راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی - 36
خرید و فروش
در باز تولید سرمایه
ف. م. جوانشیر
 

فصل دهم – بازتولید سرمایه اجتماعی

1- سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی عبارت از مجموعه تك سرمایه ها (سرمایه های انفرادی) در ارتباط متقابل آنهاست. چنانكه می دانیم تولید سرمایه داری بر تقسیم كار اجتماعی و مالكیت انفرادی وسایل تولید متكی است. هر تك سرمایه در مالكیت سرمایه دار جداگانه ایست كه در رشته معینی از تولید به كار افتاده و محصول معینی به بازار عرضه می كند. ولی هر یك سرمایه اگر چه انفرادی است و مالكیت جداگانه مستقلی دارد، از نظر دورپیمایی خویش مستقل نیست بلكه دورپیمایی هر تك سرمایه موكول و منوط به دورپیمایی های سرمایه هاست. تك سرمایه ها در بازار به هم می پیوندند، همدیگر را تكمیل كرده، دورپیمایی همدیگر را مشروط می سازند. آن ها با وجود مالكیت انفرادی كه دارند از نظر عملكرد اقتصادی مجبورند از میان تناقضات و تضادها و رقابت های اقتصادی به صورت سرمایه واحدی عمل كنند كه سرمایه اجتماعی است.
ما در فصل پیشین، دورپیمایی تك سرمایه را بررسی كردیم و دیدیم كه حركت سرمایه انفرادی (تك سرمایه) عبارت از دگرسانی یا تغییر چهره مداوم آن است. سرمایه به طور منظم اشكالی پولی، بارآورد و كالایی به خود می گیرد. در بررسی این دورپیمائی، رابطه و پیوند هر تك سرمایه با سایر سرمایه ها به خودی خود مفروض تلقی می شد. بدین معنا كه اگر سرمایه انفرادی مثلا در رشته نخ ریسی به كار افتاده به خودی خود مفروض تلقی می شد كه سرمایه دار مزبور هر وقت به بازار می رود می تواند پنبه، ماشین آلات ضرور و در یك كلمه وسایل تولید مورد نیاز خویش را بخرد و همچنین مفروض تلقی می شد كه این سرمایه دار نخی را هم كه تولید كرده است در بازار می فروشد. چنین فرضی برای درك دورپیمائی مداوم و واگرد مداوم تك سرمایه لازم بود.
اینك باید این مسئله را بررسی كرد كه چه شرایطی ضروری است تا چنین فرضی در واقع موجود باشد – یعنی چه شرایطی ضروری است تا سرمایه دار مزبور واقعا بتواند وسایل موردنیاز خویش را از بازار بخرد و محصول تولید شده اش را بفروشد.
این شرایط در هر تك سرمایه جداگانه ای جمع نیست، بلكه به پیوند هر تك سرمایه با سایر سرمایه ها – یعنی به سرمایه اجتماعی وابسته است. باید سرمایه اجتماعی به طور عادی دورپیمائی كند تا تك سرمایه های تشكیل دهنده آن نیز بتوانند دورپیمائی خود را به پایان رسانده، منظما از سر گیرند. و این كار ممكن نیست مگر اینكه هر تك سرمایه به طور جداگانه و همه تك سرمایه ها در مجموع خویش بتواند محصولات خود را فروخته و كالای مورد نیاز خویش را بخرند. به دیگر سخن باید مجموع سرمایه داران مجموع محصول كل اجتماعی را با هم مبادله كنند، به طوری كه نیازمندی هر تك سرمایه و نیازمندی كل جامعه به ارزش های مصرف تامین شود و در عین حال كالاها برابر ارزش آن ها مبادله شده محصول اضافه بر نیاز بر روی دست كسی نماند. این مبادله جمعی كه از طریق میلیون ها و میلیاردها خرید و فروش انجام می گیرد همان روندی است كه در اقتصاد سیاسی تحقق یا سامان یابی (رالیزاسیون) نامیده می شود.
شرط این كه امر سامان یابی به طور كامل انجام پذیرد دو تاست:
1- از آنجا كه در بازار سرمایه داری كالاها برابر ارزش آن ها مبادله – خرید و فروش – می شوند، باید میان محصولات تولید شده توسط سرمایه اجتماعی چنان تناسبی برقرار باشد كه این مبادله برابر را مقدور سازد و ارزشی بی خریدار و سامان نیافته باقی نماند.
2- كالاها تنها دارای ارزش نیستند، بلكه دارای ارزش مصرف اند. بنابر این میان تك سرمایه هائی كه جمعا سرمایه اجتماعی را تشكیل داده اند باید چنان تقسیم كاری، با چنان تناسبی برقرار باشد كه آن ها بتوانند در مجموع خویش همه ارزش های مصرف مورد نیاز جامعه را تولید كنند.
درباره شرط نخست در صفحات پیش به حد كافی سخن گفته ایم، اما شرط اخیر و تاثیر آن بر روی سرمایه اجتماعی و محل به كار افتادن تك سرمایه ها نیازمند توضیح است.
سرمایه دار منفردی را در نظر می گیریم كه در رشته نخ ریسی سرمایه گذاری كرده است. وقتی این سرمایه دار به بازار می رود نه تنها مراقب است كه ارزش های برابر را مبادله كند: نخ خود را به كمتر از ارزش آن نفروخته و كالاهای مورد نیاز خویش را بیش از ارزش آن ها نخرد، بلكه این سرمایه دار مجبور است كه ارزش های مورد نیاز خویش را در شكل طبیعی معینی تحویل بگیرد: او به پنبه، پشم، ماشین نخ ریسی و وسایل مصرف مشخصی از نوع معین و خلاصه به ارزش های مصرف معینی نیاز دارد.
بنابر این سرمایه اجتماعی نیز كه محصول اجتماعی را تولید می كند باید جنبه دوگانه ای داشته باشد: هم تولید كننده ارزش باشد و هم تولید كننده ارزش مصرف. برای هر تك سرمایه دار این جانب مسئله بی تفاوت است. او حاضر است سرمایه خود را در هر رشته ای كه بیشتر سود می آورد به كار اندازد و لذا برای او بی تفاوت است كه تابوت می سازد یا آب نبات. ارزش های مصرف محصولات برای تك سرمایه تنها به مثابه حامل اضافه ارزش اهمیت دارد. اما در مورد سرمایه اجتماعی نمی توان چنین گفت. جامعه در مجموع خویش به مقدار معینی از هر محصول، به مقدار معینی آب نبات، به مقدار معینی ماشین از نوع معین و تجهیزات صنعتی از نوع معین نیاز دارد.
تك سرمایه هائی كه اجراء تشكیل دهنده سرمایه اجتماعی اند – اگر چه هر یك به دنبال اضافه ارزش بیشتر از رشته ای به رشته ای می دوند – در مجموع خویش باید در چنان تركیبی قرار گیرند كه سرمایه اجتماعی از نظر ارزش مصرف و فرم طبیعی نیز جوابگوی نیاز جامعه باشد. تنها در این صورت است كه محصول كل اجتماعی سامان خواهد یافت.


از این نقطه نظر – یعنی از نقطه نظر تولید ارزش های مصرف و شكل طبیعی فرآورده ها، سرمایه اجتماعی به دو بخش عمده تقسیم می شود:
بخش اول كه تولیدكننده وسایل تولید است
بخش دوم كه تولید كننده وسایل مصرف است.


سامان یابی محصول كل اجتماعی و باز تولید مداوم سرمایه اجتماعی زمانی مقدور است كه میان این دو بخش تناسب ضرور برقرار باشد.
در فصل هشتم، زمانی كه روند انباشت سرمایه را بررسی می كردیم گفتیم كه اگر روند تولید اجتماعی به طور پیوسته، لاینقطع و مستمر در نظر گرفته شود باز تولید نامیده می شود و دیدیم كه باز تولید اجتماعی، هنگامی كه جنبه سرمایه داری دارد، مناسبات تولیدی سرمایه داری را به طور مداوم مستمر از نو و از نو تولید می كند و اگر باز تولید گسترده باشد، مناسبات تولیدی سرمایه داری گسترش می یابد. یعنی بر تعداد كارگران و شدت بهره كشی از آنان افزوده می شود. در یك قطب فقر و محرومیت و بندگی و در قطب دیگر ثروت و مواهب و امتیازات تكامل و ترقی تمركز می یابد.
اینك باید باز تولید سرمایه داری را از جنبه سامان یابی محصول كار اجتماعی بررسی كنیم تا ببینیم دو شرط ضرور سامان یابی كه در فوق یاد كردیم چگونه در مبادله میان دو بخش اساسی تولید منعكس می شود:


2 - بازتولید ساده سرمایه اجتماعی
درفصل هشتم معنای باز تولید ساده را گفته ایم و می دانیم كه باز تولید ساده یعنی این كه تولید اجتماعی (كه گردش و مبادله كالاها نیز جزو آنست) هر بار به مقادیر ثابت تكرار شود و در همان سطح پیشین باقی بماند.
در بازار تولید ساده سرمایه داری فرض این است كه سرمایه داران همه اضافه ارزشی را كه به دست آورده اند به مصرف شخصی می رسانند و انباشت نمی كنند و (به سرمایه خود نیفزوده و به مصرف خرید وسایل تولید نمی رسانند)
برای تجزیه و تحلیل شرایط سامان یابی باز تولید ساده، فرض می كنیم سرمایه اجتماعی از نظر ارزش و از نظر شكل طبیعی خود به شرح زیر تقسیم شده باشد:
 

وسایل تولید = c1+v1+m1
6000 = 1000 + 2000+4000 بخش I (تولید وسایل تولید)
وسایل مصرف = c2+v2+m2
3000=500+500+2000 بخش II (تولید وسایل مصرف)
توضیح این فرمول این است كه كل سرمایه اجتماعی كه در هر دو بخش، پیش ریخته شده برابر است با:
7500= c1+v1+c2+v2
این سرمایه پیش ریخته در بخش 1000I  (واحد پول) و در بخش 500II  (واحد پول مثلا" تومان) اضافه ارزش بوجود آورده و ارزش كل محصول اجتماعی برابر است با:
9000 = 3000 +6000
 


این محصول اجتماعی از نظر شكل طبیعی به طوركلی بر دو نوع است:
1- وسایل تولید و
2- مواد مصرفی شخصی
بخش اول مقادیری از محصولات گوناگون نظیر ماشین و ماده خام و تجهیزات صنعتی و غیره به ارزش 6000 (مثلا" تومان) تولید كرده كه فقط مصرف بارآور دارد و نمی تواند نیاز مصرف شخصی كارگران و سرمایه داران را برآورده سازد.
بخش دوم نیز بنوبه خود مقادیری از محصولات مصرفی گوناگون نظیر مواد غذائی، پوشاك، اثاث منزل و غیره به ارزش 3000 (مثلا" تومان) تولید كرده كه فقط مصرف شخصی دارد و نمی تواند نیاز سرمایه داران را به وسایل تولید برآورده سازد. پس باید بین دو بخش اول و دوم مبادله انجام شود بطوریكه بخش اول نیاز مصرف شخصی سرمایه داران و كارگران خود را از بخش دوم تحویل بگیرید و در عوض وسایل تولیدی مورد نیاز بخش دوم را تحویل دهد.
از آنجا كه این كار در بازار سرمایه دار انجام می شود كه در آن ارزش های برابر مبادله می شوند، پس مواد مصرفی شخصی مورد نیاز بخش اول باید برابر باشد با وسایل تولید مورد نیاز بخش دوم، چنانكه می دانیم ارزش وسایل مصرفی مورد نیاز بخش اول عبارتست از حاصل جمع مصرف كارگران كه برابر با ارزش نیروی كار آن ها (V1) است، و مصرف شخصی سرمایه داران كه در باز تولید ساده، همه اضافه ارزش بدست آمده (m1) را مصرف می كنند. بنابراین بخش I مجبور است از بخش دوم به اندازه:


2000 = 1000 +1000 = v1+m1 خرید كند
بخش دوم نیز برای تامین وسایل تولید مورد نیاز خویش یعنی c2 به بخش اول نیازمند است و باید به اندازه ارزش c از بخش اول خرید كند. مبادله میان دو بخش زمانی متعادل و متوازن خواهد شد كه ارزش c2 هم 2000 باشد تا دو جانب خرید و فروش با هم برابر شود.
c2+v1+m1 = 2000
بخش I نه تنها باید نیازمندی بخش II را به وسایل تولید كه برابر c2 است تامین كند، بلكه باید سرمایه ثابت خود c1 را نیز كه مصرف شده از نو به جای خویش بگذارد. بنابر این مجموع تولید بخش I باید برابر باشد با
6000 c1+c2 =
بخش II نیز نه تنها باید نیازمندی بخش I را به وسایل مصرف تامین كند، بلكه باید وسایل مصرف مورد نیاز خود را نیز كه برابر

 1000 = 500+500 = v2+m1 است تامین نماید.
پس كل تولید بخش II از نظر ارزش باید برابر باشد با: 3000 = v1+m1+v2+m2
اگرآنچه را كه گفتیم شرط این كه باز تولید ساده سرمایه داری به طور عادی جریان یابد وجود سه تناسب زیرین است :
v1+m1=c2   1
c1+v1+m1=c1+c2    2
3   c2+v2+m2=v1+m1+v2+m2 
طرز سامان یابی باز تولید ساده را می توان در شكل زیرین دید :
 


 

 از بررسی باز تولید ساده سرمایه داری می توان نتایج زیر را گرفت :
نخست این كه شیوه تولید سرمایه داری حتی در حالتی كه گسترش نیابد و باز تولیدش ساده باشد برای محصول اجتماعی كه تولید كرده بازار فروش بوجود می آورد . تكرار مداوم و مستمر تولید اجتماعی سرمایه داری نیز شرایط فعالیت مداوم بازار را فراهم می سازد .
دیگر اینكه، در شیوه تولید سرمایه داری، و او در باز تولید ساده آن، سرمایه داران مختار نیستند كه كل محصول اجتماعی را به مصارف شخصی برسانند . آن ها پس از پرداخت ارزش نیروی كار كارگر ، مجبورند بخشی از محصول اجتماعی را برای جانشین كردن سرمایه ثابت مصرف شده كنار بگذارند. لذا این تصور كه همه محصول اجتماعی به مصرف شخصی می رسد حتی در باز تولید ساده نیز صادق نیست.
سوم اینكه، باز تولید ساده نیز خطر بحران را در خود نهفته دارد. تك سرمایه هایی كه مالكیت مستقل داشته و تنها در بازار رقابت و نبرد بهم تنیده سرمایه اجتماعی را بوجود می آورند، ممكن نیست بتوانند سه تناسب یاد شده ضرور برای جریان عادی باز تولید ساده را بدون دردسر و بدون برخورد با تضاد بر قرار نمایند. تولید سرمایه داری در ساده ترین حالت خود نیز آبستن بحران و عدم تناسب و توازن است.

راه توده 205 08.12.2008
 

 

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت