راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

تاریحچه سندیکاها – 18
صلح جهانی
از کدام جبهه
همیشه در خطر است؟
رضا روستا


 

2) جنگ امری اجتناب پذیر و قابل دفع است
    صلح را میتوان حفظ نمود و استحکام بخشید

مهمترین مسئله حیاتی در عصر حاضر همانا حفظ و نگاهداری صلح است. یک جنگ جهانی جدید با وسائل تخریبی عظیم برای تمام ملل دنیا مصیبت عمومی و کشتار دستجمعی ببار خواهد آورد.
کارگران جهان بیش از هر وقت میدانند مادامی که امپریالیسم وجود دارد خطر جنگ جهانی نیز در پیش خواهد بود. مسابقه تسلیحاتی پرخرج و خطرناک به انحصارها اجازه میدهد که ثروت ملل را با تردستی بچاپند. دولتهائی که از انحصارها الهام میگیرند فشار مالیاتها را بر دوش طبقات زحمتکش بیش از پیش افزایش میدهند. در کشورهای سرمایه داری قسمت اعظم بودجه کشور بوسیله هزینه های نظامی بلع میشود و اعتبارات تاسیسات اجتماعی، مسکن، بهداری و فرهنگ بالنتیجه کاهش می یابد، در حالیکه در آمد صاحبان کارخانجات به ارقام شگفت آوری میرسد. میلیونها کارگر بیکار مدد معاش ناچیزی دریافت میکنند، قحطی و گرسنگی در مناطق وسیع آسیا، افریقا و امریکای لاتین ناشی از سیاست استعماری حکمفرماست. این کارگران و ملل تمام کشورهای سرمایه داری، مستعمره و عقب مانده هستند که مستقیما از سیاست مذکور رنج می برند.
سیاست جنگ طلبانه با منافع حیاتی توده های زحمتکش تضاد فاحشی دارد. بدین جهت تمام ملل حق دارند علیه انحصارات که جهان را برلب پرتگاه جنگ نگاه میدارند بطور قطعی مبارزه نمایند.
تمام شیفتگان صلح و عدالت و افرادی که به منظور ایجاد زندگی بهتر، افزایش دستمزد و حق بازنشستگی، مسکن مرفه و آموزشگاه برای فرزندانشان مبارزه میکنند میبایستی با تمام وسائل ممکنه بر ضد سیاست انحصارات و امپریالیسم شدیدا نبرد کنند.
هواخواهان سیاست جنگی و بعضی از رهبران سندیکاهای امریکائی کوشش میکنند کارگران را متقاعد سازند که گویا کاهش تسلیحات موجب بیکاری ایشان میشود و تولید اسلحه و مهمات رفا و ترقی زندگی آنان را در بر خواهد داشت. این یک فریب و خدعه شرم آوری است که فقط به نفع تراست ها تمام میشود. افزایش هزینه های جنگی و نظامی هیچ گاه موجب بهبودی اقتصاد کشور نبوده است. اقتصاد نظامی هرگز طبقه کارگر امریکا را از بیکاری مزمن حراست نکرده است.
مبلغین جنگ به کارگران تلقین می کنند که ریشه های این امر در نهاد بشر قرار دارد و دفع آن از حیطه قدرت انسانی خارج است و بدیهی است که چنین ادعائی دروغ محض است.
در شرایط کنونی جنگ غیر قابل اجتناب نیست و میتوان آگاهانه از حدوث آن جلوگیری کرد. در حال حاضر نیروهای دیگری وجود دارند که بیش از پیش سیاست جهانی را تضمین مینمایند. اینها عبارتند از اردوگاه سوسیالیستی، هواداران نیرومند صلح و ملل آسیا و افریقا و امریکای لاتین که به منظور حصول زندگی مستقل به پا خاسته اند.

نباید به انحصارهای بین المللی اجازه داد که با کردار خودخواهانه خود دنیا را به جنگ هسته ای بکشانند. کارگران جهان با خواست خود میتوانند و باید مانع غیر قابل گذری در راه متجاوزین شوند. طبقه کارگر جهانی نیروی رهبر دوران ماست. تاریخ بزرگترین مسئولیت را در سرنوشت جهان و در نسل های آینده به او آموخته است. او پیوسته با هوشیاری و کوششهای خستگی ناپذیر خود قدرتهای شوم جنگ طلب را دفع مینماید. بدین جهت است که لزوم تجهیز و همکاری کلیه نیروهای کارگران و سندیکاها در مبارزه به خاطر پیروزی سیاست همزیستی مسالمت آمیز بین رژیم های مختلف اقتصادی و اجتماعی ضروری میباشد.
همکاری مسالمت آمیز یعنی ایجاد رقابت مسالمت آمیز و طرد جنگ به منزله عامل حل کننده مسائل جهانی است. سیاست مزبور شرایط کاملا مساعدی برای بهبودی و اصلاح مناسبات سندیکائی و رشد اتحاد کارگران ایجاد می نماید. همکاری مسالمت آمیز به معنای تسلیم جنبش سندیکائی در قبال فشار استعمار نیست بلکه برعکس در شرایط مزبور امکانات مساعد و تازه ای برای پیشرفت مبارزه طبقاتی در کشورهای سرمایه داری و جنبش های آزادیخواهانه و ملی خلقهای مستعمره و وابسته فراهم میسازد.
اتحاد شوروی و کشورهای سوسیالیستی دوشا دوش نیروهای دیگر دموکراتیک، به خاطر همکاری مسالمت آمیز، صلح، خلع سلاح، علیه سیاست جنگی آمریکا و محافل متجاوز غربی مجدانه اقدام می نمایند. امپریالیست ها تحت رهبری امپریالیسم آمریکا بلوکهای نظامی ناتو، سنتو و ساتو تشکیل داده اند که هدف اساسی آنان مبارزه با جنبشهای آزادیبخش، حفظ و حمایت دول ارتجاعی و دیکتاتوری و بالاخره، علیه کشورهای سوسیالیستی می باشد. تجاوز مسلحانه به کوبا، مداخلات کوتانون در لائوس، ویتنام جنوبی و کره جنوبی، اشغال تایوان و همه و همه شاهد صادق مسائل ماست. آنها در اروپا با احیاء مجدد میلیتاریسم آلمان غربی، امنیت ملل و انعقاد قرارداد صلح را به خطر انداخته اند.
انعقاد قرارداد صلح با دو دولت آلمان و تبدیل برلن غربی به شهر آزاد به خاطر امنیت ملل اروپا و صلح جهانی به صورت یک امر فوری و مبرم در آمده است. امپریالیسم امریکا به منظور احیای میلیتاریسم ژاپن از راه تحمیل قرارداد امنیت مشترک مجدانه کوشش میکند که در نتیجه صلح جهانی و نیز آسیا را شدیدا تهدید نماید. فدراسیون سندیکائی جهانی به تمام سندیکاها و کارگران جهان اعلام می نماید که برای مبارزه در راه صلح و خلع سلاح کامل و عمومی از هر نوع اقدام موثری فروگزاری ننمایند. تمام کارگران، دهقانان، پیشه وران، روشنفکران و قشرهای مختلف جهان و شیفتگان صلح و ترقی میبایستی در این امر مقدس به طور قطعی کوشش نمایند.


هدف اصلی این مبارزه به قرار زیر است:
- استقرار زمینه همکاری مسالمت آمیز، حل مسائل مورد کشمکش بین المللی از طریق مسالمت آمیز و از راه مذاکره بدون توسل به نیروهای جنگی.
- الغاء بلوکهای نظامی و بر چیدن پایگاه های نظامی خارجی و فرا خواستن نیروهای خارج از کشورهای دیگر.
- خلع سلاح عمومی و کامل تحت کنترل بین المللی، قطع آزمایشهای هسته ای در هوا، آب، فضا و زیر زمین و انهدام کلیه ذخائر سلاح اتمی و هسته ای.
- حل مسئله مبرم قرارداد صلح با آلمان از طریق مذاکره بر اساس شناسائی وجود دو دولت آلمان و همچنین مسئله برلن غربی، انحلال مراکز خطرناک توطئه جنگی انتقامجوئی در آلمان غربی و قلب اروپا.
- لغو قرارداد امنیت مشترک امریکا- ژاپن .
- شناسائی و پذیرفتن جمهوری توده ای چین در سازمان ملل متحد.
- احترام به حق حاکمیت، استقلال و تساوی حقوق دول گوناگون، منع تجاوز به کشور انقلابی کوبا، ویتنام و خاتمه اشغال غیر قانونی تایوان و اعاده آن به جمهوری توده ای چین، خاتمه مداخلات در کنگو و لائوس والخ.

