آخرین فرصت های
بازگشت از بی راهه تمام میشود
آقای خامنه ای
سرنوشت خویش را
به شاه سابق گره زده
علی خامنه ای رهبر حکومت روز 19 دی ماه، مطابق
معمول برای جمعی دست چین شده که به دیدار ایشان برده می شوند سخنرانی کرد.
همان هایی که در روز تشییع آیت الله منتظری در قم در سوراخ موش پنهان شده
بودند در این روز پس از خوردن چلوکباب در بیت رهبری با کفن دربرابر آقای
خامنه ای ظاهر شدند تا ایشان سخنان آرام بخش برای آنان ایراد کند. آقای
خامنه ای در این سخنرانی با طعنه ای به حزب توده ایران از جمله گفت :
«الان هم شما نگاه کنید از قبل از انتخابات سال 88، در این هفت هشت ماه تا
امروز در داخل، جناح هاى ضد دین، از توده اى بگیر تا سلطنت طلب، تا بقیه ى
اقسام و انواع بى دین ها کجا ایستاده اند؟ یعنى همان کسانى که از اول
انقلاب با انقلاب و با امام دشمنى کردند، سنگ زدند، گلوله خالى کردند،
تروریسم راه انداختند. همانها الان مى آیند توى خیابان، علیه نظام و علیه
انقلاب شعار میدهند! چیزى عوض نشده.»
کفن پوش هایی که پای صحبت آقای خامنه ای نشسته بودند بی خبرتر و بچه سال تر
از آن بودند که بدانند ایشان اصلا راجع به چی و کی حرف می زند. ولی بزرگتر
های آنان می فهمیدند که این نخستین بار است که شخصی در جمهوری اسلامی می
گوید توده ای ها از اول با انقلاب و امام دشمن بودند، یا سنگ زدند و گلوله
خالی کردند و تروریسم راه انداختند. تا به امروز کسانی که برخلاف آقای
خامنه ای می خواستند مقداری جدی صحبت کنند و حرفشان وزنی داشته باشد می
گفتند توده ای ها به دروغ از انقلاب پشتیبانی می کنند یا می کردند، ولی کسی
تا بحال صحبت از تروریسم و سنگ انداختن توده ای ها نکرده بود. ضمن اینکه
مقایسه ایشان با امروز نیز معکوس است. تروریسم را امروز حکومت انجام می دهد
و می خواهد کار ناتمام مجاهدین خلق را مطابق وصیت نامه لاجوردی تمام کند.
آنان هم که امروز سنگ می اندازند، به شلیک حکومت پاسخ می دهند که به دستور
ایشان انجام می شود و اگرنه مردم بیکار نیستند که بیایند در خیابان و بی
دلیل به کسی سنگ بزنند. بنابراین مقایسه ای که ایشان میان شرایط امروز و
اول انقلاب می کند همه چیز آن معکوس و نادرست است. این مردم هستند که
ایستاده اند تا از انقلاب پشتیبانی کنند و این حکومت است که به انقلاب
خیانت کرده و با توسل به تروریسم می خواهد همه مدافعان انقلاب را حذف و
نابود کند.
از اینها که بگذریم این نخستین بار نیست که آقای خامنه ای در هفته های اخیر
به حزب توده ایران بدلیل پشتیبانی از جنبش سبز حمله می کند. در ابتدای
آذرماه نیز ایشان در دیدار با اساتید و طلاب حوزه های علمیه قم، یعنی همان
حوزه ای که رهبران و مراجع آن حاضر به تائید دولت احمدی نژاد نشده اند، با
اشاره غیر مستقیم به میرحسین موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی به آنان
نصیحت و اندرز داد که وقتی می بینند "همه آدم های فاسد از اینها حمایت می
کنند، توده ای از اینها حمایت می کند، رقاص و مطرب فراری از کشور از اینها
حمایت می کند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند که
کارشان یک عیبی دارد"
اگر پشتیبانی توده ای ها از کسی موجب می شود آن شخص باید متنبه و هشیار
شود، چرا آقای خامنه ای این حرف را 30 سال پیش به آیت الله خمینی نزد؟ چرا
از او نخواست که "هشیار و متنبه" بشود که توده ای ها دارند از او پشتیبانی
می کنند؟ ملیون ایران دارند از ایشان حمایت می کنند، روزنامه نگاران وقت،
هنرمندان وقت و خلاصه همه ملت ایران از ایشان حمایت می کند. از آقای خمینی
که بگذریم چرا خود او در سال 60 و زمانی که نامزد رئیس جمهوری شد هشیار و
متنبه نشد. همه می دانند که در سال 1360 پس از ترور محمد علی رجایی رئیس
جمهور وقت، آقای خامنه ای بعنوان تنها نامزد جدی رئیس جمهوری مطرح شد.
نورالدین کیانوری- رهبر حزب توده ایران - پس از دو ملآقات کوتاه با علی
خامنه ای او را فردی "خطرناک" و یک "مائوییست اسلامی" ارزیابی کرده بود.
(در این مورد نگاه کنید به یادمانده های "علی خدایی" در راه توده). با
اینحال از آنجا که عملا نامزد دیگری وجود نداشت، حزب توده ایران مانند همه
گروه های دیگر مدافع انقلاب در انتخابات شرکت کرد و به رئیس جمهوری علی
خامنه ای هم رای داد. چرا آقای خامنه ای آن زمان متنبه و هشیار نشد و از
اینگونه سخنان خطاب به خود و مردم نگفت که حالا از آقایان موسوی و کروبی و
خاتمی توقع هشیاری و تنبه دارد؟
اگر امروز حزب توده ایران بجای پشتیبانی از جنبش سبز از دولت کودتا و احمدی
نژاد حمایت می کرد، ایشان باز هم همین حرفها را می زد؟
آقای خامنه ای ظاهرا خودش را معیار زمین و زمان می داند. ایشان با این همه
گروه و حزب و دار و دسته ای که تمام وقت برضد انقلاب 57 و رهبری آن و کل
جمهوری اسلامی شعار می دهند کاری ندارد، فقط و فقط مشکلش با حزب توده ایران
است که چرا از جنبش سبز پشتیبانی می کند. والا سلطنت طلب ها که با امثال
موسوی کارد و پنیراند. و "رقاص ها" (بقول ایشان) هنرمندان داخل و بخشی هم
خارج از کشورند که بیش از ایشان هوای وطن و نفس کشیدن در آن سربلندی ایران
را دارند. بنابراین، بحث بر سر حزب توده ایران است. ظاهرا اگر حزب توده
ایران هم مانند برخی طرفدار آن بود که امریکا بیاید و جمهوری اسلامی را
سرنگون کند آقای خامنه ای راجع به این حزب هم مانند بقیه سکوت می کرد. اما
از آنجایی که معیار برای ایشان نه سرنوشت کشور و نه حتی جمهوری اسلامی بلکه
شخص خود اوست در هر سخنرانی طعنه ای هم باید نثار حزب توده ایران کند.
مشکل بزرگ آقای خامنه ای آنست که ظاهرا هنوز درک نکرده صلاحیت رهبری یک
کشور را کسی دارد که یک مقدار از خود فراتر رود و منافع کل جامعه و کشور را
هم لااقل در نظر بگیرد، اگر نگوییم معیار اصلی قرار دهد. حتی در یک خانواده
کوچک هم بدینگونه است، چه رسد به یک کشور.
اگر آقای خامنه ای منافع کشور و حتی نظام جمهوری اسلامی را معیار قرار می
داد، باید خیلی هم خوشحال می شد که حزب توده ایران بجای آنکه مثلا خواهان
حمله به کشور و نابودی و سرنگونی جمهوری اسلامی باشد، از جنبشی پشتیبانی می
کند که رهبران آن از بنیانگذاران و علاقمندان به جمهوری اسلامی اند و خواست
های مدنی و مسالمت آمیزی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی دارد. اما چه
می شود کرد که معیار آقای خامنه ای اینها نیست. آن "جذب حداکثری و دفع
حداقلی" که ایشان صحبتش را می کند، منظور کشور و مملکت و حتی جمهوری اسلامی
نیست، بلکه منظور حداکثر جذب به خودش و حداقل دفع از خودش است و اگرنه چه
فرصتی بهتر از این همبستگی عظیم انسانی که در داخل و خارج کشور ما در حول
جنبش سبز بوجود آمده برای ایجاد یک آشتی ملی و امکان دادن به همه نیروهای
که به هر دلیل حذف شده اند برای اینکه همه توان و دانش و اندیشه و گذشت و
فداکاری خود را در خدمت پیشرفت کشورشان و حتی همین جمهوری اسلامی که ایشان
ادعای رهبریش را دارد قرار دهند؟
جذب حداکثری و دفع حداقلی اگر کار درستی است، اگر امروز بهترین زمان برای
انجام چنین کاریست، چرا امثال موسوی و کروبی و خاتمی حق ندارند آن را بسود
منافع کشور انجام دهند و آن حداقلی را حذف کنند که دست به کودتا زده اند؟
بلکه فقط ایشان حق جذب و دفع را دارد آن هم براساس معیار قراردادن شخص
خودش؟
آقای خامنه ای ظاهرا تصمیم قطعی گرفته مو به مو پا جای پای شاه سابق
بگذارد. در اینصورت می شود از دچار شدن به سرنوشت شاه هم اجتناب کند؟
راه توده 251 11.01.2009