راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

تاریخ ایران
از علی خامنه ای
اینگونه یاد می کند؟

هفته گذشته تجمع موسوم به "۱۱۰هزار نفری بسیجیان" در حضور رهبر برگزار شد. در این تجمع که بر آن نام "فدائیان ولایت" گذاشته اند، سردار نقدی رشوه خوار و متهم شکنجه و پرونده های اخلاقی دیروز و فرمانده ولایت مدار بسیج امروز سخنرانی کرد و به چاپلوسی از رهبر پرداخت. فرمانده بسیج علی خامنه ای را با پیامبر و امام علی مقایسه کرد و گفت : "همه پیروزی های برجسته، مرهون بسیج حول ولایت بود و امروز هم با هدایت ولایت است که به پشت خیمه فرماندهی دشمن اصلی رسیده ایم و تجربه تلخ قرن ها محرومیت از آزادی و امنیت و عدالت کافی بود که ما قدر ولایت را امروز بشناسیم تا اگر قطعه قطعه مان کنند هر سلولمان فریاد برآورد "لبیک یا علی."
منظور از "دشمن اصلی" که سردار نقدی پشت خیمه آن رسیده حتما مردم هستند که در انتخابات دهم به رئیس جمهور از پیش منصوب شده رای نداند و 110 هزار باصطلاح فدائی رهبر را هم برای قدرت نمایی و چنگ و دندان نشان دادن به مردم جمع کرده بودند واگر نه آمریکا و اسرائیل خوب می دانند که ارزش این 110 هزار تن در حد همان گارد جاویدان شاه و فداییان صدام حسین است که در ظرف چند روز بخار شدند و به هوا رفتند.
نقدی همچنین گفت: "یکبار قدر ناشناسی فرزند آدم از نعمت غدیر، اخراج از بهشت مدینه النبی و تجربه تلخ قرن ها محرومیت از آزادی و امنیت و عدالت کافی بود که ما قدر ولایت بشناسیم و در تمام فراز و نشیب های انقلاب چنان به آن تمسک جوئیم که اگر قطعه قطعه مان کنند هر سلولمان فریاد برآورد "لبیک یا علی."
به گفته وی :"لبیک یا علی، یعنی ای عزیز فاطمه، اگر صد تهاجم نظامی کنند، اگر هزار فتنه بر پا کنند، با بصیرت، دشمن را پشت همه نقاب های دوست نمایی می شناسیم، با شجاعت در رکاب ولایت می ایستیم و با همه قوا ندا می دهیم لبیک یا علی"
علی خامنه ای بعد از شنیدن این چاپلوسی ها در همین مراسم خود را "امام عادل" نامید و اعلام داشت که جامعه یا تحت سرپرستی "امام عادل" یعنی اوست یا تحت سرپرستی حکومت باطل است. سخنان چاپلوسانه سردار نقدی نشان می دهد که امثال وی خوب روحیه جاه طلبانه و قدرت پرستانه علی خامنه ای را تشخیص داده اند و می دانند چه بگویند که امام خودخوانده را خوش آید. اتفاقا، در طول تاریخ همیشه چشم و گوش های بیدار و تیزبین بزرگترین سازمان های اطلاعاتی جهان، نظیر انواع سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی امریکا و انگلیس پس از کشف این خصلت در رهبران و حتی به رهبری رساندن افرادی دارای چنین خصلت هائی، از دروازه همین خصلت جاه طلبی و سرمستی از چاپلوسی وارد شده و بزرگترین ضربات را به جنبش های مترقی و حتی انقلابی زده اند. بدست آنها شریف ترین و صادق ترین نیروهای ملی و میهنی و انقلابی را نابود کرده اند و سرانجام نیز، سر خود جاه طلب را که آلت دست انواع بازی ها و توطئه های بزرگ شده زیر آب – خاک- برده اند. تاریخ جنبش های انقلابی ایران و جهان و حتی تاریخ چند هزار ساله ایران دهها و صدها نمونه از این دست را در سینه دارند.
این همه تملق و چاپلوسی نفرت انگیز، البته دلیل عمیق تری نیز دارد. امروز سرنوشت علی خامنه ای در دست نظامیان و امثال سردار نقدی قرار گرفته است. بنابراین نقدی و نقدی ها با شناخت روحیه علی خامنه ای با این چاپلوسی ها می خواهند خیال او را از خطر نظامیان آسوده کنند و شیر کنند تا به مقابله خونین تر با مردم و مراجع و روحانیت برخیزد. جاه طلبی و بی لیاقتی علی خامنه ای نیز زمینه مناسبی برای این کار فراهم آورده است. بنابراین "قدرشناسی از ولایت" و اینکه "اگر قطعه قطعه مان کنند هر سلولمان فریاد برآورد "لبیک یا علی" همگی داستان های تکراری است و در تاریخ ایران نمونه های بسیار دارد. نه آن بسیجی هائی که در دهکده ولایت جمع کرده بودند حاضرند از امتیازات و رانت حکومتی که بخاطر آن وارد بسیج شده اند صرفنظر کنند و بخاطر علی خامنه ای قطعه قطعه شوند و نه فرماندهانشان. اینها همانقدر برای رهبر اعتبار قائلند که احمدی نژاد و رحیم مشایی به او بهاء می دهند. علی خامنه‌ای تصور کرده حالا که نظامی ها چفیه به گردنش آویخته اند سرنوشتش قدرتش را آنها رقم می زنند و نه مردم و روحانیان و مراجع. او تصور کرده امثال نقدی و دیگر فرماندهان سپاه و بسیج و آنان که تفنگ و موشک در اختیار دارند عصای دستش اند. او سرنوشت دهها نمونه خود را نه در جهان، بلکه در همین منطقه خاوریمانه و اطراف ایران فراموش کرده است. سرانجام ذوالفقار علی بوتو و سپس ژنرال ضیاء الحق در پاکستان را فراموش کرده است. سرنوشت عبدالسلام عارف در بغداد، ژنرال نمیری در سودان، مجیب الرحمان و گاندی ها در پاکستان و هندوستان و... را از یاد برده است.
چاپلوسان شب ها در خلوت رضاشاه نشسته (مانند فروغی) و با خواندن قصه های تاریخی هندوانه زیربغلش گذاشته و او را با نادرشاه افشار و تیمورلنگ و ناپلئون و سرانجام هیتلر مقایسه می کردند و بدست او بزرگترین جنایات را آفریده و دفتر انقلاب مشروطه را جمع کردند. خامنه ای اگر درایتی داشت، بجای گوش دادن و باور به اراجیف امثال سردارنقدی، خود نه تاریخ ایران، بلکه همین تاریخ معاصر ایران را می خواند، که اگر خوانده بود میدانست امثال نقدی چه نقشی برعهده دارند و او را به کجا می برند.
اگر خوانده بود، شاید می فهمید که با تعمیق بحران، حلقه گرگ های حکومتی بدنبال قربانی خواهند گشت و رهبر جمهوری اسلامی بتدریج به ضعیف ترین و منفورترین عضو این حلقه تبدیل شده و مثل میوه گندیده از درخت تناور یک ملت فرو می افتد. فرماندهان نظامی خیلی خوب می دانند که مردم از چاپلوسی نفرت دارند و چاپلوسی های امثال نقدی که نمونه آن را دربالا خواندید بیش از آنکه آمادگی برای قطعه قطعه شدن بخاطر ولایت ایشان باشد، نشان آمده شدن برای منفرد و منفور کردن رهبر و قطعه قطعه کردن او و سپردن قطعی حکومت بدست نظامیان است. از این مرحله به بعد است که مذاکرات و سازش های پنهان و رسمی با امریکا و انگلیس و حتی اسرائیل شکل نهائی خود را می گیرد و ضربه خوردگان از انقلاب 57، پیروزمندانه از دروازه های گشوده ایران بازخواهند گشت و از روی نعش صدها هزار قربانی جنگ و جنازه هزاران کادر مذهبی و غیر مذهبی انقلاب 57 عبور کرده و شمشیر انتقام از ملتی که علیه آنها دست به انقلاب زده بودند را با سنگ گور یک انقلاب صیقل خواهند داد. تاریخ، از علی خامنه ای اینگونه یاد خواهد کرد و نه آنگونه که چاپلوسان امروز می گویند.
 

 

 

                راه توده 294    8 آذر ماه 1389
 

بازگشت