راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

پرسش و پاسخی که 29 سال پیش برگزار شد
28 سال پیش
حزب ما چه گفت
و امروز شاهد
چه نتیجه ای هستیم؟

 

پرسش و پاسخ 29 خرداد 61، یک پرسش و پاسخ ساده نیست. این پرسش و پاسخ یک سند تاریخی است که در آن نورالدین کیانوری دبیر اول وقت حزب توده ایران با درایتی کم نظیر آینده ای را در آن پیش بینی می کند که ما امروز، یعنی 28 سال بعد از آن پرسش و پاسخ در حوادث جاری ایران شاهد تحقق آن هستیم. وزیر وقت ارشاد اسلامی، یعنی محمد خاتمی از رجاله هائی می نالد که در برخی مطبوعات وقت جا خوش کرده اند و زنده یاد کیانوری بر مبنای اظهار نظر او، هشدار می دهد و با صراحت می گوید که «با تعارف نمی توان حریف کسانی شد که بنام حزب الله در مطبوعات رخنه کرده اند و اگر امروز که آنها علیه ما – حزب توده ایران- جوسازی می کنند و شایعه پراکنی می کنند جلوی شان گرفته نشود و با این جریان مقابله جدی نشود، آنها در آینده بصورتی دردناک تر گریبان خودتان را خواهد گرفت. امروز به حزب ما تهمت می زنند، فردا به شما، ای هواداران راستین خط امام خمینی و اسلام انقلابی راستین، تهمت خواهند زد. این شتری را كه شما امروز مجاز می دانید كه در خیمه ما بخوابانند، فردا در خیمه خود شما خواهد خوابید.
هیچ قانونی نیست كه از مردم در مقابل تجاوزات این گرایش در مطبوعات ایران، كه زیر ماسك "حزب الله" عمل می کند دفاع کند. آنها بنام طرفداری از امام خمینی، و بنام "حزب الله" این جا و آن جا طرفداران راستین انقلاب را به لجن می كشند و به آنها تهمت می زنند. ما می دانیم كه اگر بعضی هایشان در مطبوعات نتوانند این كار را بكنند، شفاهی می كنند. شما خوب می دانید كه در تهران چه چیزهایی در اطراف نزدیك ترین یاران امام گفته می شود. چه تهمت هایی به آنها زده می شود.»
این جملات سندی تاریخی نیست؟ حزب توده ایران 29 سال پیش چه گفت و امروز شاهد چه نتیجه ای هستیم؟

 

پرسش: مصاحبه مهم وزیر ارشاد اسلامی را در باره مطبوعات، كه در اطلاعات 27 خرداد منتشر گردید، چگونه ارزیابی می كنید؟

پاسخ: واقعا چگونه می شود آن را ارزیابی كرد؟ بسیار دشوار است. چون او دیگر یك روزنامه نویس نیست. فردی كه از همه امكانات محروم است و مورد توهین قرار می گیرد و هیچ مرجعی به دادش نمی رسد، نیست. او حزب توده ایران نیست كه هر كسی از هر گوشه ای به خود اجازه می دهد صبح تا غروب به او فحاشی كند و تهمت و افترا بزند. او وزیر ارشاد اسلامی است. سخنان او هم فریاد پر دردیست كه از زشت ترین پدیده های حاكم در وضع كنونی بخشی از مطبوعات مجاز كشور ما برخاسته، و واقعا افشا كننده است. وزیر ارشاد اسلامی در این مصاحبه از بی مسئولیتی، و بی پروایی و در مواردی دریدگی برخی از روزنامه ها و نویسندگان آنها پرده برداشته. من هیچ لازم نیست كه برای كلماتی كه گفتم، توضیح بدهم. من فقط عین آن چیزی را كه وزیر ارشاد اسلامی گفته است، در این جا می خوانم:

«مدتی قبل من یك روز سرمقاله یكی از روزنامه های صبح را دیدم و به عنوان یك خدمتگزار جمهوری اسلامی شرمنده شدم. این سرمقاله مجموعا می خواست ثابت كند كه همه منافقین و یا عده زیادی از آنها تخم و تركه آمریكا هستند. با توجه به این كه بازرگان در جایی گفته بود كه این ها آمریكایی نیستند، در این سرمقاله آمده بود كه نخیر، این ها آمریكایی هستند و نتیجه عیاشی های دیپلمات های آمریكایی در ایران هستند. بنده شخصا معتقد بودم آن روزنامه توقیف بشود، ولو این كه معتقد باشد حزب الهی است. كدام از مطبوعات این ننگ را منعكس كردند و چه جوابی دارند در مقابل این سكوت؟ آیا غیر از این است كه تعدادی از این منافقین فرزندان شخصیت های برجسته جمهوری اسلامی هستند؟ چنین سرمقاله ای مضمونش چه می تواند باشد؟ البته اعضای كمیسیون تخلف مطبوعات از نظر رای گیری توقیف روزنامه را نپذیرفتند. همكاران بنده و اعضای كمیسیون تخلف مطبوعات می دانند كه آن روز اعلام كردم. تعقیب نشدن مسئول آن مقاله برای جمهوری اسلامی ننگ آشكار است، ولی وقتی من نظری داشتم و دیگری نظری دیگر داشت، حق ندارم به او تحمیل كنم. ولی سرمقاله ای كه می آید به طور نامحدود زن هایی از این جامعه را، كه بسیاری مطمئنا عفیف و پاكدامن هستند، این ها را متهم می كنند به آمیزش جنسی با آمریكایی ها، در این مورد بنده قلم در دستم نبود، ولی قلم به دست های ما در این زمینه چه كردند؟»

این واقعا یك فریاد درد از گوشه ای از یك پدیده ناسالم است. این یك نمونه است. امثال این نمونه ها را بدبختانه در محیطی كه الان در مطبوعات ایجاد شده، زیاد می توان دید. محیط مطبوعات الان چنین است كه بسیاری از روزنامه های وزین، واقع بین، فحش نده، طرفدار جمهوری اسلامی، كه حتی یك مقاله آنها قابل ایراد نیست، حتی یك حمله از یك مقاله آنها قابل ایراد جدی نیست و به همین دلیل هم كوچكترین ایرادی به این ها نتوانستند بگیرند، توقیف شده اند. ولی كسانی كه این ها را می نویسند، كیستند؟ من اسمی روی آنها نمی گذارم. برای این كه خود وزیر ارشاد اسلامی گفته است كه آنها كیستند؟ او می گوید:
«چه كنم كه با افرادی طرف هستم كه به نام حزب الله و به نام اسلام همه ضوابط اسلامی را زیر پا می گذارند.»
وزیر ارشاد اسلامی در جای دیگر می گوید:
«چه كسی جلوی قلم شما را گرفته كه به باطل اعتراض نمی كنید. و این اعتراض را معقول و منطقی بكنید. فحاشی نكنید. تهمت نزنید.»
و سرانجام وزیر ارشاد اسلامی می پرسد:
«این چه بازی گری است كه به نام دفاع از اسلام به وجود آوده اند؟ این رجاله بازی ها چیست كه در این مملكت به وجود آمده است؟»
این نام گذاری دقیقی است برای یك پدیده دردناك در مطبوعات ایران. اگر ما این نامگذاری را بكنیم، اول بازداشت می شویم، بعد روزنامه ما توقیف می شود، بعد خودمان باید در محكمه به اتهام "تهمت" به محكومیت های سنگین محكوم شویم! ولی این جا دیگر وزیر ارشاد اسلامی مطرح است. دیگر نمی شود به او ایرادی گرفت. او، درد دل خودش را گفته در باره این پدیده دردناكی كه مثل خوره به جان مطبوعات سالم ما افتاده است و روز به روز هم بوسیله كشمیری ها، كه در این رسانه ها نفوذ كرده و موفقیت های مهمی را در دست گرفته اند، تشدید می شود. و این فقط برای بی آبرو كردن مطبوعات جمهوری اسلامی است، مطبوعاتی كه به حاكمیت جمهوری اسلامی مربوط هستند.
خوب، این روزنامه های صبح كدامند؟ یا روزنامه صبح آزادگان است، یا روزنامه جمهوری اسلامی است. یكی از آنها روزنامه رئیس جمهور است. یكی دیگر هم روزنامه ای است وابسته به بخش مهمی از نیروهای حاكمیت در مجلس و دولت. خوب، اگر این ها با دوستان چنین برخورد می كنند، تا جایی كه صدای وزیر ارشاد اسلامی را در آوردند حالا ببینید كه با دگراندیشان چطور برخورد می كنند. ما بارها نمونه های زننده، نمونه های فوق العاده مشمئز كننده ای از برخورد نویسندگان این روزنامه ها را لااقل با حزب خودمان، با مبارزان حزب توده ایران نشان داده ایم و شكایت كرده ایم، ولی دادگستری، تحت تاثیر قدرت همین نویسندگان یا پشتیبانان این نویسندگان، حتی از قبول شكایت ما هم خودداری می كند.
به نظر ما این شیوه یكی از شیوه های فوق العاده ظریف آگاهانه ضد انقلاب در ایران است. ضد انقلاب از همین انحصارطلبی كه در میدان مطبوعات به وجود آمده، كه مطبوعات غیر وابسته به حاكمیت حق انتشار ندارند، استفاده می كند، در این مطبوعات نفوذ می كند و به نام مطبوعات و به نمایندگی حاكمیت این شیوه ها را به كار می برد. ضد انقلاب با این شیوه ها حیثیت حاكمیت جمهوری اسلامی ایران را به خطر می اندازد. هیچ قانونی هم نیست كه از مردم در مقابل تجاوزات این گرایش در مطبوعات ایران، كه زیر ماسك "حزب الله" و به نام "خون خواهی" امام خمینی، كه خود تدارك قتلشان را دیده بود، همه هواداران راستین امام و توده ای ها را قتل عام كند. این مطبوعاتی ها هم همین كار را می كنند. به نام طرفداری از امام خمینی، به نام "حزب الله" این جا و آن جا طرفداران راستین انقلاب را به لجن می كشند و به آنها تهمت می زنند. ما می دانیم كه اگر بعضی هایشان در مطبوعات نتوانند این كار را بكنند، شفاهی می كنند. شما خوب می دانید كه در تهران چه چیزهایی در اطراف نزدیك ترین یاران امام گفته می شود. چه تهمت هایی به آنها زده می شود. آنهایی كه در مطبوعات این طور عمل می كنند، كه وزیر ارشاد اسلامی ایران گفته، با آنهایی كه یواشكی شایعه پخش می كنند، عینا یك عمل را انجام می دهند و مسلما، آگاهانه و یا ناآگاهانه، از یك مركز، كه همان مركز ضد انقلاب جهانی است، راهنمایی می شوند.