بدیهی است که مبارزات قطعی کارگران نیروهای متجاوز را مجبور به قبول خلع سلاح عمومی و قطع ادامه تسلیحات خواهد نمود.

3) استعمار باید به طور قطع نابود شود

مبارزه پیروزمندانه ای که علیه استعمار جریان دارد وارد مرحله تازه ای شده است. نابودی استعمار اجتناب ناپذیر است. این پیروزی عظیم بر اثر مبارزه قهرمانانه مردم افریقا، آسیا، آمریکای لاتین، پشتیبانی فعال و سیاست صلح جویانه اردوگاه سوسیالیستی و همبستگی زحمتکشان و اتحادیه های تمام جهان بدست آمده است. در عرض 15 سال اخیر صدها میلیون نفر از زنجیر بردگی استعمار رهائی یافتند. با وجود این هنوز میلیون ها نفر در شرایط بردگی استعمار به سر میبرند. نابودی قطعی استعمار یکی از وظائف اولیه خلق های جهان و نیروهای صلح و پیشرو است. در چنین شرایطی اتحادیه های کشورهای مستعمره و کم رشد وظائف مهمی در مبارزه برای آزادی خلق های خود به عهده دارند. آنها باید در پیشاپیش جنبش آزادیبخش ملی قرار گیرند تا بتوانند در مبارزه طبقه کارگر جهان سهم مهمی داشته باشند.
مبارزه علیه امپریالیسم و استعمار، در راه ایجاد اقتصاد ملی که با منافع همه مردم توام باشد و رعایت دموکراسی استقلال طبقاتی، یگانگی و پشتیبانی از توده ها عامل اصلی برای سازمان های اتحادیه هاست. اتحادیه های کشورهای کم رشد برای منافع حیاتی ملی خود باید توده های مردم را در راه خواستهای زیر مجهز و متشکل سازند:

ملی کردن موسسات انحصاری خارجی، ایجاد و تکامل صنایع ملی و بخش دولتی، راندن انحصارهای خارجی از کشور، اجرای اصلاحات عمیق ارضی به نفع دهقانان، بویژه دهقانان تهیدست و کارگران کشاورزی از طریق مصادره زمینهای استعمارگران، لغو بقایای فئودالیسم تامین کارگران کشاورزی با وسائل اضافی برای رشد تولید آنان، دموکراتیزه کردن دولت تا بتوان توده های مردم را علیه امپریالیسم، استعمار و دیکتاتوری نظامی، در راه پیشرفتهای اجتماعی تجهیز نمود، اجرای سیاست همکاری با همه کشورها، نظارت دولتی بر بازرگانی خارجی، تجدید بازرگانی با کشورهای امپریالیست و جلوگیری از دخالت و سلطه آنان.
به عقیده فدراسیون سندیکای جهانی تشکیل فدراسیون سندیکای سراسر افریقا موفقیت بزرگ نیروهائی است که در راه وحدت جنبش سندیکائی افریقا مبارزه میکنند. مبارزه اتحادیه های افریقا در راه وحدت که بر اساس مبارزه ضد استعمار و تمام مظاهر آن، ضد امپریالیسم، نظام فئودالی و ارتجاعی قرار دارد ضربه خورد کننده ای بر نیروهای انشعابی و نمایندگان امپریالیسم و کنفدراسیون جهانی اتحادیه های آزاد است. این نیروها بهیچوجه از تفرقه اندازی دست بر نخواهند داشت و بهمین علت باید در آینده نیز با آنها شدیدا مبارزه کرد.


راه توده 179 02.06.2008


 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت