تاریخچه پیدایش سندیکاها – 12
نخستین قیام کارگری
در آلمان نا متحد
رضا روستا
نهضت اتحادیه ای در آلمان
کارگران صنعتی در آلمان خیلی دیر تر از انگلستان و فرانسه پیدا شدند. طبقه
کارگر صنعتی آلمان از اوائل قرن 19 پیدا شد و علت اساسی آنهم این بود که
رشد اقتصادی- اجتماعی آلمان بر اثر نبودن دولت واحد و وجود روابط فئودالی
کندتر از کشورهای نامبرده صورت می گرفت. تا سال 1860 در سرزمین آلمان 38
دولت وجود داشت که هر یک دارای پول مخصوص بخود، ارتش، قانون و حکومت
جداگانه ای بودند. در سازمان دولتی آلمان هنوز خصوصیات فئودالی به طور
بارزی وجود داشت. انقلاب صنعتی در آلمان از اوائل قرن 19 شروع میشود. ابتدا
در نواحی راین، ساکسونی و سیلیزی صنایع سبک رشد مینماید و سپس به سایر
نواحی آلمان توسعه داده میشود.
از سالهای 20 قرن گذشته بکار بردن ماشین بخار در آلمان شروع میشود و در
سالهای 40 توسعه زیادی مییابد به طوریکه در سال 1847 تنها در پروس بیش از
1500 کارخانه و یا ماشین بخار وجود داشت. در همین دوران ناحیه روهربیکی از
مهمترین مناطق صنعتی کشور تبدیل میشود. اگر در سال 1832 تعداد کارگران
آلمان جمعا 300 هزار نفر بودند در سال 1848 به 700 هزار نفر میرسید.
ساختمان راه آهن نیز از سال 1835 شروع میشود. لیکن با همه این تحولات،
آلمان در اواسط قرن 19 خیلی عقب مانده تر از انگلستان و فرانسه بود.
در آلمان ظلم فئودالی و سرمایه داری تواما توده کارگران را تحت فشار قرار
میداد، ساعات کار روزانه بین 12- 16 ساعت دور میزد، دستمزد بسیار نازل و
شرایط کار غیر قابل تحمل بود. در سالهای 40 قرن گذشته کودکان و زنان در
حدود نیمی از کارگران صنایع بافندگی را تشکیل می دادند.
وضع طاقت فرسای کارگران سبب گردید که در سال 1842 برای نخستین بار قیام
کارگران بافنده سلیزی به وقوع بیوندد. قبل از این تاریخ در سال 1828 و 1838
در شهرهای آخن و اسن نیز اعتصاب هائی رخ داد، ولی قیام کارگران سیلزی
نخستین قیام مستقل کارگران در نهضت کارگری آلمان است. در این قیام که منجر
به زد و خورد مسلحانه گردید بیش از 20 کارگر کشته و یا شدیدا زخمی شدند.
این قیام سرآغاز یک سلسله قیام های دیگر کارگری، بویژه قیام های سالهای 49-
1848 شد.
نخستین سازمان های کارگری آلمان در سالهای 30 و 40 قرن گذشته بصورت صندوق
های تعاون مشترک بوجود آمد. در این سازمانها هم کارگران کارخانه ها و هم
نیمه پرولترهائی که در خانه کار میکردند شرکت داشتند. معمولا پول هایی که
در صندوق جمع میشد برای کمک به اعتصاب کنندگان صرف می گردید. در همین دوران
اتحادیه های فرهنگی تشکیل شد. در این اتحادیه ها کارگان حرفه های مختلف
شرکت می نمودند و همین امر سبب میشد که کارگران بیشتر از وضع یکدیگر با خبر
شوند و راههای بهتری برای مبارزه پیدا کنند. در راه رشد طبقه کارگران آلمان
موانع فراوانی وجود داشت که مهمترین آنها وجود دولتهای پراکنده و مستقل،
سلطه مناسبات فئودالی در نظام اجتماعی و سیستم پلیسی شدید بود. بر اثر فشار
شدید پلیس اغلب کارگران پیشرو مجبور به جلای وطن می شدند و در خارج از
آلمان با سازمان های مترقی تماس می گرفتند و سازمان هایی با شرکت مهاجرین
آلمان تشکیل می دادند. مهمترین سازمان سیاسی کارگران آلمان "اتحادیه عدالت
خواهان" بود که در سال 1836 در پاریس تشکیل شد. این جمعیت در واقع شعبه
سازمان "موسم های سال" بود که توسط بلانکی اداره میشد. یکی از رهبران بنام
"اتحاد عدالت خواهان" ویلهلم ویتلینگ بود. این شخص تحت تاثیر افکار شارل
فوریه سوسیالیست اتوپیست فرانسوی و کمونیسم متساوی (بابوویزم) قرار داشت.
او ادعا می کرد جلامعه کمونیستی که در آن پول وجود نخواهد داشت و تمام
جمعیت به طور متساوی در تولید و تقسیم شرکت خواهند نمود، اساس تعالیم دینی
مسیحیان کهن است. او تصور مینمود که جامعه کمونیستی با قیام جبری غیر
آگاهانه که نیروی اساسی آنرا نیمه کارگران یا بیکاران آواره (لومپن
پرولتاریا) تشکیل میدهد بوجود خواهد آمد.
در سال 1839 "اتحاد عدالت خواهان" در کودتای بلانکی در پاریس شرکت کرد و پس
از شکست کودتا اعضای آن بازداشت و از فرانسه تبعید شدند. در سال 1843
اتحادیه به لندن منتقل شد. در سال 1846 مارکس و انگلس با "اتحاد عدالت
خواهان" ارتباط برقرار کردند. یک سال بعد در اتحاد تشتت فکری بوجود آمد و
بالاخره در ژوئن سال 1847 در کنگره لندن نام "اتحاد عدالت خواهان" به
"اتحاد کمونیست ها" تبدیل شد.
"اتحاد کمونیست ها" سرنگون ساختن جامعه سرمایه داری، برقراری حاکمیت
کارگری، از بین بردن تضادهای جامعه سرمایه داری، تشکیل جامعه بدون طبقه و
بدون مالکیت خصوصی را هدف اساسی خود قرار داد.
کنگره دوم "اتحاد کمونیست ها" در اواخر نوامبر و اوایل دسامبر سال 1847 در
لندن تشکیل شد. در این کنگره نمایندگان کمونیستهای آلمان، فرانسه،
انگلستان، بلژیک، سوئیس، لهستان و یک سلسله از کشورهای دیگر شرکت داشتند.
در این کنگره مارکس و انگلس جدا از اصول کمونیسم علمی که خود تنظیم کنندگان
آن بودند، دفاع نمودند و کنگره به آنها سپرد که برنامه حزب کمونیست را تهیه
نمایند. آنها نیز "مانیفست حزب کمونیست" را به رشته تحریر در آوردند و در
فوریه سال 1848پخش نمودند. "مانیفست حزب کمونیست" نخستین برنامه علمی
کمونیسم و منعکس کننده جهان بینی طبقه کارگر بود. این برنامه نقش مهمی در
مجهز ساختن کارگران به افکار انقلابی بازی نمود، نابودی جامعه سرمایه داری
و تشکیل جامعه سوسیالیستی را به دست طبقه کارگر نشان داد.
در انقلاب 1849- 1848 آلمان، تمام کمونیست ها به رهبری مارکس و انگلس در
جناح رایکال نیروهای انقلابی قرار داشتند. در این دوره مرکز کمونیستها شهر
کلن و ارگان انقلابی آنان "روزنامه راین جدید" بود. خواست های کمونیست ها
در دوران انقلاب قبل از همه ایجاد جمهوری واحد دموکراتیک آلمان بود که برای
انقلاب کارگری آینده ضرورت داشت. کمونیست های آلمان در دوران انقلاب فعالیت
وسیعی در ایجاد و توسعه اتحادیه های کارگری و تربیت کارگران با روح انقلابی
نمودند. با اینکه انقلاب 1849- 1848 مغلوب شد ولی نقش عمده ای در توسعه
نهضت کارگری و اتحاد کارگران و رشد نیروهای مولد جامعه بازی کرد. پس از
انقلاب تعداد ماشین های بخار تا سال 1861 شش برابر افزایش یافت و حجم تولید
در عرض ده سال دو برابر شد. وضع طبقه کارگر باز هم طاقت فرسا بود. ساعات
کار روزانه 16- 13 ساعت بود و کارگران در راه 12- 11 ساعت کار روزانه
مبارزه می نمودند که چنین درخواستی در آن موقع یک تقاضای انقلابی بود.
پس از شکست انقلاب اتحادیه های کارگری غیر قانونی شدند، ولی کارگران سازمان
های مخفی اتحادیه ها را تشکیل میدادند. در سال های 60 نهضت اعتصابی شهرهای
بزرگی نظیر برلین، هامبورگ و لایپزیک را فرا گرفت. امواج اعتصاب های عظیم
موجب توسعه سازمان های کارگری گردید. در سالهای 60 قرن گذشته افکار
فردیناند لاسال (1864- 1825) در یک قشر از کارگران نفوذ نمود. وی نخستین
سازمان سیاسی کارگری آلمان یعنی اتحاد کارگران سراسر آلمان را بوجود آورد و
مخالف مبارزه طبقاتی و انقلاب کارگری بود. لاسال تصور می نمود که میتواند
از راه مسالمت آمیز و قانونی تقاضای کارگران را برآورده سازد. چنین افکاری
ضد انقلابی و غیر علمی بود.
در جناح دیگر نهضت کارگری آلمان کسانی نظیر آگوست ببل (1913- 1840) و
ویلهلم لیبکنشت (1900- 1826) قرار داشتند که اصولا در راه اجرای خواست های
انقلابی طبقه کارگر مبارزه می کردند و تا حدود زیادی تحت تاثیر افکار مارکس
و انگلس قرار داشتند. حزب سوسیال دموکرات آلمان در سال 1869- 1868) به
رهبری ببل ولیبکنشت تاسیس یافت و نقش عمده در مبارزه طبقه کارگر آلمان در
اواخر قرن 19 و اوائل قرن 20 بازی کرد. در سال های 60 قرن نوزده و سال های
بعدی جنبش اتحادیه ای و سازمان های سیاسی طبقه کارگر در آلمان رشد و
استحکام بیشتری یافت و آلمان به یکی از مراکز اصلی جنبش کارگری در آمد. پس
از جنگ دوم جهانی در کشور امپراطوری آلمان دو دولت تشکیل شد. در آلمان
دموکراتیک تنها بیش از 6 میلیون کارگر در F.D.G.B. اتحادیه آزاد کارگری
آلمان تشکل یافتند. در آلمان غربی (کشور فدرال آلمان غالب رهبران اتحادیه
رویه اپورتونیستی را در پیش گرفتند. معهذا اتحادیه ها در موارد زیادی نقش
مترقی بازی می کنند.
راه توده 173 21.04.2008
فرمات PDF
بازگشت