در امریکا و ایران
عنوان بسیار گویای مقاله تحلیلی اخیر شما "خمینی در برابر ارتجاع ایستاد، اما باد ارتجاع خامنه ای را با خود بُرد" موجب شد تا علیرغم وقت بسیار اندکی که دارم، این چند خط را برایتان بنویسم: تصور می کنم مضمون این عنوان را بارها در مقالات راه توده خوانده ام و هربار نیز درستی آن را پذیرفته ام. خامنه ای برای حفظ قدرت با کسانی متحد شد که حداقل در گذشته از جنس او نبودند. و باز با نظر شما در همان مقالات موافقم که همین ارتجاع نیز سرانجام و در اولین فرصت سر او را زیر آب خواهد کرد. این رویداد و این تجربه در بسیاری از کشورها و بسیاری از حاکمیت های پس از انقلاب ها تکرار شده است. شاید کار تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری به دراز نکشد، اما چنانچه به درازا بکشد و ما به آن رویداد هم برسیم، آنوقت باید شاهد حوادثی بود که پرچمدار آن احمدی نژاد و یا یکی دیگر از افرادی است که جسارت او را برای حفظ سنگر قدرت ریاست جمهوری به قیمت بزرگترین خونریزی ها خواهد بود. به نظر من، عزم آنها برای حفظ قدرت آنچنان قوی است که حتی به عواقب این خیز آخر نیز فکر نخواهد کرد. آنها به سبک همه رژیم های فاشیستی معتقدند که برای بر سر قدرت ماندن باید مانند بولدوزر حرکت کنند و با داس مرگ موانع را از پیش پای خود بردارند. از این منظر و دیدگاه است که باید به دفاع از زندانیان سیاسی برخاست و آنها را از زندان بیرون آورد. و باز با نگرانی ازهمین آینده خونین است که باید چرخ های این بولدوزر را از باد خالی کرد و زمینگیرش کرد. اعتقاد دارم، انگیزه بخشی از جناح راست جمهوری اسلامی – بی تفاوت از این که روحانی باشند و یا غیر روحانی- در دفاع خاموش از جنبش سبز ناشی از وحشتی است که نسبت به پایان کار دارند. یعنی پایان آن بی پروائی حاکمیت نظامی کنونی برای حفظ قدرت و کشان جمهوری اسلامی به ورطه سقوط و یا فروپاشی ایران. حتی همین بخش جناح راست هم متوجه شده که رهبران جنبش سبز اهل منطق اند و خواهان حفظ جمهوری اسلامی و به همین دلیل با آنها می تواند وارد مذاکره بر سر حفظ نظام شود، درحالیکه با حاکمیت کنونی نمی تواند. من با توجه به آشنائی هائی به امور امریکا دارم، می خواهم اشاره به موقعیت امریکا و تاثیر آن در تحولات آینده ایران نیز بکنم. موقعیت اوباما در امریکا بسیار متزلزل شده است. اگر امروز در امریکا انتخاباتی برگزار شود او قطعا سقوط کرده و کاخ سفید را تحویل دسته بندی های جدید فاشیستی خواهد داد که بسرعت خود را سازماندهی کرده اند. این دسته بندی ها، فرسنگ ها جورج بوش را پشت سر گذاشته اند و برای کشاندن امریکا به یک جنگ ویرانگر خود را آماده کرده اند. وضع به گونه ایست که حتی تصور نمی کنم اوباما به پایان دوره ریاست جمهوری اش برسد. این اشاره ای است که اخیرا "نواچامسکی" نیز آن را پیش بینی کرده و حتی در دیدارش با فیدل کاسترو نیز به آن اشاره کرده است. حتی برای نیرو گرفتن از درون دمکرات های امریکا نیز خیز برداشته اند. جریان و یا جنبش "تی پارتی" که روز به روز بیشتر، دوران "مک کارتیسم" را در امریکا تداعی می کند، از پیشگامان تسخیر کاخ سفید توسط فاشیست هاست. آنها برای آغاز جنگ بسیار عجله دارند و رسانه های سراسر جهان را برای این جنگ آماده می کنند. هدف اولیه آنها نیز ایران است! آنها بحران داخلی امریکا را می خواهند پشت این جنگ پنهان کنند. بهترین فرصت ها را برای آنها دولت احمدی نژاد و شعارها و سخنان و ماجراجوئی هایش فراهم می کند و به همین دلیل، این جریان فاشیستی بزرگترین حامی بر سرکار ماندن احمدی نژاد و آن گروه های پنهانی است که پشت سر او قرار دارند و توانسته اند سپاه پاسداران و رهبر جمهوری اسلامی را نیز با خود به ورطه بکشند. توجه داشته باشید که بحران اقتصادی و سیاسی امریکا رو به تشدید است و برقراری حاکمیت فاشیستی در امریکا از نزدیک ترین راه حل های سرمایه داری بزرگ و کنسرن های امریکائی است. بنابراین و برای رسیدن به این هدف، تسخیر کاخ سفید و آغاز جنگی که تصور می کنند نجات امریکا در آن نهفته است، بهترین گزینه، ادامه بقای حاکمیت کنونی در ایران است. حاکمیتی که جاده را برای آنها هموار می کنند. دست های پنهان و پرقدرت جهانی آنها در همین جهت فعال اند. |
راه توده 290
10 آبان ماه 1389