ونزوئلا
انقلابی که با اصلاحات آغاز شد
منتشره در سایت ""handsoffvenezuela.org
ترجمه "طاهرمحمدپورشیرازی" منتشره در وبلاگ "چپ نو"
اغلب مردم می دانند که تلويزيون، راديو و روزنامه های شرکتی در خدمت سود تجار بزرگی هستند که به آنها تعلق دارند. در هفته های اخير، آنها حمله های همه جانبه ای را عليه انقلاب ونزوئلا شروع کرده اند. رسانه های امريکايی با جريانهای مخالف با هوگو چاوز رئيس جمهور ونزوئلا و انقلاب بوليوار هم جهت هستند. رابرت نواک، کارشناس دست راستی، به «عفونت امريکای لاتين» اشاره می کند. در تاييد او، کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه بوش، چاوز را يک «نيروی منفي» در منطقه می نامد. چاوز اغلب به عنوان «ضد امريکايي» معرفی می شود و به او اتهام «مداخله» در کشورهای همسايه، پناه دادن به «تروريستها» و «شروع مسابقه تسليحاتي» زده می شود. اخيراً فاينانشال تايمز گزارش داده که يک «سياست محدود سازی» توسط دولت بوش با هدف «منزوی کردن» پنجمين کشور صادر کننده نفت جهان تدوين شده است. راجر پاردو-مورر، معاون وزارت دفاع در امور نيمکره غربی که سابقاً متصدی امور سياسی جناح راست کنتراهای نيکاراگوئه بوده، در قلب اين توجه جديد به امريکای لاتين قرار دارد.
دليل اين حملات واضح است: انقلاب ونزوئلا در تضاد با سود شرکتهای امريکايی در منطقه و به طور کلی سيستم سرمايه داری است. در حقيقت اين اتهامات مداوم و تحريف حقايق نشان دهنده وحشت فزاينده طبقه حاکم امريکا از بازتاب بين المللی انقلاب در حال پيشرفت ونزوئلا است. آنچه در خطر است، موجوديت سيستم سرمايه داری در ونزوئلا، امريکای لاتين و در نهايت در جهان است. به دليل باتلاق عراق و وابستگی به نفت ونزوئلا (که پانزده درصد مصرف امريکا را تامين می کند)، دستان بوش برای مدتی بسته است. اما آنها به سختی در تلاشند تا افکار عمومی را در ايالات متحده، همانند امريکای لاتين بسيج کنند تا دراولین فرصت انقلاب بوليوار را خفه کنند.
ونزوئلا دارای منابع بزرگ شناخته شده نفت در جهان و غنی از منابع طبيعی ديگر مانند آب و گاز طبيعی است. عليرغم اين ثروت طبيعي، هشتاد درصد جمعيت ونزوئلا سالها در بدبختی مفرط زندگی کرده اند. اوليگارشی ونزوئلا و دوستان آنها (شرکتهای چند مليتي) سال ها از ثروت کشور به جای بهبودی بخشيدن به شرايط زندگی مردم ونزوئلا – که توليد کنندگان واقعی ثروت بودند- در جهت پر کردن جيبهايشان استفاده کردند. اين وضعيت چندين دهه ادامه يافت تا اينکه صندوق بين المللی پول و ميليونرهای ونزوئلا پيشتر رفتند: در فوريه 1989 آنها شرايط سخت و غيرقابل تحملی را بر مردم تهيدست تحميل کردند. در نتيجه قيام مردمی «کاراکازو» در نهايت توسط نيروهای امنيتی کشور به خاک و خون کشيده شد و در نتيجه صدها و شايد هزارها تن کشته شدند. اين شروع زنجيره وقايعی بود که تا به امروز ادامه دارد.
پس از اين وحشيگري، کلنل چپگرا "هوگو چاوز" در سال 1992 عليه دولت دست راستی کودتا کرد که شکست خورد. او به زندان رفت و به سرعت تبديل به يک قهرمان شد. پس از اينکه پشتيبانی توده مردم باعث آزادی زودتر از موعد او از زندان شد، حرکت سياسی جديدی را شکل داد و پيروزی قاطعانه ای بر سيستم سياسی دوحزبی آن زمان به دست آورد. قانون اساسی جديد و دموکراتيک تری در رفراندم مردمی پذيرفته شد و چاوز در سال 2000 دوباره قاطعانه انتخاب شد. آرمان اوليه او تنها بهبودی بخشيدن به وضعيت زندگی مردم رنج ديده ونزوئلا بود. اما حتی کمترين اعمال او در اصلاح اراضي، ماليات بر سود شرکتهای چند مليتي و افزايش رسيدگی به بهداشت، آموزش و پرورش، برنامه های تغزيه و مسکن، او را مستقيماً رودرروی اوليگارشی ونزوئلا و حاميان آن در ايالات متحده قرار می داد.
