راه توده                                                                                                                                                          بازگشت       

 

 

تحلیل هفتگی 9 آبان 61
وحدت ملی
با تقسیم مردم
به خودی ها
 و غیر خودی ها
از هم پاشید!

 

 

 

 

 

تحلیل هفتگی های حزب توده ایران که در فاصله 1360 تا آستانه یورش به حزب توده ایران در بهمن ماه 1361 و در فاصله این یورش و یورش دوم در اردیبهشت 1362 انتشار یافت، تنها یک سند حزبی نیست، بلگه گوشه ای از تاریخ رویدادهای ایران در سالهای اول جمهوری اسلامی است. هر خواننده، پژوهشگر و محقق انقلاب 57 و تاریخ جمهوری اسلامی با مطالعه دقیق تحلیل های هفتگی، با گذشته رویدادهای امروز جمهوری اسلامی و نه فقط با رویدادها، بلکه با نظرات و موضع گیری های گذشته افرادی که امروز در جمهوری اسلامی حاکم اند و یا زیر فشار حاکمیت کنونی از حاکمیت خارج شده و یا در آستانه تصفیه و حذف هستند آشنا می شود. اینست آن اعتبار مهم تحلیل های هفتگی. هشدارها، پیش بینی ها، انتقادات و توصیه هائی که در این نوشته های تحلیلی مطرح شده اند، با سرنوشت جمهوری اسلامی و انقلاب 57 در پیوند است. غفلت ها و بی توجهی به آنچه که حزب ما درباره سرانجام سیاست های مخرب و خلاف آرمان های انقلاب 57 می گفت و می نوشت، کار جمهوری اسلامی به همانجائی کشاند که امروز شاهدیم. از جمله این غفلت ها و بی توجهی ها، هشدار حزب ما درباره سیاست تقسیم مردم به خودی و غیر خودی بود، که ابتدا با اعمال گزینش ها شروع شد، سپس به مذهبی و غیر مذهبی و بدنبال آن، به مکتبی و غیر مکتبی ختم شد و این آخری، یعنی مکتبی و غیر مکتبی چنان قابل تفسیر بود که هر گروه در حاکمیت خود را مکتبی و بقیه را غیر مکتبی اعلام کرد و سرانجام کار رسید به همان نظارت استصوابی که شورای نگهبان اکنون پرچمدار آن است.

انقلاب 57 با وسیع ترین وحدت و اتحاد ملی به پیروزی رسید، اما حاکمیتی که از درون آن بیرون آمد، از همان ابتدای کار، تقسیم مردم و سیاست متلاشی ساختن وحدت و اتحاد ملی را پیش گرفت. در آن سالها ریش و تسبیح شد معیار مکتبی و غیر مکتبی و اکنون چفیه عربی و دفاع از حاکمیت با چماق و سینه زدن زیر علم خرافات و تحجر شده است معیار مکتبی و غیر مکتبی.

حال بخوانیم و ببینیم حزب توده ایران از همان ابتدای این تقسیم مردم چگونه نسبت به سرانجام این سیاست هشدار داد.

 

 

"سخت گیری های غیر منطقی"

تحلیل هفتگی 9 آبان 1361

 

این هفته آقای هاشمی رفسنجانی امام جمعه موقت تهران به یکی از مسائل حاد و مورد توجه مردم پرداخت. رئیس قوه مقننه مسئله را در مورد متخصصینی، که در خارج هستند، عنوان کرد، ولی سخنان وی اهمیت عام دارد و می تواند دستورالعمل کلی به شمار آید. البته اگر به این سخن عمل شود و از دایره راهنمایی و اندرز پا فراتر نهد وبه عمل  ملموس بدل گردد، این رهنمود در تامین محیط آرام اجتماعی و جلب افراد و جذب بازوها و اندیشه ها و توسعه پایگاه اجتماعی انقلاب نقش خواهد داشت، چه رسد به نتیجه مستقیم حل مسائل تولیدی و اقتصادی و نظایر آن. امام جمعه موقت تهران گفت:

"به برادران حزب اللهی می گویم که یک مقداری در معیارهای انتخاب همکار دست از سخت گیری بردارند... خیلی سخت گیری می کنند و این باعث می شود که بسیاری از نیروهای خوب هم از دست ما بروند. شما این کار را نکنید. به خودتان حق ندهید که با یک سخت گیری های غیر منطقی مغزها و فکرها و انسان های سالمی را، که می خواهند خدمت کنند، دفع کنید... خسارت می زنید به این مملکت با نیازی که مملکت به نیروی کار دارد... کمتر سخت گیری کنید و بگذارید آن ها بیایند کار کنند."

 

این سخنان را آن کسانی که ملاک استخدام و کار تولیدی را امتحان ایدئولوژیک می دانند باید بشنوند. به این توصیه ها آن کسانی که از گیلان تا چهارمحال بختیاری، از مازندران تا خوزستان، از گرگان تا فارس، صدها معلم و دبیر را بیرون یا منتظر خدمت کرده اند، باید گردن نهند. کسانی که به خود جرات دادند، پزشک در حال تخصص دیدن را درست در آستانه پایان دوره تخصص اخراج کنند و کسانی که دانشجوی پزشکی را در سال آخر و حتی پس از پایان سال آخر و در آستانه آخرین امتحان، اخراج کرده اند، باید این سخنان را بشنوند و به آن عمل کنند.

به این گفته باید عمل کرد. نه تنها در باره آن ها، که به خارج رفته اند، بلکه بویژه آن ها که مانده اند و "گناهی" جز خدمت به انقلاب و تحکیم جمهوری نداشته و ندارند. واژه "سخت گیری" در واقع آرام ترین کلمه ای بود، که آقای هاشمی رفسنجانی می توانست در باره رفتار با "غیر مکتبی ها"، "دگراندیش ها"، "متخصصین دور از سیاست" و همه کسانی که نمی توانند یا نمی خواهند با یک "تسبیح و ریش" مسلمان نما شوند و ریاکاری کنند، بگوید. بین واقعیات موجود و دردناک در تمام رشته های فعالیت، از صنعت و کشاورزی و دامپروری گرفته تا برنامه ریزی و بهداری و پرشکی و آموزش پرورش و... وجود دارد. این یک مسئله مهم اجتماعی است و تنها مسئله فردی این یا آن شخص نیست. کار توضیحی فراوانی در انتظار رفقا در این زمینه هست، تا تضاد فاحش این خط با خطی که می خواهد براند و دور کند و طرد کند و ناراضی به تراشد و طرفدار انقلاب را مایوس و سرخورده کند، نشان داده شود. این خود گامی و فعالیتی است برای عملی شدن و تحقق این خط.

 


 

 

            راه توده  261    15 فروردین ماه 1389

 

بازگشت