راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی-9
نقش پول
در بازی جهانی
سرمایه داران با هم
ف. م. جوانشیر

فصل دوم - كالا و تولید كالایی
 

7- وظایف پول
پول، زمانی كه از سایر كالاها جدا می شود و به عنوان یك كالای ویژه در برابر سایرین قرار می گیرد، قادر به انجام وظایفی است – و این وظایف را انجام می دهد – كه از عهده هیچ كالای دیگر برنمی آید. این وظایف به شرح زیرند:
الف – اندازه گیر ارزش ها. اولین وظیفه ای كه پول به عهده می گیرد عبارت است از اندازه گیری و سنجش ارزش سایر كالاهاست. پول واحد و مقیاس اندازه گیری كار لازم اجتماعی است كه در سایر كالاها وجود دارد. پیدایش سكه با نام رسمی و شناخته شده كه بیانگر وجود و مقدار وزن معینی از طلا (یا نقره) است، كمك می كند كه پول وظیفه خود را به عنوان ارزش سنج سریع تر و دقیق تر انجام دهد.
پول برای این كه وظیفه ارزش سنجی و قیمت گذاری را انجام دهد، نیازی به حضور مستقیم ندارد. هر صاحب كالائی می تواند در بازار كالای خود را قیمت گذاری كند – یعنی در مقایسه با پول بسنجد، بدون اینكه هنوز واقعا پولی در میان باشد. وقتی ما می گوئیم ماشین آلات فلان كارخانه ده میلیون تومان ارزش دارد، فلان ساختمان یك میلیون تومان می ارزد و غیره، این بدان معنا نیست كه ده میلیون تومان یا یك میلیون تومان در دست ما موجود است. ما ارزش این كالاها را با پول تصوری و ذهنی اندازه می گیریم و پول را در ذهن خویش واحد و مقیاس اندازه گیری و ارزش سنجی قرار می دهیم.
با این حال اگر پول همواره به صورت ذهنی باقی بماند موفق به انجام وظیفه ارزش سنجی نخواهد شد. چرا كه ارزش كالاها تنها در جریان مبادله است كه ظاهر می شود. و هر چه مبادله وسیع تر و گردش كالاها بیشتر و خرید و فروش واقعی زیادتر باشد، طبیعی است كه قیمت واقعی كالاها دقیق تر معلوم شده و پول وظیفه ارزش سنجی خود را بهتر انجام خواهد داد.
ب – وسیله گردش. دومین وظیفه پول عبارت است از ایفای نقش واسطه و وسیله گردش. هركالائی ابتدا به پول بدل می شود تا سپس به كالای دیگر بدل شود و مجموعه كالاها در بازار تنها بوسیله پول مبادله و دست بدست می شوند تا از تولید كننده به مصرف كننده برسند.
اگر پول به عنوان ارزش سنج نیازی به حضور مستقیم ندارد، به عنوان وسیله گردش باید مستقیما حاضر باشد. در خرید و فروش واقعی – نه قیمت گذاری – لازم است كه در برابر كالا پول واقعی پرداخت شود. با اینحال دراین مورد نیز با گذشت زمان و گسترش و تكامل تولید كالائی تغییری پدید می آید و آن این كه ممكن است نه یك پول واقعی، بلكه علامت و نشانی كه بر وجود پول واقعی دلالت دارد وسیله گردش قرار گیرد. وقتی هدف فروشنده كالا خریدن كالای دیگری باشد برای او این مطلب اهمیت ندارد كه در برابر كالائی كه فروخته پول واقعی به دست آورده و یا حواله و نشانه ای دال بر وجود آن. زیرا او با دادن همین حواله و یا نشانه به تولید كننده دیگر خواهد توانست كالای مورد نیاز خود را از او بگیرد.
از این امكان است كه پول كاغذی، اسكناس، چك، حواله و غیره پدید می آید. دولت پول كاغذی منتشر می كند.
پ – وسیله زراندوزی. وقتی مبادله مستقیم كالاها جای خود را به مبادله غیرمستقیم و با واسطه پول می دهد، یعنی وقتی به جای مبادله گندم با پیراهن، ابتدا گندم با پول و سپس پول با پیراهن مبادله می شود – این تغییر تنها تغییری در شكل و ظاهر نیست. تغییری است كه در ماهیت اثر می گذارد. در مبادله مستقیم تحویل هردو كالا هم زمان بود. دارنده گندم همان وقت كه پیراهن را می گرفت گندم را تحویل می داد. اما وقتی لازم می آید كه ابتدا گندم خود را به پول بدل كند ضرورت همزمانی ازمیان می رود. او می تواند پول را – تا وقتی كه دلش خواست نگاهدارد و آنگه پیراهن و یا كالای دیگر بخرد و یا نخرد.
