راه توده                                                                                                                                                          بازگشت


 

آگاهی مردم، سلطنت، سلسله

خامنه ای را ناممکن کرده است

از دستآوردهای انتخابات 22 خرداد و کودتائی که علیه نتیجه واقعی آن – پیروزی میرحسین موسوی- صورت گرفت، باز شدن چشم و گوش ها به روی سیاستی است که راه توده نزدیک به 6 سال روی ضرورت شناخت و افشای آن تاکید کرد. نه تنها کودتای 22 خرداد از دل این سیاست بیرون آمد، نه تنها روی کار آوردن احمدی نژاد بعنوان یک هوچی و تبلیغاتچی حاصل همین سیاست بود، نه تنها تکنولوژی اتمی ایران به این سیاست گره خورد، بلکه سلطه گروهی از فرماندهان سپاه بر جمهوری اسلامی نیز حاصل همین سیاست بود. این سیاست زیرمجموعه هائی دارد که یکی از آنها تبدیل جمهوری اسلامی به سلطنت سلسله "خامنه ای" است. یعنی نشاندن فرزند میانه او "مجتبی" به جای پدر و موروثی کردن سلطنت این خاندان. و این یعنی بازتولید سلطنت در ایران و نقطه پایان گذاشتن بر انقلاب 57 و جمهوری.

در زیر چتر همین سیاست، مشتی مداح فاسد و مشکوک جانشین روحانیون صدر انقلاب شدند، بی ریشه ترین افراد سپاه به درجات بالا رسیده و فرماندهان سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و واحدهای ارتش شدند. مرتجع ترین و جانی ترین روحانیون تابلوی انقلابی شدند که کوچکترین سهمی در پیروزی آن نداشتند. هر آن کس که فرمانبر مافیای پشت صحنه بود و با یک اشاره آدم کشته بود و انفجار ایجاد کرده بود؛ وزیر و فرمانده و حتی رئیس جمهور شد و...

امروز که خطر از هر سو ایران را تهدید می کند و به گفته فیدل کاسترو رهبر کهنسال انقلاب کوبا، مخفی ترین و موثرترین لایه سرمایه داری جهان در پی تبدیل ایران به گوشت دم توپ اتمی امپراطوری جهانی این لایه یا مافیاست، بر میهن دوستان آشکار شده است که سیاست نظامی حاکم بر ایران، در خدمت این سیاست جهانی است و دست های پنهانی که 30 سال زیر جلد جناح هائی از حاکمیت چند لایه جمهوری پنهان بوده اند، ماموریت خود را به نحو احسن انجام داده اند. ماموریتی که با یک قتل عام سیاسی دیگر می خواهند آن را به سرانجام رسانده و ماموریت خود را کامل کنند.

در جستجوی این دست های پنهان، باید بازگشت به ترورها و انفجارهای ابتدای انقلاب که بنام مجاهدین خلق ثبت شد، به اعدام هائی که لاجوردی مبتکرآن شد، به قتل عام 67، به برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی آیت الله خمینی؛ به یورش به حزب توده ایران، به توطئه ضد انقلابی ادامه جنگ با عراق با وعده قریب الوقوع بودن فتح بغداد و آغاز جهانگشائی اسلامی...تا بالاخره رسید به زمزمه تبدیل علی خامنه ای به امام زمان! از سوی همان دست های پنهان در جمهوری اسلامی.

کودتای 22 خرداد یک فاجعه بود، اما به همان اندازه که فاجعه بود، یک فرصت تاریخی نیز شد برای کنار رفتن پرده ها از برابر دیدگان مردم ایران. این آگاهی یگانه سلاح ملت ایران برای جلوگیری از ادامه این سیاست بود که خوشبختانه به کف ملت آمد و اکنون با آن به نبرد با حاکمیتی برخاسته که فاجعه ای صدها برابر هولناک تر از جنگ عراق را می خواهد به ایران تحمیل کند.

جنگ با عراق بر اساس آمارهای بین‌المللی، که فرهنگ رجایی در کتاب "چشم انداز ایرانیان در جنگ ایران و عراق" نقل کرده، یک میلیون کشته و زخمی بر جای گذاشت که از این میان تعداد کشته شدگان ایرانی ۲۶۲٬۰۰۰ نفر  و کشته شدگان عراقی ۱۰۵٬۰۰۰ نفر بود.

آقای خامنه ای که با حکم آیت الله خمینی، بدلیل ماجراجوئی و به کشتن دادن جوانان در جبهه ها و همچنین یارگیری نظامی در جبهه ها، از جانشینی فرماندهی جنگ برکنار و این مسئولیت به هاشمی رفسنجانی داده شد، دو دهه درمقام و اختیارات رهبری، زمینه های سلطه سیاست نظامی و جنگی را بر کشور فراهم کرد و اکنون بیش از دوران ریاست جمهوری اش، خود را رهبری جهانی تصور کرده و این رهبری را می خواهد با مسلط ساختن سپاه و انواع دستگاه های امنیتی موازی و سرانجام، با جنگ تثبیت کند. او که مخالف پایان جنگ با عراق بود و همه تلاش و تقلایش برای جلوگیری از قبول قطعنامه آتش بس توسط آیت الله خمینی به نتیجه نرسید، امروز بر این تصور است که فرصت تاریخی را برای بلندپروازی های جنون آمیزش بدست آورده است.

اینها، امروز به آگاهی ملی تبدیل شده است و شعار مرگ بر دیکتاتور، مجتبی بمیری رهبری را نبینی، رهبر ما قاتله، ولایتش باطله و... از عمق این شناخت خبر می دهد.

 

 



راه توده 280
دوشنبه 1 شهریور ماه 1389

 


بازگشت