راه توده                                                                                                                                                        بازگشت

 

 

آتش در خرمن وطنم

سرمایه داران!

چه جای نگرانی است؟

ناهید خیرابی

 

سرمایه ‌داران كشور اصلاً نگران نباشند، اگر رئیس جمهور احمدی نژاد نام "بخش خصوصی" را به كار نگرفته، در عوض تمامی وزاری اقتصادی ایشان از همان روزهای نخست انتصابشان بدون ذره‌ای پنهان كاری و با افتخار جهت‌ گیری خود را به سوی سیاست‌های تعدیل بانك جهانی اعلام كرده‌اند و حتی خصوصی سازی صنایع مادر، انرژی، معادن، همه بانك‌ ها و الا آخر را در دستور كار خود قرار داده و بر آن بالیده‌اند.

در میان هرج و مرج حاكم بر عرصه كشور، سرمایه ‌داری «جان سخت» كه از ابتدای انقلاب 57 سنگرخود را چه درعیان و چه در نهان لحظه‌ای رها نكرد، اینك با سری افراشته، سر بلند كرده و چشم در چشم ملت، منادی سیاست‌های نئولیبرالی با آبشخور سازمان‌های بین‌المللی اقتصادی است. تا با استفاده از یأس و هرج و مرج حاكم بر جامعه، بر ثروت‌های عمومی كشور چنگ اندازد. در این میان متأسفانه مطبوعات كشور نیز دانسته و ندانسته بلند گوی بی قید و شرط بازار به اصطلاح آزاد و همپیوندی یكسویه به چرخه جهانی سرمایه ‌داری شده‌اند، به گونه‌ای كه مجال برای هواداران اقتصاد ملی به تنگ آمده است.

روزنامه شرق روز پنج‌ شنبه 10 آذر 1384، در مطلبی زیر عنوان«بورژوازی و پیج تاریخ دیگر، می‌ نویسد: «گروه های انقلابی، اعم از چپ ‌های ماركسیست مثل حزب توده و سازمان فداییان خلق، احزاب ملی و ملی ـ مذهبی مثل جبهه ملی و نهضت آزادی و انقلابیون مسلمان جوان كه در حزب جمهوری اسلامی متشكل شدند‌- در دشمنی با بورژوازی عقیده و رفتار مشابهی نشان دادند. همه احزاب و گروه ها و جمعیت‌های سیاسی شناخته شده كه در متلاشی كردن رژیم‌ شاهی نقش و سهم داشتند. در مدتی كمتر از 6 ماه بانك‌ها، شركت‌های بیمه و صدها كارخانه بزرگ در مالكیت بوروازی مصادره یا ملی شد . تصور اولیه این بود كه پس از منهدم كردن بورژوازی كه آن را همدست رژیم می ‌پنداشتند و با اتخاذ سیاست‌های رادیكال جمع گرایانه اقتصادی بورژوازی در ایران برای ابد می ‌میرد و سربلند نمی ‌‌كند.»


1- نویسنده خود به درستی اذعان داشته كه بوژروازی و یا طبقه سرمایه
‌دار جزو گروه های انقلابی نبودند.

2- همه آن گروه های انقلابی كه نویسنده بر می ‌شمرد به خوبی آگاه بودند كه در دوره حاضر از تاریخ جهان كه وزنه به نفع سرمایه‌ داری سنگین شده، حفظ دستاوردهای انقلاب ظاهراً به دشواری ممكن خواهد شد، كما اینكه بلافاصله بعد از انقلاب و آن جنگ خانمان برانداز، تا شروع كردیم به اعمال مطالبات انقلاب، دولت سازندگی با در پیش گرفتن «سیاست تعدیل» ( جهت گیری به سوی سرمایه ‌داری ) آب پاكی روی دست همه گروه های انقلابی ریخت.

3- از نویسنده هوشمند محترم می‌ پرسم مگر این بورژواری هوشمند همدست رژیم گذشته نبود، مگر خواستگاه طبقاتی رژیم گذشته علاوه بر فئودالیزم، بوژوازی صنعتی (البته وابسته و مونتاژ) هم نبود؟

4- آیا انقلاب نكردیم كه به دموكراسی و حقوق اساسی همه آحاد ملت دست یابیم؟ آیا اقتصاد از حقوق اساسی محسوب نمی ‌شود؟ پس اتخاذ سیاست‌ های جمع‌ گرایانه اقتصادی، عین اهداف انقلاب است. ولی مگر دوستان بورژوا با پشت گرمی بورژواهای جهان گذاشتند زحمتكشان زیر خط فقر این كشور ثروتمند، نفسی تازه كنند؟ آن‌ها جنگ راه انداخته و این چند سال جنگ كافی بود تا دولتی با سیاست‌ های تدوین شده از سوی بانك جهانی برای كشورهای در حال توسعه ، كشور را با بحران تورم 50 درصدی مواجه كند و الاآخر...

5- همه گروه های انقلابی به خوبی می‌ دانستند و می‌ دانند كه انقلاب 57 بر بستر نارضایی توده‌ها و همان گروه های انقلابی با بورژوازی وابسته و غیر ملی، و در بخش دیگری هم رقابت و دعوا بین بوروازی صنعتی وابسته با بورژوازی تجاری یعنی بازار بود. كما اینكه همه می ‌دانیم این بازار بود كه بخش عمده هزینه‌ های تظاهرات و سازماندهی مذهبی انقلاب را تأمین می كرد. بورژوازی تجاری كه نمایندگانش در ادبیات سیاسی ما به بخش "راست نظام" موسوم ‌اند، به همراه بورژوازی صنعتی كه آن‌ها هم در ادبیات سیاسی ما اکنون به بخش مدرنیست نظام موسومند از ابتدای نظام جمهوری اسلامی همواره با هم در رقابت و نزاع درون نظامی بوده و برای كسب همه قدرت از هیچ كوششی فرو گذار نكرده اند.

 

نویسنده می‌افزاید: «اما بورژوازی در طول تاریخ نشان داده است كه زیرك و هوشمند و جان سخت است و در سخت ‌ترین شرایط نیز می ‌تواند از فرصت‌های هر چند كوچك استفاده كرده و خصلت اصلی خود كه انباشت سرمایه است را آشكار كند.»

 

1- در جان سختی و به اصطلاح هوشمندی بورژوازی و یا طبقه سرمایه‌ دار هیچ شكی وجود ندارد. زیرا مبارزات خلق‌های جهان و نهضت‌های رهایی بخش ملی برای استقلال، آزادی و رهایی از حرص و آز سرمایه داران و یا بورژوازی وابسته به امپریالیزم در طول تاریخ، به خوبی نشانگر این واقعیت است.

2- باید هم بورژوازی هوشمند باشد، چرا كه بورژوازی همواره در بسیاری از كشورهای جهان در رأس حكومت و قدرت بوده و طبعاً از كارشناسان و تشكیلات خود برخوردار است.

3- آیا انباشت سرمایه در جهت منافع طبقاتی سرمایه ‌دار، امتیاز مثبت محسوب می‌ شود و یا به دلیل استثمار نیروی كار، یك خصوصیت ضد بشری؟

 

در ادامه نویسنده می‌افزاید: «استراتژی اقتصادی دولت‌های اول انقلاب كه خودكفایی را به مثابه یك هدف مقدس می‌ پنداشت، خرده بورژوازی یا همان كارآفرینان با این استدلال كه فعالیت آن‌‌ها تضمین كننده خود كفایی … ] و [ مقاومت روحانیون بلند پایه در برابر مالكیت شخصی نیز به كمك آن‌ها آمد … جنگ شروع شد و شتاب نیرومند شدن خرده بورژوازی را گرفت… بورژوازی نیمه جان ایران… اما توان بزرگ شدن نیز نداشت»

 

1- خودكفایی و یا هر پدیده دیگری قطعاً مقدس به معنای فرا طبیعی و یا «این است و هیچ چیز دیگر نیست» نمی‌تواند باشد و نیست. ولی خود كفایی به معنای استقلال، یعنی از یوغ امپریالیزم و سرمایه ‌داران وابسته رهیدن، قطعاً از اهداف انقلاب 57 بود و طرح آن از سوی نویسنده با كنایه به معنای قرار گرفتن در مقابل اهداف انقلاب بهمن 57 است.

2- جای بسی تأسف است كه دوستان حتی متون ابتدایی اقتصاد را هم مطالعه نمی ‌‌كنند . زیرا این نویسنده نیز واژه «خرده بورژوازی» كه خود قشر معینی با مناسباتی معین با ابزار تولید است را بورژوازی كوچك فهم كرده و در جای جای نوشته خود این غلط مفهومی بزرگ را تكرار كرده است.

3- مقاومت روحانیون بلندپایه به نفع بورژوازی هم گواهی بر ادعاهای پیشین این قلم است.
نویسنده در جای جای این یادداشت به هوشمندی بورژوازی در تغییر نام خود به «كار آفرین» ، سرباز سازندگی «سرمایه‌گذار»، تأكید كرده است. غافل از اینكه، این ماسك به چهره زدن‌های بورژوازی به منظور عوام فریبی و مخفی شدن پشت نام‌های مردم پسند، نه تنها بالیدن ندارد بلكه همه می دانیم كه خدعه‌هایی از این دست از ویژگی‌
های سرمایه ‌داری است و دهه‌های بسیاری در این كشور از سوی سرمایه‌ داران و حامیانشان اعمال شده است.

ولی بالاخره روزی فرا خواهد رسید كه زحمتكشان این كشور هم فریب این خدعه‌ها و نیرنگ‌ها را نخورند و به سوی اقتصاد سوسیالیستی گام بردارند.

 

نویسنده در بخش دیگری از یادداشت خود – بی آنکه قشربندی و تقسیم بندی های بورژوازی و یا سرمایه داری در ایران را (تجاری، صنعتی، وابسته، خرده بورژوازی و...) در نظر بگیرد- می‌ گوید: « … مردان سازمان برنامه و بودجه ] در زمان تصدی دولت از سوی آقای هاشمی رفسنجانی [ كه افكار آزدیخواهانه اقتصادی داشتند … با تدوین قانون برنامه اول توسعه … هاشمی زیرك تر از آن بود كه نداند كشور و اقتصاد بدون حضور بورژوازی … در جا خواهد زد .… بورژوازی نیمه جان ایران متحد سیاسی نیرومندی پیدا كرده بود كه در بالاترین سطح قدرت سیاسی جایگاه رفیعی به خود اختصاص داده بود … »

 

1- «آزادیخواه» واژه‌ای است با معنای بسیار وسیع كه شامل مبارزین در راه استقلال و آزادی می ‌شود و تحریف آن از سوی نویسنده كار زشتی است. ظاهراً نویسنده می‌ خواهد نام استتاری دیگری برای سرمایه‌ داران بدعت بگذارد.

2- معنای به به و چه چه به قانون برنامه اول توسعه چیست؟ ایا تورم 50 درصدی و هزینه‌های سرسام آور طرح‌های عمرانی بزرگ بدون سود كه نیمه تمام هم رها شدند، بالیدن دارد؟

3- با این توصیف باید جنگ برای قبضه حاکمیت تمام شده باشد، در حالی که شاهد نزاع چنگ دندان در این زمینه هستیم و هنوز بین بورژوازی ها (اشکال مختلف سرمایه داری) جدال ادامه دارد و اتفاقا جدال خطرخیزی هم ادامه دارد.

 

در ادامه یادداشت: «… فروش سهام شركت‌های ملی شده به متقاضیان بخش خصوصی توسط دولت هاشمی رفسنجانی … راه دیگر احیای بورژوازی صنعتی بود. برخی رانت‌ها نیز در این دوره نصیب بورژوازی … شد. اجرای طرح‌های بزرگ صنعتی و عمرانی در برنامه اول توسعه موجب شد كه بخش خصوصی نیز سهمی به چنگ آورد.»

 

1- باز هم جای تأسف است كه نویسنده با علم به اینكه این خصوصی سازی‌ ها به حراج گذاشتن ثروت‌های عمومی مردم بود كه نتیجه‌اش فروش زمین كارخانه‌ ها از سوی صاحبان جدید، اخراج كارگران و نپرداختن حتی دستمزد به خیل عظیمی از كارگران این كارخانه‌ها، حتی به مدت 30 ماه را تأیید و مورد ستایش قرار می‌دهد.

2- ملاحظه می‌ كنید كه چگونه نویسنده، حرص و آز سرمایه‌داری را با واژه «به چنگ آوردن» به خوبی نمایش می ‌دهد.

 

در ادامه یادداشت می‌ خوانیم «… افزایش قیمت كالاها، خدمات و ارز كه از زمستان 1373 بی مهار شده بود كار را بر عملگرایان متحد بورژوازی صنعتی تنگ كرد. در اردیبهشت 1374، بانك مركزی بیانیه‌ بازگشت داد و بورژوازی … نیز راه پنهان شدن را در پیش گرفت.»

توجه كنید كه چگونه وقتی كشور در نتیجه عملكرد سیاست‌های تعدیل و نئولیبرالی لیبرال‌ها و یا سرمایه‌ داران و یا بورژوازی دچار آن بحران عظیمی می‌ شود كه دگرگونی همه جانبه و حیرت انگیز دوم خرداد 76 را ناگزیر می‌ كند، آقایان راه پنهان شدن را در پیش می‌گیرند.

در ادامه نویسنده می‌افزاید: « با روی كار آمدن دولت‌ خاتمی … ناگهان بورژوازی خود را در شرایط تازه دید … بورژوازی ایران اكنون تشكل‌های خود را نیز سامان داده بود و از واژه‌های كار آفرین و سرمایه گذار كمتر استفاده می‌كرد … اكنون قامتی برافراشته دارد … خرده بورژوازی اول انقلاب بزرگ شده است … »‌

 

بله! كاملاً پیداست كه بورژوازی ایران همه تشكل‌های خود را سامان داده است. ما سال‌هاست كه شاهد هجوم بورژوازی فاتح كه دیگر نیاز به پنهان شدن پشت نام‌های مردم فریب را ندارد، به حقوق زحمتكشان ایران هستیم. بورژوازی ایران با سلب آزادی كارگران در ایجاد تشكل‌ های مورد نظر خود، تشكل‌های به اصطلاح كارگری (زرد) خود را هم با نام شورای اسلامی كار سامان داده است و با این شوراها كه فعالیت آن‌ها در حوزه اداره امور واحدهای كاری معنادار است، جلو تشكیل سندیكاهای كارگری كه فعالیت آن‌ها صنفی و برای دفاع از حقوق حقه كارگران است را هم می گیرد و قانون كار نیم بند تدوین شده در ابتدای انقلاب را به نفع سرمایه داران تغییر می ‌دهد . همچنین اصل 44 قانون اساسی را كه از بخش ‌های نسبتاً مترقی قانون اساسی است تغییر می‌ دهد و الا آخر!...

 

نویسنده در ادامه مطالب زیر میان تیتر «پیچ تازه» اعتراف جالبی می کند: « بورژوازی ایران در انتخابات نهم شرایط تازه‌ای را تجربه كرد… رئیس جمهور(آقای احمدی نژاد)هرگز حاضر نشده است نام «بخش خصوصی» را در ادبیات خود به كار گیرد… او در… بهترین حالت گفته علاقه ‌مند است فعالیت‌ های اقتصادی را به دست «مردم» بدهد كه البته می ‌توان از این لفظ برداشت‌ های متفاوت داشت … بورژوازی ایران باید چاره‌ای بیاندیشد.»

 

1- این پیچ خیلی هم تازه نیست!( مردم ایران 27 سال است که این واسپاری و واگذاری به مردم را در عمل شاهد بوده اند. کسی به مردم چیزی نداده بلکه زیر نام مردم، آنها که قدرت برتر درحاکمیت بوده اند بین خودشان تقسیم کرده اند. این مردم، در جامعه تقسیم به انواع غیرخودی ها شده، کاملا "خودی" ها را شامل شده و می شود. فقط در این مرحله بین خودی ترین خودی ها هم گویا قراراست یک مرزبندی جدید شکل بگیرد و خیلی خودی ترهای ملبس به لباس نظامی جای یقه بسته های پرسابقه بازاری را بگیرند و بگویند: برای شما کافی است. حالا نوبت ماست! )

2- بورژوازی و یا سرمایه ‌داران خوب فهمیده‌اند كه لفظ «مردم» ‌در اینجا خطاب به خود آنهاست!

3- سرمایه‌ داران كشور اصلاً نگران نباشند، اگر رئیس جمهور احمدی نژاد نام «بخش خصوصی» را به كار نگرفته، در عوض تمامی وزاری اقتصادی ایشان از همان روزهای نخست انتصابشان بدون ذره‌ای پنهان كاری و با افتخار جهت‌ گیری خود را به سوی سیاست‌های تعدیل بانك جهانی اعلام كرده‌اند و حتی خصوصی سازی صنایع مادر، انرژی، معادن، همه بانك‌ ها و الا آخر را در دستور كار خود قرار داده و بر آن بالیده‌اند كه حتی آب مصرفی مردم را هم به دست بخش خصوصی سوداگر می ‌دهند!

 

 

 راه تودهراه توده

 

  فرمات PDF :                                                                                                                        بازگشت