راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

بخش 5
90 سال پس از انقلاب اکتبر
لنین
مبتکر ساختار
حزب پیشآهنگ انقلابی
لوسين سو"عضو كميته مركزی حزب كمونيست فرانسه
ترجمه ع. خيرخواه
 

اكنون بهتر است "لنين" هلن دانكوس را به حال خود بگذاریم و انديشه و عمل لنين واقعی را درباره حزب و دمكراسی درون حزبی بيشتر مورد توجه قرار دهيم.

مفهوم لنينی حزب پيشاهنگ
عمده ترین اصول سازمانی را كه تا به امروز پايه زندگی احزاب كمونيست بوده لنين تدوين كرده است. اين كار در جريان بحث‌های وسيعی صورت گرفت كه او برضد "اپورتونيسم در عرصه سازمانی" پيش از كنگره دوم حزب كارگری سوسيال دمكرات روسيه در 1903، در حين آن كنگره و پس از آن پيش ‌برد. در اين كنگره بود كه شكاف ميان بلشويك‌ها (اكثريت) و منشويك‌ها (اقليت) بروز كرد. البته تزهای عمده كتاب "چه بايد كرد؟" (1902) و "يك گام به پيش دو گام به پس" (1904) در بخشی متكی به دستاوردهای قبلی سوسيال دمكراسی آلمان در اين عرصه است. آنچنانكه كائوتسكی در آن زمان دربرابر برنشتاين از آن دفاع می‌كرد. اين تزها در نتيجه بر شماری از انديشه‌های بنيادين كه ماركس و انگلس قبلا بيان داشته بودند متكی بود. اما يقينا بسط اين انديشه‌ها و تبديل آنان به يك نظريه واقعی و يك پراتيك سازمان حزب انقلابی متعلق به لنين است.

لنين استدلال می‌ كرد كه جامعه سرمايه‌داری در تحول خود بي وقفه گوركنان خود را بوجود می‌آورد. يعنی پرولتاريا كه تنها طبقه تا به انتها انقلابی است و بايد وسيع ترين توده‌های مردم را در مبارزه با خود همراه كند. اما سرمايه‌داری ديگر سرمايه‌داری نبود، اگر پرولتاريا می‌توانست بدون مانع از نقش تاريخی خود آگاه شود و مبارزه سياسی را سازمان دهد. اگر چنين بود، اگر هر اعتصاب كارگری "تبلور آگاهانه" همه آنچه بود كه برای انجام روند انقلاب اجتماعی ضرورت دارد، در آنصورت به يك آن، حزب با تمام طبقه كارگر يكی می‌شد و به يك آن، با تمام حامعه بورژوايی تسويه حساب می‌كرد. (1) اما واقعيت كاملا چيزی ديگر است. آگاهی انقلابی در مفهوم عالی كلمه، نمی‌تواند بطور خودبخودی در پرولتاريا بوجود آيد. زيرا دستيابی به اين آگاهی مستلزم مطالعه نظری - فلسفی، اقتصادی، سياسی - مجموعه جنبش تاريخی است كه وسيعا از چارچوب صرف مناسبات ميان كارگر و كارفرما فراتر می‌رود. همچنين اين امر نيازمند مشاركت فكری و انديشورانه است تا شكل سوسياليسم آگاهانه، يا باصطلاح "سوسياليسم علمی" را بخود بگيرد. آنچه بطور خودبخودی بر آگاهی كارگری حاكم است، ايدئولوژی بورژوايی است و تا زمانی كه اين ايدئولوژی سلطه دارد هيچ مبارزه انقلابی پيروزمندانه‌ای قابل تصور نيست. در آنچه به سازمان انقلابی مربوط می‌شود نيز اين سازمان نمی‌تواند از پايين در ميان پرولتاريا زاده شود زيرا اين پرولتاريا "براثر رقابت پرهرج ومرجی كه بر جهان بورژوايی حاكم است چندپاره شده و در زير بار بندگی خم گرديده است". تنها شكل سازمانی كه كارگران بطور خودبخودی می‌توانند به آن دست يابند "تريد يونيون يا اتحاديه كارگری" است، يعنی تجمع نيروها برای اقدام سنديكايی كه هنوز مكتب اوليه انقلاب است.
بنابراين پرولتاريا نمی‌تواند خود را همچون طبقه حاكم شكل دهد و همه توده‌های مردم را بدنبال خود بكشد، مگر آنكه آگاه ترين و مبارزترين نيروهای طبقه كارگر همراه با روشنفكرانی كه عميقا ماركسيسم را درك كرده‌اند وظيفه ايجاد يك حزب انقلابی را بر عهده گيرند. چنين حزبی بايد تمام مبارزه را به عالي ترين سطح آگاهی و سازمان ارتقا دهد و نقش پيشاهنگ را ايفا كند. اين حزب نمی‌تواند از پايين به بالا، از طريق فدراسيون و مجموعه‌ای از سازمان‌ها، حلقه‌های از پيش موجود، ساخته شود كه در اينصورت كاملا ناتوان خواهد بود كه بر ايدئولوژی بورژوايی "خودبخودی" و "هرج و مرج فرقه ها" غلبه كند. اين حزب بايد از بالا به پايين، از مبدا يك "هسته" سازمان دهنده ساخته شود. مبارزه لنين حول ماده يك اساسنامه برای پذيراندن اين اصل بنيادين از نظر او كه بر اساس آن نمی‌توان صرفا با ادعا عضو حزب شد، بلكه بايد به يكی از سازمان‌های پايه آن پيوست و بدينوسيله انضباط و همچنين اصول آن را پذيرفت از همينجا ناشی می‌شد. بدينسان هر عضو حزب بايد تعهد كند به تصميمی كه اكثريت پس از بحث آزادنه اتخاذ می‌كند احترام گذارد. در اينجا ما به قلب مفهوم لنينی حزب برمی خوريم. يعنی تبعيت دمكراتيك پايه از راس حزب. با اين توجه دارای اهميت بنيادين كه "اين راس حزب ضرورتا عبارتست از كنگره حزب، ركن عالی آن". در اينجاست كه نقش پيشاهنگ حزب با مركزيت دمكراتيك به هم پيوند می‌خورد. تقدم جزء بر كل در سطح توده‌ها كه می‌شود نقش پيشاهنگ حزب؛ و كل بر جزء در درون پيشاهنگ يعنی مركزيت دمكراتيك. اين هر دو درواقع يك اصل محسوب می‌شوند؛ اصلی كه هدفش در همه سطوح و در همه شرايط تقدم بخشيدن به ضرورت‌های مبارزه انقلابی كل و مجموعه است و از اين طريق بايد بتوان بر توهم بورژوايی آگاهی "خودبخودی" و هرج و مرج، آن هم "خودبخودی"، اقدامات جداگانه فايق آمد.


راه توده 160 10.12.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت