راه توده                                                                                                                                                        بازگشت

 

 

وقتی بی. بی. سی

درباره فرقه دمکرات آذربایجان

سخن می گوید

شهامتی فرد

 

بی.بی.سی در تاریخ ۲۶ اکتبر(۲۱ مهر ماه) مطلبی تحت عنوان «فرقه دموکرات آذربایجان به گواهی مدارک و اسناد» به قلم علی امینی نجفی که به «نقد» کتاب «فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان» پرداخته شده بود، در سایت مربوط به این خبرگزاری انتشار داد.

     اگر چه در ظاهر امر، این خبرگزاری طبق روال معمول کاری خود، اقدام به «معرفی» و بررسی کتب چاپ شده به زبان فارسی نموده است، اما با توجه به چند نکته که با آنها اشاره خواهد شد، به روشنی می توان دریافت که معرفی کتاب مذکور کاملاً مغرضانه و برخلاف ادعای این خبرگزاری در خصوص موضع گیری «بی طرفانه» در قبال مسایل و رویدادهای سیاسی می باشد.

     نخست آن که، «معرفی» و بررسی کتاب مذکور، در آستانه شصتمین سالگرد پیروزی نهضت ملی مردم آذربایجان صورت می گیرد، آنهم بطور مغرضانه و غیرواقعی در حالی که کتاب حدود یک سال و نیم پیش چاپ گردیده است. اگر واقعاً مسئولین این بخش خبرگزاری بی.بی.سی قصد معرفی و تحلیل کتاب را داشته اند، بدون شک می توانستند آن را یکی- دو ماه بعد از انتشار کتاب انجام دهند. روالی که در مورد سایر کتب انجام می گیرد.

     آنچه از این «معرفی» مشهود است، کوشش نویسنده مقاله جهت سایه افکندن بر تشکیل و فعالیت فرقه دموکرات آذربایجان و انقلاب ملی- مردمی ملت آذربایجان می باشد.

     این در حالی است که همین خبرگزاری در تاریخ ۱۶ اوت(۲۵ مرداد) در مقاله ای تحت عنوان «حزب دموکرات کوردستان ایران، شصت ساله شد» با دیدی نسبتاً مثبت و تا حدودی واقع بینانه به تحلیل تشکیل این حزب و جمهوری مهاباد پرداخته است. این در حالی است که بر همگان روشن است همان عوامل عینی و ذهنی که موجب تشکیل حزب دموکرات کوردستان و جمهوری مهاباد گردید، پیش تر موجب تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان و حکومت ملی آذربایجان شده بود. بنابراین برخورد دوگانه با یک حادثه تاریخی معین، یعنی تاسیس حزبی که حکومت ملی تشکیل داده، در شان خبرگزاری بین المللی همچون بی.بی.سی که ادعای معتبرترین و بی طرف ترین بودن را دارد، نیست.

     نوشته علی امینی نجفی درباره فرقه دموکرات آذربایجان و تشکیل حکومت ملی آذربایجان بعنوان «معرفی» کتاب مذکور، بنابه «ادبیات» خود نویسنده، نوشتاری است «بودار»، مغرضانه، پر تضاد و غیر واقعی که خبر از عدم شناخت و درک درست و ماهوی نویسنده از تاریخ و حوادث آذربایجان دارد.

     نویسنده در ابتدا ضمن «طعنه» زدن به فرقه دموکرات آذربایجان که «استان آذربایجان ایران را تا آستانه جدایی پیش برده بود»، معترف می شود که «پدیده فرقه چون خط سرخی از میان آحاد ملت گذشت، خانواده ها، لایه های اجتماعی و گروه های سیاسی را به دو اردوگاه موافق و مخالف تقسیم کرد».

     نویسنده سپس بدون ارایه هیچ گونه مدرک و سندی قابل پذیرش، مغرضانه و تحت تاثیر سیاست «پرورش افکار» رضاخانی که از سوی شوونیست های عظمت طلب فارس همچنان ترویج می شود، تشکل فرقه دموکرات آذربایجان را که برای نخستین باز از سوی شیخ محمد خیابانی و حدود ۸۵ سال پیش تاسیس شده بود را به «ابتکار اتحاد شوروی» مرتبط کرده، آن را «در خدمت منافع سلطه جویانه» شوروی در دستیابی به منابع نفت شمال قلمداد می کند. گوی اینکه «بریتانیای کبیر» هیچ گاه دخالتی در ایران نداشته و نفت این کشور را غارت نکرده است.

