راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی
مبارزه در راه کاهش
و تقسیم ساعات کار
و مقابله با بیکاری
ف. م. جوانشیر
(19)
 

فصل پنجم تولید اضافه ارزش مطلق


1- اضافه ارزش مطلق چیست؟
نخستین و ساده ترین شیوه ای كه برای تشدید بهره كشی از كارگر به نفر می رسد درازتر كردن روزانه كار و از این طریق افزودن بر زمان اضافی است. فرض كنیم روزانه كار برابر 8 ساعت و نرخ اضافه ارزش 100% باشد. در این صورت زمان اضافی برابر زمان لازم و هر یك چهارساعت خواهد بود. كارگر نصف روزانه كار برای خود و نصف دیگر را برای سرمایه دار كارخواهد كرد. اگر زمان لازم تغییر نكند و سرمایه دار موفق شود روزانه كار كارگر را بیش از 8 ساعت كرده و مثلا" به 10 ساعت برساند. زمان اضافی به 6 ساعت می رسد و درنتیجه نرخ اضافه ارزش از 100% به 150% افزایش می یابد.
                                                            4
حالت اول روزانه كار 8 ساعته 100% = 100       

                                                           4
 

زمان اضافی = 4 ساعت       زمان لازم = 4 ساعت


                                                                6
حالت دوم: روزانه كار 10 ساعته 150% = 100      

                                                                4
 

زمان اضافی = 6 ساعت     زمان لازم = 4 ساعت

ماركس اضافه ارزش را كه به وسیله درازتر كردن روزانه كار به دست می آید اضافه ارزش مطلق می نامد. ولی تولید اضافه ارزش مطلق همانقدر كه ساده و ابتدائی است، محدود و بی دور نماست. روزانه كار كارگر به هر صورت حد و مرزی دارد: هم از نظر جسمانی و فیزیولوژیكی و هم از نظر اجتماعی و سیاسی، كارگر باید در شبانه روز – كه نمی تواند بیشتر از 24 ساعت باشد – ساعاتی را برای خواب، خوراك و استراحت صرف كند تا بتواند نیروی كار از دست رفته خویش را باز آفریند و برای كار فردا آماده شود. بدون حداقل خواب و خوراك كارگر قادر به زنده ماندن نیست. به علاوه كارگر علاوه بر نیازهای جسمانی و فیزیولوژیك، نیازهای روحی و اجتماعی دارد. از جمله كارگر باید به زن و بچه خود برسد و نسل بالنده طبقه كارگر را كه جای او را خواهد گرفت پرورش دهد. كارگر باید ساعاتی برای تفریح، گردش، روزنامه خواندن، شركت در زندگی اجتماعی و رفت و آمد صرف كند. این ساعت ها خواه ناخواه از 24 ساعت شبانه روز كه تغییر ناپذیر است كم می شود و ساعاتی را كه قابل استفاده مولد در كارخانه است محدود می سازد.

2- مبارزه كارگر و سرمایه دار بر سر روزانه كار
البته سرمایه دار توجهی به نیازهای روحی و اجتماعی كارگر ندارد. و اگر می توانست حتی به حداقل نیازهای جسمانی و فیزیولوژیك وی نیز توجه نمی كرد. گرایش مداوم سرمایه دار در جهت درازتر كردن هر چه بیشتر روزانه كار است. ولی درعوض كارگر به دراز شدن روزانه كار تن در نمی دهد زیرا هر چه روزانه كار درازتر باشد نیروی كارگر زودتر پایان می یابد . كارگر زودتر پیر و فرسوده می شود و استعداد كار كردن را از دست می دهد. در حالی كه استعداد كار كردن – یعنی نیروی كار تنها كالایی است كه كارگر در اختیار دارد. او با فروش آن زندگی خود و خانواده اش را تامین می كند.
از نخستین روز پیدایش سرمایه داری مبارزه بر سر ساعت روزانه كار بین كارگر و سرمایه دار جریان دارد. در این مبارزه قوانین دولتی ابتدا در جهت درازتر كردن هر چه بیشتر روزانه كار و ایجاد اجبار غیر اقتصادی برای واداشتن كارگران به كار بیشتر تدوین می شد. اولین آیین نامه كارگری در قرن چهاردهم ( 1349 میلادی ) در انگلستان تدوین شد. آیین نامه مذكور ساعت كار كارگران كشاورزی را از ساعت پنج صبح تا 7 شب تعیین می كرد. اما در آن هنگام كارگران شهری كه هنوز امكان كار مستقل پیشه وری داشتند زیر بار روزانه كار طولانی نمی رفتند و قوه قهریه دولتی نیز همواره موفق نبود. بسیار پیش می آمد كه شرایط واقعی كار بهتر از قانون بود.
پس از گسترش سرمایه داری امكان كارگر برای كار مستقل از میان رفت. فقر گسترش یافت، رقابت میان كارگران برای یافتن كار و اجبار آنان برای نگاهداری كاری كه یافته اند، امكان داد كه سرمایه داران روزانه كار را بالا برند. آن ها حتی زنان و كودكان را نیز به كارهای طولانی شبانه روزی واداشتند. در این وقت نبرد میان كار و سرمایه بسیار شدت یافت. دولت به نمایندگی از طرف طبقه سرمایه دار وارد میدان شد تا ساعات كار را تا حدی محدود كند. نخستین قانون از این نوع در سال 1833 میلادی در انگلستان تصویب شد. به موجب این قانون كار در كارخانجات می بایست از پنج و نیم بامداد شروع شده تا 5/8 شامگاه – یعنی مدت 15 ساعت ادامه یابد. از این مدت یك ساعت و نیم برای غذا خوردن بود و سیزده ساعت و نیم برای كار خالص ! از روی این قانون "محدود كننده" می توان فهمید كه قبل از تصویب آن چه وضعی وجود داشته است كه تازه تعیین ساعت كار روزانه – حكم محدود كردن روزانه كار را داشته است. این قانون روح سرمایه را آشكار می كند و اشتهای گرگ آسای آن را برای امتداد روزانه كار و استثمار هر چه شدید تر كارگر نشان می دهد.
پس از قانون 833 ، بر اثر مبارزات طولانی، طبقه كارگر رفته رفته متشكل تر می شد. قوانین محدود كننده دیگری تصویب شد. ولی تا صد سال پیش روزانه كار كارگران در اروپای باختری و ایالات متحده آمریكا – كشور های پیشرفته سرمایه داری – حداقل 12 ساعت بود .
در سال 1866 كنگره انترناسیونال دوم كه در ژنو تشكیل شده بود تقاضای محدود كردن روزانه كار را به 8 ساعت مطرح ساخت و از آن پس این تقاضا از اساسی ترین خواست های مبارزات صنفی كارگران شد. كارگران در كشورهای مختلف برای به كرسی نشاندن این خواست بارها دست به اعتصاب زدند، بارها كشته دادند. اما سال ها و سال ها نتیجه نگرفتند. تنها پس از انقلاب اكتبر در روسیه بود كه بورژوازی جهانی مجبور به پذیرش این خواست شد، تا آن كه در سال 1922 محافل بورژوایی عده ای از كشورها موافقت نامه ای میان خود امضاء كردند ( موافقت نامه واشنگتن ) كه به موجب آن آمادگی خود را برای پذیرش 8 ساعت كار اعلام می كردند. هدف سرمایه داران این بود كه اگر چنین گذشتی می كنند لااقل جنبه وسیعی داشته باشد تا قدرت رقابت كشوری را نسبت به كشور دیگر در بازار جهانی كاهش ندهد. در عمل اجرای این موافقت نامه به طول انجامید، ولی به هر صورت پس از سال ها نبرد اجرا شد.
اینك در كشورهای پیشرفته سرمایه داری ساعات كار هفتگی كارگران به طور متوسط 40 تا 45 ساعت است. ولی از آنجا كه عده ای از كارگران كار كامل تمام مدت ندارند و در برابر دستمزد كمتر، گاه نصف روز كار می كنند، عده ای دیگر از كارگران ساعات كار بسیار طولانی دارند. با این حال كاهش روزانه كار از موفقیت های بزرگ جنبش كارگری است.
در روسیه تا سال 1896 هیچگونه محدودیتی برای روزانه كار وجود نداشت. كارگران گاه تا 16 ساعت و بیشتر كار می كردند. در این سال زیر رهبری " اتحاد مبارزه برای آزادی طبقه كارگر " كه لنین سازنده آن بود، یك اعتصاب 30 هزار نفری در پترزبورگ صورت گرفت. بر اثر این اعتصاب دولت تزاری مجبور شد روزانه كار را به 11 ساعت كاهش دهد. لنین برای مبارزه كارگران در راه كاهش روزانه كار اهمیت فراوان می داد. تا وقتی حكومت تزاری در روسیه حاكم بود، طبقه كارگر روسیه به روزانه كار عادی دست نیافت. تنها انقلاب اكتبر بود كه طبقه كارگر را در سرتاسر اتحاد شوروی از استثمار و همه مسایل مربوط به آن آزاد كرد .

راه توده 188 02.08.2008
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت