رفراندوم ج. اسلامی
|
بمناسبت 12 فروردین، یعنی سالروز رفراندوم جمهوری اسلامی در سال 1358، ملیحه محمدی از همکاران رادیو زمانه، گفتگوئی سه جانبه با محمد علی عموئی عضو رهبری حزب توده ایران در آن سال، فرخ نگهدار عضو رهبری سازمان چریک های فدائی خلق در آن سال و همچنین ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور در جمهوری اسلامی ترتیب داد که از این رادیو پخش شد. شاید این گفتگو را بتوان، گفتگوئی 4 طرفه نیز تلقی کرد، زیرا تهیه کننده برنامه – مریم محمدی- با تسلط به حوادث آن سالها و اطلاع از مسائل درونی احزاب و سازمان های چپ آن دوران، سئوالات هدایت کننده خود را دقیق مطرح می کند. از این گفتگو، پاسخ های عموئی و نگهدار را برای انتشار برگزیده ایم، که به مناظره ای غیر حضوری شبیه است. از اظهار نظرهای بنی صدر، که طبق معمول آلوده "من" بی پایان او و کلی گوئی است صرفنظر کردیم.
عموئی: دوستانی که موافق نبودند – در رفراندم- رأی آری بدهند،(از جمله سازمان چریک های فدائی خلق ایران) پیش از آن که اطلاعی پیدا کنند چه نظامی جایگزین نظام گذشته شده است، موضعگیری کردند. ایراد غالب این دوستان این بود که رهبری انقلابی که در ایران به اجرا گذاشته شد و پیروز شد مصادره شده است. ما به هیچوجه این استدلال را قبول نداشتیم و الان هم قبول نداریم. واقعیت این است که درست است که طیف گستردهای از مبارزین علیه نظام گذشته مبارزه کرده بودند، اما کثرت جنبش مسلمانان با دیگر گروههای سیاسی ایران قابل قیاس نبود. در نتیجه، رهبری این انقلاب نمیتوانست در دست نیروهای چپ قرار بگیرد. نگهدار: دلیل ما این بود که چون محتوای جمهوری اسلامی ایران برایمان روشن نیست و قانون اساسی هنوز نوشته نشده است، مایل هستیم بعد از تنظیم قانون اساسی، موضوع نام به رفراندوم گذاشته شود و همین را هم اعلام کردیم. عموئی: آقای خمینی در مصاحبهای که در نوفل لوشاتو انجام داد، در پاسخ به این سؤال که «شما چه نظامی را میخواهید جایگزین رژیم شاه بکنید؟»اظهار داشت: «ما میخواهیم یک نظام جمهوری برقرار کنیم» و در مقابل این پرسش که چگونه جمهوریای؟ پاسخ داد: «مانند همهی جمهوریهایی که در کشورهای دیگر هستند؛ مردم رأی میدهند .رئیس جمهور را انتخاب میکنند و قوهی مجریه به این ترتیب شکل میگیرد .مجلسی هم بر اساس رأی مردم تشکیل میشود، قوهی مقننهی کشور را بوجود میآورد. شورای قضاییای هم به وجود میآید که اصل تفکیک قوا شکل میگیرد .حتی مارکسیستها هم میتوانند نظراتشان را بیان کنند؛ به شرط آن که توطئهای درکار نباشد.» برای حزب توده ایران و خود من، پس از سالها سرکوبی که توسط رژیم شاهنشاهی نسبت به مخالفین و بویژه سرکوبی که علیه حزب و سایر نیروهای چپ این مملکت اعمال میشد، پدید آمدن نظامی بر مبنای آرای مردم و تشکیل یک جمهوری، فرصتی بود که به عدم امکان فعالیت آزاد و علنی حزب پایان میداد و این امکان فراهم میآمد که حزب بتواند در ارتباط علنی، قانونمند و مستقیم با مردم ایران فعالیت کند. البته متأسفانه این اتفاق نیفتاد. غیبگویی نمیشود کرد! کسانی که مخالفت کردند، راه به جایی نبردند. لاجرم به اقداماتی دست زدند که بعدها خودشان پس گرفتند؛ رفتن به کردستان و جنگیدن با جمهوری اسلامی، رفتن به ترکمن