تاریخچه پیدایش سندیکاهای ایران - 6
اعتصاب زنان کارگر در اصفهان
گاه شمار اعتصابات
کارگری در ایران
رضا روستا
مختصری از مبارزه کارگران
قبل از کودتای شاه و زاهدی
طبقه کارگر ایران از اواخر قرن گذشته با رشد سرمایه داری و توسعه روابط
تجاری با کشورهای خارجه مخصوصا با روسیه بوجود آمد. اتحادیه های کارگری در
موقع انقلاب مشروطیت در سالهای 1907- 1911 در ایران عرض اندام نمودند. پس
از جنگ بین المللی اول و پیروزی انقلاب کبیر اکتبر، اتحادیه های کارگران در
ایران توسعه یافتند. اولین جنبش سندیکائی در میان کارگران مطبوعات و
چاپخانه ها بوجود آمد. سپس نساجان و کفاشان و غیره. همچنین کارمندان پست و
تلگراف و معلمین و دبیران و سایر رشته ها و تشکیل سندیکا مبادرت ورزیدند.
پیشرو ترین و آگاه ترین پرولتاریای ایران، کارگران نفت جنوب می باشند که از
اوائل قرن بیستم شرح مبارزات آنها در روزنامه "حبل المتین" چاپ و منتشر شده
است. اتحادیه های کارگران نفتگران در سالهای 20 قرن حاضر تشکیل گردید.
کارگران نفت در اثر فشار و استثمار بیرحمانه بارها دست به اعتصاب زده اند
که متشکل ترین و مهمترین آنها سه اعتصاب را باید خاطر نشان ساخت:
1- اعتصاب 9 مه 1929 کارگران نفت جنوب که عده زیادی از کارگران نفت در این
اعتصاب شرکت داشتند که مدت سه روز طول کشید. اعتصاب برای اضافه دستمزد و
تقلیل ساعات کار، بهبود شرایط کار و زندگی، به رسمیت شناختن اتحادیه و
تعطیل اول ماه مه بود. ولی قوای نظامی رضاشاه به سرکردگی سپهبد امیراحمدی
جلاد معروف به اشاره کمپانی نفت جنوب این اعتصاب را خاموش و بیش از 500 نفر
از شرکت کنندگان آنرا به نقاط دور دست تبعید کرد.
2- اعتصاب کارگران آغاجاری و سپس اعتصاب مهم صد هزار نفری در آبادان و سایر
نقاط خوزستان در ژوئیه 1946 در موقع زمامداری قوام السلطنه (چند روز قبل از
ورود لوئی سایان به ایران) که جریان این اعتصاب خونین اقتصادی و سیاسی در
متن رساله حاضر شرح داده شده است. ضمن تقاضاهای اقتصادی کارگران و مطالبه
اجرای قانون کار مصوبه برکناری مصباح فاطمی ساتراپ خوزستان که عامل کمپانی
بوده است، خواستار شدند.
3- اعتصاب 50 هزار نفری کارگران نفت جنوب در سال 1951 یعنی در آستانه ملی
شدن صنایع نفت، در آستانه زمامداری دکتر محمد مصدق بوده است. این اعتصاب از
طرف قاطبه کارگران ایران، تهران، رشت و اصفهان و سایر نقاط کشور پشتیبانی
شده و منجر به پیروزی کارگران نفت بندر معشور و عموم کارگران نفت، سپس منجر
به عملی شدن صنایع نفت در سراسر کشور بوسیله پارلمان ایران گردید.
از مبارزات دیگر کارگران بایستی مبارزات اعتصابی کارگران نساجی در اصفهان و
شاهی و چالوس و بهشهر و سایر نقاط کشور نام برد. مخصوصا اعتصاب خونین
کارگران شاهی در سال 1950 قابل توجه است. و نیز از مبارزات اعتصابی متعدد
کارکنان و کارگران نساجی سمنان، رشت و مازندران و تبریز و سایر نقاط کشور
باید نام برد. دیگر مبارزات اعتصابی کارگران سرتاسری راه آهن در اواخر سال
1946 میباشد.