     علی امینی نجفی علیرغم اینکه در بخشی از نوشته خود به حقایقی از جمله «نارضایتی مردم آذربایجان» و «ضعف حکومت مرکزی» که در اصل نتیجه مداخله دول استعمارگر بریتانیا و آمریکا بود، معترف می شود، اما باز در جای جای مقاله و «به گواه اسناد بی شمار» که هیچ نامی از این اسناد نمی تواند ببرد، ادعای مرتجعین و واپسگرایان مرکز نشین در خصوص نحوه تشکیل و فعالیت فرقه دموکرات آذربایجان را تکرار می کند.

     نویسنده در قسمت دیگر مقاله در خصوص خروج نیروهای اشغالگر شوروی(بدون ذکر نام دول اشغالگر بریتانیا و آمریکا) می نویسد:«دولت ایران به سازمان ملل شکایت کرد. روزهای ۲۸ و ۳۰ ژانویه سال ۱۹٤۶ شکایت ایران از اتحاد شوروی در جلسه شورای امنیت مطرح شد».

     برهمگان روشن است که صفحه گردانان اصلی «شکایت ایران» برای خروج نیروهای شوروی، انگلیس و آمریکا بودند که قصد مقابله با «خطر کمونیسم» را داشتند. وگرنه پسر بچه ۲۲ ساله «تیز پای» رضاخان که در شرایط بحرانی داخلی پا به فرار می گذاشت، توان و قدرت اداره مملکت را بدون «مشاوران» آمریکایی و انگلیسی نداشت، چه رسد به مقابله با انقلاب ملی- دموکراتیک مردم آذربایجان و قدرت نمایی در مقابل شوروی.

     نویسنده در ادامه غرض ورزی و تضاد نوشتاری خود می نویسد:«استالین در ۲٤ مارس فرمان ترک ایران را به نیروهای ارتش سرخ صادر کرد. او که از به قدرت رساندن فرقه در آذربایجان نومید شده بود، تصمیم گرفت از آن بعنوان اهرم فشاری علیه دولت ایران استفاده کند».

     علی امینی نجفی در بخشی از مقاله ضمن اعتراف به عمر یکساله حکومت ملی آذربایجان، از بیان این مهم خودداری می کند که پس از خروج نیروهای شوروی، حکومت ملی آذربایجان حدود شش، هفت ماه و بدون هیچ گونه کمک و پشتیبانی خارجی و تنها با اتکاء به نیروی مردمی در آذربایجان اداره امور را در اختیار داشت و اقدامات و اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراوانی را به مرحله اجرا گذاشت که در تاریخ ایران بی سابقه بود و در تمام این مدت ارتش دولت ارتجاعی مرکز توان مقابله با حکومت ملی آذربایجان را نداشت و تنها پس از مداخله و کمک ژنرالهای آمریکایی و با نقض قرارداد رسمی ۱۵ ماده ای که میان حکومت ملی آذربایجان و دولت مرکزی امضاء شده بود، به آذربایجان وحشیانه هجوم کرد.

     نویسنده در پایان مقاله نیز علیرغم اینکه اعتراف می کند:«پیامدهای سقوط فرقه دموکرات آذربایجان فاجعه بار بود»، از ارائه آمار موجود در خصوص قتل عام مردم آذربایجان توسط ارتش شاهنشاهی خودداری می کند و با نوشتن «کشته و زندانی شدن هزاران نفر و ترک وطن نزدیک به ده هزار نفر» مقاله خود را به پایان می رساند. در حالی که طبق آمار رسمی موجود، در نتیجه یورش و کشتار وحشیانه ارتش «رهایی بخش» شاهنشاهی ایران به آذربایجان، بیش از سی هزار نفر از زنان و مردان قهرمان آذربایجان شهید، بیش از ۳۰۰ هزار نفر به نقاط بد آب و هوای کشور تبعید و هزاران تن نیز به حکم آزادی خواهی به زندانهای طویل المدت محکوم شدند.

     و اما در مورد کتابی که بی.بی.سی معرفی آن را «ضروری» دانسته است، باید گفت که این کتاب در «نشر نی»  به چاپ رسیده است. این شرکت نشر، در چاپ کتب وارثان ایدئولوژی «پرورش افکار» رضا خان از جمله حمید احمدی و کاوه بیات و سایرین فعالیت و «تبحر» خاص دارد.

