راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی
آنقدر که نمیرند و در
خدمت سرمایه بدمند
ف. م. جوانشیر

فصل سوم – تبدیل پول به سرمایه و نیروی كار به كالا
 


3- ارزش نیروی كار
تنها در نظام سرمایه داری است كه نیروی كار انسان بدل به كالا می شود و ارزش مصرف و ارزش پیدا می كند. ارزش مصرفش عبارت است از امكان مصرف مولد به قصد ارزش افزائی، ارزشش مانند هر كالای دیگری برحسب مقدار كار لازم اجتماعی كه برای تولید و باز تولید این كالا لازم است تعیین می گردد. نیروی كار تنها در شخص زنده وجود دارد. و لذا تولید نیروی كار قبل از همه عبارت است از زنده نگاهداشتن صاحب نیروی كار. یك فرد زنده برای نگاهداری خود نیازمند مجموعه معینی از وسایل معیشت است. بنابراین ارزش نیروی كار در درجه اول عبارت است از ارزش آن مقدار از وسایل معیشت كه برای نگاهداری كارگر لازم است. كارگری كه امروز كار كرده باید فردا بتواند در حالت عادی جسمی و روحی در سركار حاضر شود. پس برای او چنان وسایل معیشتی لازم است كه باز تولید نیروی كار وی را مقدور سازد. برحسب ویژگی های هر كشور نیازمندی هایی نظیر خوراك، پوشاك، سوخت، مسکن و غیره متفاوت است. به علاوه بسته به درجه تكامل و تمدن موجود در هر كشور نیز وسایلی كه برای زندگی عادی ضروری شناخته می شوند متفاوتند. مثلا درمناطق سردسیر بخاری و لباس گرم جزو ضروریات زندگی است. در حالی كه درمناطق گرمسیر لازم نیست. و یا مثلا دركشوری كه به سطح معینی از تكامل و تمدن رسیده، كتاب خواندن، روزنامه خواندن، سینما رفتن، تلویزیون، و یخچال داشتن جزو حداقل ضروریات زندگی است و وجود آن ها برای باز تولید نیروی كار ضروری محسوب می شود و دركشور دیگر اینگونه چیزها ضروری تلقی نمی شود.
ابوالقاسم خردجو مدیرعامل بانك توسعه صنعتی و معدنی ایران، این نظر ماركسیستی را در رابطه با دشواری دعوت كارگر ماهر از خارج كشور به شرح زیر بیان می كند:
" مشكل دیگر دعوت كارشناس خارجی در تفاوت سطح زندگی و وسایل رفاه بین اجتماع صادر كننده كارشناس و وارد كننده كارشناس است. آنچه كه در یكی جزو ضروریات زندگی عادی است در دیگری تجمل و تفنن حساب می شود و نایاب است و فراهم آوردن آن تحمیل شاقی است برخریدار مهارت(1)".
از مجموع آنچه كه گفتیم این نكته را باید با دقت بخاطر سپرد:
در ارزش نیروی كار برخلاف سایر كالاها علاوه بر عنصر مادی، یك عنصر تاریخی و معنوی نیز وارد می شود، چرا كه وسایل معیشت ضروری برای نگاهداری انسان ها به نسبت رشد تمدن بیشتر است.
در تعیین ارزش نیروی كار نكته مهم دیگری را نیز باید درنظر گرفت و آن اینكه كارگر میرنده است و لذا نیروی كار كه بر اثر فرسودگی و مرگ از بازار خارج می شود باید با تعداد لااقل برابری از نیروی كار جدید و جوان جبران شود. بنابر این نگاهداری نیروی كار علاوه بر نگاهداری شخص كارگر، شامل نگهداری جانشینان وی، یعنی فرزندان كارگران نیز می شود. بنابراین آن مقدار از وسایل معیشتی كه برای نگاهداری خانواده كارگر لازم است نیز در ارزش نیروی كار وی وارد می گردد.
علاوه بر این انجام هر كاری مهارت معینی لازم دارد و برای اینكه انسان بتواند در رشته معینی مهارت كسب كرده و به نیروی كار تكامل یافته ای بدل شود باید آموزش و پرورش معینی ببیند كه به نوبه خود مستلزم صرف انرژی معینی است. ارزش آموزش و پرورش نیروی كار برحسب خصلت كم یا بیش بغرنج آن كمتر یا زیادتر است و به هر صورت این ارزش نیز در ارزش نیروی كار وارد می شود.
از آنچه كه گفتیم پیداست كه:
ارزش نیروی كار عبارت است از ارزش مقدار معینی از وسایل زندگی و معیشت. هنگامی كه مقدار ضروری این وسایل و ارزش این وسایل تغییر كند، ارزش نیروی كار نیز تغییر می كند.
بخشی از وسایل معیشت مانند خوراك، سوخت و غیره مصرف روزانه دارند و هر بار بر اثر مصرف نابود می شوند و باید هر روز از نو خریداری شوند. برخی دیگر از وسایل زندگی مانند پوشاك و اثاث خانه و غیره در فاصله زمانی طولانی تری مصرف می شوند و لذا دیرتر تعویض می شوند. به عبارت دیگر برخی از كالاهای مورد مصرف را باید روزانه، برخی را هفتگی و برخی دیگر را ماهانه و یا سالانه خریداری كرد. ولی مجموع این هزینه ها به هر نحوی باشد در دستمزد روزانه كارگر منعكس است و لذا هزینه هایی هم كه روزانه نیست بطور متوسط روی روزهای كار سرشكن می شود تا ارزش نیروی كار روزانه كارگر بدست آید.
پائین ترین مرز یا حداقل ارزش نیروی كار از ارزش حداقل كالاهائی تشكیل می شود كه بدون مصرف آن ها نیروی كار قادر به ادامه زندگی و فعالیت مولد در جای مناسب خویش نخواهد بود.
اگر نیروی كار به این حداقل فروخته شود باید گفت كه پائین تر از ارزش واقعی خویش فروخته شده است چرا كه در چنین حالتی كارگر فروشنده نیروی كار نخواهد توانست این نیرو را كه كالای اوست طبیعی و سالم نگاهداشته و بسط دهد. درحالی كه در مورد همه كالاها، ارزش كالا طوری تعیین می شود كه كالا با كیفیت عادی حفظ شده و عرضه شود.
مدیركل نخست وزیری با توجه به این حقیقت كه سرمایه داران به اهمیت حفظ نیروی كار كارگر توجه ندارند. نه از روی دلسوزی نسبت به طبقه كارگر، بلكه صرفا به خاطر اینكه كار با كمیت و كیفیت لازم تحویل شود به آنان توصیه می كند در پرداخت ارزش نیروی كار هزینه زندگی و وضع تغذیه كارگران را دقیق تر در نظر بگیرند. او می گوید:
"عدم توجه موسسات به هزینه زندگی … كیفیت و كمیت كار رابه طور محسوس كاهش می دهد. نیروی انسانی كه می تواند برنامه های مورد انتظار بخش صنعتی را با موفقیت انجام دهد باید از سلامت جسم و روح كه به وسیله بهداشت و اغذیه خوب و آموزش صحیح تامین می شود بهره مند گردد(2).

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

(1) نشریه پنجمین كنفرانس اتاق بازرگانی كشور، نهران 1348. ص 173

(2) نشریه پنجمین كنفرانس اتاق بازرگانی كشور، تهران 1348 دكتر فرتاش مدیركل نخست وزیری

 

 


راه توده 183 30.06.2008

 



 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت