راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

تحلیل هفتگی رویدادهای ایران - 14 شهریور 1361
علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی
در سال 1361 چه مواضعی داشتند!

مردم ایران باید بدانند آنها که امروز سکاندار جمهوری اسلامی اند، در سالهای اول انقلاب چه می گفتند. مردم باید بدانند ارگان مطبوعاتی سپاه پاسداران "پیام انقلاب" بود که پس از نشستن آقای خامنه ای به جای آقای خمینی و سلطه وی بر سپاه، این ارگان تبدیل شد به "صبح صادق". این دو ارگان مطبوعاتی که یکی در زمان آقای خمینی منتشر می شد و یکی در زمان آقای خامنه ای منتشر می شود، از زمین تا آسمان با هم متفاوت اند.

 

نیمه سال 1361 است. ترور ها کاهش یافته و از شمار اعدام ها در زندان اوین نیز کاسته شده است. آنها که روی موج برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری و اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق سوار شده و به سمت قله قدرت می تازند، نمی خواهد عقب بنشینند. گام های بزرگی را برای به چنگ آوردن اهرم های قدرت برداشته اند. اطرافیان آیت الله خمینی کمی به هوش آمده اند و در پشت صحنه فعالیت هائی را برای مهار اسب سرکشی که ارتجاع و جنایت سوار آن شده تا به قله قدرت برسد آغاز کرده اند. رهبری حزب توده ایران بیش از هر حزب و جریان سیاسی دیگری نگران اوضاع است و آینده را بیمناک ارزیابی می کند. برخی سکانداران وقت که از فعل و انفعالات داخل بیت آیت الله خمینی با خبرند، خود را همسو با آن بحث ها و فعل و انفعالات داخل بیت رهبر می کنند. هیچکس نمی تواند پیش بینی کند آنها که چنین همسو خود را نشان میدهند، پس از آیت الله خمینی چه سمت گیری خواهند داشت. به همین دلیل حزب توده ایران بی وقفه روی ضرورت یورش به سنگرهای ارتجاع مذهبی و سرمایه داری تجاری و مخالفان سمت گیری واقعی انقلابی متمرکز شده است.

هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس است و علی خامنه ای رئیس جمهور. نخست وزیر نیز "میرحسین موسوی". آنها هر کدام مواضعی را در باره آزادی ها و استقلال و عدالت اجتماعی اعلام می کنند که حزب توده ایران از آن حمایت می کند. حزب توده ایران نه جن گیر است و نه غیب گو. به همین دلیل بر مبنای مواضعی که سکانداران اعلام می کنند درباره آنها قضاوت می کند. درعین حال که می داند اگر زیر زمینه اجتماعی حرف های دلپذیر و امیدوار کننده و انقلابی بوجود نیآید، این مواضع و این سخنان جز بادی در مسیر هوا نخواهند بود. به همین دلیل است که حزب توده ایران همزمان با حمایت از مواضع روز امثال علی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و حتی روحانیونی نظیر شیخ "شجونی" روی ضرورت مقابله با ارتجاع، مقابله با حجتیه، مقابله با رشد حضور سرمایه داری تجاری درحاکمیت و همچنین ضرورت عمل به خواست های انقلابی توده های مردم نیز تاکید می کند.

حزب دراین راه حتی علیرغم شناخت و گمانی که در باره روحانیونی نظیر شیخ شجونی دارد، سخنان او را نشر داده و به سینه تاریخ سالهای اول انقلاب می سپارد تا امروز که امثال او در کانون ارتجاع مذهبی فعالیت می کنند، با انتشار آنها بنویسم چه می گفتند و چه کردند. کجا بودند و به کجا رسیدند؟

از نان شب برای توده ایها و همه کسانی که همچنان به آرمان های واقعی انقلاب 57 ایمان دارند واجب تر است که این موضع گیری را بازانتشار داده و به مردم نشان بدهند. مردم ایران باید بدانند آنها که امروز سکاندار جمهوری اسلامی اند، در سالهای اول انقلاب چه می گفتند. مردم باید بدانند ارگان مطبوعاتی سپاه پاسداران "پیام انقلاب" بود که پس از نشستن آقای خامنه ای به جای آقای خمینی و سلطه وی بر سپاه، این ارگان تبدیل شد به "صبح صادق". این دو ارگان مطبوعاتی که یکی در زمان آقای خمینی منتشر می شد و یکی در زمان آقای خامنه ای منتشر می شود، از زمین تا آسمان با هم متفاوت اند. اولی در رکاب انقلاب حرکت می کرد و دومی در رکاب ارتجاع مذهبی!

اگر ده هزار بار هم این مقایسه ها و این شواهد تکرار شوند باز هم کم اند.

از تحلیل هفتگی 14 شهریور 1361 بخوانید:

 

شعار "آزادی" در کنار "استقلال" و "عدالت اجتماعی" بر پرچم جمهوری اسلامی ایران نوشته شده و همراه آنها عصاره انقلاب ما و هدف آن را تشکیل می دهد. طرح مسئله آزادی های دموکراتیک وآزادی فعالیت سیاسی، طبق قانون اساسی برای همه نیروهای انقلابی طرفدار انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، بیان یکی از حادترین مسائل کشور ماست، که در این هفته نیز بار دیگر این مسئله مطرح شد. در نماز جمعه، این هفته توسط آقای هاشمی رفسنجانی و در یک مصاحبه تلویزیونی توسط آقای جنتی و در مقالات مختلف جراید.

رئیس قوه قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران در سخنان خویش اعتقاد به وجود احزاب و گرایش های سیاسی مختلف، و در واقع تحمل دگراندیشان، را بیان کرد و نقض این اصل را در حال حاضر نتیجه و دنباله عملیات "تروریست های سیاسی" و دنباله ناگزیر اقداماتی که برای سرکوب آن انجام می شد، دانست. وی گفت:

"در مقابل ترور طبعا یک مقدار فشار (از جانب حکومت) ایجاد می شود که یک عده ای هم، که اگر شرایط درست بود، باید حرفشان را می زدند، از حرف زدن محروم می شوند."

طبق این تحلیل، اگر شرایط استثنائی و ناگزیر و نادرست کنونی نبود، آنهائی که فعلا از حرف زدن محروم شده اند- و ما خوب می دانیم این حرف یعنی چه- حرفشان را می توانستند بزنند. این برداشت، موافق با قانون اساسی و موافق با شعار "آزادی" است، که مردم ما در تمام طول انقلاب آن را فریاد کردند و چهار سال پیش در چنین روزهائی- جمعه خونین 17 شهریور 57- به نام آن بپا خاستند. نظیر همین سخن را آقای هاشمی رفسنجانی در سفر هند نیز گفته بود، منتهی آنچه در اینجا به صورت آینده ای ممکن بیان شده، در آنجا به شکل حال موجود اعلام گردیده بود. ولی اصل مطلب یکی است و آن موضع گیری به سود احترام به قانون اساسی و تعدد احزاب و فعالیت های آزاد سیاسی آنان، در صورت احترام متقابل آنان به قانون اساسی است.

آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه این هفته می گوید:

"حرکت های سیاسی، اگر سالم حرکت کنند، توی این مملکت ما طبق قانون اساسی، ما احزاب متعدد را تحمل می کنیم و آزادی ها را در حد معقول می دهیم و در حدود قانون همه می توانند حرکت کنند."

این مطلبی است که جامعه تشنه آزادی و آرامش متکی به قانون مدتهاست منتظر تحقق آن است. به گفته خود آقای هاشمی رفسنجانی یکی از هدف های تروریسم آن است، که حاکمیت را به عمل متقابل و نقض قانونیت و قساوت و محو آزادی ها وا دارد، همه اینها پایمال ساختن آرمان های انقلاب و رهنمودهای رهبر آن و ناراضی کردن و دلسرد کردن توده مردم است.

از جانب دیگر، در همین هفته اطلاعیه ای از جانب دادستان انقلاب بابل در باره "ممنوعیت" فعالیت حزب ما در آنجا انتشار یافت، در برخی از مجلات هفتگی حملات اوباشانه و اتهامات بی اساس بر علیه حزب ما، بر شالوده دروغ ها و تهمت های به عاریت گرفته شده از زمان شاه معدوم، ادامه یافت و نوشته تحریک آمیزی با این مضمون که انتقاد ما به یک دولتمرد (توکلی) به معنای دشمنی و خصومت با سخنگوی دولت و در نتیجه با خود دولت و در نتیجه با تمامی جمهوری اسلامی(!) و در نتیجه "اعلام جنگ" به جمهوری است (!) انتشار یافت.

با وجود همه اینها، آنچه وجه مشخصه رویارویی "خط ها" در این مسئله حساس و کلیدی است، آنچه که آینده ساز است و در این هفته سمت تحول روند را در این زمینه نشان می دهد، همان اعلام امید بخش رئیس قوه مقننه است.

 

علیه "حجتیه"، علیه قشریون

 

مجله "پیام انقلاب" ارگان سپاه باسداران در شماره اخیر 65 خود می نویسد:

"غیر از منافقین و لیبرالیسم، جبهه دیگری را نیز باید به خط تصفیه اضافه کرد"عناصر متشکله این خط، که باید تصفیه شوند، تا انقلاب سالم بماند و خط امام به پیش رود، مختلف اند و در میان آنها وقوف بر اهمیت و خطر "حجتیه" به مثابه یک سازمان متشکل و تربیت یافته و صاحب عناصر مشکوک و امریکا زده و صاحب "مکتب" در تظاهر به اسلام، و همچنین خطر قشریون تنگ نظر، که در انحصارطلبی کور خود، به خیال دفاع از "اصول"، منکر هر نوع واقع بینی و تشخیص درست دوستان و متحدان می شوند، حائز اهمیت قابل ملاحظه ایست.

عناصر انقلابی و متعهد در این هفته مناسبت تازه ای یافتند، تا در باره این مسئله فکر کنند و در جستجوی راه حلی برای مسائل ناشی از آن برآیند. این مناسبت گفتار امام خمینی بود. در ملاقات با نمایندگان مجلس و فرماندهان سپاه پاسداران، امام پس از هشدار در باره "حب نفس" و "خط شیطانی زور گفتن به مردم، اخطار می کنند. به نمایندگان مجلس و فرماندهان سپاه اخطار می کنند که:

"آقایان ما در بین راه هستیم، انقلاب ما در بین راه است"، مبادا کسی وظایف انقلابی خود را پایان یافته، راه را پیموده شده و پیروزی را بازگشت ناپذیر تصور کند و کار را تمام شده انگارد. آری، انقلاب ما هنوز در بین راه است و برای پیشرفت باید سدهای دیگری را از جلو خود بردارد. در اینجاست که امام هشدارهای مهم و اساسی می دهند.

"بعضی از اینها را ما می دانیم یک قدم برای نهضت بر نداشتند و مخالفت هم با آن داشتند، نصیحت هم می کردند ما را که آقا ول کنید، نمی شود"

امام در جای دیگر می گویند:

"اشخاصی که فرار کردند و خارج رفتند یک جوری صدمه می زنند و این آدم مقدس مآب، در بازار است یا در مدرسه است، اینهم یک جور صدمه می زند".

این تصریح امام خمینی البته برای بار اول نیست، رهبر انقلاب بارها در این زمینه هشدار داده اند ولی تکرار آن در این موقع، که نبرد خط ها تبلور می یابد و مسلمانان انقلابی پیرو خط امام سمت و مشی خود را از خطوط مخالف جدا می کنند، اهمیت چند باره ای می یابد.

مجله سپاه پاسداران می نویسد: "مقاومت مذهبی خطرناکتر از شکل سیاسی آن است، زیرا پیچیدگی و عدم نمود ظاهری از مشخصه طبیعی آن است. این حرکت همراه با نزول نظام و لیبرالیسم رو به رشد یافت و با مرگ آنان اعلام موجودیت کرد".

مجله "پیام انقلاب" این جریان را "محور بعدی جریانات بنی صدر" میداند و آنرا "مسئله جدید درگیری انقلاب می نامد و ریشه آن را در "نقشه های سیا" برای اجرا نمودن طرحی که مقتضیات زمانی و امکانات موجود استفاده از مذهب و برعلیه انقلاب اسلامی توصیه می نماید"، جستجو می کند. مجله می نویسد: "باید بر شکافتن خط ها و زدودن ناخالصی ها همت گماشت" و ابراز تاسف می کند که: "یک سال در این باره به سکوت گذشت".

موضع گیری علنی شخصیت ها و محافل مختلف در این زمینه درست به خاطر آن که "مسئله جدید درگیری انقلاب" با مخالفین انقلاب است، اهمیت خاص دارد.

باز در این هفته آقای کیاوش نماینده مجلس، سخنی گفت، که اگر چه با برخی از موضع گیری های دیگر وی نمی توان موافقت کرد، ولی از خاطر نشان ساختن این موضع گیری ضد حجتیه نیز نمی توان صرفنظر کرد. وی گفت: "از سابق ضعف سیاسی دارند و حاکمیت اسلام را قبل از ظهور امام زمان قانونی غیر خدائی می دانند. به آنها اخطار می کنم که تدلیس و حقه بازی بس است، به آنها که در دعای ندبه باز علیه حکومت اسلام توطئه می کنند و کاسه از آش داغ تر شده اند و دائم در فکر پست گرفتن هستند".

خطاب این نماینده معلوم است. همچنین با خوشحالی آمیخته با حیرت می توان از سخنان آقای(شیخ) شجونی در جمع کارگران "بنز خاور" یاد کرد. وی که معمولا حرف های به کلی دیگری می زند و عملش به کلی در جهت دیگری هست، این بار در مقابل جمع کارگران آگاه و بیدار، وظیفه دولت در برابر زحمتکشان و کارگران را متذکر شد و گفت: "عده ای هستند که زیر ریش و تسبیح و حتی عمامه و عبا پنهان شده اند... ولی وظایف خود را انجام نمی دهند. ظواهر این "خر مقدس ها" نباید ملاک اسلامی بودن و انقلابی بودن آنان قرار گیرد، زیرا انقلاب برای عبا و عمامه نبود، بلکه عبا و عمامه بایستی در صورت لزوم فدای انقلاب شود."

بیش از پیش معلوم می شود که در پشت سر این رویاروئی، دفاع از منافع کلان سرمایه داران و بزرگ زمینداران و سایر غارتگران، یا دفاع از پینه به دستان و کارگران و دهقانان زحمتکش قرار دارد. حجتیه ای ها و وابستگان به آنها در مناطق مختلف، بیانگر بیش از پیش آشکار منافع بهره کشان و زورمندان می شوند، اگر چه با عوام فریبی و ظاهرسازی کار را به آشوب و با عملیات نفوذی و پست و مقام گرائی، به تسخیر دژها از درون و ناراضی تراشی می کشانند. با تعمیق این نبرد، هر چه بیشتر ضرورت تمایز صف ها و تمایز خط امامی ها از قشریون متظاهر و بازی خورده، و ضرورت جسارت سیاسی برای درهم شکستن این سدها به اثبات می رسد.

 

علیه امریکا و ضد انقلاب پرورده آن

 

بدین ترتیب، یافتن معیار درست برای تمایز دوست و دشمن و رهائی از معیار نادرست "اسلامی بودن نشانه انقلابی بودن"  اهمیت فراوان کسب می کند.

سخن این هفته آقای خامنه ای رئیس جمهور در مشهد به همین جهت جلب توجه نمود، که گفت:

"همه صف بندی ها در جامعه باید به صف بندی انقلاب و ضد انقلاب تبدیل شود. ما هر صف بندی دیگری را مردود می دانیم."

 

آیا این سخن درست، به قطب نمای عمل موثر بدل خواهد شد؟ از این نطق رئیس جمهور باید نکات مهم دیگری را هم، که بر شالوده همین معیار بیان شده خاطر نشان کنیم، بویژه این جمله را، "مبارزه با آمریکا را مقدمه یک زندگی آزاد و مستقل و متکامل می دانیم". و این جمله را، "مصاف ما با امریکا جنایتکار، به عنوان بزرگترین قدرت و وحشی ترین حکومت جهانی، مصافی است که ادامه خواهد یافت. مبارزه ما با آمریکا مبارزه پر برکتی بوده است"

و این جمله را: "اگر جنگ، که با تحریک و تشویق امریکا صورت گرفت، نبود، قطعا ما در حال ترمیم ویرانی های به جای مانده از رژیم شاهنشاهی بودیم".

این تشخیص درست دشمن اصلی و متوجه ساختن تمام فریادها به سوی آن، از مهم ترین وجوه مشخصه خط ضد امپریالیستی و مردمی انقلابی و نظایر آنهاست.

ما باید صف بندی میان حق و باطل را درست تشخیص داده و آن را خوب بشناسیم" (این سخن رئیس جمهور است) اگر اینطور نباشد، در مبارزه ناکامی بزرگی به بار خواهد آمد، زیرا وقتی به مشکلات خود می نگریم، دست پنهان آمریکا را و هم پیمانان و مزدورانش را به وضوح می بینیم."

این مسئله هم در عرصه خارجی مصداق دارد و هم در صحنه داخلی، و کاربست آن در هر دو عرصه می تواند برای انقلاب سرنوشت ساز باشد. جا دارد که این موضع گیری صریح و قاطع ضد امریکائی را از جانب رئیس جمهور کشور موکدا خاطر نشان سازیم، زیرا که این موضع گیری باید شالوده عمل قرار گیرد و با انواع شعارهای جنبی "رقیق کننده" و حرکت های انحرافی منسی کننده "مخدوش نشود. خصلت ضد امپریالیستی خط امام، ما این سخن تعهد آور از جانب مقام مسئول ریاست جمهوری، جلوه تازه ای می یابد، که شرط اصلی استقلال و آزادی و ترقی اجتماعی را "مبارزه با آمریکا" می داند.

مردمی که این سخنان را می شنوند، همچنانکه خود رئیس جمهور گفته است، البته طالب عمل می شوند، وگر نه به قول خود ایشان در پیام به سمینار هماهنگ کننده برنامه ریزی:

"جنجال تبلیغاتی(نگاه کنید به مواضع امروز علی خامنه ای در برابر دولت احمدی نژاد) نه تنها حیثیتی برای دولت کسب نمی کند، بلکه وجهه و اعتبارش را در دید مردم کاهش می دهد".

برای این "مبارزه پربرکت علیه امریکا"، به خاطر تحکیم جمهوری و پیشرفت انقلاب، باید اهمیت قاطع و تعیین کننده قایل شد.

 

 

                                     بازگشت