اقتصاد سیاسی -11
تولید کننده کوچک
متحد ملی
تحولات اجتماعی دوران
ف. م. جوانشیر
فصل دوم - كالا و تولید كالایی
11- اهمیت تئوری ماركسیستی – لنینیستی تولید كالائی ساده
بررسی كالا و تولید كالائی در آموزش اقتصادی ماركسیسم – لنینیسم جای ویژه
ای دارد. این بررسی اولا از نظر تئوریك، پایه و بنیان بررسی اقتصاد سرمایه
داری است. ثانیا پایه اقتصادی امكان و ضرورت اتحاد پرولتاریا را با سایر
زحمتكشان غیر پرولتری و قبل از همه اتحاد كارگران و دهقانان را در مراحل
گوناگون انقلاب آشكار می سازد. ثالثا در زمان ما كه راه رشد غیرسرمایه داری
و سمت گیری سوسیالیستی در كشورهای جهان سوم مطرح است به كشف محمل های علمی
این گذار و طرق و شیوه های درست انجام آن یاری می رساند.
1- اقتصاد سرمایه داری كه ما خواهان تجزیه و تحلیل آن هستیم، قبل از همه یك
اقتصاد كالائی مبتنی بر مالكیت خصوصی وسایل تولید است كه بر شالوده تولید
كالائی ساده و بر اثر تجزیه آن پدید می آید. و اگر بخواهیم این اقتصاد را
به درستی درك كنیم، باید تاریخ پیدایش و تكامل آن را بشناسیم و قوانین
درونی آن را كشف كنیم. در كالا و تولید كالائی ما نطفه های سرمایه داری را
بررسی می كنیم و آن مفاهیم و قوانین اقتصادی را می یابیم كه اساس اقتصاد
جامعه بورژوائی بر آن استوار است.
بررسی كالا و تولید كالائی را كه ماركس و انگلس آغاز كردند، لنین بدقت
دنبال نمود. او تئوری ماركسیستی را در این زمینه تكامل بخشید. در مبارزه با
"نارودنیك ها"، "ماركسیست های علنی" لنین برپایه كارمایه مشخص روسیه قبل از
انقلاب، عمق تضاد تولید كالائی مبتنی بر مالكیت خصوصی را آشكار ساخت و
قانون مندی پیدایش و تكامل سرمایه داری را از درون تولید كالائی اثبات
نمود.
نارودنیك های روس، قوانین تولید كالایی را درك نمی كردند و نمی خواستند
بپذیرند كه تولید كالائی ساده در مرحله معینی از تكامل خویش به تولید
سرمایه داری ارتقاء می یابد. تولید كنندگان كالا درطول زمان تجزیه می شوند،
برخی از آنان ثروتمند شده و برخی دیگر ورشكست می شوند و این تجزیه در صفوف
تولید كنندگان كالا در مرحله معینی به تجزیه طبقاتی جامعه، به پیدایش دو
طبقه نوین- پرولتاریا و بورژوازی می انجامید. نارودنیك ها مدعی بودند كه در
روسیه سرمایه داری رشد نخواهد كرد. لنین با تجزیه و تحلیل دقیق اقتصاد
روسیه و تولید كالائی قبل از كاپیتالیستی آن اثبات كرد كه در روسیه سرمایه
داری رشد می كند و تكامل عینی الزاما سبب ساز تكامل كمی و كیفی پرولتاریا و
تشدید نبرد طبقاتی خواهد بود. تولید كالایی ساده نقطه عزیمت تولید كالایی
سرمایه داری است.
"تولید كوچك همواره، همه روزه، هر ساعته، به طور خود به خودی و به مقیاس
وسیع سرمایه داری و بورژوازی را پدید می آورد(1).
در كشور ما در دهه 1960- 1970 انواع نظریات نارودنیكی و آنارشیستی، زیر
عناوین "اندیشه های صدر مائو"، "انقلاب در انقلاب" و غیره و غیره پیدا شد
كه ریشه تئوریك آنها درست برعدم درك تولید كالایی مبتنی بود. صاحبان این
نظریات توجه نداشتند و برخی از آن ها خود را به نفهمی می زدند كه جامعه ای
كه مبنای آن بر تولید كالایی استوار باشد، خواه ناخواه آبستن سرمایه داری
است. آنها نمی فهمیدند و یا نمی خواستند بفهمند كه در زمان ما امپریالیسم
با تمام وسائل شیوه تولید سرمایه داری را در كشورهای كم رشد گسترش می دهد
تا از این راه برای استعمار نوین پایگاه اجتماعی بسازد. اما اگر در خود این
كشورها تولید كالائی به درجه معینی از رشد نرسیده بود امپریالیسم در كار
خویش موفق نمی شد. پایه گسترش سرمایه داری رشد تولید كالائی در خود این
كشورهاست.
2- تجزیه و تحلیل تولید كالایی ساده و درك چگونگی پیدایش و تكامل سرمایه
داری از بطن آن، اهمیت سیاسی ویژه ای برای پرولتاریا دارد. ماركس، انگلس و
لنین با بررسی تولید كالایی ساده دریافتند كه تولیدكننده كوچك خصلت دوگانه
دارد. او از یك سو انسان زحمتكشی است كه با دسترنج خود زندگی می كند. و از
سوی دیگر مالك وسایل تولید است. از یك سو به طور مداوم نگران خطر ورشكستگی
است و احساس می كند كه متناسب با رشد سرمایه داری به صفوف پرولتاریا رانده
می شود، و از سوی دیگر همواره با امید زنده است كه شاید بخت یاری كند، بساط
او گسترش یابد و او تا مقام یك سرمایه دار بالا رود. به علت این خصلت
دوگانه، تولیدكننده كوچك در عرصه سیاست نیز خصلت دوگانه دارد و میان
پرولتاریا و بورژوازی در نوسان است.
تشخیص درست این خصلت دوگانه و نتایج حاصل از آن برای تعیین استراتژی و
تاكتیك پرولتاریا در انقلاب: هم در انقلاب دموكراتیك و هم در انقلاب
سوسیالیستی، دارای اهمیت ویژه ای است. ریشه بسیاری از نظریات ناسالم و
نادرست رویزیونیستی را باید در عدم درك و عدم پذیرش این خصلت دوگانه جست.
برخی از محافل چپ نما و "چپ" تنها به جانب ارتجاعی و سازشكارانه تولید
كننده كوچك نظر دارند. در زمان حیات ماركس، رهبران حزب سوسیال دموكرات
آلمان در برنامه خود، مصوبه كنگره "گوتا" نوشته بودند كه نسبت به طبقه
كارگر، همه طبقات دیگر "فقط یك توده ارتجاعی هستند" ماركس و انگلس این نظر
را به طور قطع رد كردند و به سوسیال دمكراتهای آلمان تذكر دادند كه به خصلت
دوگانه تولید كننده كوچك و به ویژه توده دهقانان توجه كنند و بدانند كه
وظیفه آنها جلب این توده است و نه طرد آن.
این نظریات چپ روانه، بعدها به طور منطقی، مانند هرنظر چپ روانه پیگیری به
نظریه راست بدل شد و رهبران انترناسیونال دوم نظیر كائوتسكی "انقلاب
سوسیالیستی را به زمانی موكول كردند كه طبقه كارگر اكثریت مطلق جامعه را
تشكیل دهد" آنها محملی برای اتحاد پرولتاریا و دهقانان كه اكثریت عظیم
جامعه را تشكیل می دهند نمی دیدند و مدعی بودند كه تا وقتی پرولتاریا
اكثریت قاطع جامعه را تشیكل ندهد دیكتاتوری پرولتاریا، دیكتاتوری اقلیت
است.
در جنبش انقلابی روسیه، اینگونه نظریات "چپ" و راست درجریانات سیاسی
ناسالمی نظیر "تروتسكیسم"، "اس - ارها"، "منشویك" منعكس شد. تروتسكی "چپ"
می رفت و شعار می داد كه: "مرگ برتزار – زنده باد انقلاب سوسیالیستی" یعنی
سرنگونی تزاریسم را برابر آغاز انقلاب سوسیالیستی می دانست و جنبه دمكراتیك
نبرد ضدتزاری را درك نمی كرد و به این ترتیب در واقع روی بخش اعظم مردم
روسیه كه از دهقانان و خرده بورژوازی تشكیل می شد خط می كشید. "سوسیال
رولوسیونرها" (اس - ار) ها نماینده همان خرده بورژوازی بودند كه از ترس رشد
سرمایه داری و قدرت گرفتن پرولتاریا وجود مبارزه طبقاتی و جنبش توده ای را
نفی می كردند و برای خود این وظیفه و رسالت تاریخی! را قائل بودند كه از
طریق ترور فردی، توده های لخت را بیدار كنند. و منشویك ها – عملا نمایندگی
سرمایه داری را به عهده داشتند كه از درون تولید كالایی بالا می آمد.
ما هم اكنون در جنبش انقلابی ایران نمایندگان همه این نوع جریان ها را كه
زیر نام و عنوان جدید، همان حرف های كهنه را می زنند می بینیم.
لنین پرچم ماركسیسم انقلابی را در روسیه – و در دوران امپریالیسم در مقیاس
جهانی برافراشت. او با تحلیل دقیق تولید كالایی در روسیه و رشد سرمایه داری
بر زمینه آن، تاكتیك انقلابی كمونیست ها را، هم درانقلاب دمكراتیك و هم در
انقلاب سوسیالیستی تعیین كرد و سپس با تحلیل ماهیت امپریالیسم تئوری كامل
انقلاب سوسیالیستی را عرضه داشت و در اتحاد شوروی به ثمر رسانید.
پایه تئوریك اثر دوران ساز لنین "دوتاكتیك سوسیال دموكراسی درانقلاب
دموكراتیك" را تحلیل تولید كالایی و رشد سرمایه داری تشكیل می دهد. لنین بر
این پایه تئوریك است كه امكان اتحاد كارگران و دهقانان را در انقلاب
دموكراتیك، ضرورت رهبری طبقه كارگر در این انقلاب و امكان فرا روییدن آن را
به انقلاب سوسیالیستی اثبات می كند و می گوید:
"در راس تمام مردم به ویژه دهقانان، در راه آزادی كامل، در راه انقلاب
پیگیر دموكراتیك، در راه جمهوری به پیش! در راس تمام زحمتكشان و
استثمارشوندگان در راه سوسیالیسم به پیش(1)".
خصلت دوگانه تولید كننده كوچك و نوسان او میان پرولتاریا و بورژوازی از
یكسو امكان بزرگی برای كار انقلابی پرولتاریا ایجاد می كند و از سوی دیگر
وظیفه سنگین نبرد سیاسی و ایدئولوژیك و روشنگرانه در این عرصه را بر دوش
پرولتاریا می گذارد. این خصلت دوگانه زمینه ای است برای پیدایش انواع
نظریات "چپ" روانه و ماوراء انقلابی كه درعمل به ضد انقلاب می پیوندد. خصلت
دوگانه این قشر هم برای تبلیغات انقلابی پرولتاریا و هم برای تبلیغات ضد
انقلابی بورژوایی گاه فاشیستی، زمینه فراهم می آورد و سرنوشت انقلاب بسته
به آن است كه پرولتاریا یا بورژوازی، دموكراسی یا فاشیسم و استبداد عوام
فریب كدامیك می توانند این توده وسیع و متزلزل را جلب كنند.
