نیجریه
|
در هفته ای که گذشت، این خبر در میان دهها خبر مربوط به انتخابات انگلستان، سقوط سهام در بورس امریکا و خبرهای مربوط به تدارک حمله نظامی به ایران، گم شد و بازتابی نیافت: "گودلاک جاناتان" معاون رئیس جمهور نیجریه، در یک اقدام شبه کودتائی کابینه این کشور را منحل اعلام کرد و قدرت را بدست گرفت. این اقدام با هدف جلوگیری از به خیابان آمدن مردم، در فرصت پس از درگذشت رئیس جمهور بیمار این کشور صورت گرفت. رئیس جمهوری که پس از ماهها بستری بود در كاخ خود در گذشت و اکنون رهبری دولت را معاون وی "گودلاک جاناتان" بدست گرفته است. شاید، اگر نیجریه یکی از کشورهای نفت خیز در میان کشورهای مسلمان جهان نبود، که در آن تا حدودی آزادی احزاب حاکم است، این رویدادها را می شد، رویدادهائی طبیعی در کشورهای جهان سوم قلمداد کرد. اما، از آنجا که حاکم واقعی در نیجریه "نفت" است، هر رویدادی در این کشور عملا بوی نفت می دهد. به محض اعلام این تصمیم شبه کودتائی، نیمه شب گذشته نیروهای مسلح، برای اسلام نمائی و منحرف ساختن افکار عمومی مردم از آنچه در پشت صحنه می گذرد، چند منطقه و روستای مسیحی نشین را محاصره و سپس به آنها حمله کردند و دست به قتل عام زدند. در برخی روستاها حتی یک نفر از این قتل عام جان سالم بدر نبرد. اختلاف و درگیری میان مسلمانان و مسیحیان نیجریه، اختلافی قدیمی است. چنان که در ده سال گذشته بارها این درگیری ها جنبه نظامی به خود گرفته و هزاران کشته برجای گذاشته است. اما آنچه که این بار انجام شد، یک اقدام حکومتی- مذهبی بود. اواخر دهه 60 میلادی نیجریه که مستعمره بریتانیا بود استقلال خود را بدست آورد و دولتی از ائتلاف نطامیان و نیروهای ملی گرا به رهبری " ابوبکر تفاوابایوا"حکومت را در دست گرفتند. دولت "ابوبکر تفاوابایوا" اولین نخست وزیر نیجریه با توطئه سرویس اطلاعات بریتانیا در یک اقدام کودتائی در سال 1966 به همراه برجسته ترین رهبران جنبش استقلال نیجریه كشته شدند . این کودتا در زمانی انجام شد که شرکت "رویال نیجر کمپانی" استخراج و بهره برداری از نفت نیجریه را در کنترل کامل داشت. ژنرال کودتائی "یعقوب گاوون" قدرت را در بدست گرفت. با روی کار آمدن نظامیان, فعالیت احزاب سیاسی ممنوع اعلام شد. اندک زمانی پس از این کودتای ضد آزادی و استقلال، یک جنبش خونین در کشور آغاز شد. در سال 1967 مردم ناحیه شرقی "بیافرا" خواستار جدایی از فدراسیون نیجریه شدند و خواهان تقسیم درآمد نفت شدند و به این ترتیب، جنگ داخلی آغاز شد. و این همان تز کهنه استعمار برای بازگشت به کشورهای استقلال یافته است: جنگ داخلی! جنگ داخلی كه یک سمت آن ارتش و کابینه نظامی "یعقوب گاوون" بود سه سال به درازا کشید و هزاران کشته برجای گذاشت. در این جنگ، ارتش مرکزی بر جنبش "بیافرا" که جنبشی مترقی بود غلبه یافت و بدنبال آن، طرح جدید تقسیمات کشوری به اجرا گذاشته شد. طرحی که هدف از آن کنترل کامل مناطقی بود که در آن نیروهای مترقی و دمکراتیک حضور و فعالیت داشتند. بدین ترتیب، نیجریه پس از استقلال از انگلستان، ابتدا درگیر چند کودتا و جنگ داخلی شد و سپس دوره استعمار نوین آن با تقسیمات جدید کشوری که آن را به چهار ناحیه تقسیم می کرد آغاز شد. این تقسیمات ادامه یافت و در طرح شطرنجی کردن کشور و کنترل آن، اکنون نیجریه به 36 ایالت تقسیم شده است. نفت این کشور زیر فشار مبارزات نیروهای ملی گرایان و دمکراتیک در سال 1971 ملی اعلام شد و این ضربه بزرگی به کمپانی نفتی بریتانیا بود. در سال 1975 زیر فشار همین جنبش ژنرال "یعقوب گابون" سرنگون شد و پس از یک انتخابات تقریبا آزاد در سال 1976 یک