راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

پیش زمینه های
حمله به ایران
در داخل فراهم می شود
امضاء محفوظ

 

 پس از فروپاشی کشورهای سوسیالیستی، تمام کشورهای سرمایه داری جهان به رهبری آمریکا از بام تا شام در سراسر جهان به زبان های فلسفی، هنری، سیاسی و علمی سعی کردند گوش جهان را با این تبلیغ پر کنند که جهان را از شر "کمونیسم " نجات دادیم و نظام سیاسی آمریکا برترین وعالی ترین نظام دموکراسی در جهان است. هیچ رسانه ای در جهان سرمایه داری نه تنها یادی از فجایع و جنایات ارتش آمریکا در ویتنام، کامبوج و لائوس، کودتا در ایران و شیلی و کنگو و اندونزی و عراق نکرد، که همگی آنها بخشی از جنگ گرم در کنار جنگ سرد بود، بلکه حتی جنایات سال های اخیر آمریکا در کشور های عراق و افغانستان را هم دفاع از آزادی و دموکراسی در مقابل حکومت صدام و ملاعمرطالبان نام نهادند.
اینها برای همسالان من حرف های تازه ای نیست، زیرا با این رویدادها زندگی سیاسی کردیم، اما با یادآوری آنها، می خواهم به نکته دیگری اشاره کنم که مربوط به همین جنگ سرد و گرم امریکا و متحدان اصلی آن در اروپا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی و حوادث پس از این فروپاشی است. یعنی اشاره به روش کار آنها، که امیدوارم همنسلان من به حافظه خود مراجعه کرده و آن را بخاطر آوردند.
روش آمریکائی ها قبل از شروع هرعملیاتی از بین بردن و ترور شخصیت
های موثری است که آنرا مانع انجام عملیات خود و یا محور مقاومت علیه خود می دانند. نمونه های جهانی این روش قتل سرلشگر افشار طوس رئیس شهربانی مورد اعتماد مصدق پیش از کودتای 28مرداد، ترور رئیس ستاد ارتش شیلی که به رئیس جمهور آلنده وفادار بود و نشاندن ژنرال پینوشه به جای وی. یعنی عامل مستقیم اجرای کودتای شیلی.
ترور احمد شاه مسعود شخصیت ملی و با نفوذ تاجیک های افغانستان پیش از
حمله نظامی آمریکا به افغانستان.
این لیست را می توان همچنان ادامه داد، اما برای نتیجه که از آن می خواهم بگیرم، همین اشارات کافی است. آن نتیجه اینست:
ترور، دستگیری و یا حذف رهبران برجسته جنبش سبز که مورد اعتماد مردم اند قطعاً از برنامه های امریکا برای صاف کردن جاده حمله نظامی به ایران است.
امریکا می داند سپاه پاسداران تبدیل به بادکنکی شده که باد آن زیاد است اما با یک سر سوزن می ترکد و هیچ پشتوانه مردمی ندارد. آنها میدانند که با فرماندهان این سپاه براحتی می توانند معامله کرده و آنها را به خدمت بگیرند. آنچه که باعث نگرانی آنهاست و می خواهند پیش از حمله به ایران تکلیف آن را برای خود روشن کنند، خطر بسیج ملی مردم توسط همین رهبرای جنبش سبز و مقاومت در برابر تهاجم خارجی به کشور است. بنابراین حذف آنها به این دلیل در دستور امریکاست.
آنها که گام بزرگ را با قتل عام زندانیان سیاسی چپ و انقلابی در سال 67 در خدمت امریکا و انگلیس برداشتند و بچه مسلمان های صادق و انقلابی را در جبهه های جنگ با عراق روی مین فرستادند، هنوز گام های بلندتری برای جلب حمایت امریکا باید بردارند و مشغول اند!
این قصه سر دراز دارد. در دهه 50 هم ساواک و همه سرویس های خارجی از طریق امکانات انتشارتی نظیر پنگوئن با چاپ انواع کتاب های رژی دبره (انقلاب در انقلاب) وماریگلا (چریک شهری) وتوزیع انبار انبارکتاب سرخ مائو توسط مائوئیست هائی که بعد از انقلاب معلوم شد در خدمت ساواک بودند آنقدر بر طبل چپ روی کوبیدند که بهترین و با استعدادترین دانشجویان دانشگاه ها به مسلخ خانه های تیمی رفتند.
همین سر خط را باید گرفت و آمد پائین تا رسید به سردارانی که اکنون هرکدام تجارت
خانه ای در دوبی و چین و اوکراین دارند و هرکجا هم یک معشوقه نشانده دارند که
خود حکایتی است. کار بجائی رسیده که خانم های موبایل بدست خیابان های جُردن
و ولیعصر مدعی ارتباط با وزارت اطلاعات و سپاه هستند و به مشتری های دست و دل بازشان گرا میدهند که اگر کارشان جائی گیر است گره از کار فرو بسته شان می توانند باز کنند. از این بهتر نمی شد یک انقلاب را به خفت و خاری کشاند. پنبه را از گوشتان بیرون بکشید که این سپاه اهل جنگ و مقابله و از این حرف هاست. آنها اهل حکومت کردن هستند و برای حکومت حاضرند با شیطان هم معامله کنند و جاده را برایش صاف.
آینده رویدادهای ایران نشان خواهد داد، که این ارزیابی که ناشی از موشکافی تجربه تاریخی است تا چه حد درست بوده است. تاریخ دراین باره قضاوت خود را خواهد کرد و آیندگان خواهند دانست چگونه زمینه های نابودی ایران فراهم شد. همانگونه که وقتی سرلشگرافشاطوس را ربودند و به قتل رساندند، تبلیغ کردند که او قربانی رابطه پنهان با خواهر یکی از مجریان طرح- خطیبی- ترور شد و چنان دراین بوق دمیدند که بدشواری کسی توانست حدس بزند این ترور و حوادث دیگری مشابه آنها پیش زمینه های کودتای 28 مرداد است و دست امریکا و انگلیس در آنست. روزی که رئیس ستاد ارتش آلنده ترور شد و پینوشه جانشین او شد، نه آلنده و نه اطرافیانش تصور نمی کردند آن ترور برای این جانشینی صورت گرفت و گام بعدی در راه است.
درباره رویدادهای امروز ایران نیز آینده نشان خواهد داد، چگونه گام به گام امریکا به هدف نزدیک شد.
امریکا می خواهد بدست همان فرماندهان سپاه که بعدا با آنها بر سر میز معامله نشسته و آنها را به آلت دست خودش در ایران و حتی منطقه تبدیل خواهد کرد، رهبران مقاومت ملی – مردمی را از هم اکنون از صفحه شطرنج سیاسی ایران حذف کنند. پیچیده ترین جنگ روانی و نفوذ امنیتی در سپاه و بیت رهبری برای همین هدف درحال اجراست.
ستاد کودتای22 خرداد هنوز وظائف مهم دیگری را برعهده دارد و روزی که نام اعضای این ستاد فاش شود و ماموریت هرکدام آشکار گردد، آنوقت همگان خواهند دانست آنها که چهره و نامشان پنهان بود و سکاندار فاجعه، چگونه مستقیم و غیر مستقیم، آگاه و نا آگاه آلت دست عوامل نفوذی امریکا و انگلیس در کنار دست خودشان شدند. یقین داشته باشید که همین امروز سرگرم چانه زنی با آمریکا برای نحوه تسلیم و کسب امتیازات پس از پایان فاجعه اند.
در حیرتم از این همه خنگی و بی خردی علی خامنه ای که خودبزرگ بینی کورش کرد. نه تنها کورش کرد، بلکه عامل اجرای توطئه اش کرد.
دوستی دارم که با حاکمیت بیگانه نیست. می گفت اطلاع دقیق دارد که آقا مشگل
"پارکینسون " پیدا کرده و از علل خرفتی اش یکی هم همین بیماری است!

راه توده 284 20.09.2010
 

بازگشت