لنین همواره روی اهمیت كار روشنگرانه و انقلابی در میان این قشر تكیه می
كند و می خواهد كه كمونیست ها "خرده بورژوازی انقلابی و جمهوری خواه و به
خصوص دهقانان را به سطح دموكراتیسم پیگیر پرولتاریا كه خصوصیت كامل طبقاتی
خود را حفظ می كند، ارتقاء دهند(1).
"هر چه ذهن دهقانان روشن تر باشد به همان نسبت آنان پیگیرتر و یا عزمی راسخ
تر از انقلاب دموكراتیك طرفداری خواهند كرد(2).
اگر كمونیست ها "مردم را به طبقات تجزیه می كنند برای این نیست كه طبقه
پیشرو دور خود بتند و حدود خود را تنگ تر كند…. بلكه برای این است كه طبقه
پیشرو بدون آسیب از تزلزل و ناپایداری و بی تصمیمی طبقات بینابینی بتوانند
با انرژی بیشتر و شور بیشتری در راه آرمان تمام مردم و در راس تمام مردم
مبارزه كند(3).
3- تجزیه و تحلیل تولید كالائی و درك قوانین تكامل آن، برای شناخت جوامع در
حال رشد زمان ما و تعیین مسیر تكامل آینده آنان نیز اهمیت فراوان دارد.
بسیاری از این جامعه ها هنوز درمراحل قبل از سرمایه داری قرار دارند. اما
مناسبات كالایی چه كالایی كه در داخل تولید می شود و چه كالای وارداتی بر
اقتصاد آن ها حاكم است. این جامعه ها به شدت در معرض تجزیه طبقاتی قرار
دارند. در آن دسته از كشورها كه رژیم های وابسته به امپریالیسم دارند. نظیر
جامعه ایران، سرمایه داری نه تنها با سیرعادی خود تكامل می یابد بلكه از
بالا و به طور آگاهانه ساخته می شود. و در آن دسته از كشورها كه رژیم های
مترقی دارند، اقداماتی برای جلوگیری از تكامل سرمایه داری و گذار به
سوسیالیسم از راه رشد غیرسرمایه داری انجام می گیرد. درك ساختار این جوامع
و مسیر تكامل آنها و همچنین شناخت قانونمندی تكامل غیرسرمایه داری دراتخاذ
سیاست های درستی كه بهترین، سریع ترین و بی دردترین راه رشد را برای جامعه
تامین كند بدون آشنایی كامل با قوانین تولید كالایی مقدور نیست و
پرولتاریای آگاه در این كشورها نمی تواند سیاست درستی در پیش گیرد، اگر به
طور كامل بر این قوانین مسلط نباشد.
در كشور ما چنانكه می دانیم، از یك سو سرمایه داری با سرعت توفانی رشد كرده
و میلیونها تولید كننده كوچك را در زیر چرخهای سنگین خود له می كند و از
سوی دیگر هم هئیت حاكمه و هم برخی گروه های انقلابی نما رشد سرمایه داری را
انكار می كنند. هیئت حاكمه ایران مدعی است كه نه سرمایه داری، بلكه جامعه
موزون و هماهنگ با تمدن ایرانی بنا می كند و به سوی "تمدن بزرگ" روان است.
گروههای انقلابی نما نیز گاه از روی نادانی و گاه دانسته و به قصد خرابكاری
رشد سرمایه داری را در ایران نمی پذیرند و یا آن را به گونه ای نادرست
تحلیل می كنند و برمبنای آن انواع سیاست ها و ایدئولوژی های ضد انقلابی و
ضد كمونیستی و انحرافی عرضه می دارند.
برنامه ای كه حزب توده ایران برای تحول بنیادی جامعه ایران تدوین كرده و
سیاستی كه دنبال می كند برپایه تحلیل علمی جامعه ایران و ساختار اقتصادی آن
و سلطه تولید كالائی در آن متكی است ما این مطلب را به جای خود با وسعت
بیشتری بررسی خواهیم كرد.
راه توده 180 09.06.2008
فرمات PDF
بازگشت