راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

پرسش و پاسخ - 15 خرداد 1361
سیاست جنگی
پس از 3 دهه
جانی دوباره گرفت!

 

دیروز به بهانه فتح کربلا و بغداد و رفع فتنه از جهان، فاجعه ادامه جنگ با عراق را روی دست مردم گذاشتند و کمر انقلاب را شکستند و امروز به بهانه تولید اتمی و نابودی اسرائیل می روند تا قبر انقلاب 57 را سنگفرش کرده، آرزوی اتمی شدن ایران را به دل ملت بگذارند و ایران را به نابودی بدهند!

 

واقعیت اینست که در اثر پیروزی نیروهای مسلح ایران در بیرون راندن مهاجمین صدامی- آمریکایی، سرگیجه شدیدی محافل امپریالیستی و ارتجاعی منطقه را فرا گرفته است. مسئله ای که اهمیت دارد، اینست که: حالا امپریالیسم چه امکاناتی دارد برای نشان دادن عکس العمل؟ چون مسلم این است که امپریالیسم آمریکا و ارتجاع منطقه به هیچ وجه نمی توانند و نمی خواهند و منافع شان اقتضا نمی کند که یک چنین شکستی را به همین سادگی تحمل کنند. آن ها آن چه که در امکان دارند، مسلما به کار خواهند انداخت.
ما الان از طرف امپریالیسم و ارتجاع منطقه، با دو نوع تاکتیک روبرو هستیم، که در سیاستشان وارد شده است: یکی این که تظاهر می کنند به تلاش برای پایان دادن جنگ. اقداماتی نظیر اعلامیه وزارت خارجه آمریکا، یا مراجعه اردن به شورای امنیت برای این که دستور آتش بس بدهد، یا حبیب شطی و ضیاءالحق باز می آیند به تهران برای این که بحث کنند در باره آتش بس و پایان دادن به جنگ- همه این ها سلسله اقداماتی است، که از طرف محافل امپریالیستی و ارتجاعی می شود. ولی از طرف دیگر هم ما می بینیم که تدارک توسعه تجاوز به جمهوری اسلامی ایران، از طرف آمریکا و دست نشاندگانش در منطقه با شدت زیادی ادامه دارد.
واقعیت این است که اهمیت فوق العاده زیاد دارد که ما بدانیم: کدام یک از این دو تاکتیک، تاکتیک اصلی امپریالیسم و ارتجاع منطقه است و کدام یک، بازی سیاسی است برای هدف های تبلیغاتی و آماده کردن افکار عمومی. چون نمونه این بازی دو تاکتیک را ما در گذشته هم به خوبی دیده ایم. مثلا در آستانه حمله طبس، ما خوب به خاطر داریم که نامه کارتر به امام خمینی، که ظاهرا به وسیله قطب زاده تنظیم شده بود، منتشر می شود. این نامه سر تا پایش عبارت بود از آمادگی برای "تفاهم"، آمادگی برای "دوستی"، آمادگی برای "همکاری"! ولی در همان لحظه هم جریان حمله طبس و حمله وسیع به جنوب ایران، که عملی نشد، یعنی بمباران شهرهای جنوب ایران و اشغال بنادر ایران، با تمام قوت در حال تدارک بود. به این ترتیب، این دوگانگی هیچ چیز تازه ای نیست. همیشه سیاست امپریالیسم این بوده است که به آمادگی برای "همکاری" تظاهر می کرده، ولی در باطن برای نیل به هدف اساسی اش، که همیشه در مورد ایران داشته، یعنی درهم شکستن انقلاب ایران. به این ترتیب سیاستمداران ما، دولت ما و حاکمیت ایران بایستی در این مسئله بغرنج خیلی دقت کنند و به اشتباه نیفتند؛ چون واقعا ممکن است اشتباه شود، یعنی اگر ما به این نتیجه برسیم که آمریکا با تمام قوا می خواهد هر چه زودتر جنگ را پایان بدهد، تا از این راه بتواند صدام را حفظ کند، آن وقت این فکر پیش می آید که ما بایستی فعلا صدام را زیر فشار نظامی بگذاریم، برای این که سیاست آمریکا در هم شکسته شود، ولی اگر به این نتیجه برسیم که این سیاست آمریکا یک تظاهر دروغین است و آمریکا دارد تدارک می بیند برای توسعه دادن جنگ، و این که آمریکا دارد افکار عمومی را برای حمله به ایران از جاهای دیگر آماده می کند، آن وقت سیاست ما بایستی بر اساس این واقعیت تنظیم شود.
به این ترتیب، به عقیده ما اکنون لحظه فوق العاده بغرنجی در سیاست جمهوری اسلامی ایران و در وضع منطقه است و بایستی روی آن خیلی دقت کرد.