     درباره خود کتاب نیز باید گفت، کتاب ترجمه دلبخواهی، انتخابی و نادرست دو جلد کتاب جمیل حسنلی می باشد که «مترجم» منصور همامی، برخلاف اصول مترجمی و اصل امانت داری مضمون متن اصلی، کتابی به بازار عرضه کرده که نه تنها هیچ ارزش علمی، تاریخی و فرهنگی ندارد، بلکه از نظر حقوقی نیز قابل پیگرد قانونی می باشد. زیرا مترجم تنها بخش هایی از دو جلد کتابی را که به گمان خود با استناد به آنها می توانسته حقایق تاریخی را تحریف نماید، ترجمه کرده است. ترجمه ای که از نام کتاب ها گرفته تا متن های آنها کاملاً دلبخواهی، نادرست، مغرضانه و از نظر ماهوی متفاوت با متن اصلی می باشد. بعنوان مثال نام کتاب اول جمیل حسنلی «گونئی آذربایجان؛ تهران- باکی- مسکو آراسیندا» است که ترجمه آن «آذربایجان جنوبی میان تهران- باکو- مسکو» می باشد و یا نام کتاب دوم «سویوق محاربه نین باشلاندیغی یئر؛ گونئی آذربایجان» است که ترجمه آن «آذربایجان جنوبی، مکان آغاز جنگ سرد» می باشد که منصور همامی آنها را به دلخواه «آذربایجان میان تهران، باکو، مسکو» و «آغاز جنگ سرد در آذربایجان» به «اصطلاح» ترجمه کرده است.

     همامی برای توجیه «دست اندازی» و ترجمه دلبخواهی خود، در بخش مقدمه کتاب «توضیح» می دهد  که:«ما برای ایجاز از آوردن آن بخش از این کتابها که در جراید مخالف و موافق آن زمان ایران و یا در آثار پژوهشگران تاریخ معاصر ایران بچاپ رسیده اند، خودداری کرده ایم».

     این «توجیه» و تحریف ماهیت و حقایق رویدادهای تاریخی به آن می ماند که در توضیح و ترجمه کتابهایی که در خصوص کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی حکومت دکتر مصدق توسط دول استعمارگر بریتانیا و آمریکا نوشته شده، بدون توجه و ذکر سیاستهای استعماری دولت بریتانیا بر علیه ایران( که از دوران قاجار آغاز شده و همچنان نیز به شکلی از اشکال ادامه دارد)، تنها به خیابان ریختن اراذل و اوباش اشاره کرد و علت سقوط دولت مصدق را نه سیاست مداخله جویانه و استعماری بریتانیا و آمریکا برای تامین منافع نامشروع خود در ایران، بلکه «قیام» اوباشانی همچون شعبان بی مخ دانست.

     در مورد کتابهای جمیل حسنلی نیز باید گفت که وی بعنوان یک تاریخ پژوه، به برخی از آرشیوها در جمهوری آذربایجان دسترسی پیدا کرده است. آرشیوهایی از قبیل آرشیو وزارت امور خارجه شوروی، آرشیوه حزب کمونیست و چند کمیته. قابل ذکر است که آرشیوهای نهاد ریاست جمهوری و سازمان امنیت شوروی(کا.گ.ب) همچنان بسته است و ادعای دسترسی به این اسناد بویژه در خصوص «فرمان استالین در مورد تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان» یاوه ای بیش نیست. جمیل حسنلی خود در مصاحبه ای که چندی پیش ارائه شد، معترف است که این ادعاها، بیشتر برداشته های شخصی وی از برخی از اسناد وزارت امور خارجه شوروی می باشد و دستور و فرمان صریحی در این خصوص وجود ندارد. مسئله ای که در خصوص کتابهای اصلی و اورژینال حسنلی به سادگی قابل فهم و درک است. وی در کتاب نخست خود نظری منفی نسبت به کارکرد فرقه دموکرات آذربایجان و رهبران آن دارد. نظری که اکثر افراد و گروه های سیاسی آذربایجان که برداشت نادرست، غیر واقع بینانه و آرمانگرایانه از تحولات آذربایجان داشته و دارند. اما در کتاب دوم بنابه گفته خود حسنلی، وی کوشیده است تا با دیدی واقع بینانه تر به مسایل آذربایجان و فرقه دموکرات آذربایجان داشته باشد.

     بنابراین برداشت مغرضانه و یک جانبه از کتب حسنلی، ارزش علمی و تاریخی ندارد و تنها واسطه ای است برای ارضاء آمال و اهداف مرتجعین جزم اندیش و واپسگرا.

 

 راه تودهراه توده 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                        بازگشت