رزم 120 ساله کارگران جهان
|
امروز ، که من این سطور را می نویسم، پرولتاریای آمریکا و اروپا، برای نخستین بار به تماشای سپاه رزمنده خویش که در زیر یک پرچم بسیج شده است می پردازد. بسیج برای رسیدن به هدف بعدی خود: قانونی کردن هشت ساعت کار در روز. و امروز این نمایش چشم همه سرمایه داران و زمینداران همه کشور ها را باز می کند تا ببینند که کارگران همه جهان متحدند. ایکاش مارکس هم اکنون در کنار من می بود و با چشم خود این را می دید!" با این جملات فریدریش انگلس، دیباچه چاپ چهارم مانیفست، به زبان آلمانی را، در روز اول ماه مه 1890 بپایان رساند.
نمایش اعتصاب
درواقع ریشه تظاهرات روزاول ماه مه در ویکتوریا، مستعمره انگلیس – استرالیای امروز-، است. درسال 1856، کارگران استرالیائی روز 21 ماه آوریل، در یک اعتصاب یک روزه، قانون 8 ساعت کار روزانه را به چنگ آوردند که برای نخستین بار در روز اول ماه مه به رسمیت شناخته شد. صدها هزار کارگر آمریکائی که 30 سال بعد، روز اول ماه مه سال 1886، روزسنتی برای انعقاد قراردادهای کاری را، پس از چند روز اعتصاب، برای به کرسی نشاندن قانون هشت ساعت کار درروز در نظر گرفتند، چشم به آن نمونه استرالیائی داشتند. در شیکاگو پلیس به تظاهر کنندگان حمله کرد و روزسوم ماه مه سه تن از کارگران را به ضرب گلوله از پای در آورد. در تظاهراتی اعتراضی که به این مناسبت در Haymarket بر پا شد، مردی که کارفرمایان او را خریده و به او ماموریت داده بودند، بمبی بسوی پلیس پرتاب کرد. در اثر این انفجار و زد و خورد های خیابانی بعدی، چند تن از افراد پلیس و نیز کارگران کشته شدند. هشت تن از آنارشیست های رهبر اعتصاب، که اکثر آنها اصلا در محل واقعه حضور نداشتند زندانی شدند. چهار نفر از آنان در یک دادگاه نمایشی، محکوم به مرگ شدند وروز 11 نوامبر 1887 در ملاء عام بدار آویخته شدند. یکی از محکومین به مرگ بنام آکوست اشپیس، ناشر روزنامه Arbeiter- zeitung که آلمانی تباربود، به جلاد خود گفت: "آنروزخواهد آمد که سکوت ما نیرومندتر از صدائی باشد که شما امروزخاموش می کنید." این سخن آن آنارشیست به حقیقت پیوست. از 14 تا 20 ژوئیه 1889 در حدود 400 نفراز نمایندگان سازمانهای کارگری از 20کشور، برای شرکت در کنگره انترناسیونال سوسیالیستی درپاریس گردهم آمدند. مهم ترین خواست این کنگره هشت ساعت کار در روز بود، که به تاسیس انترناسیونال دوم انجامید. از آنجا که اتحادیه کارگران آمریکا روز اول ماه مه 1890 را بعنوان روز یادکرد از شهدای Haymarket ، برای تظاهرات در سراسر آمریکا انتخاب کرده بود، نمایندگان حاضر در کنگره پاریس، از جمله آگوست ببل وکارل لیبکنشت، که نمایندگان مجلس امپراتوری آلمان هم بودند، این روز را بعنوان روز نبرد جهانی کارگران پذیرفتند." باید در تاریخی مشخص یک کارزار بین المللی بزرگ، به این صورت، سازمان داده شود که درتمام کشور ها و شهر ها همزمان با هم، در یک روز معین کارگران خواست خود را مبنی بر روزِکار هشت ساعته – و نیز مصوبات دیگر کنگره بین المللی پاریس - را برای اجرا به قدرت حاکمه ابلاغ کنند. "این نیم جمله آخر را مسولان اداری اتحادیه های کارگری و سوسیال دموکرات های راست، حذف می کنند تا خواست و شعار های روز اول ماه مه را فقط محدود به خواست های اقتصادی سازند. از سالهای 1920 که این خواست تا حدود زیادی قبولانده شد، برای کاستن از اعتبار این روز تلاش می شود تا آن را به یک روز تعطیل تبدیل کنند. یکی از مهمترین "مصوبات دیگر" کنگره سوسیالیستها بعنوان "اولین شرط اجتناب ناپذیر برای رهائی کارگران" حفظ صلح بود. در این مورد نمایندگان حاضر در کنگره تاکید کردند که " جنگ نخستین نتیجۀ مناسبات اقتصادی کنونی است، هنگامی از بین خواهد رفت که سوسیالیسم با پیروزی بین المللی خود و آزاد ساختن کار، جای مناسبات تولیدی سرمایه داری را بگیرد." باین صورت، روز اول ماه مه ، از همان آغاز ، روزنبرد برای صلح وسوسیالیسم بود.
