راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

دو سئوال و دو پاسخ
1- اشغال سفارت امریکا
2- موقعیت مذهبی علی خامنه ای

 

کوروش- حادثه گروگانگیری و نگه داشتن 444 روزه دیپلماتهای یک کشور خارجی امنیت و حیثیت بین المللی کشور ایران را خدشه دار کرد، نام ایرانی را با تروریسم وعقب افتادگی گره زد، باعث خسارت زیاد برای نیروهای دمکراسی خواه و وطن دوست گردید. تصور شهروندان عادی آمریکا را نسبت ایرانی دچار سوءظن کرد. رژیم با تبلیغات وسیع مخالفان خود را بطور منظم وابسته به آمریکا معرفی کرد، در بیشتر نیروهای چپ این باورغلط را جا انداخت که خمینی و جمهوری اسلامی ضد امپریالیست و ترقیخواه است. باعث شد کشورهای اروپایی و به خصوص روسیه نهایت سوء استفاده را از خلاء آمریکا در ایران بکنند و قراردادهای یک طرفه به کشور تحمیل کنند، اعراب هر چند وقت یکبار با طرح مسائل مختلف ایران را خطری برای منطقه اعلام کنند.
حادثه گروگانگیری باعث شد تا آمریکا رسما به جهانیان اعلام کند خاورمیانه نا امن است و کشور ایران توانایی ندارد مانند اواخر دوره پهلوی نظم را در منطقه حاکم کند، بسیاری از صاحب نظران فاجعه جنگ ایران و عراق را با گروگانگیری مرتبط می دانند، کشور ایران را سی سال از تکنولوژِی آمریکایی و ادغام در اقتصاد جهان محروم ساخت، و امروز رهبر فعلی جمهوری اسلامی تمام مشکلات و معضلات نظام را به گردن آمریکا می اندازد و هر نوع انتقاد را به بهانه "دشمن موهوم" سرکوب می کند.
آقای خمینی از فرهنگ دمکراسی آمریکایی می ترسید. چرا که از این واهمه داشت
با احترام- کوروش از تهران