خوب، این دردی است، كه باید گفت: "از شماست كه بر شماست." شعر معروف ناصر خسرو كه یادتان هست: "روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست."... آخرش می آید كه: "از ماست كه بر ماست." این جاست كه بایستی گفت: "از شماست كه بر شماست". یعنی خود حاكمیت این وضع را به وجود آورده است، امكان بحث منطقی مطبوعاتی را حذف كرده است. درست است كه در ایران مطبوعاتی بودند كه رجاله بازی می كردند، ولی شما همه روزنامه هایی را، كه بدون یك كلمه توهین و افترا، و فقط با منطق دردهای اجتماع ما را، مسائل عمده سیاست ما را مورد بررسی قرار می دادند، دهنشان را بستید، توقیفشان كردید، محل آخرین آنها را هم كه هنوز می توانست نفسی بكشد، گرفتید و فردا هم لابد توقیفش می كنید. این نتیجه آن است. نمی شود یك شیوه بیماری را در بخشی از جامعه حاكم كرد و انتظار داشت كه این بیماری به بخش های دیگر، كه شما خواستار حفظ آنها هستید، سرایت نكند. اگر انحصارطلبی نسبت به همه دگراندیشان غیر از وابستگان به حاكمیت انجام گیرد، اگر امكان بحث آزاد مطبوعاتی از آنها گرفته شود، این انحصارطلبی، این بیماری، در همان مطبوعات وابسته به حاكمیت هم شروع می كند به نقش بازی كردن، و دشمنان انقلاب از همین عامل می توانند به نفع خودشان استفاده كنند.
به نظر ما، اگر از این پدیده امروز جلوگیری نكنید، فردا این پدیده باز هم دردناك تر گریبانگیر خودتان خواهد شد. ما هشدار می دهیم كه اگر جلوی افترا زدن و تهمت زدن را نگیرید، فردا همین گونه افترا ها و تهمت ها را، كه امروز به حزب ما می زنند، به شما، ای هواداران راستین خط امام خمینی و اسلام انقلابی راستین، خواهند زد. این شتری را كه شما امروز مجاز می دانید كه در خیمه ما بخوابانند، فردا در خیمه خود شما خواهد خوابید.
این ها با علاج های سطحی، با "من بمیرم تو بمیری"، با خواهش، با این كه شما نفهمیدید، از بین نمی رود. باید ریشه این ها را پیدا كرد و این ریشه را خشكاند، والا فردا با یك شعار دیگر، با یك جوسازی دیگر، با یك شكل دیگر، همین نقشه انجام خواهد گرفت. و این، نقشه نفاق افكنی، نقشه ناراضی تراشی، نقشه بدنام كردن جمهوری اسلامی است.
امام در یكی از گفتارهای پرمحتوای خودشان به این مسئله اشاره كردند كه دشمنان می خواهند چهره نازیبایی از جمهوری اسلامی در دنیا درست كنند. بنشینید و فكر كنید. بگذارید كه دیگران هم به شما كمك كنند. بگذارید كه دیگران اقلا حرفشان را به شما به گویند، كه به چه شكل و با چه شیوه هایی دارند چهره های فوق العاده نازیبایی از جمهوری اسلامی در دنیا درست می كنند. و این فقط در خوشگذران های دنیا نیست، كه تاثیر می كند. در خلق های دنیا هم تاثیر می كند. این تبلیغات امپریالیستی، كه مایه اش را از همین كشمیری های داخلی، كه در ارگان های ما نفوذ كرده اند، می گیرد، مانند بده و بستان یك تجارت خانه امپریالیستی است. به كشمیری ها دستور می دهد كه این طور عمل كنید. آن وقت نتیجه عمل آنها را در بوق های تبلیغاتی جهانی خود منعكس می كند، و به این وسیله چهره نازیبایی از جمهوری اسلامی، از انقلاب اسلامی، از آن انقلاب واقعی كه امام خمینی رهبر آن است، راهنمای آن است، درست می كند. امپریالیسم به این ترتیب می تواند ذخیره بزرگ نیروهای انقلابی ما را، كه توده های مردم كشورهای دیگر هستند، گمراه كند، بدبین كند. به این مسئله كم توجهی نكنید. خیال نكنید كه فقط با شعار می شود تاثیر تمام این تبلیغات را از بین برد. نمی شود. بایستی ریشه این خرابكاری ها را شناخت و خشك كرد. این ملوك الطوایفی كه در رسانه های گروهی به طور حیرت آوری حكم فرماست، حتی در چارچوب درونی این رسانه ها هم كاملا حكم فرماست. مثلا روزنامه های جمهوری اسلامی، صبح آزادگان، كیهان و اطلاعات، روزنامه هایی هستند وابسته به حاكمیت كنونی و بازتاب دهنده نظریات حاكمیت كنونی. همه این روزنامه ها مدعی هستند كه در خط امامند. همه مدعی هستند كه از سیاست عمومی دولت و حاكمیت كنونی پشتیبانی می كنند. بنابراین انتظار می رود كه بالاخره در عمده ترین مسائل مربوط به سیاست دولت نظری نزدیك به هم، اگر نگوئیم منطبق برهم، داشته باشند. همین مسئله حمله اسرائیل به لبنان، به عنوان مهم ترین مسئله را به گیرید، كه بدون تردید با سرنوشت انقلاب ما و تمام جنبش در منطقه در ارتباط است و حساسیت فوق العاده دارد. این روزنامه ها را بخوانید و ببینید كه چطور این مسئله را منعكس كردند. ببینید تحلیلی كه این روزنامه ها به مردم ایران دادند كه: اسرائیل سیاستش از كجا آب می خورد، به كه وابسته است، چه نیروهایی پشت سرش است، چه نیروهایی می شود ذخیره باشد كه علیه این ها عمل بكند، چگونه است؟ اگر شما همین را دنبال كنید، آن وقت خواهید دید كه واقعا چه بلبشویی در این مطبوعات حكم فرما است. من در یكی دو گفتار دیگر، برخی از نمونه های بسیار جالب این جریان را خواهم آورد، كه رفقا به آن توجه كنند.

راه توده 272 21.06.2010

بازگشت