سازماندهی جنبش
دشوار تر از
|
آنها که در جمهوری اسلامی دست به کودتا زدند، بی وقفه به هر تشکل و حزب و سازمانی حمله میبرند. آنها را منحل اعلام میکنند، رهبران و فعالان آنها را زندانی میکنند و از هر تجمعی وحشت دارند، زیرا نگران سازماندهی جنبشاند. این درحالی است که خود بسرعت سرگرم تجدید سازماندهی نظامی و شبه نظامی، با هدف مقابله با مردم و دفاع از کودتا هستند. در طول 11 ماه گذشته، دهها تشکل و سازمان شبه فاشیستی با اسامی مختلف زیر نظر ستاد کودتا شکل گرفته است، تا به زعم خویش دوباره غافلگیر نشده و در محاصره میلیون ها مردم به خیابان ریخته قرار نگیرند. در محلات و از میان بیکاران کم سن و سال و لات و لوت ها، با پرداختهای ماهانه بسیجی استخدام میکنند و به آن ها آموزش آدم فروشی میدهند. بخش دیگری از تلاش کودتاچی ها، در کنترل کامل قرار دادن مطبوعات و حتی اینترنت است. این تلاش نیز با دو هدف انجام میشود: 1- جلوگیری از آگاهی و اطلاع مردم از آنچه در کشور میگذرد و بی خبر نگهداشتن مردم از حال و روز یکدیگر در سراسر کشور. 2- ادامه مقابله با سازمان یابی جنبش، زیرا مطبوعات آزاد سایه جدا نشدنی فعالیتهای حزبی و سازمانیاند. درچنین فضائی است که هر حزب و سازمان و جریان سیاسی که بر ضرورت متشکل ساختن جنبش تاکید میکند و آن را ضرورتی اجتناب ناپذیر معرفی میکند، باید پاسخ بدهد: چگونه؟ واقعیت اینست که سازماندهی و متشکل ساختن اقشار و طبقات جامعه، بدون آزادیها بسیار دشوار است و یا اغلب به فعالیتهای زیر زمینی نیز میانجامد. آن طبقه و قشری که درحاکمیت است، تمام آزادی را برای خود حفظ کرده و سازمانهای خویش را گسترش میدهد. پدیدهای که در ارتباط با حاکمیت کنونی شاهد آن هستیم. سرمایه داری نظامی، سرمایه داری سنتی و تجاری ایران و روحانیت مرتجع و شریک آنها، کاملا آزاداند سازمانهای خود را گسترش بدهند، کنگره و سمینار برگزار کنند، بر شمار مطبوعات اقماری خود بیافزایند، رادیو و تلویزیون را انحصاری خود کنند و در مقابل از دیدار چهار فعال سیاسی با یکدیگر نیز جلوگیری کنند. بحث بر سر متشکل ساختن جنبش و ضرورت حرکت به سمت سازماندهی جنبش بدون توجه به این شرایط، بحثی است خیالی و عمدتا شعاری و نه واقعی و عملی. تجربه تمام جنبش های اجتماعی در کشورهائی که حاکمیت شیوه دیکتاتوری و استبدادی را برگزیده (مراجعه کنید به نمونه های مختلف در کشورهای امریکای لاتین، افریقا، خاورمیانه و دوران سلطه فاشیسم بر اروپا و جنگ دوم جهانی) نشان میدهد که در این دوران ها، متلاشی کردن سازماندهی حاکمیت، در اولویت قرار میگیرد. جنبش سبز امروز در چنین مرحله ای قرار گرفته است. مرحله گسترش آگاهیها، تسری دادن آن به صفوف حاکمیت و تضعیف و متلاشی ساختن سازماندهی آن. زمینه و عرصههای مختلف و گستردهای در برابر جنبش قرار دارد که با استفاده از آنها میتوان تلاشهای کودتاچیان برای حفظ سازمانهای خود و گسترش آنها را خنثی کرد. بویژه که کودتا خود را انقلابی معرفی میکند و جنبش سبز نیز خود را مدافع واقعی انقلاب 57. این بزرگترین ضعف کودتای 22 خرداد است و به همین دلیل باید روی این ضعف متمرکز شد و از آن بعنوان چشم اسفندیار سازمانهای کودتا استفاده کرد. حریق را باید در خانه دشمن برافروخت! این حلقه را باید بازهم تنگ تر کرد و مشخص تر سخن گفت. یعنی گفت که کدام سازمانها و تشکلهای وابسته به حاکمیت در اولویت این شیوه و این مرحله از مبارزه قرار دارند؟ هر حزب و سازمان سیاسی و هر شخصیت و رهبری سیاسی نظر خود را دراین عرصه دارد و بجای خود محترم نیز هست. اما اگر از تودهایها سئوال شود، آنها میگویند: نظامیان و روحانیت در این مرحله در اولویت برای مبارزهای قرار دارند که ما آن را خنثی سازی سازماندهی کودتا نام گذاشتهایم. نقش شخصیتها و افراد، پیوسته در مراحلی شبیه مرحلهای که جنبش کنونی مردم ایران در آن قرارگرفته و احزاب و سازمانهای سیاسی زیر فشار کودتا قرار دارند، در اینجا و دراین مرحله صدچندان میشود. به همین دلیل نه تنها وظیفه ما حفظ موقعیت و نفوذ کلام و شخصیت افراد و رهبران مورد احترام مردم است، بلکه همین وظیفه را آنها خود نیز برای حفظ خویش برعهده دارند. اینهاراه حلهائی بغرنج نیست، اگر چه شرایط حاکم بر ایران بغرنج است. |
راه توده 266
20 اردیبهشت ماه 1389