در
آوريل 2002 رسانه های ونزوئلا، سازمان بازرگانی کشور، سران کليسای کاتوليک و جمعی
از ژنرالهای مرتجع برای کمک به کودتايی عليه چاوز به توافق رسيدند. اين دولت جديد
«دموکراتيک» در جهت برانداختن قانون اساسی جمهوری بوليوار و مجلس ملی و انحلال
دادگاه عالی و انجمن ملی انتخابات برآمد. شگفت انگيز نبود که اين حرکت توسط واشنگتن
قانونی و مشروع شناخته شود. ولی در يک قيام بی سابقه، مردم ونزوئلا برعيله دولت غير
قانونی برخاستند و چاوز را دوباره به مقامش بازگرداندند.
از آن به بعد انقلاب شتاب بيشتری گرفت (و به همان نسبت تلاشهای ايالات متحده برای
ايجاد وقفه در آن). کليد انقلاب ونزوئلا، توده های واقعی مردم، دموکراتيک بودن،
مشارکت توده های کارگران ونزوئلا، کشاورزان و فقرای شهری است. بارها و بارها آنها
برای دفاع از انقلاب بسيج شده و سازمان يافته اند و سرنوشت انقلاب متکی به مشارکت
مداوم آنهاست. خود هوگو چاوز هم به طور فزاينده ای در ماههای اخير راديکال شده است.
او گفته است که بايد از سرمايه داری فراتر رفت. او يک کارخانه مهم کاغذ را تحت
کنترل کارگران ملی کرد و خواهان «سوسياليسم قرن بيست و يکم» است. اين، انعکاس فشار
توده ها از پايين است. آروزها و روياهای ميليونها ونزوئلايی کاملاً ساده و خيلی
شبيه آرزوها و روياهای مردم زحمتکش در ايالات متحده و در تمام جهان است. آنها برای
کيفيت مشاغل، مسکن، تحصيلات، حمل و نقل، بهداشت، شرايط ايمن کاري، حقوق بازنشستگی
مناسب، و آينده ای روشن برای خانواده و آنهايی که دوستشان دارند، مبارزه می کنند.
آيا توقع صرف ثروت زيادی که توسط مردم زحمتکش توليد می شود، برای بهبودی بخشيدن به
زندگيشان، زياده خواهی است؟
عليرغم تحريکات مکرر دولت ايالات متحده، چاوز و مردم ونزوئلا «ضد آمريکايی» نيستند. چاوز هميشه بين مردم امريکا و حکام آنها تفاوت کاملی قائل شده است. همانطور که اخيراً در يک سخنرانی تشريح کرده: «يک روز، فساد درون امپرياليسم امريکا پايان خواهد يافت و فرو خواهد ريخت و مردم بزرگ مارتين لوتر کينگ آزاد خواهند گشت. مردم بزرگ ايالات متحده برادران ما هستند. درود من بر آنها... مردم بزرگ ايالات متحده که شريک روياها و ايده آل های ما هستند، بايد خود را آزاد کنند... کشور قهرمانان، روياها و مبارزان، مردم مارتين لوتر کينگ و سزار چاوز.»
اين يک امر حياتی است که ما در مقابل دروغها و تحريفات رسانه های شرکتی واکنش نشان دهيم. آنها تمايلی به حقايق ونزوئلا ندارند. آنها از هيچ عملی برای منفور کردن مبارزه مردم ونزوئلا مضايقه نمی کنند تا سقوط انقلاب را موجه جلوه دهند. در حالی که آنها در کودتا، خرابکاری نفتي، و بارها در انتخابات شکست خورده اند، اوليگارشی ونزوئلا و دوستان آنها در واشنگتن اکنون تهديد به بکار گيری تروريسم و حتی ترور خود چاوز می کنند. بنابراين ضروری است تا برای کوتاه کردن دست امريکا از ونزوئلا بسيج شد.
تلاش قهرمانانه ميليونها مرد و زن ونزوئلايی برای بهبودی زندگيشان عملاً ثابت می کند که ساختن جهانی بهتر امکان پذير است. مبارزه آنها مبارزه ماست. تابستان امسال، فستيوال جهانی دانشجويان و جوانان (WFSY) در کاراکاس برپا خواهد شد. اين يک فرصت خوب برای هزاران جوان در سراسر جهان خواهد بود تا از ونزوئلا بازديد کرده و انقلاب را از نزديک ببينند. اين يک واقعه باستانی تاريخی نيست. اين يک انقلاب زنده، پر جنب و جوش و در حال توسعه در نيمکره ما [غربي] در قرن بيست و يکم است. بايد به شکل جهانی از انقلاب ونزوئلا دفاع کرده و آن را منتشر کرد.
(عنوان این ترجمه، انتخاب راه توده است)