قانون سوسیالیست ها
تصمیمات کنگره سوسیالیست ها درست همزمان با بزرگترین موج اعتصابات کارگری درآمپراتوری آلمان در قرن نوزدهم بود، که پنج در صد از کل کارگران در آن شرکت داشتند. در 25 ژانویه 1890، لایحه تمدید باصطلاح "قانون سوسالیست ها" ( قانون ممنوع گشتن فعالیت های سوسیالیستی، بابتکار بیسمارک، صدراعظم وقت آلمان) که در سال 1878 بتصویب رسیده بود، رد شد. با وجود آن که کلیه فعالیت های سوسیالیستی، جز فعالیت فراکسیون سوسیالیست ها در مجلس، ممنوع شده بود، حزب کارگری سوسیالیست در فعالیت زیر زمینی خود با آهنگی پر شتاب رشد کرده بود و درانتخابات 20 فوریه با کسب یک میلیون و چهار صدهزار رای، که برابر با 19،7 درصد از آراء بود تبدیل به نیرومندترین حزب شده بود. هنگامی که اتو فن بیسمارک – ملقب به صدر اعظم آهنین – تصمیم به استعفا گرفت، در مورد چگونگی برخورد آتی دولت با جنبش کارگری، اتفاق نظر وجود نداشت. رهبران سوسیال دموکراتی نگران از دست دادن موفقیت های پارلمانی خود بودند. گرچه قرار بود که روزاول ماه مه همه جا تجمعات برپا گردد و جشن گرفته شود ولی رهبری حزب تا کید داشت که کارگزان فقط آنجا که در گیری پیش نیاید دست بکار برند و جشن بگیرند. حتی فریدریش انگلس، با نگرانی تمام درنامه ای به خانم لاورا لافارگ، دخترمارکس، نوشت "ما در آلمان، باید روزاول ماه مه را درآرامش کامل برگزار کنیم، به نظامیان دستور اکیدداده شده که منتظر دستور مقامات غیر نظامی نشوند و فورا وارد عمل گردند و پلیس سیاسی هم – که اگر کاری نکند از نان خوردن میافتد - ، ازهیچ کاری برای تحریک و ایجاد زد و خورد کوتاهی نکرده است " .
علیرغم تهدیدات موجود و سیاست متزلزل رهبران سوسیال دموکرات، به گزارش جرائد سوسیال دموکرات، روزاول ماه مه صدهزارنفر در اعتصابات، تظاهرات، جشن ها و راه پیمائی های اول ماه مه شرکت کردند. حدود ده در صد از کارگران در برلین، دارمشتاد، درزدن، فرانکفورت، کونیگزبرگ، لایپزیگ، مونیخ و نوردهاوزن دست به اعتصاب زدند. در هامبورگ که اتحادیه کارفرمایان تهدید کرده بود اگر کارگران از اتحادیه های کارگری استعفا ندهند از کار اخراج خواهند شد، از روز اول ماه مه نبردی آغاز گشت که تا ماه سپتامبر ادامه یافت و گاه تا بیست هزار کارگر در این مبارزات شرکت داشتند . در شهرهای صنعتی اتریش، کار بکلی بر زمین گذاشته شد. و درشهر وین 50 هزار کارگر دست به تظاهرات زدند. در بوداپست نیز کارگران مجار از دعوت حزب کارگر استقبال کردند. در هر یک از شهر های پراگ، استکهلم و کپنهاگ حدود سی هزار نفر به خیابان ها آمده بودند. در رم نیز، با وجود آن که 14 هزار سرباز مامور جلوگیری از هر نوع تجمعی بودند، در بسیاری از کارخانه ها اعتصاب شد. در فرانسه، بلژیک و اسپانیا نظامیان تعدادی ازکارگران را مورد تیر اندازی قرار دادند. بزرگترین تجمع کارگری در یک روز یکشنبه، چهارم ماه مه، با شرکت 300 هزار کارگر در هاید پارک لندن بر پا شد. پس از موفقیت بزرک و مشترک این جشن کارگری، انترناسیونال دوم، درماه اوت 1891 اعلام کرد که از آن پس، روز اول ماه مه هرساله بعنوان "روز همگانی کارگری درتمام کشورها وبرای اعلام خواستهای مشترک و همبستگی همه کارگران جشن گرفته خواهد شد"
13 آوریل 1890 فراخوان فراکسیون سوسیال دموکرات در مجلس آلمان
دربارۀ جشن اول ماه مه
تحت شرائط مناسبات کنونی کار، به کرسی نشاندن تعطیل عمومی روز اول ماه مه ممکن نیست. اساسا همان دلائلی که کنگره را بر آن داشتند تا از اعتصاب عمومی چشم بپوشد، مانع اجرای عمومی جشن کارگری نیزهستند. افزون بر این ها ملاحظات سیاسی نیز مطرح است. روشن است که دشمنان امر کارگری در آلمان، امروز همه کار می کنند تا دست آوردهای پیروزی 20 فوریه امسال را از چنگ ما بربایند. کسی که ارگان های مطبوعاتی بورژوازی رابخواند، می بیند که دشمنان امر کارگران امید زیادی به اول ماه مه بسته بودند. امید و آرزوی آنها این بود که ، روز اول ماه مه، کار با نیروی دولتی به درگیری بیانجامد. تحت این شرائط ما نمی توانیم با وجدان راحت به کارگران آلمان توصیه کنیم که روز اول ماه مه را به روز تعطیل عمومی تبدیل کنند .(....) سوسیال دموکراسی آلمان نیازی ندارد که پس از راهپیمائی بزرگ 20 فوریه وآن پیروزی بزرگ ، قدرت خود را بنمایش بگذارد. (....) هرجا امکان برگذاری جشن اول ماه مه، بدون زد و خورد ممکن باشد، می تواند برپا گردد. Junge Welt/30.04.2010/Frieden und Soziaسlismus/Nick Brauns |
راه توده 265
13 اردیبهشت ماه 1389