راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

90سال پس از انقلاب اكتبر-7
محدود کردن اختیارات
فرد در حزب
آخرین تلاش ناکام لنین
"لوسين سو"عضو كميته مركزی حزب كمونيست فرانسه
ترجمه ع. خيرخواه
 

مناسبات ميان پيشاهنگ و توده بايد بگونه‌ای فهميده شود و بكار گرفته شود كه خود زمينه پشت سر گذاشتن بعدی آن را فراهم كند يعنی به يكی شدن نهايی حزب و طبقه، پيشاهنگ و تمام خلق بيانجامد. ولو اينكه بايد از عظمت راه تاريخی كه دنبال شود آگاه بود.

اين ديالكتيك همچنين برای درك نه تنها رابطه بيرونی بلكه رابطه درون حزب اهميت بنيادين دارد. اگر پيشاهنگ به معنای قدرتی بر روی توده نيست، سازمان حزب هم نمی‌توان شكل دستگاه دولتی را داشته باشد. لنين خواهان تبعيت كامل پايه حزب از راس آن بود اما آنچه او زير نام راس حزب درك می‌كرد، در نقطه مقابل يك دستگاه جداگانه، خودمدار بود كه برخلاف مركزيت دمكراتيك، حزب را بر همه مسلط كند. راس حزب همان كنگره حزبی است يعنی خود حزب از خلال نمايندگانی كه در دمكراسی كامل انتخاب شده باشند و در بحثی آزادانه و مستقل سياست حزب را تعيين كنند. در فاصله ميان دو كنگره نيز كميته مركزی حزب وظيفه دقيقش اجرای اين تصميمات است. اقتدار رهبران كه لنين از آن پشتيبانی كرده است بنابراين هيچ ربطی به قدرت خاص اين يا آن فرد بر روی حزب بر خلاف تصميمات حزب ندارد. "سلاح عالی" كه رهبران حزبی در اختيار دارند متقاعد كردن است. لنين در حزب خود دارای اعتبار بسيار بالايی بود بدون آنكه هيچگاه دبيركل آن باشد. در پرسشنامه‌ای كه هنگام كنگره‌ها در اختيار نمايندگان گذاشته می‌شد او همواره عنوان خود را "عضو كميته مركزی" می‌ناميد كه از سال 1917 به آن "رييس شورای كميسرهای خلق" را افزود. بايد همواره به خاطر داشت كه نبرد عالی كه از فوريه تا اكتبر 1917 در روسيه پيش برده شد توسط حزبی بود كه در آن نه دفتر سياسی وجود داشت، نه دبيرخانه كل؛ حزبی كه هر ساله يك كنگره برگزار می‌كرد كه در آن گزارش كميته مركزی بررسی می‌شد كه بخش عمده آن به فعاليت‌های حزب در طی سال پيش از آن اختصاص داشت. در اين كنگره‌ها از اشتباهات گذشته بطور آشكار انتقاد می‌شد. بر سر قطعنامه‌های اين كنگره‌ها كه متون مشخص در باره مسايل مشخصی بود، برخورد انديشه‌های بسيار حادی وجود داشت كه معمولا بصورت تزها يا طرح‌های مختلف و رقيب بود كه حزب به شكل بروشور انتشار می‌داد و كنگره از ميان آنان تصميم می‌گرفت. در اين درگيری‌ها لنين همواره تاكيد داشت كه پيروزيش تنها در آن حدی است كه بتواند ديگران را به درستی نظرش متقاعد كند. نمونه بارز آن چند هفته قبل از انقلاب اكتبر بود كه لنين با يقين به اينكه زمان قيام فرا رسيده است و در غيراينصورت همه چيز از دست خواهد رفت، وقتی موفق به قانع كردن كميته مركزی نشد "در خواست استعفا" داد در عين اينكه حق دفاع از موضع خود را "درون صوف حزب و در كنگره" برای خود محفوظ دانست.

برخی معتقدند كه اين نمونه‌ای نستبا نادر در احزاب بوده و صرفا نشاندهنده اين است كه تا چه اندازه روش‌های رهبری در اين حزب كه در آن زمان بسيار جوان بود، هنوز حرفه‌ای نبوده و در برخی موارد صدمات سياسی جدی هم داشته است. مانند موردی كه در 1918 لنين نتوانست اكثريت را به ضرورت فوری پذيرش صلح برست - ليتوفسك قانع كند، كه در نتيجه هفته‌های با ارزشی از دست رفت كه در پی آن اين اجبار بوجود آمد كه همانطور كه لنين پيش‌بينی كرده بود صلح با شرايطی بسيار سخت تر پذيرفته شود. اما حزب بلشويك كه تا آوريل 1917 صدهزار عضو هم نداشت وقتی شمار اعضای آن در 1921 از نيم مليون هم بسيار فراتر رفت و مسئوليت قدرت را برعهده داشت؛ اين ضرورت ديگر آشكار نبود كه نهادهايی چون دفتر سياسی يا دبيرخانه‌ای شكل گيرد كه بتواند بسرعت در مورد مسايل فوری با اهميت تصميم بگيرد؟ در اينصورت بايد در شيوه رهبری لنين، نشان از دورانی قهرمانانه، اما همچنان كودكانه در حيات حزب ديد؟ قبل از آنكه بتوان در اين مورد قضاوت كرد بايد دقت بسيار كرد. مسئله اين است كه زمانی كه حزب بلشويك حكومت را بدست گرفت، بتدريج به يك "دستگاه قدرت" تبديل و نخستين علايم بوروكراتيسم در آن ظاهر می‌شد كه هشداری بسيار جدی برای لنين بود و او تا پايان عمر همچنان نگران اين مسئله بود. در نتيجه همين امر بود كه در 1923- 1922 لنين طرح تجديد سازمان بازرسی كارگری و دهقانی را مطرح كرد كه هدف آن تضمين پيوند واقعی دستگاه دولتی و خود رهبری حزب با وسيعترين توده‌ها از طريق ايجاد نظارت "نخبگان كارگران و دهقانان" روسيه بود. نهادی كه شايسته است واقعا درباره آن انديشيده شود. از جمله وظايف اين كارگران مشاركت به تعداد معين در جلسات دفتر سياسی حزب بود برای اينكه مثلا يقين حاصل كنند كه "همه گزارش‌هايی كه به دفتر سياسی می‌رسد حداكثر 24 ساعت پيش از جلسه دفتر سياسی در اختيار همه اعضای كميته مركزی و كميسيون مركزی تفتيش قرار گرفته باشد" و مراقب باشند "كه هيچ نفوذی مانع از تحقيق آنان، بررسی پرونده‌ها نشود و بطور كلی، شفاف بودن مطلق و منظم بودن همه امور را صرفنظر از مقام و موقعيت رهبران زير نظر داشته باشند." می‌بينيم كه شيوه لنين پس از پنج سال حكومت در شرايط بسيار سخت همان است كه هميشه بود يعنی شفافيت و بدست گرفتن رهبری سياسی توسط همه كمونيست‌ها و از طريق آنان همه توده ها. اين روشی است غيرحرفه ای؟

در شرايطی كه لنين بشدت بيمار و "بدستور پزشكان" تقريبا از همه امور بی اطلاع بود، توانست آخرين يادداشت‌ها و نامه هايش را به منشی خود فتوويا در دسامبر 1922 و ژانويه 1923 ديكته كند. در اين يادداشت‌ها كه به اصطلاح "وصيت" او ناميده می‌شود عبارات مشهوری در مورد استالين وجود دارد كه كه بعنوان دبيركل "اختيارات نامحدودی را در دست خود جمع كرده است" و بايد از "مقام خود بركنار شود". وی در قضاوت فوق العاده روشن بينانه‌ای كه از استالين كرد او را مردی "بيش از حد خشن" يعنی دارای ضعفی غيرقابل پذيرش "برای مقام دبيركلی حزب" دانست كه می‌تواند اهميتی تعيين كننده بيابد. همين جنبه ديدگاه لنين بود كه بعدها دردوران پرسترويكا در شوروی بسيار مورد توجه قرار گرفت كه مسئله را به جنبه روانشناسانه استالينيسم محدود می‌كرد. اين شيوه نگرش به فراموشی موضوع اصلی و بنيادين منتهی می‌شود. يعنی مسئله "اختيارات نامحدودی" كه درون حزب بوجود آمده بود و مسئله جديدی بود كه كاملا با مفهومی كه لنين از حزب داشت مغاير بود و او خطرهای آن را كاملا می‌ديد. از اينجا بود كه لنين در جريان دوازدهمين كنگره حزب مبارزه برای بركناری استالين را با تكيه بر دو محور آغاز كرد: اول نظارات كارگری و دهفانی و دوم قضيه گرجی‌ها، برای در نطفه خفه كردن شوونيسم "روس بزرگ" كه لنين "مسئول سياسی" آن را استالين و ارجونيكيدزه می‌دانست. استالين كه وضع را دريافته بود كوشيد تا مانع دسترس او به پرونده‌های اساسی شود و تا مرز ترساندن منشی او توهين به همسرش پيش رفت. (جلد 55 - ص 628) اين آخرين نبرد تاثرآور و متاسفانه نافرجام لنين كاملا تعارض ميان دو مفهوم آشتی ناپذير از حزب، همچنان كه دو اخلاق سياسی را نشان می‌دهد.
با اينحال در طی دهه‌ها از مبدا تفسيرهای استالين در"اصول لنينيسم" بود كه مفهوم حزب به كمونيست‌های جهان آموخته شد. در اين شرايط آيا نمی‌توان گفت كه استالين لااقل در تئوری از لنينيسم دفاع می‌كرده است؟ و آيا بی معنا نيست كه امروز در نظريه‌های آن زمان استالين در پی نطفه‌های ناهنجاری‌های بعدی گشت؟ می‌توان پرسش را به اين شكل بازگرداند كه : آيا استالين درست در همان زمانی كه "قدرت نامحدود" خود را بوجود آورده بود كه لنين چنان نگران آن بود آيا می‌توانست مفسر واقعا وفادار انديشه‌های لنين در عرصه سازمان حزبی باشد؟ فصل هشتم "اصول لنينيسم" را كه به حزب اختصاص دارد دوباره بخوانيم: حزب "دسته پيشاهنگ طبقه كارگر"، "دسته سازمان يافته" آن است كه "شكل عالی سازمان طبقه" را بوجود می‌آورد، "ابزار ديكتاتوری پرولتاريا" به شكرانه "يك وحدت اراده مغاير با وجود فراكسيون" است كه با "تصفيه، خلوص پيدا می‌كند". (همه نقل قول‌های اين قسمت از "اصول لنينيسم" است). اين شش تز البته نزد لنين هم هست. اما آنچه بايد بتوان در اين متن استالين مانند بسياری ديگر از نوشته‌های او خواند آن چيزی نيست كه در لنين هم هست بلكه عظمت آن چيزيست كه در لنين هست و در استالين نيست. يعنی تمام ديالكتيك مسئله، مبدل كردن انديشه‌ها به تزهايی مجرد، بريده از متن و شرايط تاريخی برای تبديل كردن آن به دكترين‌های در همه جا دارای كاربرد، نبود مفهوم دوسويه رابطه ميان پيشاهنگ و توده. از نظر استالين حزب "پيشاهنگ سياسی توده"، "ستاد مركزی مبارزه پرولتاريا"ست اما از اينكه بايد همواره از پرولتاريا و توده‌ها بياموزد در هيچ كجا سخنی نرفته است. البته از نظر استالين حزب بايد با توده پيوند داشته باشد اما برای آنكه توده رهبری حزب را بپذيرد. مبارزه عقايد در داخل حزب مشروع است اما تا زمان "اتخاذ تصميم". ولی كلمه‌ای از حقوق اقليت كه لنين حتی در بدترين شرايط نيز مراقب آن بود در هيچ كجا مشاهده نمی‌شود. از اينها وخيم تر ارزشی است كه استالين به "اصل رهبری كار حزب توسط يك ارگانيسم مركزی" می‌دهد اما حتی يك بار هم يادآوری نمی‌كند كه اين مركز در درجه اول كنگره حزب است. كلمه‌ای نيز در مورد خطر بوروكراتيسم كه لنين تا آخرين لحظه نگران آن بود نمی‌آورد و البته در مورد نظارت كارگری بر رهبران هم كه سخنی در ميان نيست. در نتيجه اين تزها در واقع خلاصه‌ای يكجانبه از نظريات لنين است كه در نهايت غيرلنينی از آب در می‌ايد. با مرگ لنين درواقع اختلاف ميان دو فرهنگ حزبی بود كه آغاز شد.


راه توده 162 24.12.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت