راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

گمراهی احزاب
و حکومت های مترقی
در شناخت حاکمیت
جمهوری اسلامی

 

سرمقاله روزنامه "خلق" ارگان حزب کمونیست چین که در آن مقاومت مردم ایران علیه کودتای انتخاباتی 22 خرداد یک توطئه امریکائی معرفی شده، با واکنش تند ایرانیان روبرو شد. واکنش هائی که شاید بتواند باعث به صدا در آمدن ناقوس اعتراض به سیاست های روسیه، چین، دولت های برخی کشورهای امریکائی مانند ونزوئلا و همچنین احزاب چپ برخی کشورهای اروپائی در ارزیابی هایشان از دولت و حاکمیت کودتائی شود. دراعتراض به این سرمقاله که در شماره روز یکشنبه 25 ژانویه روزنامه خلق منتشر شده، یکصد و یازده پژوهشگر و استاد ایرانی خارج از کشور، نامه ای خطاب به سفیر چین در سازمان ملل نوشته و گوشه ای از واقعیات مربوط به جنبش سبز و کودتای 22 خرداد را شرح داده اند. آنها در این نامه، ارزیابی روزنامه "خلق" در باره جنبش اعتراضی مردم ایران را ناشی از بی خبری آنها از اوضاع ایران و یا مطامع اقتصادی و سیاسی دولت چین اعلام کرده اند.
این ارزیابی از خطا در شناخت ماهیت ماجراجوی دولت احمدی نژاد و حاکمیت جمهوری اسلامی و همچنین از توهماتی که سخنان به ظاهر ضد امریکائی حاکمیت ایجاد کرد ناشی شده است. البته سهم غفلت رهبران جنبش در داخل ایران و همچنین شخصیت های صالح خارج از کشور که در توجه به ضرورت دقیق و مستند سازی سیاست های حاکمیت موجود کم نیست. همچنان که سهم حزب خود ما، یعنی حزب توده ایران دراین زمینه سهم کمی نیست. در تمام سالهای گذشته، بجای رفتن به کنفرانس های احزاب برادر و گفتن حرف های بی اساس و بی پر و پایه، اگر اوضاع ایران دقیقا در این کنفرانس ها تشریح شده بود، این بسا روزنامه ارگان مرکزی حزب کمونیست چین و یا شخصیت هائی نظیر "چاوز" و یا "مورالس" رئیس جمهور بولیوی و... اینگونه در ارزیابی از اوضاع ایران و جنبش سبز مردم ایران دچار سردرگمی نمی بودند. البته، این در شرایطی امکان پذیراست که ابتدا یک حزب سیاسی خود بداند در کشورش چه می گذرد و چنان ارزیابی منسجم و ریشه داری از اوضاع داشته باشد، که حرف و سخنش حجت باشد!
ما ارزیابی خطا از اوضاع ایران را گاه در برخی مطبوعات چپ اروپائی – از جمله آلمان- نیز می بینیم. آنها نمی دانند اکثریت مردم در کدام صف ایستاده اند، همانگونه که نمی دانند پشت موشک هوا کردن و چانه زنی اتمی، ایران و مردم آن و بویژه زحمتکشان ایران چگونه به خاک سیاه نشسته اند. آنها از اعتصابات و اعتراض ها و تحصن های کارگران ایران بی خبرند. از نابودی تولید داخلی کشور ما خبر ندارند، همانگونه که از حاکمیت سرمایه داری تجاری بر ایران بی خبرند. آنها نمی دانند سپاه پاسداران امپراطوری های مالی تشکیل داده است. آنها تصور می کنند اگر جنبش سبز پیروز شود، امریکا به ایران باز می گردد، خبر ندارند که امریکا با ماجراجوئی های دولت کنونی به ایران می آید و با تحمیل هزینه ای سنگین به ایران و ایرانی هم خواهد آمد. آنها خبر ندارند که چگونه عوامل نفوذی انگلستان و امریکا در دل حاکمیت ایران، آن را به اسب تراوای سیاست خود در منطقه تبدیل کرده اند. سیل سلاح به کشورهای ثروتمند خلیج فارس فروخته می شود و پول خرید نفت از آنها پس گرفته می شود، آنها خبر ندارند که سیاست های حاکمیت نظامی کنونی در 5 سال گذشته چگونه در خدمت اسرائیل عمل کرده و نه علیه آن. به اتحاد اعراب و اسرائیل که زیر سایه سایت های 5 سال اخیر جمهوری اسلامی ممکن شد توجه ندارند.
اگر نمی دانند، این وظیفه رهبران جنبش است که آنها را درجریان بگذارند و اگر میدانند، اما خود را به ندانستن می زنند و برای امتیاز گرفتن از امریکا و یا حتی مقاومت در برابر امریکا، ایران را سپر کرده اند، وای بر آن دولت و حکومت و حزب چپ و مترقی و کمونیستی که در چنین ورطه ای شنا می کند!
هنوز می توان اصل را بر خوشبینی گذاشت و با همین خوش بینی اطلاعات دقیقی درباره اوضاع ایران و ماهیت حکومت کودتائی را دراختیار این دولت ها و احزاب گذاشت. آنها باید بخوانند و بشنوند تا بدانند اگر امیدی به رهائی مردم ایران و برپائی دولتی ملی، با سمت گیری دمکراتیک به سود زحمتکشان کشور در جمهوری اسلامی متصور باشد، این امید به جنبش سبز و رهبران کنونی آنست، نه عده ای عوامفریب، مروج خرافات و فرصت طلب سیاسی، که بر سر اولین پیچ، جمهوری اسلامی که هیچ، ایران را به امریکا خواهند فروخت، به این شرط که از حاکمیت آنها دفاع شود.


راه توده 255 08.02.2010
 

بازگشت