از اینجا اولا وضع خاصی در بازار مبادله پدید می آید. و این امكان پیدا می شود كه صاحبان پول از خرید خودداری كنند و بخشی از كالاها در دست تولیدكنندگان بماند. و از آنجا كه ادامه تولید بدون فروش محصول تولید شده مقدور نیست، كار تولید دچار نابسامانی شده بحران پدید می آید. در تولید كالائی ساده این امكان هنوز امكان عینی واقعی نیست و تولید در چنان سطحی قرار ندارد كه مقادیر قابل ملاحظه ای كالا در بازار بماند و خریدار نیابد. اما این امكان در بازار سرمایه داری به واقعیت می پیوندد.
ثانیا – از امكان فروش و سپس خودداری از خرید، امكان جمع آوری پول و زراندوزی پدید می آید. پول وظیفه جدیدی به عهده می گیرد و از وسیله گردش به وسیله انباشتن ثروت بدل می شود.
ایجاد ذخیره معینی از پول در حالت عادی از خصلت گردش كالا ناشی می شود. زیرا هر فروشنده ای باید كالای خود را در هر لحظه ای كه مشتری پیدا كرد بفروشد تا درفرصت و لحظه دیگری وقتی كه كالای مورد نیاز خود را یافت، بخرد. چه بسا برای خرید كالای معین كه گران است، تولید كننده باید چندین بار كالاهائی را كه تولید كرده به بازار برده بفروشد تا پول آن ها را جمع كند. خریدهای كلان خواه ناخواه انباشت معینی از پول را طلب می كند.
اما در جامعه های متكی برمالكیت خصوصی وسایل تولید، جمع كردن پول رفته رفته از صورت ضرورتی ناشی از روند تولید و مبادله خارج شده و به صورت هدف در می آید و آنهایی كه امكان دارند پول را می اندوزند و گنجینه می سازند.
زمانی كه پول وظیفه زراندوزی را به عهده می گیرد باید پول واقعی باشد. در جامعه های سرمایه داری با اقتصاد تكامل یافته و بغرج پول كاغذی یا اسكناس نیز وظیفه زر اندوزی را تا حدودی انجام میدهد، اماگنجینه ای به وجود نمی آورد و همواره با این خطر روبرو است كه ارزش خود را از دست بدهد . به این دلیل زراندوزان نگهداری خود طلا را ترجیح می دهند.
ت: وسیله پرداخت : علاوه بر وظایف فوق، پول وظیفه وسیله پرداخت را نیز بر عهده دارد. و این وقتی است كه معامله نسیه انجام شده و خریدار كالای مورد نیاز خود را به شرط پراخت در سر موعد و مهلت معین خرید باشد. این حالت معامله نسیه و یا واگذاری اعتبار نقش جدیدی به پول می دهد و امكان گردش مستقل پول را فراهم می آورد. حالتی بوجود می یاید كه بدون این كه در لحظه مفروض، كالایی در گردش باشد، خود پول مستقلا می گردد. مثلا در موقع پرداخت حقوق و دستمزد كارگران و كارمندان، واگذاری اعتبار سرمایه گذاری، واگذاری قرض و نظایر این ها. در اینجا پول دست به دست می شود، بدون این كه خرید و فروش بلافصلی در میان باشد. نقش جدید پول به مثابه وسیله پرداخت امكان می دهد كه اشكال جدیدی از پول و یا نشانه های پول پدید آید كه عبارت از پول اعتباری است. مانند سفته، كسی كه نسیه خرید كرده، سفته ای به فروشنده می دهد كه در آن مهلت سر رسید و شرایط پرداخت تعیین شده است. كسی كه سفته را بدست آورده می تواند با استفاده از آن برای خرید كالای مورد نظر خویش با شخص سومی وارد معامله شود و سفته شخص دوم را به او واگذارد تا آن ها با هم حساب خود را تصفیه كنند. به این ترتیب سفته مانند پول عمل می كند .
ث- پول جهانی. تكامل تولید كالائی و گسترش بازرگانی میان كشورهای گوناگون وظیفه تازه ای بر گردن پول می گذارد كه عبارت است از ایفای نقش پول جهانی. در اینجا پول باید لباس ملی خود را به دور افكند و به صورت پول واقعی – یعنی فلزات گرانبها و قبل از همه طلا وارد میدان شود. اسكناس های معمولی، سفته و اوراق بهاداری كه در درون مرزهای یك كشور دارای اعتبار است در عرصه جهانی از اعتبار می افتد .
در زمان ما كشورهای سرمایه داری كوشش فراوان كرده اند تا شاید به جای پول واقعی، یعنی طلا، پول دیگری از نوع اسكناس در مبادلات بین المللی وارد كنند. اما این كوشش به نتیجه دلخواه آنان نرسیده است. پول هائی نظیر دلار كه در سالهای پس از جنگ دوم جهانی در صورت كاغذی و اسكناس آن نیز تا حدودی نقش پول جهانی را ایفا می كردند به اتكاء طلائی بود كه در پشتوانه واقعی داشتند. از روزی كه این پشتوانه را از دست داده اند اعتبار سابق را ندارند. ما هم اكنون شاهد بحران بزرگی هستیم كه مجموعه نظام مالی و پولی جهان سرمایه داری را فرا گرفته است.

8- قانون ارزش
هر كالائی در بازار بنابر ارزشی كه دارد، یعنی بنابر مقدار كار لازم اجتماعی كه در آن نهفته، مبادله می شود. این قانون اقتصادی تولید كالائی است كه بطور عینی و خارج از اراده تولید كنندگان وجود دارد و عمل می كند. بر مبنای این قانون كار انفرادی تولید كنندگان به كار اجتماعی بدل می شود. عملكرد این قانون در تولید كالائی مبتنی بر مالكیت خصوصی خودپو ( خود به خودی ) كور است. این قانون در جریان رقابت شدید تولید كنندگان پدید می آید و عمل می كند. این قانون نسبت كمی كالاهائی را كه مبادله می شوند و به معنای ساده تر – قیمت كالا ها را تعیین می كند . اگر قیمت پائین تر از سطح ارزش كالا باشد، تولید آن كم می شود، اگر بالاتر از ارزش باشد تولید آن افزایش می یابد و در نتیجه نظمی در بازار بر قرار می شود. این قانون به تولید كنندگان می فهماند كه كدام كالا مورد نیاز جامعه است، خریدار دارد، و كدام كالا مورد نیاز نیست، چه مقدار كار برای تولید كالای معین باید صرف شود كه تولید آن با صرفه باشد. این قانون " كمك " می كند كه تولید كنندگان به سوی تولید كردن كالاهائی روی آورند كه بیشتر مورد نیاز است و تلاش كنند بارآوری كار را بالا برده با صرف مقدار كمتری كار محصول بیشتری بدست آورند تا در موقعیت بهتر قرار گیرند .
اما از آنجا كه تاثیر قانون ارزش خودپو و ناآگاهانه است، "كمك" این قانون برای ایجاد نظم در امر تولید به بهای گرانی برای بسیاری از تولید كنندگان تمام می شود. آنان چه بسا پس از زحمات فراوان وقتی محصول را به بازار می آورند تازه متوجه می شوند كه سایر تولید كنندگان توانسته اند بارآوری كار را بالا برند و برای هر واحد كالا مقدار كمتری كار صرف كنند. در چنین حالتی ستاره بخت برخی از تولید كنندگان می درخشد و ستاره بسیاری دیگر خاموش می شود و بدین ترتیب تاثیر خودپوی قانون ارزش باعث تجزیه تولید كنندگان می شود: عده ای را ثروتمند میسازد و عده ای دیگر را به فقر می كشاند و به این ترتیب زمینه عینی فراهم می آورد كه تولید كنندگان كالا در طول زمان به دو طبقه اجتماعی تبدیل شوند: برخی از آنها صاحب ثروت شده بتوانند وسایل تولید بیشتر بخرند و عده ای را به مزدوری بگیرند، برخی دیگر ورشكست شده وسـایل تولید خود را از دست بدهند و مجبور شوند به مزدوری رفته نیروی كار خود را بفروشند.
این روند تجزیه به دو قطب، هنگامی كه آغاز شد، مانند بهمن پیش می رود و به نسبت پیشرفت آثار و عواقب آن محسوس تر می شود. به ثروت رسیدگان امكان می یابند بر استعداد رقابت خود در بازار بیافزایند و هر بار با شرایط بهتری در بازار حاضر شوند و از این راه ورشكستگی تولید كنندگان فقیرتر را كه در میدان رقابت روز به روز تضعیف می شوند – تسریع كنند .
چگونگی این تحول كیفی و شرایط انجام آن را در صفحات بعد به تفصیل بررسی خواهیم كرد .


راه توده 178 26.05.2008

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت