بازگشت

 

 

فاشیسم در جنگ دوم

افکار فاشیستی

در جمهوری اسلامی

بهرام معتمد

  

موجب ومحرک سیاسی و پایه اقتصادی پیدایش حرکت های فاشیستی را، درکشورهای کوچک غیرصنعتی، نباید درنیروهای اجتماعی واقتصاد داخلی آن کشورها جستجو نمود. تکامل کمی وکیفی صنایع انحصاری خصوصی در کشورهای بزرگ ولزوم بسط وتوسعه بی سابقه میدان فعالیت آنها و وجوب ازبین بردن مشکلاتی که نتیجه اجتناب ناپذیرآن بسط وتوسعه است، اساس وپایه سیاسی واقتصادی ترویج افکارفاشیستی در کشورهای غیرصنعتی کوچک است.

تعریف کلاسیک فاشیسم عبارتست از حرکات صنایع بزرگ ممالک سرمایه داری برای حفظ رژیم اقتصادی که با موانع و اشکالات حل نشدنی روبرو شده است. فاشیسم عبارتست از بسط و توسعه کمی وکیفی صنایع انحصاری متمرکز، که درحال مواجهه با مشکلات داخلی وخارجی، دیگرقادرنیست با همان وسائل عادی دموکراسی بورژوازی برمشکلات غلبه نماید. بنابراین به وسائل خشن و وحشیانه متوسل می شود. فاشیسم عبارتست ازترس و وحشت صاحبان صنایع انحصاری کشورهای صنعتی ازتوده های ناراضی ومحروم ملل خودشان، که درصدد ملی ساختن منابع ثروت و وسائل تولید برمی آیند. همان مسئله مهم ملی ساختن که درمرحله تکاملی کشورهای بزرگ صنعتی غیرقابل اجتناب است.

اگردرآلمان وایتالیا فاشیستها توانستند رنگ وروی ملی به رژیم خود بدهند، برای این بود که توسعه و بسط کشور خود را به مردم وعده می دادند، درحالیکه در کشورهائی نظیر ایران، اساسا توسعه ای نیست که فاشیسم با وعده بسط آن بتواند مردم را فریب بدهد و جلب کند. بحث نه برسر روش های فاشیستی و سرکوبگرانه، بلکه بر سر تعریف دقیق از فاشیسم و پایه های تئوریک آنست.

کشورکشائی های فاشیستی بنفع صاحبان صنایع وسرمایه داران بزرگ در جنگ دوم جهانی بود و سرمایه داران آلمانی، جوانان کشور را به امید آینده بهتر آلمان و ضرورت کشورگشائی به جبهه های جنگ می فرستادند و به این ترتیب رنگ ملی به فاشیسم دادند. در کشورهای غیر صنعتی نظیر ایران، حتی فاشیسم نمیتواند پشت شعارهای ملی پنهان شود، اتم خواهی نیز که رهبران جمهوری اسلامی می کوشد آن را پرچم خود کنند هرگز به معنای توسعه صنعتی ایران نیست.

اگرمیلتاریسم درآلمان باعث پیشرفت صنایع جنگی شد، بنفع سرمایه داران آلمانی بود. ولی تشویق میلیتاریسم وتسلیحات درممالک کوچک وغیرصنعتی باعث نفع صنایع بزرگ خارجی خواهد بود. اگر درآلمان تقویت تسلیحات لااقل بطور موقت بیکاری را ازبین برد، در کشورهای غیر صنعتی این میلیتاریسم ثروت ملی را که می تواند صرف ایجاد صنایع و استغال شود به جیب تولید کنندگان و فروشندگان تسلیحات جنگی می ریزد. امری که در جنگ با عراق شاهد آن بودیم.

کشورهای کوچک وغیر صنعتی، که مطابق اصول میلیتاریسم مسلح می شوند، دریک جنگ خارجی بنفع کشورخودشان وارد نخواهند شد؛ زیرا جنگ های کنونی هرگز بنفع کشورهای کوچک تمام نمی شود. میلیتاریسم در کشورهای کوچک تنها وسیله ایست برای مصرف تولیدات صنعت ممالک بزرگ و خفه کردن طبقات محروم این کشورها.

ترویج میلیتاریسم درکشورهای صنعتی بزرگ، می تواند محرک وموجب داخلی داشته باشد و حداقل، بحران بیکاری دراین کشورهای را کمی کاهش دهد، ولی در کشورهایی نظیر ایران، میلیتاریسم و جنگ حتی این نقش را هم ندارد.

در کشورهای کوچک، میلتاریسم هم درزمان صلح باعث بدبختی ملت است و موجب نفع سرشاربرای منابع خارجی و واسطه های داخلی است وهم درجریان جنگ می تواند حاکمیت ارضی کشور را با خطر روبرو سازد.

البته، منظورازمیلیتاریسم، آماده بودن ملتی برای دفاع ازاستقلال وتمامیت خود نیست، که درهرحال اولین وظیفه هر ملتی است. مهیا بودن برای دفاع ازوحدت واستقلال ملت را هرگزنمی توان میلیتاریسم نامید.

 

وقتی علل وموجبات پیدایش حرکت های فاشیستی را درممالک کوچک وغیر صنعتی مطالعه نمائیم، لزومی ندارد که رشته تحقیق ما همیشه به روم یا برلن برسد. شاید عده ای ایراد بگیرند که علت پیدایش فاشیسم درآلمان وایتالیا شکست آن دو کشور صنعتی و ازدست دادن مستعمرات و مواجه شدن با مشکلات بود. و از اینرو استدلال نمایند که کشورهای صنعتی کنونی دنیا، که همه فاتح شده اند، خود لزومی برای توسل به فاشیسم ندارند تا اینکه صنایع آنها اساس و پایه ترویج اصول فاشیسم درکشورهای غیرصنعتی باشد. البته ظهورفاشیسم دردو کشورنامبرده بطور عمده درنتیجه شکست وازدست دادن مستعمرات و مانند آنها بود، ولی بالا تر ازآن ترس هیئت حاکمه آلمان ازتوده های ملت و از سوسیالیسم واقعی بود که فاشیسم را به روشن حکومتی تبدیل کرد. شکست درجنگ و از دست دادن مستعمرات این ترس و وحشت را درآنها شدید ترنمود.

درکشورهای غیرصنعتی ازاین اصول، برای تحکیم موقعیت حکومتی خود، استفاده می کنند.

فاشیسم درکشورهای غیرصنعتی وکوچک نه فقط نمی تواند ملی باشد، بلکه کلیه عناصرملی، اعم از سرمایه دار و مالک والبته توده مردم، ازآن زیان خواهند دید.

افکارفاشیستی به هراسم و رسم که ظاهر شوند وهر طوری که بخواهند خود را مستور و مخفی سازند، گرچه ممکن است مدت کوتاهی عده ای را فریب دهند ولی خشونت صاحبان این فکر، بزودی آنها را معرفی خواهد نمود.

درآلمان برای برچیدن بساط کلیه احزاب، اول ازدست چپ ترین آنها شروع نمودند. درآنجا حریق رایشتاک را اختراع نمودند... درایران نیزسعی وکوشش برای " کشف"  قیام واقدام برعلیه حکومت و در حقیقت اختراع این نوع قیام های مسخره برای ایجاد رعب و وحشت، همان روش معروف حریق رایشتاک می باشد.

مطابق تشخیص رهبرکل حزب نازی آلمان، بدبختی های مردم ازهئیت حاکمه آلمان نبود، بلکه تمام خرابیها وبی عدالتی ها ازیهودیان ناشی بود. درایران نیزهئیت حاکمه معصوم و بی گناه است وتنها " ماجرا جویان" و " بیگانه پرستان" و " حرامیان" وغیره وغیره اند که باید قلع و قمع شوند تا ایران بهشت شود!

در آلمان برای راضی کردن مردم وسوء استفاده از حس ملت دوستی آنان، دائما " افتخارات" کشف واختراع می شد و از " پیروزی های" رهبرکل ویا سایرمقامات افسانه ها منتشرمی گردید...

هیئت های حاکمه که دارای روش فاشیستی، ترس خود از توده های محروم ملت را بعنوان ترس از مهاجمه خارجی جلوه میدهند...

در آلمان کلیه حکومت های محلی که درایالات و ولایات مختلف آلمان بود ازبین برده شد وفعال مایشائی مرکز، کلیه حقوق دموکراتیک مردمان محلی را بنام عوام فریبانه "وحدت ملت آلمان" ازبین برد.

- حزب نازی، رادیو و مطبوعات و کلیه دستگاه دولتی را درخدمت خود قرارداد...

- صاحبان صنایع و زرو زور، درتمام مراحل نشوونمای خودشان، ازشریف ترین ومقدسترین احساسات مردم، برای برقرارکردن حکومت جبروجور سوء استفاده کردند. آنها خواسته اند نظام اجتماعی حاکمه را نظام مقدس خدائی معرفی نموده و دست زدن به آنرا دست اندازی درکارخدا جلوه گرساختند.

 

افکارفاشیستی را، در هر اسم و رسم که باشد، باید معرفی نمود، یک مبارزه جدی وعلمی برعلیه آن بکاربرد. اگرخطر فاشیسم، درموقع جنگ، کشورهای بزرگ را تهدید می نمود، خطر افکار فاشیستی با رنگ و لعاب های جدید برای کشورهائی ازنوع ایران اکنون تهدید آمیزاست.

 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                        بازگشت