کابینه غیرنظامی و ملی تشکیل شد. دولت جدید اصلاحات را در دستور کار خود قرار داد و فعالیت آزاد احزاب سیاسی و مطبوعات در نیجریه آغاز شد. علیرغم تغییر دولت ها، اصلاحات در این کشور تا سال 1983 ادامه یافت، اما نتوانست تعمیق یابد. شرکت های بزرگ نفتی جهان که در حسرت سلطه بر نفت مرغوب نیجریه (ترکیب کم گوگرد، برای تولید بنزین با هزینه کمتر) توطئه در نیجریه را تشدید کردند. زیر این فشار، دولت وقت که همچنان خود را ملزم به رعایت دمکراسی و دفاع از استقلال کشور میدانست سرنگون شد. این تحولات – از زمان ملی شدن نفت تا سرنگونی دولت های طرفدار استقلال و آزادی در کشور- شباهت بسیار به رویدادهای دهه 1330 در ایران داشت که منجر به کودتای 28 مرداد علیه دولت دکتر مصدق شد. حتی تاریخ نویسان سیاسی نیجریه نیز هنگام بررسی رویدادهای این دوره کشورشان، از رویدادهای دهه 1330 ایران یاد می کنند و آن را مدلی می دانند که در نیجریه به اجرا گذاشته شد. از 1983 به بعد در نیجریه یک شورای نظامی حاکم شد که ریاست جمهوری و دولت را دراختیار دارد. رئیس جمهور انتخابی است و برای دوره های چهار ساله انتخاب می شود و دو مجلس، قانونگذاری در کشور را برعهده دارند، اما انتخابات را شورای حکومتی تحت کنترل دارد. در سال 1989 همین شورای زیر فشار جنبش آزادیخواهی در کشور، دو حزب "سوسیال دمکرات" و "کنوانسیون ملی جمهوری خواه" را آزاد اعلام کرد، اما در سال 1985 کودتای ژنرال "ابراهیم بابا نگندا" کوشید این چرخ را به عقب برگرداند. در سال 1999 انتخابات ملی در نیجریه بر گزار شد و "اوباسانجو" قدرت را بدست گرفت، اما هیچیک از این رویدادها کشور را به دوران اصلاحات باز نگرداند و فقر و ناامنی در کشوری که 150 میلیون جمعیت دارد و صاحب مرغوب ترین نفت جهان است همچنان حاکم است. شرکت های چند ملیتی امریکایی و اروپایی نفت آن را به یغما می برند و دولت در پی مسیحی ستیزی و اسلام پناهی است. شرکت های چند ملیتی "اکسون موبیل" امریکا و "توتال فرانسه"،"رویال داچ شل" انگلیسی و هلندی و "آجیبت" ایتالیا نفت را می برند و البته بخشی از آن را هم روی حریق جنگ میان مسیحیان و مسلمانان این کشور می پاشند. گروههای شبه نظامی مسلمان به روستاهای مسیحی حمله می کنند. طالبان و القاعده رهبری این گروه ها را برعهده گرفته اند. این حملات با هدف در حاشیه قرار دادن جنبش مترقی در سراسر کشور تشدید شده است. جنبش آزادیبخش دلتای نیجر که خواهان تقسیم در آمدهای نفتی در منطقه است و جنبش اعتصابی کارگران در پایتخت و مناطق نفت خیز که دولت را فلج کرده و رفرم های سطحی اقتصادی دولت پاسخگوی آن نیست. دولت دم به دم بر استخراج و فروش نفت می افزاید و در "اوپک" نقش آفرین است، اما نه آن استخراج عظیم نفتی تغییری در زندگی مردم فقرزده کشور میدهد و نه این رهبری علیه شرکت های نفتی است. در سال 2003 نیجریه روزانه 2 میلیون بشکه روزانه نفت تولید می کرد. این رقم قرار است امسال به 5 میلیون بشکه در روز برسد. در این میان، رویداد دیگری در نیجریه اتفاق افتاده است. "یارودوا" سیاستمداری تحصیل کرده و جوان نیجریه ای، علیرغم همه تقلب ها و در میان ارعاب نظامی ها، در انتخابات اخیر این کشور پیروزشده و مطابق قانون باید بعنوان معاون رئیس جمهور دولت غیر نظامی را تشکیل بدهد. با مرگ رئیس جمهور، جنبش آزادیخواهی نیجریه علیه حکومت "یک نفره" در نیجریه بار دیگر بپا خواسته و خواهان تشکیل دولتی است مستقل از قدرت رئیس جمهور. انتخاب "یارودوا" و فشار مردم برای اعلام او بعنوان معاون رئیس جمهور و رئیس دولت همین هدف را دنبال می کند. |
راه توده 266
20 اردیبهشت ماه 1389