورده است. برعکس چنگ و دندان نشان دادن و خشم حکومت بیانگر ضعف ناشی از دست دادن پشتوانه ملی و دفاع از منافع یک فرقه کوچک، به هر وسیله ای است. حکومت بدینسان نشان می دهد که نه تنها مشروعیت آنکه نماینده ملت ما را باشد ندارد، بلکه لیاقت و شایستگی اداره کشور را هم ندارد. بیانیه اقای موسوی بن بست شاخ و شانه کشیدن های حکومت است. اکنون حکومت بر سر دوراهی است. یا همچنان بر طبل خشونت و "مجازات باید شود" و "اعدام باید گردد" بکوبد، یعنی در برابر چشمان مردم منافع فرقه ای خود را بر منافع ملی مقدم بشمارد، ته مانده مشروعیت خود را نیز از دست بدهد و مسئولیت جنگ داخلی برضد مردم را بپذیرد. یا عقب نشینی کند و به بیانیه میرحسین موسوی که همان خواست ملت است گردن بگذارد. هیچکدام از این دو راه البته حکومت و دار و دسته محمود احمدی نژاد را نجات نمی دهد، اما در یکی آتشی افروخته خواهد شد که خود حکومتیان اولین قربانی آن خواهند بود، در دیگری فرقه ای که هم اکنون حکومت را در اختیار دارد می تواند در حد وزن اجتماعی که دارد به حیات خود ادامه دهد. ملت سبز ما جنگ و خشونت را نمی خواهد ولی اگر فرقه حکومتی بخواهد به اتکا چماق و تفنگی که در اختیار دارد این راه را به آن تحمیل کند، این ملت آنقدر نیرو، آنچنان میهن دوستی، و آنقدر آمادگی برای ایثار و فداکاری دارد که اجازه طولانی شدن و ویرانگرتر شدن چنین جنگی را هم به حکومتیان ندهد. ملت ما انتخاب خود را کرده است. اکنون نوبت حکومت است که انتخاب کند. |
راه توده 250
14 دیماه 1388