صحرا و جنگیدن. یعنی خودشان عملا امکان حضور علنی خودشان را زیر علامت سؤال بردند. نگهدار: من این استدلال را دقیق نمیدانم که اگر شما در آن رفراندوم رأی مثبت بدهید، مسیر درستی را طی کردهاید و اگر رأی منفی بدهید و یا اگر شرکت نکنید، مسیر درستی را طی نمیکنید. مثلا سازمان مجاهدین خلق در آن رفرنداوم شرکت کرد و رأی مثبت داد، اما بعدا به نظر من، مسیر غلطی را طی کرد. ما در آن رفراندوم گفتیم برایمان روشن نیست که موضوع بر سر چیست. چون جمهوری اسلامی مفهوم دقیقی نیست. البته بعداً با تدوین قانون اساسی، مفهوم دقیقی پیدا کرد. رژیم سلطنتی قانون اساسی مشروطه را داشته و دستکم بر طبق قانون اساسی خود مفهوم روشنی بوده است. ما بعداً هم به آن ترتیب، به تقابل با جمهوری اسلامی و جنگ مسلحانه با آن برنخاستیم. حضور در کردستان و ترکمن صحرا بر می گردد به مسالهی ملی در ایران و آن را به هیچوجه نباید با رفراندوم قانون اساسی مخلوط کرد. از سوی دیگر، نقش ما در ترکمن صحرا نقش صلحآفرینی بود و از آن هم محکم دفاع کردهایم. دولت آقای بازرگان هم نقش ما را در ترکمن صحرا، نقش صلحآفرینی میشناخت. ما در آنجا جنگ را خاتمه دادیم. مردم آنجا سنی بودند و نسبت به حاکمیت جمهوری اسلامی بیاعتماد بودند و ما تلاش کردیم که تنش میان آن مردم با جمهوری اسلامی ایران کاهش پیدا کند. ملیحه محمدی: یعنی شما این نظر آقای عمویی را قبول ندارید که نگاه شما به حاکمیت، موجب مثلا حضور شما بعداً در کردستان شده است؟ نگهدار: مسألهی ملی و ربط دادن آن با ساختار نظام در آن مقطع که ما به رفرنداوم رأی مثبت بدهیم یا منفی، بلاموضوع است. به نظرم جا نداشت که آقای عمویی وارد این بحث بشوند. مریم محمدی: موضوع این است که آیا رأی دادن یا رأی ندادن به جمهوری اسلامی در مشی بعدی شما تأثیر میگذارد یا نه؟ استدلال آقای عمویی این است که تاثیر میگذارد و شما را به راه خشونت و تقابل با نظام میکشاند. نگهدار: اما به نظر من، رأی ممتنع در آن زمان، بهترین رأی بوده است. حتی آقای خمینی هم بعداً گفتند که «اگر نظام مطلوب شما در آن ورقه نیست، خودتان با دست بنویسید». خود این گفته عجولانه بودن تصمیم را بازتاب میدهد و این که امکان اتخاذ تدبیر بهتری موجود بود. بهترین تصمیم به نظر من، هم اکنون هم روی آن تاکید دارم، این بود که رهبری جمهوری اسلامی ایران بهتر بود شتاب نمیکرد .ابتدا قانون اساسی را به تصویب میرساند و بعداً هم مردم یا رأی مثبت و یا منفی به آن میدادند. مریم محمدی: ولی آقای عمویی به هرحال معتقدند که "تصمیمی که آن زمان رهبری حزب اتخاذ کرد، تصمیم درستی بود. هر نیروی دیگری هم بگوید که پیشبینی کرده بود، چنین چیزی خواهد شد، به نوعی آناکرونیسم دست میزنند. یعنی شرایط تاریخی را جابهجا میکنند و آنچه امروز رخ داده را به جای شناخت آن روزشان میگذارند. آقای عمویی در عین حال اضافه میکنند: "این که من گفتم، الان هم همین نظر را دارم، به معنای آن نیست که روشها و عملکردهای بعدی جمهوری اسلامی مورد تایید من است؛ خیر. من تصور میکنم، موضع حزب تودهی ایران کاملا درست بود و آن که در این میان قانون را لگدمال کرد و سیاست سرکوب سازمانها را درپیش گرفت، جمهوری اسلامی بود." |
راه توده 261 15
فروردین ماه 1389