درس های جنبش سرخپوشان
برای جنبش سبز مردم ایران
صدا و سیمای جمهوری اسلامی، درطول تظاهرات،
راهپیمائی ها و سرانجام، تحصن جنبش سرخپوشان در تایلند مهر سکوت بر لب زد و
پخش هر نوع فیلمی را از این رویداد ممنوع اعلام کرد. این کوشش، برای بی خبر
نگهداشتن مردم ایران از آنچه در تایلند روی داد، با چند هدف صورت گرفت:
1- وقایع تایلند و بویژه پایتخت آن "بانکوک" مهر باطلی بود بر همه تبلیغاتی
حاکمیت کودتائی جمهوری اسلامی درباره "براندازی رنگی" و یا "انقلاب رنگی".
حاکمیت با این تبلیغات می کوشید و همچنان نیز می کوشد جنبش سبز مردم ایران
را با وقایع رنگی و یا بقول خودشان "انقلاب رنگی" در جمهوری های بیرون آمده
از اتحاد شوروی سابق و یا کشورهای اروپای شرقی مقایسه کند و از آن چنین
نتیجه بگیرد که جنبش سبز نیز ساخته و پرداخته امریکا و انگلستان است و یک
جنبش ضد انقلابی و برانداز است. پخش فیلم ها و اخبار وقایع تایلند ثابت می
کرد و ثابت کرد، که آنچه در یک جنبش اجتماعی شناسنامه آنست، ماهیت و خواست
های آنست و نه رنگ و نشان آن. به همان اندازه که حوادث و تظاهرات رنگی در
اوکرائین ساخته و پرداخته امریکا بود، مقابله با جنبش سبز و انقلابی مردم
ایران می توانست و همچنان می تواند خواست و حتی تحت هدایت عوامل امریکا
باشد.
2- وقایع تایلند، درس بزرگی است برای جنبش سبز که پایگاه طبقاتی و اجتماعی
خود را گسترش بدهد. یعنی همان نکته ای که بویژه میرحسین موسوی در ماه های
اخیر بارها بر آن تاکید کرده است. یعنی آگاه ساختن همگان و به صحنه آوردن
کارگران، کشاورزان و اقشار میانی شهرهای ایران. یعنی همان پایگاهی که جنبش
سرخپوشان تایلند دارد و به همین دلیل مقابله با آن امری ناممکن است. چنان
ناممکن که حکومت سلطنتی و اولیگارشی نظامی حاکم بر تایلند، همزمان با سرکوب
خونین مردم، چاره ای جز مصالحه و عقب نشینی در برابر آن ندارد.
3- درس بزرگی که مردم ایران می توانستند در طول پخش اخبار و تفسیرها و
تصاویر جنبش سرخپوشان تایلند بدان دست یابند، آن بود که یک جنبش توده ای و
گسترده، می تواند سالها به حیات و موجودیت خود ادامه داده و در طول زمان،
هر اندازه آگاهی مردم از ماهیت حاکمیت گسترش می یابد و هر اندازه که حکومت
ماهیت خود را بیشتر آشکار می کند، دامنه آن گسترش یابد. چنان که در تایلند
چنین شده است. یعنی جنبشی که از 10 سال پیش در این کشور آغاز شده، سال به
سال بر وسعت آن افزوده شده و امسال و در هفته های اخیر به یکی از مراحل
تکاملی خود رسید و تجربه بزرگی را برای خیزش بعدی ذخیره کرد.
این که حاکمیت ها تا چه اندازه حاضر به ریختن خون و ارتکاب جنایت برای حفظ
موقعیت خویش – در تایلند به بهانه حفظ کیان سلطنت- و در جمهوری اسلامی به
بهانه "حفظ کیان ولایت" مهم نیست. هیچ حاکمیتی آسان و بی فاجعه آفرینی تن
به عقب نشینی نداده و نخواهد داد. بلکه، مهم آنست که یک جنبش اجتماعی در هر
خیزشی به چه سطحی از آگاهی دست می یابد، نقاط ضعف حکومت را می شناسد، شناخت
خویش را از ماهیت حکومت کامل می کند و متحدان خویش را برای رسیدن به اهداف
دور و نزدیک خود پیدا می کند. چنان که در تایلند چنین مسیری طی 10 سال طی
شده است و در جنبش سبز ایران نیز که در دوم خرداد 1376 متولد شد و اکنون به
13 سالگی خود رسیده، به رشد و گسترشی دست یافته که پیروزی آن نه تنها
اجتناب ناپذیر، بلکه قطعی است.
بر این اساس است، که اعتقاد داریم یکی از وظائف رهبران جنبش و هر حزب و
گروه و سازمان سیاسی که خود را طرفدار جنبش سبز و ایجاد تحولات در ایران
میداند آنست که دستآوردهای جنبش سرخپوشان تایلند را به جنبش سبز منتقل کرده
و به آن پیوند بزند. در همین ارتباط به خوانندگان خود توصیه می کنیم که
گزارش ویژه راه توده از جنبش سرخپوشان تایلند را در همین شماره با دقت کامل
بخوانند.
راه توده 268 24.05.2010