خوب، حالا ما ممکن است که در این جا به این شکل برخورد کنیم که: دولت آمریکا در نتیجه مقاومت ما در مقابل این توطئه ها، و بالاخره از ترس عمیق تر شدن انقلاب ایران، به این نتیجه خواهد رسید که سیاست خودش را تغییر بدهد و انقلاب ایران را به رسمیت به شناسد. چرا می گوئیم که ممکن است ما به این نظر به رسیم؟ برای این که ما در بعضی برآمدها، در بعضی گفتارها از طرف بعضی رجال سیاسی، یک چنین اظهار نظری را شنیده ایم، یک چنین ارزیابی را دیده ایم که: ما اگر یک مقدار دیگر هم مقاومت بکنیم، آمریکا بالاخره حاضر خواهد شد با ما کنار بیاید و انقلاب ایران را به رسمیت به شناسد!
ولی خط حرکت اصلی امپریالیسم آمریکا نسبت به انقلاب ایران آن چیزی است که برژینسکی با تمام صراحت بیان کرده، ریگان گفته و هیگ آن را تکرار کرده و آن این است که: برای ما (مقصود برای آمریکا) امنیت در خلیج فارس دارای اهمیت حیاتی است. و این امنیت به خلیج فارس بر نمی گردد، مگر این که در ایران حکومت دیگری بر سر کار بیاید. این خط حرکت آمریکاست. و این خط حرکت آمریکا با یک رژیمی در ایران، که در خط امام خمینی است، هرگز سازش نخواهد کرد.
به این ترتیب این برداشت، که آمریکا انقلاب ایران را به رسمیت خواهد شناخت، اشتباه بسیار بزرگی است.
سیاست آمریکا در تمام دوران اوجگیری انقلاب و بعد از انقلاب، در این سه سال و نیمی که از انقلاب می گذرد، همیشه روی این خط حرکت کرده است. منتهی اشکال مختلفی داشته است. نامه کارتر و قطب زاده به امام، حمله طبس، کودتای نوژه، تجاوز نظامی صدام، تحریکات داخلی، تروریسم سیاسی، تروریسم اقتصادی، محاصره اقتصادی- همه این ها از یک سیاست سرچشمه رهبری شده اند.
به نظر ما، در مرحله کنونی آمریکا با تمام قوا مخالف پایان یافتن جنگ است و با تمام قوا برای تدارک در جهت توسعه دادن آتش جنگ در مجموعه منطقه تلاش می کند. و این رفت و آمدهای بسیار پرمعنا- رئیس ستاد ترکیه می رود به عربستان؛ ضیاءالحق می رود عربستان؛ کشتی های جنگی صیاءالحق از عربستان دیدن می کنند- و کمک های مختلفی که از نواحی مختلفه به عراق می رسد، نشان دهنده این است که امپریالیسم آمریکا با تمام قوا کوشش می کند که این آتش را همین طور شعله ور نگه دارد. علتش هم قابل فهم است. برای این که این جنگ تا به حال فقط به امپریالیسم و صهیونیسم فایده رسانده است. اگر این عدد دقیق باشد که رئیس جمهور- خامنه ای- دیروز بیان کرد، ایران 150 میلیارد دلار خسارت دیده است.(این رقم در پایان جنگ 8 ساله به گفته هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران به 2 هزار میلیارد دلار رسید!) باید حساب کرد که عراق هم لااقل در حدود 100 میلیارد دلار خسارت دیده است. خوب، 250 میلیارد دلار، یعنی درآمد ده سال نفت ایران در بهترین شرایطش؛ یعنی ضربه فوق العاده سنگین و مخربی به دو ملت بزرگ در این منطقه وارد شده است. ملت هایی که می توانستند نقش عمده ای در مبارزه علیه تجاوزگری اسرائیل، علیه سلطه گرایی اسرائیل ایفاء کنند. تضعیف این دو ملت از لحاظ اقتصادی، از لحاظ نظامی، از لحاظ انسانی، با این تلفات سنگینی که وارد آمده، فقط به سود امپریالیسم است. ما می بینیم که اسرائیل کاملا راحت می تواند جولان را به خود ملحق کند. می تواند به بیروت حمله کند، یعنی دستش باز است برای این که پایه های حملات آینده خود را تقویت کند. و این برای آن است که در نیتجه تحریک امپریالیسم، در نتیجه جنگی که امپریالیست ها به دست صدام تحمیل کرده اند، دو ملت ایران و عراق مشغول آن هستند که همدیگر را خورد کنند، تضعیف کنند، ناتوان کنند. به نظر ما، این جنگ به سود امپریالیسم است و در نتیجه هم به سود امپریالیسم است. و به همین جهت امپریالیسم نقشه های گوناگونی برای توسعه این جنگ در پیش دارد.
من فقط می توانم بعضی از اطلاعات را، که ما به آن دست یافته ایم و این اطلاعات را در اختیار مقامات جمهوری اسلامی ایران هم گذاشته ایم، در این جا تکرار کنم و نگرانی خودمان را از این نقشه امپریالیستی- ارتجاعی بیان کنم.
ما یکی دو ماه پیش اطلاع پیدا کردیم که در وزارت خارجه آلمان فدرال جلسه مشاوره ای از نمایندگان وزارت خانه های خارجه کلیه کشورهای "ناتو" تشکیل شده است. موضوع بحث در این جلسه عبارت بوده است از: آماده کردن تبلیغاتی افکار عمومی برای پذیرش حمله نظامی به ایران. این خبر جدی است. این خبر شایعه نیست. این جلسه تشکیل شده و این بحث انجام گرفته است. یعنی از همان موقع امپریالیسم آمریکا و دستیارانش (امروز آقای وزیر خارجه آلمان فدرال در اسرائیل است و دیروز آقای وزیر خارجه فرانسه در مصر و اسرائیل و عربستان سعودی دور می زد) دارند این فکر را مخفیانه در اروپا غربی و آمریکا می پرورانند، که افکار عمومی کشورهای خودشان را برای یک حمله نظامی به ایران آماده کنند. از طرف دیگر، به خاطر داریم که در اظهارات یکی دو ماه اخیر برژینسکی و هم چنین در مصاحبه ای که اخیرا از کارتر و همسرش در محله های آلمان غربی انتشار یافته، کاملا روشن شده است که نقشه هجوم نظامی به ایران، در همان دوران تدارک حمله طبس، به طور خیلی دقیق طرح شده و آماده اجرا بوده است. این نقشه حاکی از این بوده است که ارتش آمریکا مستقیما بنادر جنوب ایران را با بمباران و یا اشغال کند، نفت خارک را بمباران کند، یعنی امکان ارسال نفت را از ایران به خارج و امکان وارد شدن کشتی های خارجی را برای واردات، برای کالاهایی که ایران از خارج تهیه می کند، مطلقا غیر ممکن سازد. نقشه های گوناگونی بوده است، برای این که دور بنادر مهم ایران را از هوا می گذاری کنند، و با این که اصولا با ایجاد یک صحنه سازی مثل خلیج تونکن، به این عنوان که خط کشتیرانی خلیج فارس از طرف ایران مورد تهدید قرار گرفته، تنگه هرمز را به روی کشتی های ایران ببندند و غیره و غیره. از این جهت است که ما امیدوار هستیم که حاکمیت جمهوری اسلامی، در مسئله تحول آینده اوضاع سیاسی منطقه، دچار ساده نگری بعضی از مسئولان نظامی و اجتماعی نشود و با یک دید خیلی دقیق و همه جانبه و با همکاری و مشورت با کلیه نیروهای کشورهایی که در جهت پشتیبانی از انقلاب ایران و در جهت مبارزه برای کوتاه کردن نفوذ امپریالیسم آمریکا در منطقه عمل می کنند، و با در نظر گرفتن تمام نظریات نیروهای اجتماعی فعال در خود عراق و در سایر کشورهای خلیج فارس سیاست خود را تنظیم کند، تا مبادا امپریالیسم موفق شود که بالاخره با این ترفندهای مختلف جمهوری اسلامی ایران را به بر داشتن گام در راه نادرستی بکشاند.
به نظر ما، الان امپریالیسم در تمام کشورهای تحت نفوذ خود، از ترکیه گرفته تا عراق، اسرائیل، اردن، مصر، عربستان سعودی، کویت، قطر، عمان و پاکستان، با تمام قوا دارد ضربه وارد آوردن به ایران را تدارک می بیند. حتی اگر تاکتیک پایان دادن موقتی به جنگ هم از طرف امپریالیسم آمریکا صادقانه باشد و بتواند عملی شود، نقشه برای ضربه زدن به انقلاب ایران، با تمام امکانات امپریالیسم و ارتجاع منطقه، دنبال خواهد شد.
یک خبر دیگر هم از طرف دوستان ما در عمان، از راه غیر مستقیم، به ما رسیده است، حاکی از این که به واحدهای دریایی عمان دستور داده شده است که از هر امکان مساعدی برای به وجود آوردن یک برخورد با نیروهای نظامی ایران استفاده کنند. این در جهت همان چیزی است ما گفتیم، یعنی آمریکا کوشش می کند که حادثه ای در خلیج فارس و در دریای عمان بسازد، که شاید مثلا ظاهرش این باشد که گویا از طرف نیروهای مسلح ایران به خط کشتیرانی عادی، مثلا نفت یا چیزهای دیگری که در خلیج فارس هست، حمله شده است و بعد این را بهانه قرار دهند برای وارد کردن ضربه، به منظور محدود کردن امکانات ایران در خلیج فارس و دریای عمان. ما امیدوار هستیم که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران با در نظر گرفتن تمام ابعاد توطئه ای که آمریکا الان در کار تدارک آن است، سیاست دقیق خود را تنظیم کند.


راه توده 268 24.04.2010
 

بازگشت