خلاصه پس از تشکل طبقه کارگر و پیدایش سندیکاهای کارگری، کارگران توانستند
علیه ارتجاع و استثمار مبارزه ثمر بخش و موثر نمایند. اتحادیه های کارگری
علنا وجود داشت و ضامن اجرای قانون کار و بیمه و غیره بوده اند. شورای
متحده مرکزی و اتحادیه های کارگری علمدار مبارزه طبقه کارگر ایران بود. ولی
بعد از کودتای مرداد سال 1953 غالب مزایای کارگری از جمله حق تشکیل سندیکای
حقیقی کارگران بوسیله رژیم کودتا از بین رفت. دموکراسی پایمال شد و رژیم
ترور و وحشت و عوام فریبی مستقر گردید. قانون کار و بیمه و غیره روی کاغذ
ماند.
بموجب آخرین آمار حکومتی در سال 1342 در سرتاسر ایران 800 هزار کارگاه
صنعتی وجود داشت که 112 هزار از آنها نقش اساسی در اقتصاد کشور دارند. در
این 112 هزار کارگاه%96,5 تولیدات صنعتی ایران بعمل می آمد. جمعا 444 هزار
نفر کارگر به فعالیت مشغولند. در 188 هزار کارگاه دیگر که صنایع روستائی هم
جزو آن است، بیش از یک میلیون نفر کارگر مشغول کارند.
هسته اساسی طبقه کارگر ایران را کارگران نفت، نساجی، صنایع کشاورزی، راه
آهن و ساختمان تشکیل میدهند.
پس از 28 مرداد دشمنان طبقه کارگر ایران خیال می کردند که هر گونه نطفه
مبارزه جویانه در صفوف کارگران نفت نابود شده است. ولی اعتصاب مرداد 1334
کارگران آبادان، درست در سال های نخست سیطره کنسرسیوم بین المللی نفت، تمام
محاسبات خوشبینانه استعمارگران را در هم فرو ریخت. گرچه مناطق نفت خیز
همچنان در زیر چکمه نظامیان بود، ولی کارگران نفت سد سرکوبی و فشار را درهم
شکسته و پرچم مبارزه را دوباره برافراشتند. اعتصاب مرداد کارگران نفت
آبادان با پیروزی پایان یافت و کنسرسیوم نفت به دستمزد کارگران افزود.
در تابستان و پائیز سال 1336 کارگران نفت مسجد سلیمان و آغاجاری سلسله
اعتصاب هائی را آغاز نمودند. کارگران خواهان اضافه دستمزد و به رسمیت
شناختن حق اعتصاب بودند. بنا به درخواست روسای کنسرسیوم نفت، مقامات دولتی
اعتصاب را غیر قانونی اعلام و سران اعتصاب را روانه زندان ساختند.
در همین ایام کارگران کارخانه های آجرپزی تهران و کارگران معادن رباط کریم
اعتصاب کردند. اعتصابیون به شرایط غیر قابل تحمل مسکن و تغذیه و پائین بودن
سطح دستمزد ها معترض بودند. در سال 1337 کارگران کارخانه های مختلف اصفهان
به کرات دست به اعتصاب زدند. آنها به تاخیر در پرداخت حقوق، کمی جیره نان،
نبودن لباس کار و همچنین نرسیدن به موقع مواد خام که منجر به تعطیل اجباری
کارخانه و بالنتیجه بیکار ماندن کارگران میشد اعتراض می کردند. در این سال
500 نفر کارگران لوله نفت در جزیره خارک به عنوان اعتراض به شرایط سخت کار
و زندگی دست از کار کشیدند. 23 مهر 1337 اعتصاب پنج روزه کارگران بندر
شاهپور با موفقیت پایان یافت و کارگران که برای گرفتن اضافه دستمزد اعتصاب
کرده بودند، کارفرمایان را وادار کردند که 20 ریال بر حقوق آنها بیفزایند.
اعتصاب کارگران یکپارچه بود، به طوری که در دوران اعتصاب هشت کشتی در اسکله
متوقف مانده و نتوانستند بار خود را تخلیه کنند.
23 فروردین ماه 1337 رانندگان 12 هزار تاکسی و اتومبیل در تهران اعتصاب
مشهور خود را آغاز نمودند. این اعتصاب که با نظم و وحدت شایانی انجام گرفت،
ضربه سنگینی بر رژیم کودتا وارد ساخت. به دستور منوچهر اقبال نخستین وزیر
وقت عده ای از نمایندگان اعتصابیون را که در جلوی مجلس گرد آمده بودند
دستگیر کردند. در این ایام بود که منوچهر اقبال در مجلس گفت:
"از این کلمه اعتصاب بدم می آید... این لغت
را توده ایها آوردند."
در فروردین ماه 1338 کارگران کارخانه "ریسباف" اصفهان به عنوان اعتراض
تاخیر در پرداخت حقوق دست از کار کشیدند. در اردیبهشت ماه کارگران چاپخانه
ها مبارزه در راه 50 درصد افزایش حقوق را بیش از پیش شدید ساختند و چون
کارفرمایان از اجرای خواست آنان سرباز میزدند، کارگران تهدید به اعتصاب
کردند و بالاخره 25 اردیبهشت موافقتنامه ای بین طرفین به امضاء رسید که به
موجب آن قرار شد قانون کار در باره کارگران چاپخانه ها به موقع اجرا گذارده
شود و %25 به مزد آنان افزوده گردد.
اعتصاب متحد و متشکل 30 هزار نفری کارگران کوره پزخانه های تهران در خرداد
1338 ضربه مهلک دیگری بود به رژیم کودتا. کارگران کوره پزخانه ها علیرغم
محیط ترور و اختناق که شاه بوجود آورده بود، برای احقاق حقوق خویش و نجات
کودکان و زنانشان از چنگال گرسنگی و مرگ به پا خاستند. بلافاصله پس از آغاز
اعتصاب دستگاه پلیس و نظامی شاه به حرکت در آمد. روزنامه "کیهان" در آنروز
نوشت:
"درست نیم ساعت از آغاز جنجال اعتصاب گذشته بود که مامورین انتظامی
سررسیدند و در کارخانه ها نیروی امدادی شهربانی و افراد سازمان امنیت حاضر
شدند."
کارگران کوره پزخانه های خواهان اضافه دستمزد به میزان 25 درصد بودند. به
دستور شاه کارگران را به مسلسل بستند و در نتیجه 50 کشته و عده کثیری زخمی
کردند. مامورین سازمان امنیت صدها نفر از فعالین کارگران را روانه
سیاهچالها نمودند. با وجود این رژیم کودتا مجبور به عقب نشینی در مقابل
اراده کارگران گردید و پاره ای از خواستهای آنان برآورده شد.
23 خرداد 1338 هزار و هفتصد نفر کارگران کارخانه وطن اصفهان اعتصاب کرده و
خواهان اضافه دستمزد شدند. ولی آنها هم مانند کارگران کوره پزخانه های
تهران با سر نیزه سازمان امنیت و پلیس مواجه شدند و در نتیجه 10 نفر کارگر
کشته و عده ای زخمی شدند.
در همان سال کارگران کارخانه های "پشمباف"، "شهناز" و "شهرضا" ی اصفهان
اعتصاب کردند. کارگران کارخانه شهرضای اصفهان برای اجرای قانون کار به
اعتصاب ایتالیائی دست زدند که در نتیجه محصول کارخانه به نصف تقلیل یافت.
15 آبان 1338 کارگران زن از مدیریت کارخانه
شهناز و همچنین از اداره کار اصفهان خواستند که طبق قانون کار حقوق آنان را
تا 25 ریال که حداقل بود افزایش دهند (حقوق زنان 22- 25 ریال بود). سایر
کارگران هم تقاضای اجرای مواد دهگانه قانون کار را داشتند. مدیریت کارخانه
بلافاصله به سازمان امنیت مراجعه نمود. آنها دو نفر از کارگران را توقیف
کردند. ولی روز بعد- 16 آبان – کارگران متحد العتصاب را آغاز نمودند.
مامورین سازمان امنیت عده ای از کارگران را به عنوان "محرک" دستگیر و 18
نفر را به رفسنجان تبعید کردند. کارفرمایان 80 نفر را از کار اخراج نمودند.
ولی این اقدام وحشیانه کارفرمایان و دولتیان نتوانست روح مبارزه کارگران را
درهم شکند. در سال 1339 کارگران کارخانه "شهناز" به اعتصاب ایتالیائی دست
زدند. اعتصابیون خواهان تعیین حداقل دستمزد ها، پرداخت مستمری به کارگرانی
که دارای اطفال زیاد شد، برگشت مجدد کارگران اخراجی به کار، تامین مرخصی 12
روزه در سال با پرداخت حقوق و غیره بودند. نیروی ارتش محوطه کارخانه را
اشغال نموده و رهبران اعتصاب را دستگیر نمودند. اما کارگران با اتحاد و
یگانگی بی نظیری به اعتصاب ادامه دادند و بالاخره پیروز هم شدند. بعد از 6
روز اعتصاب هماهنگ، کارفرما مجبور به عقب نشینی شد.
در مهرماه 1339 کارگران ساختمانی سد دژ برای تامین اضافه دستمزد و تقلیل
ساعات کار دست از کار کشیدند. و در دی ماه همان سال پس از حادثه انقجار در
معدن زغال سنگ شمشک که منجر به قتل 21 نفر شد، کارگران ماشین مهندس معدن را
سنگباران کرده و به تظاهرات علیه مظالم کارفرمایان و دولتیان پرداختند.
در جریان انتخابات دوره بیستم هنگامی که دولت عده ای از دانشجویان را
زندانی کرد، کارگران اصفهان و تبریز و پاره ای دیگر از مراکز صنعتی به
علامت اعتراض اعتصاب 24 ساعته اعلام نمودند. در اواخر فروردین 1340 کارگران
کارخانه های "نختاب" و "شهناز" اصفهان به عنوان اعتراض به اخراج کارگران
کار را تعطیل کردند. اعتصابیون در عین حال خواهان اضافه دستمزد بودند.
در اردیبهشت 1340 کارگران نفت مسجد سلیمان اعتصاب کردند. در همان روزها 800
نفر راننده شرکت ملی نفت متینگ همبستگی با کارگران اعتصابی تشکیل داده و طی
قطع نامه ای خواهان تعیین حداقل دستمزد ها شدند. یازدهمین ماه کارگران
اخراجی از کارگاه های نساجی رشت در میدان شهر بست نشستند. چهارصد نفر از
کارگران کارخانه "فارس" شیراز که تعطیل شده بود در مقابل عمارت استانداری
به تظاهرات دست زده و خواهان پرداخت حقوق معوقه و مستمری برای دوران بیکاری
شدند.
در خرداد ماه روزنامه "کیهان انترنشنال" خبر اعتصاب کارگران چهار کارخانه
نساجی اصفهان را که پرداخت حقوق معوقه را طلب می کردند منتشر ساخت. یکی از
آنها کارخانه نور بود. مجله "خواندنیها" در شماره 30 آبان سال 1340 نوشت که
از سال 1335 کارگران کارخانه "نور" اصفهان 52 بار اعتصاب نموده اند.
در شهریور ماه 1340 آتش نشانیها و رفتگران لنگرود دست به اعتصاب زدند. آنها
خواهان روز کار 8 ساعته و یک روز استراحت در هفته بودند. یک ماه بعد
کارگران منجیل اعتصاب کردند. 28 آبان ماه 1340 عده ای از نمایندگان کارگران
بیکار که در میان آنها راننده، بافنده، ریسنده، سیمانکار، بنا، نجار،
مکانیک، جوشکار، ریخته گر، گلگیرساز، وجود داشت به اداره روزنامه رفته و
خواستند که مطالبات آنان در روزنامه منعکس گردد. چهارم دیماه گروهی از
بیکاران تهران در حالیکه شعاری در دست داشتند در جلوی کاخ نخست وزیری
اجتماع کردند. در شعار مذکور نوشته شده بود: "ما کارگران از متصدیان امور
کشور بخصوص نخست وزیر تقاضا داریم تا هر چه زودتر فکری بحال ما بکنند".
تظاهر کنندگان سپس در جلوی در بازرسی نخست وزیری اجتماع نمودند. در همین
اوان گروهی از کارگران اخراجی کنسرسیوم بین المللی نفت در جلوی اداره
کارگزینی شرکت نفت، به تظاهرات پرداختند. کارگران فریاد می کشیدند: "با
پولی که بنام حق اخراجی بما میدهند، گذرنامه ای هم ضمیمه کنید تا به کویت
برای بدست آوردن کار برویم". روزنامه اطلاعات که این خبر را منتشر ساخت در
شماره مورخ پنجم دی 1340 نوشت:
"کارگران اخراجی با پرداخت مبلغ 4 هزار ریال به قاچاقچیان خانه و زندگی و
زن و بچه های خودشان را ترک کرده و برای به دست آوردن لقمه نانی به کویت و
سایر شیوخ نشینهای خلیج فارس پنا میبرند...".
باز در دیماه در بندر معشور 3000 نفر بیکار تظاهرات بزرگی ترتیب دادند. در
پلاکات هائی که زحمتکشان بندر معشور در دست داشتند چنین نوشته شده بود:
"هموطنان عزیز! ما اسیر نیستیم. ما برادران زحمتکش شما هستیم. گرسنگی و
بیکاری خانواده های ما را به مرگ تهدید میکند. کودکان ما از ما نان
میخواهند. به صفوف ما به پیوندید و از دولت بخواهید که به بیکاران توجه کند
و خانواده آنها را از مرگ نجات دهد".
و بالاخره در 30 دیماه 1340 کارگران کارخانه حریر بافی اصفهان دست از کار
کشیدند. کارگران مزبور علت اعتصاب خود را عدم اجرای خواستهای قانونی خود از
طرف کارفرمای مربوطه اعلام داشتند.
در واقع میتوان گفت که سال 1340- سال اوج مبارزه توده های وسیع کارگران،
دهقانان، روشنفکران و کلیه میهن پرستان علیه رژیم ظلم و جور کودتا بود. از
ویژگی های این دوره از مبارزه، گسترش آن پس از یک دوران چندین ساله مبارزه
اعتصابی کارگران به کارمندان و دانشجویان و آموزگاران و سایر زحمتکشان شهر
از یک سو و جنبه همگانی آن از سوی دیگر است.
پس از اعتصاب پیروزمندانه کارگران اصفهان در فروردین ماه 1340، اعتصاب
آموزگاران در اردیبهشت ماه و سپس اعتصاب کارمندان پست و تلگراف و تلفن
تهران نمونه ای از مبارزه متحد زحمتکشان ایران در راه بهبود وضع زندگی و
تامین آزادی های دموکراتیک میباشد.
علاوه بر سلسله اعتصاب هایی که در فوق از آنها یاد شد، اخطار عمومی
رانندگان و کمک رانندگان اتوبوسهای تهران، اخطار کارگران نانوائی ها تهران
و سازمان آب، اعلام تصمیم متحده کارگران نفت تهران و همچنین اخطار کارمندان
بانک ها و موسسات مالی دائر به اینکه اگر توجهی به خواستهای مشروع آنها
نشود، مبادرت به اعتصاب همگانی خواهند نمود، نمونه های برجسته دیگری از اوج
نهضت اعتصابی و مطالباتی زحمتکشان کشور در سال 1340 است.
روزنامه انگلیسی "ایونینگ استاندارت" با در نظر گرفتن وضع موصوف طی تفسیری
در باره ایران در شماره 15 مه 1961 خود نوشت: "همه اینها روزهای واپسین
روسیه تزاری را به خاطر می آورد".
رژیم کودتا که از اوج جنبش کارگری در ایران هراسان بود به مانورهای جدیدی
متوسل شد. در شهریور 1341 به دستور شاه وزارت کار کنفرانس یک هفته ای کار
تهران را سرهم بندی کرد. گرچه مامورین وزارت کار سعی نمودند تا از ورود
نمایندگان واقعی کارگران به کنفرانس جلوگیری نمایند، با وجود این پاره ای
از خواستهای کارگران از قبیل جلوگیری از اخراج بی مورد کارگران، شمول قانون
کار به کارگران کشاورزی، تجدید نظر در حداقل دستمزدها، رعایت حفاظت فنی در
کارگاه ها و غیره در قطعنامه کنفرانس منعکس گردید. در کنفرانس تهران،
علیرغم میل گردانندگان آن، مسئله مهمی چون حق اعتصاب مطرح گردید و از دولت
خواسته شد که حق اعتصاب در قانون کار کنجانده شود.
تجدید نظر در پاره ای از مواد قوانین کار و بیمه های اجتماعی، تصویب قانون
سهیم کردن کارگران در سود ویژه کارگاه ها، تشکیل سندیکاهای دولتی همگام با
تشدید ترور و اختناق، حبس و شکنجه و اعدام کارگران از جمله تدابیری بود که
شاه برای مهار کردن جنبش کارگری در ایران اتخاذ نمود.
ولی کارگران کماکان به مبارزه خود ادامه دادند. در آبانماه 1341 کارگران
ساختمانی تهران که وزارت کار از ثبت سندیکای آنان امتناع میکرد، خواستهای
خود را طی قطعنامه ای به شرح زیر اعلام و اجرای آنرا طلبیدند. در قطعنامه
گفته میشد:
1- وزارت کار سندیکای صنفی ما را به رسمیت بشناسد،
2- با آنکه کارگران ایرانی در هر رشته از کارهای ساختمانی تخصص و تجربیات
کافی دارند، مع الوصف عده ای خارجی که به کار گمارده شده اند موجب بیکاری
استاد کاران ایران گردیده اند. ما جدا خواستار آنیم که از بنا و نجار و
اراماتورها و متخصصین ایران استفاده شود.
3- قانون کار و قانون بیمه های اجتماعی و مزایای آن در باره کارگران
ساختمانی اجرا شود.
4- حداقل دستمزد کارگران ساده و استاد کاران ساختمانی بر اساس اشل متحرک
تعیین گردد.
5- وزارت کار به منظور مشورت در باره بهبود وضع کار و زندگی به پیشنهادهای
قانونی نمایندگان سندیکا توجه کند.
6- دولت به منظور جلوگیری از شدت بیکاری کارگران ساختمانی در فکر ایجاد کار
بوده و در شروع کارهای نیمه تمام ساختمانهای دولتی اقدام نماید."
18 تیرماه 1341 روزنامه "بامشاد" خبر اعتصاب جدید 25 هزار نفر کارگران کوره
پزخانه ها را منتشر ساخت. روزنامه نوشت:
"علت اعتراض نسبت به عدم اجرای قانون کار و استفاده از مزایای بیمه کارگران
و حقوق عقب افتاده میباشد.
25 آبان 1342 کارگران کارخانه ریسندگی و بافندگی زاینده رود اصفهان به
علامت اعتراض به عدم پرداخت حقوق سه ماهه دست به اعتصاب زدند و از خروج
پارچه های تهیه شده از انبار کارخانه جلوگیری بعمل آوردند و برای احقاق و
دریافت دستمزد معوقه کارخانه را اشغال نمودند.
