گفتگو با تاریخ- نورالدین کیانوری
کُردهای منطقه
جز خودمختاری چیزی نمی خواهند
درباره مبارزات آقایان روحانیون مبالغه نکنید!
س: قدری در باره مسأله کردها حرف بزنیم.
کیانوری : می دانید مسئله کردها بسیار بغرنج است. خیلی رنگ می گیرد و عوض
می شود، ولی هسته مرکزی آن عبارت است از کوشش مردم کردستان برای حفظ فرهنگ
و ملیت کردی خودشان، و این را در این دوره تاریخی فقط به صورت پیدا شدن خود
مختاری ها در سه کشور ایران، ترکیه و عراق می توان دید. هیچ امکان بیشتری
ندارند و رهبرانشان می دانند که غیر از این ممکن نیست.
س: دفاع محافل اسرائیلی از کردها به خاطر چیست؟
کیانوری : اسرائیل در هرجا که کسی علیه دیگری بجنگد و به ضرر ایران باشد،
موافق است. ولی الان به خاطر ارتباطی که با ترکیه دارد، با کردها نیست و
کوتاه آمده است. اسراییل آنقدر به ترکیه نزدیک شده که دیگر هر دو کشور به
صورت متحد در آمده اند.
س: پیمان های نظامی منطقه...
کیانوری: پیمان های سنتو و اوپک بعد از اقدام نیمه کار فدائیان اسلام برای
ترور حسین علاء نخست وزیر وقت درست شد. از لحاظ سیاسی پیمان سنتو ضد شوروی
بود. پیمان اکو هم اقتصادی بود و اول فقط در کشورهای ترکیه، پاکستان و
ایران شکل گرفت، بعد کشورهای دیگر به آن اضافه شدند. پیمان اوپک هم متشکل
از کشورهای نفتی بود که با ابتکار ایران تشکیل شد. از لحاظ سیاست خارجی،
وضعیت بهبود روابط ایران و شوروی خیلی تغییر کرد. ایران در سال 1960 رسما
اعلام کرد که به هیچ کشور خارجی پایگاه موشکی نخواهد داد. برای اینکه شوروی
در آن تاریخ هنوز موشک های قاره پیما نداشت و موشک های با بُرد متوسط داشت.
از لحاظ جنگی هم که جنگ سردی با امریکایی ها شروع شده بود و فوق العاده
ناراحت بود، به همین خاطر موشک شوروی در کوبا جنجال درست کرد و امریکا
نزدیک بود به کوبا حمله کند. زمان کندی بود. همان وقت هم شوروی می ترسید که
اگر امریکا توان موشکی به ایران بدهد، مناطق استراتژیکی زیر ضربه بمب اتمی
قرار می گیرد. به همین علت رادیو مسکو حملات فوق العاده ای به رژیم شاه
کرد. بعد شاه با موافقت امریکایی ها این مطلب را مطرح کرد که چیزی نیست و
روابط حسنه شد. شوروی پیشنهاداتی مثبت ارائه کرد و در مسائل افتصادی حاضر
شد و گاز از ایران خرید و مصرف کرد و گاز خودش را به آذربایجان داد. بعد در
ذوب آهن حاضر شد تا این که آرزوی قدیمی ایرانی ها برآورده شود.
پیش از این، دولتها هیچ وقت حاضر به انجام این کار نشدند. چندین بار به
امریکائی ها در زمان رضاخان و محمدرضا پیشنهاد کردند تا کارخانه ذوب آهن
درست کنند، ولی آنها حاضر نمی شدند. به شوروی که پیشنهاد دادند پذیرفت. بعد
نوبت کارخانه ماشین سازی اراک، ماشین سازی تبریز و پیشنهاداتی برای معادن
ذغال سنگ و... شد. آنها کار می کردند و این کمک مؤثری در صنعتی کردن کشور
در دوران محمدرضا بود.
غیر از این نوع روابط، در همآن دوران، شوروی مرکز کمک به جریان های ملی گرا
و آزادیخواه در دنیا هم بود. به جاهایی مثل امریکای جنوبی و افریقا جنوبی و
الجزایر و به همه جا کمک می کرد. خوب، این کار مؤثری در دنیا بود. یعنی
تمام احزاب کمونیست دنیا مسأله حمایت سیاسی از شوروی را جزو اساس سیاست
خودشان قرار داده بودند و حزب ما هم همین سیاست را داشت.
دراین دوران گروههای چریکی درایران فعال شده بودند و ما همان وقت به سیاست
چریک ها ایراد داشتیم که آقا؛ این راهش نیست، باید راه سیاسی را رفت، با
راه چریکی رفتن در جنگل، این کارها پیش نمی رود.
س: همان موقع که شوروی مناسباتش را با رژیم شاه گسترش داده بود و حزب توده
هم سیاست حمایت از این گسترش مناسبات را دنبال می کرد، علاوه بر چریک ها و
مجاهدین خلق، بخش قابل توجهی از نیروهای مذهبی هم یا در زندان بودند یا
کشته می شدند و منهای حرکت چریکی، مبارزات سختی با رژیم داشتند و در زندان
مقاومت های غیر قابل توصیف می کردند.
کیانوری : اتفاقا اگر این حساب را بکنیم، در دوران شاه امکاناتی که برای
مذهبیون بود خیلی زیاد بود، مساجد بسیار آزاد فعالیت می کردند. فشار زیادی
متوجه مذهبی ها نبود. از سال 44 تا 55 شدید شد. دوران مهم فعالیت مذهبیون
از 55 تا 57 بود.
درباره ملیون هم مثلا غلامرضا نجاتی درکتاب تاریخ خودش اشاره می کند که از
سال 41 به بعد این جبهه سیاست صبر و انتظار را پیش گرفته بود و لذا از صفحه
سیاست کنار رفته بود. بیژن جزنی هم در مورد حزب توده ایران چنین تحلیلی
دارد که بعد از کودتای 32 بخصوص تا 36 و 38 جریان های مذهبی رشد کردند.
بعضی مساجد و حوزه ها در تهران و شهرستانها فعال شدند و رژیم هم این مساجد
را گاه می بست و برخی وعاظ را هم دستگیر می کرد. مثلا مسجد جاوید، مسجد
قبا، مسجد جلیلی و مسجد جامع نارمک و برخی روحانیون هم تبعید می شدند، که
به قول مرحوم آیت الله طالقانی "یکی از بزرگترین خدمت هایی که شاه کرد
تبعید آقایان بود. این تبعید باعث شد که آقایان فرصتی پیدا کنند به مناطق
دوردست بروند و در آنجا یک سری کارهای اساسی را شروع کنند؛ این کارها در
رشد و حرکت عمومی نقش تعیین کننده ای داشت."
حسینه ارشاد هم سال 45 تأسیس و سال 1350 بسته شد. روحانیونی مانند آیت الله
مطهری هم در دانشکده الهیات مشغول کار شد. البته بی خاصیت ترین دانشکده ها
به لحاظ اسلامی، دانشکده الهیات بود. بعد هم آیت مفتح و عزتی و سید محمد
باقر حجتی، بقیه استاتید این دانشکده بودند. امثال آقایان خامنه ای، مصطفی
خمینی و رفسنجانی هم زندانی شدند ولی زندان هایشان کوتاه بود.
س: [مصطفی خمینی] در 43 زندانی شد و اواخر 43 به ترکیه تبعید شد. آقای
فروهر هم مدتی با او زندانی بود و خاطرات جالبی داشت. خوب برگردیم به بحث
روابط شوروی.
راه توده 162 24.12.2007
فرمات PDF
بازگشت