راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نظام برخاسته از "منویات"
سرنوشت پیشینیان را خواهد داشت

 

فاجعه ای که در جمهوری اسلامی شاهدش هستیم، ادامه همان فاجعه ایست که نه تنها در دوران شاه سرنگون شده، بلکه دوران پدرش گریبانگیر ملت ایران بوده است. یعنی دوران حاکمیت "منویات ملوکانه" و یا "منویات مقام معظم" و یا "منویات ظل الله" و یا "منویات همایونی" و...
دو قانون اساسی بیرون آمده از دو انقلاب در ایران – انقلاب مشروطه و انقلاب 57- قربانی حاکمیت "منویات" شد. هر سه دیکتاتوری پرورش یافته در زیر خیمه "منویات" مدعی رهبری ایران در جاده خیر و صلاح و پیشرفت ایران بوده اند و هر دو قانون اساسی – مشروطه و 57- حاصل قیام و انقلاب مردم علیه نظام "منویات". یعنی علیه جانشین شدن "منویات" به جای "قانون"!
این سیستم، همیشه کارگزارانی دارد که نقش تبلیغاتچی و چاکران "دربار" و "بیت" را برعهده دارند و چاپلوسان و متملقانی که نظام "منویات" را جا می اندازند و زیر علم آن سینه می زنند و "منویات" را پیش می اندازند تا حاکمیت را بدست گیرند.
در 5 سال گذشته، بویژه در یکسال گذشته، تقریبا در تمام سخنرانی نظامی ها، مصاحبه مطبوعاتی مقامات، نطق های پیش از دستور و هنگام دستور مجلس، نماز جمعه ها و حتی مکاتبات رسمی تاکید بر "منویات مقام معظم" جانشین قانون شده است. دست های پنهانی که همیشه در پشت صحنه عمل می کنند اما حاصل عمل آنها پیشانی حکومت هاست، گام به گام نظام "منویات" را جانشین جمهوری و قانون اساسی و انقلاب کردند. چنان که نظرات و منویات شخصی مقام رهبری – مانند دوران شاهنشاهی- عین اصول انقلاب 57 معرفی می شود. آن دست های همیشه در پشت صحنه که مخالف انقلاب 57 بودند و موافق نظام استبدادی شاهنشاهی، مقابل انقلاب 57 سیل بند ایجاد کردند، اما انقلاب 57 تمام سیل بندهای آنها را برای درهم کوبیدن نظام "منویات" درهم کوبید و پیش آمد. آنها پس از مدتی سردرگمی و سرگیجه ای که بر اثر انقلاب گریبانگیرشان شده بود، خود را جمع و جور کرده، لشکر شکست خورده خود را تجدید سازمان دادند و با آرایش سیاسی – نفوذی نوین و مطابق شرایط روز حمله آهسته و گام به گام را آغاز کردند. به جای "شاهنشاه جوان"، "رهبر فرزانه" را جا انداختند، بجای "اعلیحضرت"، لقب "مقام" را جلوی "رهبر فرزانه" قرار دادند و سپس بجای "آریامهر" لقب "معظم" را پسوند مقام معظم کردند. درتمام مدت چند سالی که این القاب را در مطبوعات و مکاتبات و اظهار نظرها و مصاحبه ها جا انداختند، زیر گوش "رهبر" جوان نیز همان زمزمه های دلنشین و قدرت فریبی را قرائت کردند که در زمان شاه جوانی که جانشین پدر پیر و دیکتاتور خود شده بود زمزمه کرده بودند. آنها این تجربه را از زمان شاهان قاجار در کیسه خود داشتند و از یک قزاق بی سواد و خون ریز که برای ذبح انقلاب مشروطه و قانون اساسی آن کشفش کرده بودند توانسته بودند یک اعلیحضرت قوی شوکت بسازند، همچنان که بعدها از جانشین جوان و تحصل کرده در سوئیس وی بتدریج شاهنشاه آریامهر را ساختند. از علی خامنه ای نیز "مقام معظم رهبری" را ساختند و همه اینها برای جا انداختن نظام "منویات" بود. منویاتی که در پشت آن همیشه خواست ها و اهداف همان دست های پنهان مطرح بوده است. این که فلان سد ساخته شد و یا فلان جاده کشیده شد و یا فلان دستآورد علمی بدست آمد و... همگی از زمان نظام "منویات" رضاخانی تا منویات آریامهری نیز بوده و بدست آمده، بنابراین بحث نه بر سر این دستآوردها که طی زمان اجتناب ناپذیر بود – که در جمهوری اسلامی، حتی در زمان آیت الله خمینی و دوران جنگ با عراق، حاصل و نتیجه یک انقلاب عظیم است و نه خواست و سیاست علی خامنه ای و یا حتی آیت الله خمینی-، بلکه بحث بر سر حاکمیت "نظام منویات" بجای نظام تابع قانون اساسی و سرانجام آنست. بحث بر سر آن نظامی است که قیام مردم علیه آن اجتناب ناپذیر است – چنان که اکنون در جنبش سبز شاهد آن هستیم- اما این قیام نه برای بازگشت به گذشته پیش از انقلاب، بلکه برای ادامه آن انقلاب و دفاع از نظام متکی قانون اساسی در برابر نظام متکی به "منویات" است. اگر این قیام به سرانجام مطلوب خود دست نیآبد، بیم آن می رود که "نظام منویات" با انقلاب و ایران و تمامیت ارضی آن، همان کند که در دوران شاهان قاجار، شاهان صفویه و حتی دو نظام "ملوکانه" پهلوی کرد. افغانستان و هرات رفت، قفقاز رفت، بحرین رفت و اگر دیروز خوزستان و کردستان نرفت و مردم جلوی ارتش صدام حسین ایستادند، معلوم نیست در ادامه سیاست نظامی و جنگی نظام "منویات" و فرود آمدن آوار حمله و جنگ، این بار همان شود که در برابر ارتش صدام شد. هیچگاه مردم ایران زیر نظام "منویات" سینه نزده اند. اشغال ایران در زمان جنگ دوم و در دوران نظام "منویات" رضاشاه و یا تسلیم بدون جنگ پسرش برای تحویل بخشی از خاک ایران در جنوب کشور و در خلیج فارس به انگلستان و امریکا دو شاهد زنده آنست. مردم در برابر ارتش صدام ایستادند، زیرا از انقلابشان دفاع می کردند، آیا این بار به میدان خواهند آمد تا از "منویات" مقام معظم و دریای خونی که میان مردم و این نظام است دفاع کنند؟ زهی خیال باطل!
آن سیاهی لشکر چماق بدست و نارنجک پرت کن به سوی مردم پیش و بیش از دغدغه وطن، دغدغه حفظ موقعیت خویش را دارد و آن فرماندهان بلند و کوتاه و ریش کوتاه و ریش بلند نیز بیش از دغدغه دفاع از وطن و ادعای دفاع از اسلام، نگران جایگاه اقتصادی خویش است و برای ماندن بر سر قدرت و حفظ این جایگاه تن به خفت بار ترین سازش های بین المللی علیه مردم و وطن خواهد داد، زیرا موشک و تفنگ و تانک و حتی بمب اتم نیز ضامن این جایگاه و موقعیت نیست. نظام "منویات" چنین فاجعه ایست! همچنان که سرانجام مقام فرزانه و معظم رهبری نیز بهتر از پیشینیان نخواهد بود!

راه توده 269 31.05.2010

بازگشت