در سال 1342 کارگران راه آهن و کارگران نفت چندین بار به اعتصاب های کوتاه
مدت اقدام نمودند.
روز اول ماه مه سال 1964 نمایندگان کارگران 51 کارگاه تهران به مناسبت جشن
اول ماه مه جلسه مشترکی تشکیل دادند. گرچه جلسه تحت نظارت وزارت کار و با
شرکت عده زیادی از گماشتگان وزارت کار در سندیکاها برگزار گردید، با اینهمه
مطالبات عمده کارگران در جلسه مطرح و قطعنامه ای در 12 ماده به تصویب
رساندند که اهم آن عبارت است از اجرای کامل قوانین کار و بیمه های اجتماعی
در تمام واحدهای کارگری اعم از صنعتی و صنفی به طور تساوی، لغو فوری ماده 8
قانون کار و شمول مقررات قانون مذکور در باره کارگران کشاورزی، جلوگیری از
اخراجهای فردی و دسته جمعی و تدوین ائین نامه خاص جهت تامین این هدف، تعیین
فوری حداقل دستمزد بر اساس شاخص هزینه زندگی، به رسمیت شناختن حق اعتصاب،
تقویت و حمایت صنایع داخلی از راه کنترل صحیح دولتی، تامین مسکن و بیمه
بیکاری جهت کارگران ایران و تجدید نظر در مالیاتهای غیر مستقیم و برقراری
مالیات تصاعدی به در آمدهای مستقیم.
مقایسه خواستهای مندرجه در این بیانیه با مطالبات مطروحه در قطعنامه شش
ماده ای کنفرانس کار تهران، نه تنها نشان دهنده درک عمیق معضلات از جانب
کارگران و رشد آگاهی سیاسی انان است، بلکه در عین حال مبین این نکته نیز
هست که در نتیجه تشکل حتی در سندیکاهای دولتی میتوان خواستهای منطقی
کارگران را متحدا ارائه داد و زحمتکشان را در راه مبارزه برای اجرای آن
متشکل ساخت.
11 خرداد 1343 کارگران کارخانه صنایع پشم اصفهان بعنوان اعتراض نسبت به عدم
پرداخت 20 درصد سود کارگران دست از کار کشیدند.
اعتصاب 7 آذر سال 1343 شانزد هزار نفر از تاکسی رانان تهران نقاب عوامفریبی
را از چهره سران رژیم بر درید. برخورد رژیم کودتا با اعتصابیون بار دیگر
ماهیت ضد کارگری آنرا آشکار ساخت. دولت وظیفه زشت اعتصاب شکنی را بعهده
گرفت و وسائط نقلیه ارتش و سایر سازمانهای دولتی را به جای تاکسی های
اعتصابی به کار گمارد. سران سندیکای دولتی نقس دلالی دولت را بعهده گرفتند.
ولی با وجود این اعتصاب سه روز با وحدت قابل تحسینی ادامه داشت و بالاخره
نیز دولت و کارفرمایان تا اندازه ای عقب نشسته، روزانه ده تومان از نرخ
اجاره بنفع تاکسی رانان کاستند.
در اردیبهشت ماه سال 1344 کارگران معدن سرب راونج قم بعلامت اعتراض به وضع
طاقت فرسای کار و زندگی در تلگرافخانه دلیجان بست نشستند. ولی مقامات دولتی
به همدستی صاحبان امتیاز معدن کارگران را از تلگرافخانه بیرون ریختند.
پدیده جالب دوران اخیر مبارزه کارگران، استفاده از سندیکاهای دولتی برای
احقاق حقوق خود میباشد. اعتصاب تاکسی رانان تهران نمونه بارزی از این شیوه
صحیح مبارزه است. اعتصاب تاکسی رانان نشان داد که زحمتکشان میتوانند از
سندیکاهای دولتی بنفع اجرای خواست های اکثریت اعضاء آن استفاده نمایند.