راه توده: دوست عزیز و جوان. در درجه نخست به شما توصیه می کنیم، تاریخ پیش از انقلاب، انقلاب و سالهای اول جمهوری اسلامی را با دقت بخوانید و سپس دست به قلم ببرید. بسیاری از مسائلی که شما مطرح کرده اید و با کمال تاسف این نکات به نقطه نظرات مشترک بخش مهمی از جوانان کشور تبدیل شده ناشی از دو نکته مهم است. نکته مهم همانا بی اطلاعی از سه مرحله تاریخی است که در بالا به آن اشاره شد و نکته دوم نقش حاکمیت جمهوری اسلامی و بویژه دست های پرقدرت پشت صحنه و در واقع قدرت سایه در جمهوری اسلامی است. قدرتی که با رئیس جمهور شدن احمدی نژاد از سایه خارج شد و با کودتای 22 خرداد کاملا عریان شد. برای مثال وقتی مردم ایران مبارزه با امریکا و معرفی امریکا را از قلم جنایتکارانی که درحاکمیت جمهوری اسلامی قرار گرفته اند و با مردم ایران همان می کنند که امریکا با مردم عراق کرد و یا در زندان اوین همان می کنند که امریکا در زندان "ابوغریب" کرد، شکل گیری نظراتی شبیه آنچه که شما در بالا مطرح کردید طبیعی است. وقتی مردم می بینند و می دانند که در زندان های اوین و رجائی شهر و دهها زندان دیگر در شهرهای ایران چه می گذرد و با منتقدان و معترضان چه می کنند، طبیعی است که وقتی جنایتکاران حاکم در جمهوری اسلامی درباره زمان شاه و ساواک و همین زندان اوین دهان باز می کنند، به ساواک و اوین دوران شاه خدمت می کنند و آنها را از زیر ضربه خارج می کنند. فاجعه اینجاست!
درباره تصرف و یا اشغال سفارت امریکا نیز ما با توهماتی که شما بعنوان پیامدهای آن مطرح کرده اید موافق نیستیم. مگر در 20 سال گذشته که قتل و اعدام و جنایت حکومتی نهادینه شد، کسی سفارت امریکا را گرفته بود؟ مسائل به این سادگی که شما طرح کرده اید نیست. اگر احتمالا تحت تاثیر فاجعه حاکم و تبلیغات سلطنت طلبان دو آتشه در خارج از کشور که رژیم گذشته را تطهیر شده تصور کرده و آن را تبلیغ می کنند هستید، بد نیست بدانید که فاجعه امروز جمهوری اسلامی، اگر سلف و خلفی داشته باشد، همانا ساواک و رژیم سلطنتی گذشته است. از آنها که کودتای 28 مرداد را به یاد دارند و احتمالا خود به چنگ حکومت نظامی افتاده اند بپرسید تا برایتان بگویند که امثال سپهبد آزموده و سپهبد بختیار با مردم چه کردند و یا چگونه لات و لوت ها و اوباش طرفدار کودتا بر سرنوشت سیاسی کشور حاکم شدند. یک حزب سیاسی را شاه باقی نگذاشت و درعوض، مساجد باقی مانند و توده مردم را زیر نفوذ مذهبی خود گرفتند و وقتی انقلاب آغاز شد، هیچ حزب و تشکیلات و سازمانی که مستقیم با مردم درارتباط بوده و رهبری انقلاب را برعهده بگیرد وجود نداشت و عرصه برای مذهب و روحانیون خالی ماند. چرا به این نکات توجه ندارید؟
اینها نکات کوچک و کم اهمیتی نیست و سرنوشت انقلاب 57 مردم ایران که برای آزادی و استقلال به میدان آمدند نه برای نماز خواندن و ریش گذاشتن و چادر سر کردن، با این نکات گره خورد.
ما در این توضیح کوتاه، تنها به چند سرفصل اشاره کردیم. شما خودتان این مسائل را پیگیری کنید و یقین داریم به نکات و عرصه های دیگری نیز خواهید رسید و آنگاه بسیار آگاه تر و همه جانبه تر برای ما نامه خواهید نوشت.
موفق باشید

احسان- با سلام- در سرمقاله بسیار روشنگر این هفته به نظر میرسد که یک واژه اشتباه نوشته شده و معنی را دگرگون کرده است:
در سطر دوم« اکنون می‌بیند او خود باید مشروعیت مذهبی اش را از سپاه بگیرد» آیا نباید به جای کلمه «سپاه » کلمه «روحانیت » یا «مراجع » باشد
با درود بر شما
راه توده: خیر دوست عزیزی که با دقت مقاله مورد اشاره را مطالعه کرده اید. منظور همان است که نوشته شده بود. یعنی آقای خامنه ای که بهرحال یک روحانی است، حالا چنان در بن بست کودتا و تکیه به فرماندهان سپاه گیر کرده که نه تنها در میان روحانیون اعتبار ندارد، بلکه برای مشروعیت مذهبی و روحانی خود نیز باید به فرماندهان سپاه متکی شود و آنها او را تائید مذهبی کنند و ولی فقیه و رهبر بشناسند. به همین دلیل و برای یافتن چاره ای برای این بن بست ایشان راهی قم شد بلکه روحانیت را مرعوب و ناچار به حمایت از خویش کند و بجای کسب مشروعیت از فرماندهان سپاه و عده ای روحانی حکومتی که اغلب دستشان به جنایت و تقلب و انواع فساد مالی و حکومتی آلوده است و اکنون مهر کودتا بر پیشانی همه آنها خورده، روحانیت حوزه او را تائید کنند، که چنین نیز نشد!

راه توده 292 15.11.2010

بازگشت