اقتصاد سیاسی - 48
زمین
ارث اجدادی
هیچکس نیست
ف. م. جوانشیر
فصل سیزدهم - بهره زمین
- نبرد اندیشه ها برسر"مالكیت" خصوصی زمین
چنانكه در صفحات پیش دیدیم "مالكیت" خصوصی زمین مقوله نابخردانه اقتصادی است. بقایائی است از سلطه فئودال ها كه از طریق برقراری انحصار بر قطعات عظیم اراضی، توده دهقان تولید كننده را از این وسیله اساسی تولید محروم كرده و با اجبار غیراقتصادی همه محصول اضافی آن را تصاحب می كردند.
اندیشه پردازان پی گیر سرمایه داری، متوجه این مطلب بودند كه "زمین نعمت خدا است" و تولید كننده ارزش نیست و برقراری مالكیت خصوصی افراد جداگانه بر زمین مانع تكامل سرمایه داری در كشاورزی، ساختمان و معادن است.
" بهمین دلیل بورژواهای رادیكال بارها در تاریخ پیشنهاد ملی كردن زمین را مطرح كرده اند." (1)
اما بورژوازی در مجموع خویش از این پیشنهاد وحشت دارد. زیرا وقتی زمین ملی شود، موضوع ملی شدن سایر وسایل تولید نیز به میان می آید. لذا اندیشه پردازان بوژوائی در مجموع خویش از منطق اقتصاد سیاسی سرمایه داری دور می شوند و از مالكیت خصوصی بر زمین دفاع می كنند. اقتصاددانان عامی گرای بورژوائی در زمان ما ادعا می كنند كه تولید سه عامل دارد: كار، سرمایه، زمین. و لذا باید درتوزیع ارزش نیز سهمی بدست آورند. اینان در واقع از منطق وارونه استفاده می كنند. یعنی از آنجا كه در جامعه كنونی سرمایه داری ارزش نوین تولید شده توسط زحمتكشان میان طبقه كارگر، سرمایه داران و زمینداران تقسیم می شود، برای توجیه این توزیع غیرمنطقی ارزش نوین، توجیه استثمار طبقه مولد ازطرف طبقات غیرمولد، سرمایه و زمین را نیز عامل تولید معرفی می كنند.
اقتصاددانان عامی گرای بورژوا در عقب نشینی از مواضع اقتصاد سیاسی پیگیر بورژوائی حتی به آنجا می رسند كه از وجود مفهوم غیرمنطقی قیمت زمین برای "رد" تئوری ارزش ماركس استفاده می كنند و مدعی می شوند كه ارزش كالا ربطی به كار نهفته در آن ندارد. چرا كه مثلا زمین و آب خرید و فروش می شود، درحالی كه حاصل كار انسان نیست. در درسنامه دانشكده حقوق دانشگاه تهران درست همین "استدلال" سخیف و عامیانه علیه ماركس مطرح شده و گفته می شود كه تئوری ارزش ماركس درست نیست زیرا:
" اشیائی وجود دارند كه بدون این كه برای تهیه و تولید آن ها كاری مصرف شده باشد دارای ارزش هستند مانند آب معدنی و نفت"(2)
این كه استاد محترم فقط آب معدنی و نفت را نمونه آورده برای فرار ریاكارانه از اصل مسئله و سر در گم كردن دانشجویان است. نویسنده توجه داشته كه اگر از زمین های ساختمانی و مزارع كشاورزی و آب رودخانه ها و مراتع و جنگل ها مثال بیاورد، دانشجویان بیاد غارتگری زمین خواران وملاكین خواهند افتاد و به نادرستی استدلال پی خواهند برد.(3)
ماركسیسم نخستین دانش اجتماعی است كه سخیف بودن برقراری مالكیت خصوصی افراد جداگانه بر زمین را اثبات كرده و اثرات بسیار منفی آن را از نظر تكامل جامعه بشری و آینده آن نشان داده است. ماركس می گوید:
" از دیدگاه فرماسیون اقتصادی- اجتماعی بالاتر، مالكیت خصوصی افراد جداگانه بر زمین، همانقدر سخیف جلوه خواهد كرد كه مالكیت انسانی بر انسان دیگر. حتی تمام یك جامعه و یك ملت و حتی تمام جوامعی كه در آن واحد موجودند در مجموع خویش مالك زمین نیستند. بلكه فقط آن را در اختیار دارند و از آن استفاه می كنند و موظفند كه مانند پدران مهربان خانواده آن را آبادتر ازپیش برای نسل بعدی باقی گذارند."(4)
این اندیشه عمیق ماركس، ده ها سال از طرف اقتصاددانان عامی گرای بورژوائی مورد "انتقاد" قرار گرفت و مالكیت خصوصی بر زمین در كشورهای سرمایه داری باقی مانده و وسعت یافت. ولی اینك كه مسئله دفاع از طبیعت و محیط زیست به عنوان یك مسئله جهانی در برابر بشریت قد علم كرده نه تنها در محافل علمی جدی و مسئول، بلكه حتی در میان وسیع ترین قشرهای مردم ساده، اندیشه های ماركس رفته رفته رسوخ می كند و مردم احساس می كنند كه مالكیت خصوصی بر زمین وبهره برداری حیوانی و بدون مسئولیت از آن چه عواقب شومی برای جامعه بشری و آینده آن خواهد داشت. زمین نه فقط مال افراد جداگانه نیست، بلكه حتی مال یك جامعه، یك ملت و تمام جوامع بشری موجود در آن واحد هم نیست. افراد جداگانه كه سهل است، نسل های كامل بشری هم حق ندارند با آن مانند "ملك شخصی" رفتاركرده و به خود اجازه دهند كه در آن به شیوه غیرمسئول دخل و تصرف نمایند. هر نسلی موظف است آن را حفظ كند و آبادتر از پیش به نسل بعدی برساند.
در كشور ما مالكیت خصوصی بر زمین در طول قرن ها مورد انتقاد بوده و اندیشه پردازان سخنگوی توده مردم لااقل از زمان مزدك به بعد معتقد بودند كه زمین از آن افراد نیست و به عموم مردم تعلق دارد اما عملا زمین در مالكیت ملاكین بزرگ و یا در تیول افراد جداگانه قرار داشت و بعدها مالكیت زمین جنبه "قانونی" پیدا كرد.
اندیشه سوسیالیستی و نوین مخالف با مالكیت خصوصی بر زمین از زمان روشنگران انقلاب مشروطه در كشور ما راه یافت. از جمله میرزا آقاخان كرمانی در مورد مالكیت زمین می گوید:
" مالكیت زمین باید برافتد. از آنكه زمین در خلقت مثل هواست، تصاحب بردارنیست. باید بین مردم مشاع باشد و هر كس حق دارد كه اجرت زحمتی را كه در آبادی آن برده برگیرد."(5)
در دهه های اخیر تنها حزب توده ایران بود كه مبارزه علیه فئودالیسم و برافتادن مالكیت فئودالی و در ارتباط با آن چگونگی بهره برداری بخردانه از زمین را در كشور ما مطرح ساخت. ثمره این مبارزه اصلاحات ارضی دهه60-70 و بدنبال آن گسترش روحیه انتقادی از مالیكت خصوصی بر زمین در میان وسیع ترین قشرهای مردم است. امروز كمتر كسی را می توان یافت كه می تواند آشكارا از مالكیت بزرگ خصوصی بر زمین و از مالكیت خصوصی بر منابع طبیعی دفاع كند. تا جائی كه حتی خود شاه می گوید:
"فلسفه ما البته همانطور كه دیدید غیر از اصلاحات ارضی ملی كردن منابع طبیعی بود. با این فلسفه ما می گوئیم چیزی كه البته خداوند خلق كرده است و بشر در خلق آن زحمتی نكشیده است نمی تواند اصولا متعلق به یك فرد باشد. این متعلق به جامعه و ملت است. مانند جنگل ها، مراتع و همچنین آب… ممكن است یكنفر شروع بكند به آب فروشی… كه یكی از مظاهر زشت استثمار فرد از فرد است. كه مثلا كسی تشنه باشد به او بگویند اگر وجهی به من نپردازی به تو آب برای رفع تشنگی نمی دهم."(6)
در روزنامه های تهران از طرف گروه های مختلف پژوهندگان و اقتصاددانان موضوع "ملی كردن" اراضی ساختمانی اطراف شهرها مطرح می شود(7 )رئیس مجلس شورا- مهندس ریاضی اعلام می كند كه "هر تهرانی بیش از 10 متر زمین داشته باشد محتكر است"(8)
قوانین موجود نیز مالكیت خصوصی بر زمین را آنچنان كه اقتصاددانان عامی گرای بورژوائی می گویند و در دانشگاه تدریس می شود "مقدس نمی دانند".
یكی از حقوقدانان ایران از بررسی قوانین مدنی به این نتیجه رسیده است كه: با این همه قوانین و مقررات محدود و یا سلب كننده مالكیت خصوصی كه امروزه پذیرفته شده است مشكل بتوان مالكیت را مانند سابق یك حق مطلق بشمار آورد."(9)
آنچه گفتیم نشانه هائی حاكی از اینكه جامعه كنونی ایران مالكیت خصوصی بر طبیعت را به آسانی نمی پذیرد و به زیان های بزرگ ناشی از آن متوجه است تا جائی كه مقامات بالای دولتی نیز بدان اعتراف می كنند. اما بهیچوجه در ایران كنونی پایه مالكیت های بزرگ بر زمین متزلزل نشده و از قوانین مدنی كه در موارد معین حق سلب مالكیت و یا خرید اراضی را به دولت می دهد، معمولا برای لغو مالكیت های كوچك و تقویت مالكیت های بزرگ و یا برای امور ویژه- نظیر ساختن سربازخانه و تاسیسات نظامی، كه قانون ویژه ای دارد- استفاده می شود. پایه های مالكیت بر زمین در ایران بسیار محكم است و به رفاه عمومی، رشد و تكامل جامعه و آینده آن به شدت زیان می زند.
در هیچ یك از دیگر كشورهای سرمایه داری نیز مسئله زمین بدرستی حل نشده و مالكیت خصوصی بر زمین باقی است. تنها كشورهای سوسیالیستی هستند كه طبیعت را از انحصار افراد جداگانه نجات داده و بهره برداری از آن و بهبود و بهسازی مداوم آن را در مقیاس تمام جامعه برپایه علمی استوار كرده اند.
در اتحاد جماهیرشوروی پس از پیروزی انقلاب كبیر اكتبر زمین و همه منابع طبیعی موجود در آن ملی شد و زمین های مزروعی و مراتع به منظور بهره برداری عقلائی و سالم و برای همیشه در اختیار دهقانان قرار گرفت. در سایر كشورهای سوسیالیستی از آنجا كه تعداد مالكیت های كوچك دهقانی زیاد بود و احتمالا توده دهقان ممكن بود كه به معنای واقعی ملی كردن زمین پی نبرد آن را لغو مالكیت های كوچك دهقانی تلقی كند، راه تقسیم زمین و سپس جمع آوری دهقانان در تعاونی های تولید پیش گرفته شد كه عملا به معنای خارج كردن طبیعت از انحصار مالكیت خصوصی و گذاشتن آن در اختیار جامعه و واگذاری جاویدان زمین های مزروعی به زحمتكشانی است كه از آن بهره برداری می كنند.
در طول زمان باید مالكیت تعاونی و مالكیت عموم خلق یكی شود. در برنامه حزب توده ایران كه هنوز برنامه ساختمان سوسیالیسم در كشور ما نیست، برنامه انقلاب ملی و دموكراتیك با سمت گیری سوسیالیستی است در مورد اراضی مزروعی:
" اجرای اصلاحات ارضی بنیادی از طریق مصادره زمین های متعلق به زمین داران بزرگ، ملی كردن موسسات بزرگ كشاورزی و دام پروری، دایر كردن زمین های بایر و موات و هر گونه زمین قابل كشت به منظور تامین زمین كافی برای دهقانان بی زمین وكم زمین."(10) در نظر گرفته شده و "مالكیت دهقانی تضمین"(11) می شود. درعین حال برنامه حزب "كمك همه جانبه به ایجاد شركت های تعاونی تولیدی دهقانی مجهز به شیوه علمی تولید"(2) را لازم می داند.
برنامه حزب توده ایران معادن و همه مواهب طبیعی سرزمین ایران را از آن همه مردم می داند و در آ،چه كه مربوط به زمین های ساختمانی و مسكن است "احداث مسكن برای زحمتكشان" ، "تقلیل اجاره بها"(12) و "تنظیم و اجرای برنامه نوسازی شهرها و روستاها را به منظور تامین رفاه وزندگی با فرهنگ همگانی" (2) پیش بینی می كند.
راه توده 218 13.04.2009
(1) لنین- كارل ماركس- زندگینامه كوتاه. فارسی. ازانتشارات حزب توده ایران، سال 1355.
(2) "اقتصاد" جلد اول. نوشته دكتر علی اصغرپور همایون. انتشارات دانشگاه تهران 1334 ص 93
(3) ما درصفحات بعد موضوع نفت را بررسی كرده ایم وخوانندگان توجه خواهند كرد كه نفت وهمه مواد معدنی دیگر تا وقتی در زیر زمین اند ارزشی ندارند وكارانسانی كه برای اكتشاف، استخراج و بهره برداری از آنها صرف می شود، بآنها ارزش می دهد.
(4) ماركس. كاپیتال- جلدسوم. نقل از مجموعه آثار ماركس وانگلس - بزبان روسی. جلد 25. بخش 2، صفحه 337
(5) نقل ازكتاب " ایدوئولوژی نهضت مشروطیت ایران" نوشته فریدون آدمیت چاپ تهران. سال 2535 (1976) صفحه 270
(6) سخنرانی شاه درموقع اعلان تاسیس حزب رستاخیز. نقل از اطلاعات دوشنبه 12 اسفند 1353
(7) ازجمله به كیهان 14 بهمن 1351 مراجعه كنید.
(8) اطلاعات 5/3/1352
(9) دكترحسین صفائی- مفاهیم و ضوابط جدید درحقوق مدنی، نقل از رستاخیز 8 تیر 2536 (77)
(10) برنامه حزب توده ایران 1354 صفحه 32
(11) 1،2، برنامه حزب توده ایران، 1354 صفحه 32 و صفحه 34
(12) 1،2، برنامه حزب توده ایران، 1354 صفحه 32 و صفحه 34