بازگشت

 

مصاحبه سردبير راه توده
با راديو "رنگارنگ" در استكهلم ( سوئد)
كلاه "تحريم" برای سر
توده ايها
چند شماره بزرگ است

  

شايد شرايط به گونه‌ای پيش برود، كه برای مقابله با تقلب درانتخابات، صندوق سازی، ترور حكومتی و انفجارهای خيابانی و كشته شدن مردم در آنها، سياست "تحريم انتخابات" يك سياست ملی شود، اما هنوز چنين شرايطی نيست و با تمام قوا بايد توطئه منفعل كردن و خانه نشين كردن مردم در روز رای گيری را خنثی كرد. بايد تمام امكانات داخلی و خارجی را به خدمت گرفت تا جلوی تقلب درانتخابات را گرفت و حتی خود را آماده اعلام باطل بودن انتخابات در صورت اين صندوق سازی و تقلب، به زور سرنيزه سپاه و بسيج برای كانديداهای نظامی رای گرفتن و... ساخت. اما، اين آمادگی و اين تلاش هيچ ربطی به اعلام تحريم انتخابات، حتی چند ماه پيش از انتخابات ندارد. آنها كه خيلی مدعی مبارزه و سياست هستند، لطفا كمر همت ببندند و بجای خشم و شادی‌های غير سياسی مردم- مانند ماجرای پايان مسابقه فوتبال- همين خشم را تبديل به پيكار و مبارزه سياسی و به آگاهی از فاجعه پايان جمهوری و اعلام حكومت سپاهی بكنند. مردم را بسيج كنند تا در برابر بيت رهبری كه تبديل به دربار پهلوی شده بتوان ايستاد.

نبايد اجازه داد با خانه نشين كردن مردم، جلوگيری از ارتباط اصلاح طلبان وملی مذهبی‌ها با مردم و 40 درصد آراء و صندوق سازی‌ها به زور بسيج و سپاه مدعی شوند: حضور مردم از مرز 50 درصد گذشت. مدعی شوند كه اقای معين هم آمد، اقای سحابی زندان رفته هم را آوردند، آقای يزدی نهضت آزادی هم آمد، مصاحبه مطبوعاتی هم كه ديديد كردند ولی مردم به آنها رای ندادند. اين همان بازی است كه درانتخابات شوراها- بويژه در تهران- كردند. كشتن مردم درانفجارها، حمله به متينگ‌های انتخاباتی و رای گيری با تهديد نظامی از مردم همين هدف را دنبال می‌كند. آنها كه به مردم توصيه می‌كنند برويد در خانه‌هايتان بنشينيد و تحريم فعال كنيد انتخابات را، عملا به اين سناريو كمك می‌كنند، نه به افشاء و مقابله با آن.

 

متن پياده شده مصاحبه سردبير راه توده با راديو رنگارنگ در سوئد را كه پنجشنبه 19 خرداد انجام شد را در ادامه می‌خوانيد:

- راه توده چه ديدگاهی نسبت به رويدادهای جديد ايران دارد؟ اين را شنوندگان ما خواسته اند تا از شما بپرسيم و ضمنا خواسته اند تا شما درباره خودتان هم سخن بگوئيد.

راه توده: نشريه راه توده كه الان تقريبا نزديك به 13سال از انتشار آن می‌گذرد- البته الان يكسال و نيمی است كه چاپ نمی شود بلكه روی شبكه اينترنت است- عمدتا نگاهش به مسايل داخل كشور بوده و كمتر به مسايل مربوط به مهاجرت توجه داشته است. البته اينطور نيست كه نسبت به فعاليت‌های خارج از كشور هم ‌بی‌توجه باشد، اما عمده توجهش بر روی مسايل داخل كشور بوده. در نتيجه اجازه دهيد ما بجای سخن گفتن از بنده و يا همكارانم، همين مسائل را دنبال كنيم. يعنی بيشتر درباره مسايل داخل كشور صحبت كنيم. البته ما درجريان فعاليت‌هايی كه در خارج از كشور هست هم هستيم و گاه در آن‌ها شركت هم می‌كنيم و با خانم‌ها و اقايانی كه در خارج از كشور فعاليت می‌كنند ارتباط هم داريم. اما عمده نگاه مان به فعاليت در داخل كشور است.

- شما درجريان فعاليت اتحاد جمهوريخواهان هستيد؟

راه توده: بله و حتی در كنگره اول آن هم بصورت ميهمان شركت داشتيم، اما بحث مربوط به جمهوريخواهان را ما بهتر ميدانيم كه وارد آن نشويم و فكر ميكنم از كسانی كه از فعالان اين جريان يا رهبران آن هستند در اينگونه موارد سوال شود بهتر است.

- ما می‌دانيم كه 80 در صد مردم دراين انتخابات شركت نمی كنند. شما كه از همسوئی با تحولات داخل كشور حمايت می‌كنيد، چرا با اين 80 در صد همسوئی نمی كنيد؟

راه توده: ابتدا خدمت شما و شنوندگانتان بگويم كه اين امار و درصدی كه داديد خودتان هم حتما ميدانيد رقم دقيقی نيست. ضمنا ارتباط داشتن با داخل كشور الزاما به معنای آن نيست كه از سياست تحريم پيروی شود. يا هرچه مردم فكر كردند ما هم همانگونه  فكر كنيم و حتما همان را بگوييم و يا آن را پيش ببريم. ممكن است ما پيش بينی‌ای بكنيم كه در آينده همان مردم داخل كشور هم متوجه شوند حرف ما دقيق‌تر و درست‌تر بود، گرچه در موقع خود به آن توجه نشد. همچنان كه در انتخابات دوم خرداد هم تقريبا همينگونه شد. البته بيشتر در ارتباط با نيروهای خارج از كشور و برخی احزاب و سازمان‌های داخل كشور كه انتخابات را تحريم كرده بودند. مثل حزب ملت ايران. اينگونه بود. شما می‌دانيد كه در آن زمان هم تقريبا تمام نيروهای سياسی خارج از كشور انتخابات دوم خرداد را تحريم كرده بودند، ولی ما گفتيم كه در آن انتخابات شركت می‌كنيم و دلايلمان را هم گفتيم.

قبل از آن هم درباره انتخابات مجلس پنجم گفته بوديم كه بايد شركت كرد و دلائلش را هم گفته بوديم. اعلاميه‌های متعددی داديم و دلايلمان را هم گفتيم. در نتيجه، معنای نگاه به داخل كشور و درارتباط با مسايل داخل كشور موضع گرفتن الزاما به معنای آن نيست كه هر جوی وجود دارد دنبال آن جو برويم. بلكه بيشتر بايد اوضاع را تحليل كرد و تا انجا كه ممكن است پيش بينی كرد كه وضع چگونه می‌شود و چه بايد كرد.

در مورد رقمی 80 درصدی هم كه شما گفتيد من تصور نمی كنم اينطور باشد. برآوردهايی هم كه در داخل كشور وجود داد چه آنانی كه در حاشيه حكومت حضور دارند، چه آنانی كه اصلا در حكومت نيستند، بلكه فعال سياسی هستند ميدانند كه شركت كنندگان در انتخابات بين رقم 45 تا 50 درصد در نوسان است و پيش بينی می‌كنند كه نه تنها در اين حدود در انتخابات قطعا شركت خواهند كرد، بلكه روند شركت درانتخابات هم رو به رشد است. حمله به متينگ‌های انتخاباتی اصلاح طلبان و ملی – مذهبی‌ها و تلاش برای قطع ارتباط اصلاح طلبان با مردم كه با حمله و چاقوكشی همراه شده، خودش در تائيد همين رشد شركت در انتخابات است. در تائيد اينست كه فهميده اند اين همه تبليغات عظيم تلويزيونی و پوستری برای كانديداهای جناح راست مفيد نبوده و همان راه افتادن دكتر معين وهمراهانش با اتوبوس به اين طرف و آن طرف و سخن گفتن با مردم تاثيرش بيشتر است و به همين دليل هم می‌كوشند جلوی آن را بگيرند.

اما درباره آن 80 درصد كه فرموديد. شما قطعا ميدانيد بخش قابل توجهی از شهرهای كوچك ايران و روستاهای ايران در انتخابات شركت خواهند كرد. در شهرهای بزرگ هم يك درصد معينی نيرو وجود دارد كه بهرحال درانتخابات شركت می‌كند. در نتيجه، آن رای 45 تا 50 درصدی كه گفته ميشود پيش بينی نادرستی نيست.

 

- حزب توده( ايران) هم همينگونه فكر می‌كند؟ ضمنا شنوندگان ما می‌خواهند درباره شما بيشتر بدانند.

راه توده: من در اين برنامه، نه برای سخن گفتن در باره حزب توده ايران، بلكه برای تشريح نگاه نشريه راه توده به اوضاع انتخاباتی داخل كشور شركت كرده ام و فكر می‌كنم در همين ارتباط هم صحبت كنيم بهتر و مفيدتر است. درارتباط با علاقه شنوندگان شما به اطلاع از هويت بنده نيز، فكر می‌كنم اين موضوع آنقدر اهميت نداشته باشد كه ما وقت برای آن بگذاريم. مهم اينست كه بنده و دوستانم درباره اوضاع ايران چگونه فكر می‌كنيم. توصيه من به شما و شنوندگان عزيزتان اينست كه به ديدگاه‌هايی كه دراينجا مطرح می‌شود توجه كنيد؛ والا من هم يكنفری هستم مثل خيلی‌های ديگر كه خواه ناخواه سوابق سياسی مشخصی هم دارم.

- پس باز گرديم بر سربحث تحريم انتخابات، رای ندادن مردم و دلائل اپوزيسيون برای شركت نكردن در انتخابات.

راه توده: در اين ارتباط، شما نگاه كنيد به موضعگيری امروز نيروهای داخل كشور. ببينيد كسانی كه در صحنه هستند چه مواضعی دارند. اينقدر مكث نكنيد روی اپوزيسيون خارج از كشور. شما ببيند، مثلا آنهائی كه در زندان بودند يا در اين سالها ضربات سنگينی خوردند، آنها مشی تحريم انتخابات را از ماه‌ها پيش اعلام كردند؟ يا اينكه معتقدند بودند و هنوز هم هستند كه بايد در انتخابات شركت كرد؟

البته، ما هم معتقديم مسايل مربوط به انتخابات كنونی مقدار زيادی متفاوت با انتخابت 2 خرداد 1376 است و اين دو انتخابات را بايد از هم تفكيك كرد و در مورد هركدام جداگانه صحبت كرد. من می‌توانم فعلا و با توجه به وقتی كه شما داريد و فرصتی كه من پيدا كرده ام تا برای شنوندگان شما صحبت كنم، اينست كه ببينيم چه شرايطی الان در كشور وجود دارد و در اين انتخاباتی كه پيش رو هست چه مشی و سياستی را ما دقيق‌تر و درست‌تر می‌دانيم.

در درجه اول ما فكر می‌كنيم اين پيشتازی در امر تحريم انتخابات، كه از ماه‌ها پيش شروع شد، بويژه از جانب نيروهای سياسی مقداری عجولانه بود. يعنی، بايد ديد در جامعه‌ای كه مرتب در آن حادثه اتفاق می‌افتد و از امروز تا فردا انواع مسايل ساعت به ساعت تغيير می‌كند و مسيرها را می‌تواند تغيير دهد چگونه ميتوان از مدتها قبل اعلام كرد كه تحريم می‌كنيم؟ اين شتاب در اعلام تحريم كه در واقع نوعی خود خلاص كردن از بررسی اوضاع ايران است، از نظر ما فاقد دورانديشی است. اما، درارتباط با موضع ما در اين انتخابات. از نظر ما حتی هنوز كه تقريبا به موضع گيری قطعی نزديك می‌شويم، هنوز صحبت برسر اين نيست كه در انتخابات شركت می‌كنيم يا نمی كنيم، بلكه صحبت برسر اين است كه در اين كارزاری كه در جامعه وجود دارد بصورت مثبت حضور داريم يا نه؟ هنوز برای اعلام حمايت قطعی از اين و يا آن كانديدا و يا حتی اعلام شركت يا عدم شركت قطعی در انتخابات فرصت هست. حتی ممكن است چنان وضعی از نظر سازمان دادن تقلب، صندوق سازی، انفجار و ترور و حادثه سازی در كشوربوجود آورند و چنان‌بی‌پروا برای درآوردن كانديدای جناح ضد اصلاحات از صندوق‌ها خيز بردارند و چنان اعتراضی‌های عمومی بالا بگيرد كه حتی دو روز به انتخابات مانده يكباره تحريم انتخابات به مهم ترين و مناسب ترين شعار تبديل شود. اما الان هنوز چنين وضعی نيست و جای چنين شعاری نيست. هنوز بايد مقاومت كرد، مردم را به حضور در صحنه فراخواند و به مقابله با اين هجوم عظيم تبليغاتی مافيای ثروت و قدرت رفت و تلاش كرد تا به اين آسانی نتوانند مردم را در خانه نشانده و رئيس جمهور از صندوق‌های رای در آورند. هنوز بايد كوشش كرد كه قوه مجريه دست لباس شخصی‌ها و همان‌ها كه اكبر گنجی می‌گويد از حالا سه بند را در زندان اوين آماده يورش پس از قبضه قوه مجريه برپا كرده اند نيفتد.

ما شاهذ چنين درك و تحليلی نسبت به انتخابات، حداقل در خارج از كشور نيستيم. نه تنها چنين نيست، بلكه با كمال تعجب شاهديم كه اپوزيسيون خارج از كشور همسو با جناح راست و آدمخواران درون حاكميت، بجای افشای جناح راست و كانديداهای چهار و پنج گانه اش، به اصلاح طلبان حمله می‌كنند كه چرا مثلا جبهه دمكراسی را متكی به التزام به قانون اساسی اعلام كرده اند و يا معين چرا فلان حرف را زده و يا نزده. يعنی حمله زير شعار تحريم به همان نيرويی كه در داخل كشور زير سخت ترين فشارهاست و زير مشت و لگد و انفجار و حمله و ضرب و شتم سپاه و لباس شخصی‌ها می‌كوشد ارتباطش با مردم قطع نشود. اين انصاف است؟ اين سياستی منطقی است؟ اين اسمش تحريم انقلابی است؟ ما واقعا از اين بابت متاسفيم و آن را همان اشتباهاتی می‌دانيم كه در جريان كنفرانس برلين هم خودش را نشان داد.

شما ببينيد تمام كسانی كه مقاله می‌نويسند، مصاحبه می‌كنند يا تحليل می‌كنند اوضاع ايران را، بويژه در روزهای اخير، عمده ترين شتك سياسی يا حمله آنان اتقافا به معين و اصلاح طلبان است، در حالی كه اگر مشی مثبت وجود داشت، عمدتا بايد آن طرف روبرو افشا می‌شد و به آن حمله می‌شد. اين همان اشتباهی است كه هم در ارتباط با دو دوره رياست جمهوری خاتمی و هم در ارتباط با مجلس ششم اين اپوزيسيون مرتكب شد. هرچه ما نوشتيم و گفتيم كه آقايان! بجای نامه پراكنی برای خاتمی، به مركز قدرت نامه بنويسيد، مجلس را حمايت كنيد؛ و يا در آن ابتدای افشای عاليجنابان رنگارنگ نوشتيم و گفتيم مافيای اقتصادی را افشاء كنيد، كسی گوشش بدهكار نبود و نشد و حالا می‌بينيد كه اين ثروت عظيم مافيائی چگونه با پوستر و تی شرت رنگارنگ به مردم حمله تبليغات انتخاباتی كرده است. اين قصه سر دراز دارد.

همين كج انديشی است كه باعث می‌شود همسو با شورای نگهبان و جناح آدمخوار جمهوری اسلامی به معين انتقاد شود كه چرا حكم حكومتی را قبول كرده و در انتخابات شركت كرده است. توجه نمی شود كه با استفاده از همان نيروئی كه در عرض 48 ساعت معين را به رهبر و شورای نگهبان او تحميل كرد، اگر به صحنه فراخوانده شود اين عقب نشينی را می‌تواند بيشتر هم تحميل كند. همان‌هائی كه دم از خلق و مردم و سازماندهی و براندازی و انواع اين شعارها می‌دهند، سر بزنگاه راه را گم می‌كنند.

 چه وضعيتی بوجود آمد و چه حرفهايی امروز زده می‌شود و چه موضعگيری اقای معين كرد. يا مثلا دلايلی كه اقايان انطرف را ناگزير كرد در مقابل اصلاحا ت عقب نشينی بكنند. كه صرفنظر از انكه دليل آن چه بود به هر حال عقب نشينی بود.

برای اين شعار و دعوت كه به كدام كانديدا رای بدهيد- كه خواه ناخواه نمی تواند كانديدای جناح راست باشد و بايد پيشرو ترين كانديدای حاضر در صحنه باشد- هنوز وقت هست، اما برای رسوا كردن و فروريختن حصار بلندی كه با پول و تبليغات جلوی آگاهی مردم از طرح برپائی حكومت سپاهی كشيده اند، حتی يك لحظه هم نمی توان و نبايد فرصت را از دست داد. آيا شما شاهد چنين همتی در اپوزيسيون خارج از كشور هستيد. روی سايت‌های سياسی نگاهی بياندازيد، مضمون مطالب مقاله نويس‌ها و هميشه تئوری باف‌ها را بررسی كنيد، ببينيد چنين دركی از مسائل در آنها وجود دارد؟

حتی در باره همين شادی ناشی از پيروزی تيم ملی ايران بر تيم بحرين، شما دراين سايت‌ها ديديد كه بنويسند اين شادی هم نشان داد كه مردم را سياست زده كرده اند. خشم مردم و نارضائی مردم و پوستر پاره كردن مردم را ديدند، اما برخی پوچی‌ها و‌بی‌هويتی‌ها را نديدند و يا اگر ديدند هم نگفتند. نگفتند كه اين نيروی انتظامی كه سردارش می‌خواهد رئيس جمهور شود چرا وچگونه شده كه يكباره همسو با سردار قاليباف كه تبديلش كرده اند به رقاص پای نقاره، با جوان‌ها می‌رقصيدند و يا اين همه سربند و تی شرت لاريجانی و رفسنجانی و قاليباف از كجا آمده؟ و يا اين كارت‌های الكترونيك ردوبدل كردن شماره تلفن كه وسيعا و با شعار "به قاليباف رای دهيد" و "هاشمی كانديدای برتر" كجا چاپ شده بود و چه شبكه‌ای جز همان لباس شخصی‌های معروف بين جوان‌ها پخش می‌شد.

اينهاست آن نكاتی كه ظاهر ساده و‌بی‌اهميتی به خود گرفته، اما به ريشه‌های بسيار عميق مسائل در طرح تحميل سياست زدائی و‌بی‌قيدی جامعه نسبت به مسائل سياسی بر می‌گردد.

- اين خشم، كه در شادی مردم خودش را نشان داد، خلاف نظر شما درباره انفعال مردم نيست؟

راه توده: ما هم ميدانيم و نوشتيم كه اين شادی نوعی خشم و دهن كجی به حاكميت بود، اين را ميدانيم، آما آنچه كه روی آن می‌خواهم دراينجا تاكيد كنم و توجه شما را به آن جلب كنم اينست كه خشم و يا شادی و دهن كجی به حاكميت، مبارزه سياسی نيست. بحث ما اينست كه دراين بخش انفعال ايجاد شده است. هر خشمی كه نشانه مبارزه سياسی نيست. اصلا دراين سالها، مقولات سياسی را هم فراموش كرده ايم.

پشت شادی پيروزی در فوتبال، بجای آنكه روی موج خبر و حادثه راه بيفتيم، بهتر است به تحليل سياسی ماجرا هم توجه كنيم. جمع‌بندی حادثه شادی فوتبال اينست كه طرح سياست زدائی پياده می‌شود در مملكت. اين ژست‌های انتخاباتی كانديداهای نظامی باضافه آقای‌هاشمی رفسنجانی هم همين را نشان ميدهد. روزنامه‌های قبل از انتخابات دوم خرداد را اگر زحمت بدهند به خود و ورق بزنند حتما متوجه می‌شوند ما چه می‌گوئيم و سركوبگران چگونه و تا كجا موفق به اجرای طرح سياست زدائی در جامعه شده اند. اين سياست زدايی چيز خطرناكی است كه در جامعه شكل گرفته است. هنر نيروهای سياسی مقابله با اين سياست زدائی و تبديل اين خشم و شادی و نارضائی به يك كار سياسی است. جلوی شادی را رها كرده اند اما تا كارگران شركت واحد خواستند سنديكای مستقل خودشان را درست كنند همين نيروی انتظامی كه با مردم در جريان مسابقه فوتبال می‌رقصيد و يا لباس شخصی‌هائی كه كارت الكترونيك ردوبدل كردن شماره تلفن بين دختر و پسرها را در آن شادی پخش می‌كرد، ريختند و كارگران را كتك زدند تا حرف سياسی و صنفی نزنند و متشكل نشوند. هنر ما برگرداندن اين جمعيت از اين شرايط به شرايط سياسی است و ما يقين داريم كه تشويق انفعال در انتخابات كه حالا پوشش "تهاجم تحريم" به خودش گرفته دراين جهت نيست بلكه همسو با غير سياسی كردن مردم است. اين آن خطری است كه ما می‌بينيم و حيرت می‌كنيم كه نيروهای سياسی اپوزيسيون از همسوئی خودشان با تلاش جناح نظامی و آدمخوار حاكميت برای خانه نشين كردن مردم تعجب نمی كند. از اين انفجار ايجاد كرد، حمله به متينگ‌های انتخاباتی اصلاح طلبان اين نتيجه را نمی گيرد كه تلاش برای نگهداشتن مردم در خانه است و نيآمدن آگاهانه آنها به پای صندوق‌های رای. اين را با زبانی صريحی كه ناشی از وحشت زدگی آنهاست در مصاحبه آقای "بروجردی" رئيس كميسيون امنيت و سياست خارجی مجلس و يا آن حجت الاسلام امنيتی "پورمحمدی" هم بيان می‌شود اما نيروهای سياسی اپوزيسيون خارج از كشور لای سيبلی در می‌كنند زيرا اگر آن را بزرگ كنند آنوقت همسوئی خودشان با اين جريان روشن می‌شود.

- چرا نبايد فكر كنيم كه عقب نشينی حكومت در برابر شادی توام با خشم مردم هم خودش يك پيروزی سياسی است؟ و يك عقب نشينی است. چرا، كه قبلا جلوی همين شادی را هم می‌گرفتند و سركوب می‌كردند.

راه توده: ببينيد اعتراض و خشم، همانطور كه گفتم معنايش مبارزه سياسی نيست، مبارزه يك تعريف معينی دارد. اين خشم و نارضايتی است و ما هم اين را قبول داريم، ولی شما نگاه كنيد آن نيروی مقابلی كه در حاكميت دست بالا را دارد او هم اين را می‌داند، اما دريچه‌ای كه باز كرده نه به روی سياست و مبارزه، بلكه بر روی همين صحنه‌هايی كه لابد شنيده ايد باز كرده. بحث ما اينست كه توجه كنيم به انگيزه‌های حاكميت در گشودن اين دريچه و بسته نگهداشتن دريچه فعاليت سياسی. خشم لجام گسيخته را همان دستی كه درحاكميت دريچه‌ای به روی آن باز كرده، وقتی تاريخ مصرف آن گذشت دوباره می‌بندد وچيزی از آن دست نيروهای سياسی را نمی گيرد. برعكس، وقتی دريچه سياسی باز شد به اين آسانی نمی توانند آن را مسدود كنند. شما بينيد بخش سركوبگر و غارتگر حاكميت چه كينه‌ای نسبت به سالهای اول اصلاحات دارد و هنوز در تدارك انتقام از آن يكسال فضای باز سياسی برای مطبوعات است. اين سخنرانی آخر آقای رفسنجانی برای وعاظ تهران را بخوانيد. دقيقا در آنجا می‌گويد كه با رهبر نشستيم و حرف زديم و من گفتم كه برای آنكه فاجعه دوم خرداد اتفاق نيفتد و دوباره گرفتاری پيش نيآيد شما فرد مورد نظر خودتان را به ميدان بفرستيد و الا من می‌آيم. مبارزه سياسی و دريچه سياسی يعنی اين. شادی و خشم حتی اگر شورش كور هم باشد- مثل ماجرای اسلام شهر، مثل همين ماجرای اخير در اهواز- يك شب يا يك هفته است، اما نتيجه مبارزه سياسی سالها می‌ماند و برای خنثی كردن آن حاكميت خيلی به خودش بايد زحمت بدهد و هزينه كند. مثل همين شرايط كنونی كه می‌بينيد با چه هزينه‌ای به جنگ مردم رفته تا يك فريدون هويدا را بكند رئيس جمهور و يا در واقع رئيس دفتر بيت يا دربار رهبری.

البته هر كس ميتواند نظر خودش را داشته باشد ولی ما نظرمان اين است كه سريعا بايد از هر امكان و نيرويی كه در اختيار داريم تلويزيون، راديو، مطبوعات، اينترنت اين آگاهی را ببريم در جامعه و آن خشم و نارضائی را تبديل به واكنش دقيق سياسی كنيم والا با يك هيجان سازی از همين نيرو هم يك وقت ديديد رای خودشان را گرفتند، كه اتفاقا آزاد گذاشتن رقص و پايكوبی شب پيروزی فوتبال  همين هدف را هم دنبال می‌كرد.

صحبت برسر انتخابات از اينجا آغاز ميشود كه يك صحنه‌ای وجود دارد در داخل كشور. آيا ما به اين صحنه بعنوان يك صحنه سياسی نگاه ميكنيم و در اين مبارزه سياسی شركت می‌كنيم يا اينكه نه منفعل ميشويم. حاكميت را ابله فرض نكنيم. پول دارند، كارشناس دارند، تجربه دارند، تحليل گرد و هنرمند به خدمت گرفته شده دارند. آنها ميدانند جامعه را به كجا می‌خواهند ببرند.

- اگر جامعه منفل است و غير سياسی، پس چرا معتقديد زير فشار همين جامعه حاكميت دكتر معين را تائيد صلاحيت كرد؟

راه توده: اتفاقا استدلال ما در باره اين عقب نشينی نيز همين است. يعنی آقايان از گسترش و ادامه تحصن و اعتراض به رد صلاحيت معين و تكرار تحصن 19 تير در دانشگاه و بالا گرفتن جو سياسی و نفوذ اين جو به داخل شرايط انتخاباتی كه با زحمت زياد به اينجا رسانده اند كه يكی از سرداران نظامی و سازندگی را بر كرسی رياست جمهوری بنشانند، فورا عقب نشينی كردند. لحظه دو روز هم معطل نشدند تا مبادا انفعال تبديل به انفجار سياسی شود. مقابله گذاشتند برای دوران تبليغات انتخاباتی كه حالا اين مقابله به شكل تهاجم به متينگ‌ها و كتك زدن معين و محمدرضا خاتمی و بمب منفجر كردن داريد می‌بينيد. يعنی ترساندن مردم و خانشين كردن آنها.

 اين حرف امروز ما نيست. راه توده چند ساعت بعد از رد صلاحيت و بعدا تاييد صلاحيت دكتر معين همين را نوشت و گفت كه آنچه انجام شد عقب نشينی بود و اين عقب نشينی از ترس فشار و مقاومت جامعه و شكل گيری يك 19 تير ديگر و البته اينبار خيلی آگاهانه تر و با تجربه تر از سال 1378 بود. هم جنبش و هم حاكميت يك تجربه‌ای را از ماجرای 18 تير 78  و حمله به كوی دارند. در آن زمان بنظر ما جنبش دانشجوئی اشتباه كرد و از دانشگاه بيرون آمد و تن به تظاهرات خيابانی داد. اين بار فهميدند كه اين كار را نبايد بكنند. ابزار مقاومت در برابر حاكميت تظاهرات خيابانی نيست. يعنی چوب و تفنگ كه با همديگر برابر نيستند. همه نتيجه اين نبرد نابرابر را در ماجرای 18 تير ديده و از آن تجربه گرفته اند. اين بار و در اعتراض به رد صلاحيت معين، برخلاف زمان توقيف روزنامه سلام در كوی دست به تحصن زدند و بجای بيانيه‌های تند و تيز و بحث‌های جمعی كه در آنها نفوذ شد و به بيراهه كشانده شد از همه مردم و نيروهای سياسی طلب حمايت كردند. هم آنها می‌دانستند و می‌دانند حاكميت در چه شرايط جهانی قرار دارد و هم حاكميت می‌داند درعرصه جهانی وضعيتی متفاوت با اوضاع 6-7 سال پيش دارد. دركنار گوش ايران افغانستان و عراق را می‌بيند و حوادث آذربايجان را دنبال می‌كند. اين شرايط بود كه براساس آن حاكميت خيلی سريع فهميد و مانوور كرد وعقب نشست. اين قدرت مانوور را شما بپذيريد كه حاكميت دارد، اما از اينسو هم بپذيريم كه اپوزيسيون خارج از كشور هنوز قدرت مانور روی اين شرايط را ندارد. آنها سريعا فهميدند كه مانند سال 78 نمی توانند با تحصن مقابله كنند و يك نيروی چهارصدهزار نفری را – به نقل از حجت اسلام روح الله حسينيان- بياورند بيرون و آن سركوب خونين را با ايجاد حريق و انفجار و آتش سوزی سازمان بدهند، كه سمبل آن سركوب همين آقای باطبی است كه هنوز زندانی است. اين درك دانشجويان بود و حاكميت هم كه تجربه تحصن مجلس ششم را داشت و می‌دانست كه تحصن جديد می‌تواند به بزرگترين خبر روی شبكه‌های خبری جهان تبديل شود سريع عقب نشينی كردند و بقيه كار را به كنترل انتخابات واگذار كردند و بهره گيری از تجربه انتخابات شوراها را دردستور كار قرار دادند. انتخاباتی كه با انفعال مردم تهران برای شركت در آن موجب شد امثال اقای تاج زاده، اقای ابراهيم يزدی و انگشت شمارانی ديگر تاييد صلاحيت بشوند، اما اجازه ندادند مردم بفهمند كه آنان هم هستند. درهای راديو، تلويزيون و مطبوعات را به روی آنها بستند و متينگ‌های انتخاباتی، سخنرانی و جلسات آن را بر هم زدند تا هيچ ارتباطی نتوانند با مردم برقرار كنند. اين بار هم همين كار را ميكنند. شما اگر به اخبار روزهای اخير هم نگاه كنيد دقيقا همين هست. يعنی تهاجم به سخنرانی‌ها، به سفرهای انتخاباتی اين نيرويی كه غير از آن چهار فرمانده آشكار و علنی سپاه به اين نيرو حمله می‌شود. حتی رئيس مجلس ششم را هم كتك زدند. آنها درآن انتخابات با رای 5ر1 درصدی مردم تهران شورای شهر را برپا كردند و از دل اين شورای شهر احمدی نژادی را از پشت پرده بيرون آوردند كه متهم به چند عمل تروريستی است و بزرگترين شاهكارش در تهران برپا كردن سقاخانه‌هائی است در خيابان‌های تهران كه بصورت مقبره‌های سمبليك قربانيان جنگ برپا شده اند.

بنابراين، تصميم گرفتند اجازه حضور به معين بدهند پيش از آن كه ماجرای رد صلاحيت او بالا بگيرد و در عرصه جهانی هم تبليغ كنند كه صلاحيت كانديدای اصلاح طلب هم تائيد شد، اما در داخل كشور با حمله و انفجار و قطع روزنه‌های ارتباطی او با مردم اجازه ندهند رای بياورد.

 حالا، بحث ما از اينجا آغاز می‌شود. يعنی از اين مرحله به بعد است كه ما دربرابر اين ترفند چه می‌كنيم. آيا اجازه می‌دهيم كه آن مانور انجام شود و به نتيجه هم برسد و به جهان هم بگويند كه انتخاباتی برگزار كردند و حدود پنجاه درصد هم شركت كردند و آمار سازی هم بكنند و مدعی شوند كه حضور مردم از مرز 50 درصد هم گذشته است. مدعی شوند كه اقای معين هم آمد، اقای سحابی زندان رفته هم را آوردند، آقای يزدی نهضت آزادی هم آمد. مصاحبه مطبوعاتی هم كه ديديد كردند ولی مردم به آنها رای ندادند. حالا خودمانيم، سياست تحريم به اين طرح حاكميت كمك نمی كند؟

به اين ترتيب، آنها تمام توجيهات بستن فضای سياسی بعد از انتخابات را، در صورتيكه پيروز شوند و كانديداهای خودشان را از صندوق‌های رای در بيآورند خواهند داشت.

- آيا اين بحث شما كه نوعی اتهام هم هست، شامل همه نيروی اپوزيسيون می‌شود؟

راه توده: اولا اين اتهام نيست، بلكه توضيح شرايط و موضع گيری‌هاست و قطعا هم شامل همه سازمان‌ها و احزاب سياسی اپوزيسيون نمی شود. از جمله حزب توده ايران كه خيلی قاطع و سريع از جبهه دمكراسی و حقوق بشر پيشنهادی آقای معين حمايت كرد و از حضور در انتخابات هم‌بی‌آنكه گفته شود به چه كسی رای بايد داد دفاع كرد. يا بخشی از اتحاد جمهوريخواهان كه البته هنوز تكليف قطعی خودش را با بخش‌های ديگر درونی اين اتحاد روشن نكرده است.

اين وضع در داخل ايران البته بكلی متفاوت است. مثلا عده قابل توجهی از سازمان‌های داخل كشور كه در حاشيه حكومت يا بيرون از حكومت اند يا به جبهه دمكراسی خواهی و حقوق بشر اقای معين پيوسته اند و يا از آن حمايت كرده اند.

- انگيزه‌ها و دلائل كسانی كه طرفدار تحريم انتخابات هستند را هم شما به همين دقت دنبال كرده ايد؟

راه توده: نه تنها دنبال كرده ايم، بلكه نظر قطعی خودمان را هم درباره آن داريم و من با صراحت كامل دراينجا به شما و شنوندگانتان می‌گويم و از حملات تبليغاتی بعد از آن هم بيم نداريم

تحريم را دوگونه می‌بينيم. بخشی قابل توجهی از اين تحريم بويژه در خارج از كشور را متاثر از موج سواری سياسی می‌بينيم. يعنی فعلا، آسان ترين روش را با نقاب راديكاليزم دنبال می‌كنند و روی اين موج انفعال يا عدم شركت يا قهر مردم از انتخابات  سوار شده و می‌خواهند موج سواری انقلابی بكنند.

گروه ديگری هم هستند كه بنظر ما بايد با صراحت گفت كه آنها روی آمريكا حساب می‌كنند. يعنی فكر ميكنند از اين طريق مشروعيت حكومت از بين ميرود و دخالت خارجی بصورت جدی انجام خواهد شد و حكومت را اين نيروی خارجی خواهد برد. دراين صورت شرايط و زمينه‌هايی فراهم خواهد شد برای بازگشت و برای فعاليت در ايران. اين نيرو فقط اقايان سلطنت طلب نيستند. بنظر ما در طيف‌های ديگری هم اين انديشه وجود دارد. اما گاهی خجالت ميكشند با صراحت اين را بگويند. گاهی هم فكر می‌كنند هنوز زود است بگويند، يا اينكه فكر می‌كنند اين كار، يعنی دخالت خارجی كه انجام ميشود، چه دليلی وجود دارد آن را با صراحت بگوئيم؟ فعلا اين مشی را پيش می‌بريم، وقتی دخالت شد و حكومت را بردند آنوقت خواهيم گفت : يا " اَخِی بسم الله " ما هم هستيم!

ما با همين صراحت مسايل را می‌بينيم و ترسی از بيان آن هم نداريم و با همين نظر در كنار آن كسانی كه در داخل كشور در صحنه اصلی هستند و فعاليت می‌كنند ايستاده ايم.

كسانی كه سايت راه توده را می‌بينند و دنبال می‌كنند می‌دانند كه بلافاصله پس از تائيد صلاحيت آقای معين ما گفتيم بايد به سمت يك دولت ائتلاف ملی رفت و اصلا هم مهم نيست كه اين دولت تشكيل می‌شود يا نه؛ بلكه اين انديشه ائتلافی بايد پايه جبهه‌ای قرار شود برای آينده.

درتمام اين سالها گفته می‌شد كه جنبش را بايد سازمان داد ولی هيچكس نمی گفت چگونه؟ حالا كه آن سازمان را می‌خواهند عملا در داخل كشور تشكيل بدهند و بوجود بيآورند، يا آن را تحريم كرده اند و يا سيل انتقاداتشان را متوجه آن كرده اند. درست همان سياستی كه در برابردولت خاتمی و مجلس ششم داشتند. يا اين مبارزه و فعاليت در داخل كشور را  قبول ندارند و يا اگر قبول دارند می‌گويند اين بد نيست، دارند يك كارهايی می‌كنند، اما بيفايده است. يا اگر بافايده هم باشد بايد ببيينم نتيجه اش چه می‌شود. يعنی عملا در خارج كشور انفعال بصورت يك سياست آگاهانه جا افتاده است. در داخل كشور هم اين انفعال خود را فعلا بصورت يك خشم كمترسياسی خود را نشان می‌دهد. اين دو با هم از نظر سياسی روی يك سيم قرار گرفته اند.

يك شنونده راديو: چرا نشريه راه توده ديگر منتشر نمی شود؟

راه توده: يه دو دليل. اول، اينكه هزينه و وقت انتشار و توزيع و سپس جمع كردن پول فروش و بقيه مسائل حاشيه‌ای را نداريم. دوم، اينكه سرعت حوادث به نسبت سالهای پيش از انتخابات دوم خرداد و سالهای اول دولت آقای خاتمی آنقدر زياد است كه ما نمی توانيم يكماه صبر كنيم تا زمان انتشار نشريه برسد. انتشار هفتگی نشريه هم عملا آن مشكلات هزينه و وقت چاپ و توزيع را كه ابتدا گفتم بجای يك بار در ماه به 4 بار درماه تبديل می‌كند و عملا ما را از كار اصلی مان وا ميدارد. بنابراين، شورای سردبير نشريه تصميم گرفت تمام نيروی خود را صرف سايت راه توده روی شبكه اينترنت بكند و اكنون مدتی است كه اين سايت روزهای دوشنبه هر هفته به روز می‌شود و در واقع ضروری نيز در طول هفته ممكن است اطلاعيه و يا مطلب فوری روی آن قرار بگيرد و باصطلاح به روز شود.

يك شنوده راديو: مطبوعات اروپائی وخبرنگاران خارجی می‌نويسند كه‌هاشمی رفسنجانی حلال مشكلات ايران است. شما چه نظری داريد؟

راه توده: من نه تنها بعنوان سردبير راه توده، بلكه بعنوان يك روزنامه نگار تقريبا با سابقه به شما می‌گويم كه اين تفسيرها و برداشت‌های مطبوعات وخبرنگاران غربی را زياد جدی نگيريد.

- ممكن است اين سابقه خودتان را بگوئيد؟

راه توده: من اكنون سخنگوی يك نشريه و يك سياستی هستم كه از سال 1370 با انتشار دوره دوم راه توده درعرصه سياسی حضور دارد.  پرداختن به گذشته‌ها و اين كه چه كسی چه كاره بوده و يا نبوده هم مشكلی از مشكلات ما را در حال حاضر حل نمی كند.

- اين را به اين دليل پرسيدم كه شما مدعی شديد خبرنگاران خارجی را زياد مطلع از امور سياسی ايران نمی دانيد.

راه توده: ظاهرا چاره‌ای نيست كه اشاره كنم: من از سال 1347 كار خبری و ژورناليستی خودم را را راديو ايران در بخش صبحگاهی آن بنام "سلام بامدادی" شروع كرده و بعد هم تا سال 1358 كادر ثابت هيات تحريريه روزنامه كيهان بودم و مسئوليت‌هايی نيز در اين دوران و دراين روزنامه داشته ام. همزمان از جمله بنيانگذاران سازمان "نويد" و نويسنده اين نشريه بوده ام و بعد از انقلاب نيز كادر مركزی هيات تحريريه نامه مردم ارگان مركزی حزب توده ايران بوده ام. در تمام سالهای بعد نيزحتی برای يك روز از اخبار و مسائل ايران منفك نبوده ام. فكر می‌كنم اين سابقه، منهای مسائل جنبی و حزبی، كه كم هم نيست، به من اين اجازه را ميدهد كه خدمت شما عرض كنم اين تحليلگران خارجی امور ايران عمدتا متمايل به سياست‌های دولت‌های خودشان امور ايران را تحليل می‌كنند. اين وضع در دوران شاه هم بود. مثلا خبرنگار گاردين و يا تايمزلندن می‌آمد ايران و يا در زمان تعطيلات شاه با او يك مصاحبه می‌كردند، كه عمده ترين بخش آن مسائل نفتی بود و برای بازار گرمی اشاره‌ای هم به حقوق بشر و زندانيان سياسی می‌كردند. سئوالات اين مصاحبه‌ها هم عمدتا برای بده بستان نفتی بود. اكنون هم همان بساط است. نگاه آنها به آقای‌هاشمی رفسنجانی با ناگاه ما به مسائل ايران كاملا متفاوت است. آنها كاری به جنبش مردم ندارند. وظيفه شان درآوردن يك پيام از دل اين گزارش‌ها و مصاحبه‌ها برای دولت‌هايشان است تا به سياستگذاری آن دولت‌ها جهت بدهند و يا تاثير بگذارند. البته با هدايت صاحبان سرمايه اين خبرگزاری‌ها و يا مطبوعات.

يك شنونده: شما در نشريه راه توده بارها هشدار كودتا عليه آقای خاتمی داديد، اما ديديد كه چنين كودتائی دركار نبود. اين هشدار‌ها نوعی ايجاد پانيك و كسب محبوبيت برای خاتمی نبود؟ الان هم بنظر من شما خطر حكومت نظامی‌ها را بزرگ می‌كنيد تا تحريم انتخابات بشكند. شما اگر با ايران در ارتباط باشيد می‌دانيد كه مردم نمی خواهند در انتخابات شركت كنند......

( درجريان توضيحات 10 دقيقه‌ای اين شنونده راديو، ازطريق يك تلفن ارتباطی ديگر از استكهلم اطلاع دادند كه فرد سئوال كننده "شاهرخ" نام دارد و از فعالان اتحاد جمهوريخواهان است)

راه توده: اولا كه اين شنونده عزيز راديوی شما ظاهرا طالب وقتی است برای بيان نظراتش و نه سئوال از بنده. به همين دليل من به مسئولين اين راديو توصيه می‌كنم برای ايشان يك وقتی در نظر بگيرند تا درباره سياست‌های اتحاد جمهوريخواهان و يا تحريم انتخابات صحبت بكنند.

دوم، اينكه، وقتی كسی امری را تائيد و يا تكذيب می‌كند بايد مستند و با اطلاعات سخن بگويد تا شنوندگان بهره‌ای از آن صحبت بگيرند. به ايشان می‌توانم يادآوری كنم كه كودتا شاخ و دم ندارد. جريان حمله به كوی دانشگاه و حوادث 18 تير78 دقيقا يك طرح كودتا بود كه ما بموقع درباره آن هشدار داديم و بسيار هم اصرار كرديم كه دانشجويان از دانشگاه بيرون نيآيند و تحصن را تبديل به تظاهرات نكنند. نامه فرماندهان سپاه به خاتمی در آن زمان كه همين آقای قاليباف هم آن را امضاء كرده بود، مبنای طرح كودتا بود. ما اعتقاد داريم كه همين نامه و تهديدهای پشت پرده ديگری كه قطعا در آينده اسناد آن منتشر خواهد شد موجب سلب روحيه تهاجمی از آقای خاتمی كه از خونريزی پرهيز دارد شد. پس از كودتا كه ديگر هشدار كودتا معنائی ندارد، قبلش بايد گفت و آن را خنثی كرد. والا ما هم می‌شويم مثل برخی افراد و يا نشريات و سازمان‌های ديگر كه پس از حوادث به تحليل آن‌ها حوادث مشغول می‌شوند و درواقع تحليل گر حوادث اند و نه تحليل گر درون جنبش و درحال مبارزه سياسی. من اين نامه فرماندهان سپاه را اكنون در برابرم ندارم كه برای اين شنونده شما بخوانم، اما قطعا روی سايت راه توده خواهيم گذاشت كه مستند سخن گفته باشيم. اگر درجريان حوادث 18 تير، آنگونه كه ما حوادث را درك كرده و هشدار داده بوديم عمل شده بود وبجای دعوت دانشجويان به "پرچم‌های انقلاب را برافرازيم" آنها را دعوت به ادامه تحصن مدنی فراخوانده بودند اوضاع خيلی تفاوت می‌كرد با آنچه بعدها اتفاق افتاد. البته اكنون كادرهای قوی اصلاحات و جبهه مشاركت نيز خودشان اين را می‌گويند. مثلا در يكی از آخرين مقالات آقای تاج زاده من اين ارزيابی را خواندم.

بخش ديگری از صحبت‌های ايشان بر ميگردد به مواضع اتحاد جمهوريخواهان، كه من درطول اين گفتگو بارها تكرار كردم كه وارد بحث دراين ارتباط نمی شوم زيرا اين بحث را كسانی بايد بكنند كه وابسته به اين تشكل هستند و از مسائل درونی و سياست‌های آن اطلاعات دقيق دارند. اطلاعات امثال من بيرونی است و در همين حد هم می‌توانم اظهار نظر كنم. مثلا بگويم كه برخلاف تصور و ادعای ايشان، ما يك عزم واحد برای تحريم انتخابات را در اتحاد جمهوريخواهان نمی بينيم. شايد ايشان متمايل به گروه لائيك و يا سكولار و يا كنگره برلين اين ماجرا باشند و يا شايد هم نباشند. اينها را من اطلاع ندارم و بحث آن را هم جايز نمی دانم. من دراينجا در باره ديدگاه نشريه راه توده نسبت به مسائل ايران می‌توانم نظرات دوستان وهمكاران خود را بيان كنم كه چنين هم كرده ام.

اميدوارم اين پرهيز من مورد عنايت و تائيد شنوندگان شما قرار گرفته باشد و اين شنونده عزيز برنامه شما نيز فرصتی در راديوی شما پيدا كند كه نظراتش را بگويد.

گفتگو كننده: با نظر شما موافقيم.

راه توده: من هم از وقتی كه داده شد تا در همين محدوده با شنوندگان شما گفتگو كنم، از طرف خودم و همكارانم تشكر می‌كنم.

 

                                                                                                                                                          بازگشت