عبور تاریخی ایران
تهاجم قبایل مغول به ایران و استقرار بعدی آنها در خاک ایران را شاید بتوان غم انگیزترین رویداد تاریخ کشور ما به شمار آورد. تاریخ مغول در ایران را میتوان به سه دوره متفاوت تقسیم کرد. در دوره اول که تقریبا چهل سال طول میکشد هنوز از استقرار قطعی اقوام مغول و متحدین آنها در ایران خبری نیست. در این دوران بسیاری از شهرها در شرق و مرکز و بعضی از شهرهای غرب ایران به دفعات مورد تهاجم و غارت و کشتار قرار گرفتند. دوره دوم دوران استقرار مغولها در ایران با همکاری برخی از سران قبایل و خاندانهای فئودال ایرانی است. این دورانی است كه باید آن را در چارچوب امپراتوری گسترده مغولان بررسی کرد. معروف ترین حکمران این دوران هولاکوخان به شمار میرود که از سویی قلعههای اسماعلیه را در ایران نابود میکند و از سوی دیگر خلافت عباسی را بر میچیند و آخرین خلیفه عباسی را به قتل میرساند. مشخصه این دوران که با نام خواجه نصیرالدین طوسی دانشمند و سیاستمدار برجسته ایرانی نیز پیوند خورده است تلاش امپراتوری مغول برای گسترش خود به سوی غرب است که در محدوده سوریه کنونی و بدلیل شکست از مملوکان متوقف میماند. این تلاش برای گسترش به غرب در واقع تلاش آن امپراتوری برای فرار از تجزیه نیز هست. پیشتر گفتیم اتحادهای قبیلهای فقط در صورت وجود امکان جنگهای غارتگرانه میتوانند پایدار بمانند. در این دوران از یکسو بعضی از ورزای ایرانی می كوشند یك نظم فئودالی را در ایران ایجاد کنند و از سوی دیگر جهت توجه مغولان از غارت ایران به گسترش و غارت مناطق دیگری در غرب متوجه میشود. به این ترتیب ما شاهد نوعی مشابهت میان كوششهای خواجه نظام الملک فقیه سنی مذهب که پیشتر به آن اشاره کردیم با خواجه نصیرالدین که به شیعه شهرت دارد میباشیم. شکست تلاشهای هولاکوخان در گسترش امپراتوری مغول به غرب آغاز تلاشی امپراتوری گسترده مغول نیز بود. از این پس دوران سوم و روند جدایی ایلخانان محلی مغول از حکومت مرکزی آغاز میشود كه در دوران غازان خان کامل میشود. مشخصه این دوران تلاش برای استقرار قبایل مغول و متحدان ترک آنها در سرزمینهای تصرف شده است که خود پیامد توقف مغولان در مقابل سلاطین مصر و عدم امکان گسترش بیشتر به سمت غرب است. این تلاش مانند نمونههای پیشین خود در دوران سلجوقیان و خورازمشاهیان با موانع و اشکالاتی روبرو بود. در همین دوران با نام برادران جوینی به عنوان ورزای ایرانی سه تن از ایلخانان مغول برخورد میکنیم که سعی در آشتی دادن منافع سران قبایل با اقتصاد یکجانشینی دارند. تا اینجا هنوز از مسلمان شدن پادشاهان مغول خبری نیست. هر چند از مشورت و سازماندهی وزاری ایرانی و مسلمان خود سود میبردهاند. براداران جوینی خود قربانی ارغون شاه مغول میگردند و پس از آن دوران غازان خان فرا میرسد که بعنوان معروفترین پادشاه مغول در ایران مذهب اسلام را قبول میکند. قبول مذهب اسلام توسط پادشاهان مغول بیش از آنکه ناشی از تغییرات فکری و ایدئولوژیکی این پادشاهان به حساب آید باید همچون نیاز جامعه ایرانی به استقرار نوعی نظم در مناسبات اقتصادی تلقی شود. از مهمترین اسناد تاریخی این دوران باید از نامه غازان خان به سران قبایل مغول یاد کرد که در پاسخ به پیشنهاد آنان برای غارتگری و چپاول شهرها و روستاها، نتایج منفی درازمدت این غارتگری را یادآوری میکند. این سند تاریخی همچون دستورالعملهای ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزمشاه در سدههای قبلی که با وضع قوانین و دستورالعمل هایی خواستار تقویت اقتصاد یکجانشینی بود برای درک چگونگی گذار جوامع قبیلهای به سوی اقتصاد یکجانشینی اهمیت زیادی دارد. در این دوران بدلیل تلاش برای ایجاد پول واحد و هم ارزش در امپراتوری مغول و نیز سهولت بیشتر مبادلات تجاری در چارچوب یک امپراتوری، شاهد گسترش نسبی تجارت نیز هستیم. هر چند نتایج ویرانگریهای گسترده و از بین رفتن شالوده اقتصادی و اجتماعی در ایران امکان بازگشت به دوران شکوفاییهای پیشین را فراهم نمی سازد. در واقع انحطاط اقتصادی ایران به حدی است که درآمدهای غازان خان از امپراتوری مغول ایران حتی به حد چند سده پیش در دوران صفاریان که فقط بر سیستان و خراسان تسلط داشتند نیز نمی رسد. شاید مجموع درآمدهای غازان خان به نصف میزان درامدهای ایران صفاری بالغ میشد که توجه و مقایسه وسعت سرزمینهای زیر نفوذ این دو میزان انحطاط اقتصادی ایران را نشان میدهد. شاید همین مسئله یعنی کم بازده بودن نتایج فعالیتهای اقتصادی در ایران بدلیل تخریب گسترده زیر ساخت های اقتصادی آن است که میتواند تمایل قبایل مغول به ادامه سیاست غارت و چپاول و جدی نگرفتن اندیشه استقرار کامل در ایران را توجیه کند. در این دوران با وجود تناقضات و درگیریهای بین سران مغول و غازان خان در روابط اقتصادی اصلاحات گستردهای بوجود میآید. اساس این اصلاحات اقتصادی همان تعیین دقیق میزان مالیات و عوارض و جلوگیری از زیاده روی سران مغول دربرابر یکجانشینان ایرانی است. بنحوی که وصول مالیات باید براساس معیارها و مقادیر تعیین شده و از پیش به اطلاع مردم رسیده باشد و تنها به وسیله ماموران دولت انجام شود. این در حالیست که پیش از آن مالیاتها بصورت مقاطعه به سران قبایل مغول واگذار شده و به تیره روزی روستاها و شهرهای ایران انجامیده بود. در دوران غازان خان و با کوششهای وزیر او رشیدالدین فضل الله تلاشهای بسیاری برای ثبت املاک و صدور اسناد مالکیت ممهور به مهر سلطنتی انجام میشود که خود قدمهای بزرگی به سمت تنظیم روابط اقتصادی بود. هر چند این تلاشها از یکسو به دلیل شرایط ناشی از وجود قبایل مغول و ترک در کنار یکجانشینان ایرانی و از سوی دیگر براثر انحطاط پایههای اقتصادی ایران که نمیتوانست نتیجه فعالیتهای اقتصادی را جذاب تر از غارتهای قبیلهای کند، موفق نمی شود. پس از مرگ غازان خان و کشته شدن خواجه رشیدالدین فضلالله روند تلاشی امپراتوری مغول ایران نیز آغاز شد و در کمتر از سه دهه شاهد پدیدار شدن حکومتهای پراکندهای در سراسر ایران هستیم که با انحطاط اقتصادی از طرفی و افزایش فشار بر اقتصاد یکجانشینی به صورت گسترش انواع مالیاتها و عوارض و بیگاریهای بی سابقه همراه است. همین دوران، انواعی از تصوف اوج میگیرد که هر چند سابقه آن به پیش از مغولان باز میگردد ولی با بازتاب شرایط اجتماعی در خود به مکاتب مختلفی تقسیم شدند. از صوفیان مبارزه جو و شورشی تا آنانی که تسلیم و رضا را توصیه میکردند. با آنکه اثری از شکلهای اولیه تصوف شورشی همچون نهضت صوفیان شیعی مذهب سربداران یا نهضتهای حروفی باقی نمی ماند، لیکن تصوف در شکلهای دیگر به تکامل خود در ایران ادامه میدهد. از شاعران برجسته تصوف شورشی میتوان از عمادالدین نسیمی نام برد که دیوان او خوشبختانه نابود نگردیده است. دوران پس از غازان خان تا تهاجم تیمور به ایران دوران حکومتهای پراکنده مغولی و حکومتهای سربرکشیده ایرانی همچون انواع حکومتهای ناشی از نهضت سربداران است که در نواحی خراسان و مازنداران و گیلان به استقلال و حکمرانی دست یافتند ولی بسرعت پس از تهاجم تیمور و قبایل متحد مغول و ترک همراه او نابود شدند. تهاجم تیمور را از نظر ویرانگری و غارتهای انجام شده میتوان با تهاجم چنگیز خان مقایسه کرد. جنبه ویران ساز این تهاجم در آن است که در شرایط ضعف اقتصادی و انحطاط کامل محدوده تاریخی ایران انجام گرفت و امکان بهبودی و برون رفت کشور از ضربه تهاجم مغول را مدتها به عقب راند. هرچند این دوران نیز خود دیری نپایید و روند تجزیه امپراتوری تیمور بلافاصله پس از مرگ او آغاز شد. محدوده جانشیان تیمور که بیشتر در شرق ایران بود تقریبا یک سده ادامه پیدا کرد و با غلبه شیبک خان و ظهور صفویه کاملا از بین رفت. در غرب ایران شرایط به صورت دیگری بود و در آن مناطق ما شاهد رقابت قبایل آق قویونلو و قراقویونلو میباشیم که با غلبه اوزون حسن از قبایل آق قایونلو، این سلسله بر قسمتهای بزرگی از ایران مسلط میشود. البته استقرار این قبایل بلافاصله پس از مرگ تیمور آغاز شده بود. در همین دوران تحولات مهم دیگری نیز در حال روی دادن است و شاهد عروج امپراتوری عثمانی هستیم که تقریبا از یک سده پیشتر با اتحاد پارهای از قبایل قبچاق (ترکهای غربی) به ریاست عثمان با بقایای قبایل سلجوقی آغاز به رشد کرده بود. شکست حکومتهای اولیه عثمانیان از تیمور مانع از اوجگیری این سلسله پادشاهی که ادعای خلافت بر دنیای اسلام را نیز داشتند نشد. از همین دوران یعنی دوران آق قویونلو به بعد است که تحرکات اروپاییان و در درجه اول ونیزیان برای ایجاد مقابله بین حکومتهای مستقر در ایران و حکومت عثمانی آغاز میشود. که خود در آینده از عوامل مهم عقب ماندگی و انحطاط هر دو کشور خواهد شد. بدین ترتیب وارد دوران صفویان میشویم که برای درک تکامل بعدی جامعه ایران اهمیت بیشتری دارد. |
راه توده 294
8 آذر ماه 1389