راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

برای خاتمه
بربریت سرمایه داری
راه حلی هست؟
خلاصه شده سر مقاله مونتلی رویو- نوامبر 2010
ترجمه مهرداد به نیا
 

هرچند که رکود اقتصادی آمریکا به طور رسمی در ژانویه 2009 پایان یافته اعلام شد، اما مردم، آنها که مدت مدیدی بیکارند، اقلیت ها و جوانان حالا حالا ها در عذاب خواهند بود. بدون شک، برآورد بیماری اقتصادی اینست که شبح رکود بر فراز کشورهای صنعتی به پرواز در می آید و دوباره به گفتمان غالب روز تبدیل میشود. چنانکه پال کراگمن به تازگی در نیویورک تایمز بیان کرده است، اقتصاد آمریکا دارد چیزی "که به طور فزاینده ای شبیه به حالت رکود دائم و بیکاری با نرخ بالا " را مشابه دهه 1930 تجربه می کند .
این تنها کراگمن نیست که به رکود طولانی مدت اقتصاد اشاره می کند. "بری باس وورد" اقتصاد دان موسسه بروکینگ که در کابینه جانسون و کارتر خدمت کرده است میگوید "ما در حال ورود به یک دوره رکود " از قماش آنچه که در دهه 1990 برای ژاپن اتفاق افتاد هستیم.
جیمز بولارد رئیس فدرال رزرو ایالت سنت لوئیس در گزارشی با عنوان "هفت چهره خطر" نشان میدهد که این خطر وجود دارد که آمریکا و اروپا همانند ژاپن در باتلاق رکود گرفتار شوند.
دوید وایس، اقتصاد دان ارشد موسسه "استاندارد و نا مرغوب" اظهار کرده است که "من فکر میکنم این امکان واقعی وجود دارد که آمریکا همانند ژاپن برای 10 تا 20 سال به کام یک رکود طولانی بلغزد." تحلیلگران اقتصادی در باره این احتمال به طور آشکار بحث میکنند که کل دنیای صنعتی ممکن است یک تا دو دهه بر باد رفته در پیش رو داشته باشند.
تمام نشانه ها حاکی است که وحشت ناشی از رکود در ایالات متحده به مراتب وحشتناک تر از ژاپن است- به قول کراگمن، در ژاپن به نحوی برنامه ریزی شده که به کاهش تاثیرات رکود بر بخش جمعیت هم توجه شده بود. اقدامات کسری بودجه کینزی اتخاذ شده توسط طبقه حاکم ژاپن در پاسخ به بحران اقتصادی اوایل دهه 1990 تا حدی موفقیت آمیز بود. حجم بسیار زیادی از بدهی های غیرقابل جمع آوری که در دست بانک ها بود به مرور زمان کاهش یافت. چیزی که در ایالات متحده و اتحادیه اروپا تحت عنوان "اشتغال کامل" مورد توجه خواهد بود حفظ شده بود. (هرچند بعضا منعکس کننده نرخ کم مشارکت ز نان کارگر ژاپنی بود.)
سازماندهی در تمام زمینه ها تمدید شد. از این رو، پیوستن به باتلاق ژاپنی ارجح تر از بسیاری روش هایی است که طبقه حاکم در آمریکا و اروپا برای جنگ با هزینه های اجتماعی بر می گزیند.
حال اتحادیه اروپا و ایالات متحده را باید تحت فشار قرار داد تا دیدگاه ژاپنی را اتخاذ کنند. به عبارت کراگمن "شبیه سرزمین موعود". با ارجاع به "باتلاق ژاپنی" - مشکل، امکان آسان شدن می یابد. با این وجود، در طول دو دهه ژاپن نتوانست ابزار لازم را برای برون رفت از رکودی پیدا کند که با بحران مالی املاک در اوایل دهه 1990آغاز شد. در مورد ژاپن همچنین باید اشاره شود که درحال حاضر از شکاف طبقاتی گسترده ای در رنج است.
مرتب اشاره شده است که رکود به عنوان یک گرایش ذاتی اقتصاد سرما یه داری پیشرفته، ریشه در افزایش نابرابری درآمد و ثروت، رشد انحصارات و بلوغ صنعتی دارد.
این گرایش بسیار عمیق رکود تا حدی به حساب هزینه های نظامی در گذشته، کسری بودجه حکومت و در یک ربع قرن اخیر، یک انتقال ساختاری از تولید به حیطه مالی است (که بواسطه رشد انفجاری بدهی های خصوصی و عمومی متمایز شده است ). چنان محرک های مصنوعی که باعث افزایش رشد اقتصادی در کوتاه مدت میشوند، قادر به غلبه دراز مدت بر مشکلات بنیادی نخواهند بود. نتیجه اینکه رکود دوباره خود را مانند نیروی جاذبه تحمیل میکند، چنانکه اخیرا در سقوط مالی سالهای 2000 و 2007-2009 دیده ایم. علیرغم توسعه اواخر دهه 1980و اواخر دهه 1990، نرخ رشد واقعی اقتصاد ایالات متحده ( و اغلب کشورهای ثروتمند صنعتی) در هر دهه از 1970 به بعد، رو به افول بوده است.
آیا جایگزینی برای رکود مالی موجود وجود دارد؟
در انتزاع، جواب آری است، اما تغییرات موثر مورد نیاز، عملکرد رادیکال نیاز دارد و اصطکاک هم وجود خواهد داشت. مبرم ترین موارد مورد نیاز "در ایالات متحده و دیگر کشورهای گرفتار در بحران از جمله ژاپن" بهبود شرایط بهداشت، آموزش، مسکن، حمل و نقل عمومی، توزیع عادلانه مواد غذایی و حفاظت محیط زیست است. اشتغال کامل می تواند با پیگیری این نیازهای مبرم کم کم تامین شود. کسری بودجه دولت در شرایط فعلی با نرخ بالای بیکاری و ظرفیت تولیدی تحت کنترل مشکلی نخواهد بود.
در جنگ جهانی دوم، استفراض دولت در رابطه با تولید ناخالص ملی ، فراتر از سطح امروز بود. با این وجود هزینه های جدید توانست مردم را مجددا به سرکار برگرداند. کل جامعه "به استثنای ثروتمندان" در پایان روزگار بهتری خواهند داشت. این مشکلی نخواهد بود که برنامه مالی تنظیم گردد با این جهت گیری که انتقال بار مالیاتی به سمت ثروتمندانی باشد، که درآمد نسبی و ثروتشان بین ما و آنها فاصله زیاد انداخته است. منابع دیگری میتوان به دست آورد با تغییر جهت هزینه های حکومت از هزینه های نظامی توسعه طلبی امپریالیستی، به حوزه هایی که در خدمت منافع واقعی جامعه قرار گیرند. یک برنامه "نیو دیل" جدید برای قرن بیست و یکم میتوان به طوری که استدلال می شود تصویب کرد .
اما برای تحقق امور سیاسی طرح شده در بالا، و حکومت فدرال تحت رهبری روشنفکران، به معنی جلب توده مردم در حرکت بازسازی ریشه ای جامعه آمریکا خواهد بود؟ این یک جنگ آشکار با طبقه حاکمه خواهد بود، که هیچ یک از رهبران سیاسی، قطعا نه پریزیدنت اوباما و نه کرپوراسیون های وابسته به دوستان هم مسلک او، برای یک لحظه هم به آن حسن نظر نخواهند داشت. هیچ چیز دست یافتنی مانند یک "نیو دیل" از جانب نخبگان در قدرت چه در ایالات متحده یا اتحادیه اروپا تحت رژیم های موجود سرمایه انحصاری مالی مورد حمایت نخواهد بود. درها بسته است.
امید واقعی، نهفته در انبود مردم ، در هر دو مقیاس ملی و بین المللی است که مستقیما تاریخ را در دست های خود دارند. به این منظور که سیستم جدیدی ماورای سرمایه داری خلق کنند که بطور واقعی در خدمت نیازهای بشری باشد. این فراخوانی است برای همه مردم- حرکت اجتماعی از پایین، که به هر حال اتفا ق خواهد افتاد- بعد از ماهها، سالها، و یا حتی دهه ها ، ولی غیر قا بل توقف - حتی برای یک لحظه - . این می تواند نخستین گام در راه یک تحول واقعی اجتماعی باشد. آیا این تحول اجتماعی عملی خواهد شد؟ و اگر عملی شد آیا موفق خواهد بود؟ کسی نمی داند. اما در غیاب این الزام، بهتر نیست که به جای تسلیم شدن در برابر بربریت فزاینده ی موجود، به سوی آن گامهای عملی برداشت.


راه توده 292 15.11.2010

بازگشت