مسلما اگر تاکسی رانان در سندیکای دولتی متشکل نمی بودند، نمی توانستند
خواست های خود را با 16 هزار تاکسی ران در میان گذارند، موافقت آنها را جلب
و متوسل به حربه اعتصاب گردند.
عین این استدلال در باره اعتصاب خرداد ماه 1343 کارگران کارخانه پشم اصفهان
هم صادق است. کارگران این کارخانه هم به علت عدم آزادی تشکیل سندیکا،
اجبارا در سندیکای دولتی گرد آمده و پیمان دست جمعی با کارفرما منعقد
ساختند. ولی کارفرما از اجرای مواد پیمان سرپیچید، کارگران متفقا به این
نتیجه رسیدند که اعتصاب را آغاز کنند. و چون متشکل بودند توانستند اراده
خود را بر کارفرما تحمیل نمایند.
مثال دیگر ما علامیه ایست که از طرف یک سندیکا- سندیکای کارگران فلزکار و
مکانیک تهران و حومه روز اول ماه مه سال 1965 انتشار یافت. یکی از اعلامیه
ها، چنانکه از مضمون آن پیداست، توسط مامورین وزارت کار و سازمان امنیت که
بر راس سندیکا قرار دارند تنظیم و بخش گردیده است. در این اعلامیه نه تنها
تاریخ جنبش اول ماه مه، روز همبستگی کارگران جهان تحریف گردیده، بلکه کلا
به حمد و نثای شاه اختصاص داده شده است. در مقابل این اقدام سران سندیکا،
کارگران آگاه و مبارز که بدون شک اکثریت اعضاء سندیکا را هم تشکیل میدهند،
اعلامیه دیگری با مضمون و محتوی بسی ارزنده و متین منتشر نمودند و در پایان
اعلامیه خواست عمومی کارگران را بشرح زیر مطرح ساختند:
1- اصلاح و اجرای قوانین کار و سازمان بیمه های اجتماعی و تعمیم آن با شرکت
مستقیم نمایندگان منتخب کارگران در کارگاه ها و کارخانه ها سراسر کشور.
2- برای رفع بیکاری مزمن شهرها و دهات که دامنگیر اکثریت مردم ایران شده
است داروی قطعی دارد و آنهم عبارت است از اجرای فوری احداث صنایع مادر (ذوب
آهن و ابزار سازی).
3- تجدید نظر در مالیات های غیر مستقیم و برقراری مالیاتهای تصاعدی بر
درآمدها،
4- الغای سریع بیمه تدریجی و شمول بیمه کامل برای عموم کارگران ایران.
5- تقویت و حمایت از صنایع داخلی از طریق جلوگیری از ورود کالاهای مشابه
خارجی که در ایران تهیه میشود.
6- بوجود آوردن تسهیلات کافی جهت تشکیل سندیکا و اتحادیه های کارگری.
7- تعیین حداقل دستمزد با توجه به شاخص هزینه زندگی طبق بیلان بانک ملی.
8- شناختن حق اعتصاب که تنها سلاح طبقه کارگر است طبق موازین بین المللی.
9- جلوگیری از اخراجهای فردی و دسته جمعی.
نه تنها خواست های کارگران مندرجه در این اعلامیه، بلکه شعارهایی از قبیل:
"مبارزه، وحدت، پیروزی شعار ما کارگران است!" حاکی از درک عمیق معضلات
سیاسی و اجتماعی از جانب کارگران است.
بدینسان مشاهده میشود که در صورت تشکل کارگران، وجود عوامل احزاب دولتی،
وزارت کار و غیره در سندیکاها، نمی تواند نقش قاطع در سیر اجباری مبارزه
داشته باشد.
راه توده 167 18.02.2008
فرمات PDF
بازگشت