راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

زنگ هوشیاری
15سال پیش به صدا در آمد

انتخابات مجلس پنجم، آغاز مسیری بود که به انتخابات دوم خرداد و پیروزی محمد خاتمی و سپس انتخابات 22 خرداد و کودتای انتخاباتی علیه میرحسین موسوی انجامید. جنبش سبز این مسیر را طی کرده و برخلاف برخی تصورات و ادعاها، این جنبش عمری 15 ساله دارد و از نشیب و فرازهای بسیاری گذشته، تا به آگاهی و توان امروز رسیده است.

 

در فاصله شماره‌های 44 تا 46 راه توده، یعنی از بهمن 1374 تا فروردین 1375 یكی از پرمعناترین و تعیین كننده ترین رویدادهای دهه 70 ایران شكل گرفت. این رویداد چیزی نبود جز انتخابات مجلس پنجم. اهمیت اصلی انتخابات مجلس پنجم در آن نبود كه چه شمار از نامزدهای غیروابسته به نیروهای واپسگرا و راست به آن راه یافتند. اهمیت این انتخابات در شرایط سیاسی نوینی بود كه دوران تدارك انتخابات در كشور بوجود آورد و در شكل گیری دوری‌ها و نزدیكی‌ها و ائتلاف‌ها و غلبه بر یك سلسله تفرقه‌ها كه نقش آفرین شد.  بدون این دستاوردهای حاصل از انتخابات مجلس پنجم پیروزی دوم خرداد 76 ناممكن بود. از جمله این دستاوردها می‌توان اشاره كرد به :

- شكاف در صفوف دولت ائتلافی هاشمی رفسنجانی و جدا شدن كارگزاران سازندگی از بخش راست ارتجاعی.

- ائتلاف ضمنی چپ مذهبی که بعدها از کنار آن جبهه مشارکت شکل گرفت و همچنین اتحاد چپ مذهبی با گروهبندی كارگزاران سازندگی كه بعدها، با تشکیل حزب کارگزاران پایه این اتحاد وسیع تر شد.

- ورود شماری از نمایندگان این جمع به مجلس كه در ایجاد زمینه حضور محمد خاتمی در انتخابات و پیروزی دوم خرداد نقشی موثر داشت.

 

در اپوزیسیون خارج از كشور نیز این انتخابات نشان از یك چرخش داشت. اعلام ضرورت شركت قاطع در این انتخابات از سوی راه توده و توصیه به دادن رای به نامزدهای مجاهدین انقلاب اسلامی و كارگزاران، اعلام ضرورت گسست از سیاست 14 ساله تحریم و نادیده گرفتن انتخابات در جمهوری اسلامی – از جمله از سوی بخشی از توده ایها- بود كه از سال 1361 بدینسو، برخلاف مشی تاریخی حزب، ریشه دوانیده بود.

شركت راه توده در این انتخابات فراتر از پایان دادن به مشی نادرست تحریم بود. تجربه فعالیت راه توده در صفوف اپوزیسیون نشان داده بود كه اپوزیسیون خارج از كشور ایران هیچ برنامه و طرحی برای تحول در كشور ندارد مگر دو تخیل:

1- تشكیل "آلترناتیو" جمهوری اسلامی در خارج كشور و گرفتن تایید برای این آلترناتیو از قدرت‌های جهانی

2- تشویق قدرت‌های جهانی به فشار به جمهوری اسلامی برای برگزاری انتخابات زیر نظر این قدرتها.

در این هر دو طرح تنها چیزی كه وجود نداشت و روی آن حساب نمی شد نقش مردم ایران و رویدادها و دگرگونی‌های داخل ایران در شكل دادن به تحولات بود. حاصل اینگونه طرح و تخیل‌ها، بیگانه شدن و فاصله گرفتن مداوم و هر چه عمیق تر اپوزیسیون با اوضاع داخل ایران بود. در آستانه انتخابات مجلس پنجم برای راه توده روشن شده بود كه سیاست تحریم انتخابات نه علت، بلكه خود معلول و بازتاب تحریم بزرگتریست كه اپوزیسیون گرفتار آن شده است و آن تحریم ایران، تحریم مردم ایران و تحریم تحول به اتكای مردم و از داخل ایران است. از این نظر شركت راه توده در انتخابات مجلس پنجم دارای دو جنبه بود :

1- تلاش برای تاثیرگذاری در تحولات داخل كشور از طریق انتخابات؛

2- تلاش برای پایان دادن به سیاست تحریم مردم ایران و تحولات داخل ایران در اپوزیسیون خارج كشور.

 

شركت در انتخابات مجلس پنجم در هر دو عرصه دستآورد داشت. هم در تناسب نیروهای داخلی، میان نیروهای راست و واپسگرا با چپ مذهبی به سود گروه دوم اثر گذاشت. هم در اپوزیسیونی كه یكپارچه انتخابات را تحریم كرده بود نخستین ترك‌ها و شكاف‌ها و بازاندیشی‌ها را بوجود آورد. گروهی در سیاست تحریم كردن مردم ایران باقی مانند و تحت پوشش چپ یا راست غالبا سر از ستایش بختیار درآوردند كه راه كارگر نمونه آن است. در مقابل كسانی مانند فرخ نگهدار به نمایندگی از بخشی از فدائیان خلق كه انتخابات را تحریم كرده بودند، پس از این انتخابات در درستی سیاست تحریم تردید كردند و كسانی مانند علی كشتگر به نمایندگی از بخشی دیگری از فدائیان خلق نتوانستند برای مدت طولانی در لجاجت خود بر سیاست تحریم پایداری نشان دهند. بخش مهمی از طیفی كه امروز مدام از "مسالمت" و "انتخابات" سخن می‌گوید و حتی بعضا دیگران را هم متهم به "خشونت طلبی" می‌كند فراموش كرده است كه شركت در انتخابات را از كجا شروع كرد و "راه توده" به چه بهایی و زیر چه فشاری این راه را باز كرد. ماجرای مقاله "وقتی كه نقش‌ها روشن می‌شوند!" در نامه مردم گوشه‌ای از این فشار در همین انتخابات مجلس پنجم بود. مثلا در این مقاله با اشاره به موضع راه توده برای شركت در انتخابات چنین نوشته شد:

«این موضع گیری نشریه "راه توده" تایید مجددی است بر تمامی ارزیابی‌های قبلی ما در مورد این نشریه. ما دو سال پیش در مقاله مفصلی ... ضمن ارزیابی مشی پیشنهادی این افراد روشن كردیم كه در پشت شعارهای این نشریه یك هدف مشخص قرار دارد، مبارزه با سیاست درست و اصولی حزب ما و دیگر نیروهای مترقی میهن در مقابله با رژیم استبدادی ولایت فقیه.»

ما در شماره‌های آینده به این مواضع نامه مردم مفصلا خواهیم پرداخت.

بنابراین، در مورد موضع راه توده در انتخابات مجلس پنجم با سه مسئله روبرو هستیم:

1- تحلیل راه توده از اوضاع كشور و اهمیت انتخابات و ضرورت شركت در آن؛

2- اهمیت این شركت در پایان گذاشتن به تحریم جنبش مردم ایران و مشی حاكم بر اپوزیسیون؛

3- واكنش زشت نامه مردم و آلوده كردن بحث سیاسی و نظری به اتهام زنی.

 

در این قسمت می‌كوشیم تا به بخش اول نكات فوق بپردازیم و تحلیل راه توده را از اوضاع كشور در استانه انتخابات مجلس و دلایل ضرورت شركت در آن را روشن كنیم. راه توده در ادامه تحلیل‌های خود از اوضاع كشور كه در بخش‌های پیشین این مرور به آنها پرداختیم، در شماره 45 اسفند 74 یعنی كمتر از یك ماه پیش از آغاز انتخابات مجلس پنجم، سیاست نیروهای واپسگرا برای تشكیل یك مجلس یكدست ارتجاعی را تحلیل كرده و نسبت به خطر آن هشدار داد.

در سرمقاله این شماره راه توده تحت عنوان "مجلس پنجم مقابله قانونی با جنبش آزادیخواهی را عهده دار خواهد شد؟" از جمله چنین می‌خوانیم:

"جبهه ارتجاع، مرکب از سرمایه داری تجاری، زمینداران بزرگ، محتکران، غارتگران و بخشی از روحانیت ایران، به عنوان متحد بزرگ، صف قدرتمندی را در برابر "جنبش آزادیخواهی مردم ایران" تشکیل داده اند. از عدم تشکل و انسجام سازمان نیروهای ملی، مترقی، چپ، دمکرات و میهن دوست، (که هم چنان در پراکندگی به سر می برند) جبهه ارتجاع بیشترین بهره را می برد... در حالیکه همگان بر ضرورت بازگشت آزادی‌ها به جامعه تاکید می کنند، ارتجاع برخوردار از تشکیلات و سازمان های پرقدرت و سراسری خویش، بی اعتناء به این خواست ملی، در برابر آن ایستاده و در برابر خواست های مردم مقاومت می کند.

با تمام قدرت و توان باید عواقب پیروزی ارتجاع را در قبضه کردن کامل مجلس اسلامی و همه قدرت در جمهوری اسلامی افشاء کرد."

 

راه توده در ادامه، مشی تاریخی حزب توده ایران را در ضرورت استفاده از هر فرصت برای جلوگیری از تحكیم استبداد و گشودن راه ازادی‌ها چنین بیان می‌كند:

"ما اعتقاد داریم، نه با کناره گیری از نبردی که بر سر تصاحب مجلس جریان دارد، بلکه با ورود همه جانبه به این درگیری، باید هر اندازه که ممکن و مقدور است، از قدرت باز هم بیشتر ارتجاع در مجلس آینده کاست!

ما اعتقاد داریم، که هنوز هم تمامی مخالفان قدرت مطلقه ارتجاع در جامعه (صرف نظر از نوع اختلاف نظر و عقیده) می توانند بر سرانجام انتخابات مجلس اسلامی تاثیر بگذارند. حداقل توافق ممکن بر سر برخی کاندیداهائی که استقلال نظری، سازمانی و تشکیلاتی، از روحانیت مبارز، موتلفه اسلامی، حوزه علمیه قم، سازمان تبلیغات اسلامی، حجتیه و... دارند. آنها می توانند در آینده، از طریق تریبون مجلس به جنبش آزادیخواهی بپیوندند. آنها میتوانند فراکسیون مخالف برنامه های ارتجاع بازار، روحانیت قشری طرفدار سرمایه داری تجاری، زمینداران بزرگ و معاملات پشت پرده حکومت با امپریالیسم جهانی برای حفظ قدرت را تشکیل دهند. آنها می توانند گامی در جهت مقابله مشترک با یورش ارتجاع بردارند."

 

سرمقاله راه توده مربوط به زمانی بود كه هنوز مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب كارگزاران به تفاهم و نزدیكی ضمنی برای شركت در انتخابات نرسیده بودند و راه توده در واقع ضرورت چنین تفاهمی را یاد آور شد.

مطالعه دقیق همین سرمقاله نشان می‌دهد كه راه توده قاطعانه سیاست شركت در انتخابات را پیش گرفته است. سیاستی كه بعدها در بیانیه انتخاباتی راه توده كه بصورت فوق العاده 15 اسفند 1374 راه توده منتشر گردید به روشنی تدوین شد. در این بیانیه كه قطعا بعنوان یكی از درخشانترین اسناد جنبش انقلابی ایران در یكی از حساسترین لحظات تاریخی آن ثبت خواهد شد، ابتدا اوضاع كشور تحلیل شده و سپس دستاوردهای این دوران كه تحت تاثیر فضای ناشی از برگزاری انتخابات بدست آمده بر شمرده شده است. انچه ما در بالا به اشاره گفتیم در این بیانیه بطور مفصل و دقیق برشمرده شده است. در بیانیه، زیر عنوان "به سود دو گروهبندی انتخاباتی "مجاهدین انقلاب اسلامی" و "کارگزاران" و در جهت درهم شکستن رای "ارتجاع" فعالیت خود را تشدید کنیم" از جمله گفته می‌شود:   

"کارزار انتخاباتی، بویژه در هفته های گذشته موجب یک سلسله صف بندی‌ها در حکومت، رشد آگاهی عمومی از مسائل پشت پرده حکومت، افشای قدرت سرمایه داری تجاری وابسته (تجار و بازاریان بزرگ) در جمهوری اسلامی، افشای روحانیت وابسته به این قدرت، برداشته شدن نقاب از چهره طرفداران "ولایت مطلقه فقیه" برای حفظ قدرت مطلقه سرمایه داری تجاری در جمهوری اسلامی و... شد. کسانی که از نزدیک مطبوعات چاپ داخل کشور را در این دروان مطالعه و بررسی کرده و مطالب آن را در جهت تحلیل واقعی اوضاع ایران پیگیری کرده باشند، این ارزیابی ما را تائید می کنند."

 

در این بیانیه آمده است:

 

"راه توده" از ماه‌ها پیش و در ارتباط مستقیم با انتخابات مجلس پنجم، تاکید کرد، که از دو شیوه برخورد با مسئله انتخابات، یعنی "تحریم" و "یورش" سیاست دوم را بر می گزیند. ما در تشریح این انتخاب و گزینش خود نوشتیم، که در لحظه کنونی، با توجه به مجموعه شرایط حاکم بر ایران و استفاده ارتجاع از باورهای مذهبی مردم، سیاست "تحریم" در واقع و در عین حال که می تواند موجب برخی فشارهای دول خارجی به حکومت بشود، می تواند صحنه را به ارتجاع نیز واگذار کند و فرصت بزرگی برای افشای ارتجاع و رشد آگاهی "جنبش آزادیخواهی مردم ایران" از دست برود! در عین حال که این نوع فشارهای خارجی نیز خود مشروط به منافع و سیاست های فی مابین این دولت‌ها و جمهوری اسلامی است! ما در همین ارزیابی خود، سیاست "تحریم" را در عرصه داخلی و در جهت بسیج مردم بسیار ناتوان تر از سیاست "یورش" و "افشاگری" ارزیابی کردیم.

ما در تشریح همین سیاست و ضمن تاکید بر ضرورت دفاع بی تزلزل از آزادی های بسیار محدود کنونی در جمهوری اسلامی، که ارتجاع برای بستن دفتر آن کمین کرده است.

 

ما اعتقاد داریم، در لحظه کنونی و برای شکستن رای ارتجاعی ترین جناح بندی حکومتی (رسالت- موتلفه- روحانیت مبارز- حجتیه) باید به سود دو گروهبندی و لیست انتخاباتی فعالیت خود را تشدید کرد:

 

1- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در دوران اخیرفعالیت خود، بر ضرورت آزادی‌ها و برابری آن با عدالت اجتماعی تاکید دارد، و لیست انتخاباتی آنها رسما با دو تشکل دیگر یعنی "جامعه اسلامی مدرسین دانشگاه ها" و "جامعه اسلامی معلمین" ائتلافی است.

 

2- گروهبندی "کارگزاران" که با تاکید بر دفاع از آزادی های موجود و گسترش آنها و تاکید بر بازگشت به سیاست اقتصادی "عدالت اجتماعی"، عملا صف خود را از متحدان سال های اخیر دولت ائتلافی، برای اجرای برنامه "تعدیل اقتصادی" جدا می کند!

 

در ادامه این بیانیه كه بنظر می‌رسد اصطلاح "ملی- مذهبی" برای نخستین بار در آن ابداع شده گفته می‌شود:

"به همه احزاب و سازمان های سیاسی و ملی – مذهبی ایران توصیه می کنیم، بمنظور تحقق اهداف بازگو شده در این اطلاعیه، یورش یکپارچه به صف ارتجاع را در جریان انتخابات سازمان بدهند!"

 

بیانیه راه توده سپس از نامه مردم و سازمان فداییان خلق اكثریت نیز طلب می‌كند كه از سیاست تحریم فاصله بگیرند و خطاب به انان می‌نویسد:

"ما در عین حال، از طرفداران، علاقمندان و اعضای حزب توده ایران، که اکنون در کنار "نامه مردم" قرار گرفته و سیاست اعلام شده آن را مبنی بر "تحریم انتخابات" پیگیری می کنند، با این هشدار که نباید اجازه داد حزب توده ایران به حزب و سازمانی متکی به اوضاع مهاجرت تبدیل شود، انتظار داریم، با واقع بینی نسبت به اوضاع ایران نگاه کرده و ضرورت دفاع از آزادی های محدود و تحمیل شده به حکومت را در صدر هر برنامه و شعاری قرار دهند. سیاست حزب توده ایران پیوسته افشاگری و سازماندهی بر اساس رشد آگاهی توده های مردم بوده است. رشد آگاهی نیز روندی آهسته و طولانی است که پیوند ناگسستنی با آزادی‌ها (هر اندازه محدود) دارد. سیاست "هر چه بدتر، بهتر" هرگز سیاست حزب ما نبوده است و بهمین دلیل از مشی و شعار کنونی "نامه مردم" که با مشی و شعار راست ترین جناح های اپوزیسیون خارج از کشور همسو می باشد، باید فاصله گرفت!

 

ما به دوستان و رفقای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) نیز پیشنهاد می کنیم، مطالب، تحلیل‌ها و حتی اخبار نادرست هفته های اخیر نشریه "کار" را دو باره مرور کرده و آن را با مطالب نشریات جناح راست اپوزیسیون مهاجر (نظیر کیهان لندن) از یک سو و نشریات غیر حکومتی چاپ داخل کشور مقایسه کرده و میزان اطلاع و آگاهی نویسندگان آن را از اوضاع داخل کشور به سنجش و تصمیم بگذارند. ما به این دوستان و رفقا نیز همان توصیه ای را می کنیم که به طرفداران و دنبال کنندگان مشی و سیاست "نامه مردم" می کنیم!"

 

بیانیه انتخاباتی راه توده با این دعوت پایان می‌گیرد:

"صف ارتجاع را به سود "جنبش آزادیخواهی مردم ایران"

 باید درهم شکست!"

 

متن کامل آن اطلاعیه که در آرشیو چاپی راه توده نیز قابل دسترسی است به این شرح است:

 

 

فوق العاده راه توده – 15 اسفند 1374

 

پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در شرایطی متفاوت با دوره های گذشته برگزار می شود. برجسته ترین ویژگی این دوره از انتخابات (صرف نظر از نتایج آراء که بستگی به تشکل، سازماندهی و آگاهی عمومی مردم از واقعیات پشت پرده دارد) پیروزی جنبش آزادیخواهی مردم ایران در این مرحله، برای تحمیل برخی عقب نشینی‌ها به حکومت است. این پیروزی و ضرورت تثبیت آن، با هدف انزوای بیشتر ارتجاع و به عقب راندن باز هم بیشتر آن در حکومت، از چنان اهمیتی برخوردار است، که ما وظیفه خود می دانیم توجه همه میهن دوستان را بدان جلب کنیم.

 

کارزار انتخاباتی، به ویژه در هفته های گذشته موجب یک سلسله صف بندی‌ها در حکومت، رشد آگاهی عمومی از مسائل پشت پرده حکومت، افشای قدرت سرمایه داری تجاری وابسته (تجار و بازاریان بزرگ) در جمهوری اسلامی، افشای روحانیت وابسته به این قدرت، برداشته شدن نقاب از چهره طرفداران "ولایت مطلقه فقیه" برای حفظ قدرت مطلقه سرمایه داری تجاری در جمهوری اسلامی و... شد. کسانی که از نزدیک مطبوعات چاپ داخل کشور را در این دروان مطالعه و بررسی کرده و مطالب آن را در جهت تحلیل واقعی اوضاع ایران پیگیری کرده باشند، این ارزیابی ما را تائید می کنند.

 

حاصل به دست آمده از این کارزار طبقاتی- اجتماعی را می توان در خطوط زیر بیان کرد:

- پایان عمر حکومت ائتلافی گروهبندی رسالت (مرکب از حزب "موتلفه اسلامی"، روحانیت به اصطلاح مبارز تهران و حجتیه) با تکنوکرات های دولتی، که حاصل آن تحمیل برنامه اقتصادی "تعدیل اقتصادی" به کشور بود!

 

- به حرکت در آمدن موج عظیم دفاع از آزادی های محدود کنونی در جمهوری اسلامی و ضرورت بازگشت احزاب سیاسی به صحنه سیاسی کشور و دفاع از آرمان های واقعی بهمن 57؛

 

- افشای چهره طرفداران "ولایت مطلقه فقیه" که در صورت برقراری ولایت مطلقه طبقاتی خویش (سرمایه داران تجاری وابسته و زمینداران بزرگ) با "ولی فقیه"، "دستگاه ولایت" و "مراجع تقلید" خویش را برسر کار خواهند آورد و با این دم و دستگاه را با دم دستگاهی همراه تر با دیکتاتوری طبقاتی خویش و از طریق مجلس و قانون (!) عوض خواهند کرد!

 

- جلوگیری محدود از یکه تازی شورای نگهبان، در جریان تعیین صلاحیت کاندیداها به سود ارتجاعی ترین و وابسته ترین جناح حکومتی (رسالت، موتلفه اسلامی و حجتیه)، که در تائید صلاحیت برخی چهره های ملی – مدهبی مخالف سیاست های حکومت بازتاب یافت؛

 

- درهم شکستن سدهای استوار ارتجاع برای ورود بسیار دشوار گرایش های رادیکال و چپ مذهبی به صحنه انتخاباتی؛

 

- متشکل شدن بخشی از دولت و حکومت، زیر عنوان "کارگزاران" با شعار دفاع از آزادی های موجود- که در حقیقت دفاع از حیات سیاسی خود آنها نیز هست- و تاکید بر ضرورت برقراری عدالت اجتماعی در عرصه اقتصادی، که هر دو سیاست، در مصاحبه 14 اسفند ماه 1374 "فائزه هاشمی"، کاندیدای این گروهبندی با روزنامه "اخبار" چاپ تهران طرح و مورد تاکید قرار گرفت و ما آن را ادامه سیاست "تعدیل" در برنامه "تعدیل اقتصادی" ارزیابی می کنیم!

 

- عبور "نهضت آزادی ایران" از مواضع حکومتی و تائید صلاحیت برخی رهبران آن، در مرحله نخست تعیین صلاحیت‌ها و تحمیل تائید صلاحیت برخی از چهره های مورد حمایت این تشکل سیاسی به شورای نگهبان در مرحله نهائی،

 

- ورود و بازگشت چند نشریه جدید مذهبی غیر حکومتی به صحنه و پیوستن آنها به جنبش ازادیخواهی و افشای چهره ارتجاع قدرتمند "روهانیت- بازار"؛

 

- دفاع صریح و عام سازمان‌ها و گروهبندی های آرمان گرا و چپ مذهبی از "آزادی ها" به عنوان یگانه سنگر موجود برای مقابله با "قدرت مطلقه ارتجاع"،

 

- نشانه های مشهود، از برخی همگامی های محدود بین گروهبندی "کارگزاران" و گروهبندی های چپ مذهبی، که در اسامی مشترک برخی کاندیداهای این دو گروهبندی بازتاب یافت.

 

- و....

 

همه از دست آوردهای "جنبش آزادیخواهی مردم ایران" در این مرحله و در جریان انتخابات پنجمین دوره مجلس اسلامی است.

ما باز هم تاکید می کنیم، که در عین تلاش برای درهم شکستن رای ارتجاع، پیش از آن که نتایج آراء صندوق های رای اهمیت حیاتی داشته باشد و افشای ارتجاع، رشد جنبش، شکل گیری ائتلاف‌ها و اتحادهای نوین و ضرورت دفاع از آزادی های موجود در کشور برای مقابله با قدرت مطلقه ارتجاع اهمیت دارد!

 

راه توده و انتخابات

 

"راه توده" از ماه‌ها پیش و در ارتباط مستقیم با انتخابات مجلس پنجم، تاکید کرد، که از دو شیوه برخورد با مسئله انتخابات، یعنی "تحریم" و "یورش" سیاست دوم را بر می گزیند. ما در تشریح این انتخاب و گزینش خود نوشتیم، که در لحظه کنونی، با توجه به مجموعه شرایط حاکم بر ایران و استفاده ارتجاع از باورهای مذهبی مردم، سیاست "تحریم" در واقع و در عین حال که می تواند موجب برخی فشارهای دول خارجی به حکومت بشود، می تواند صحنه را به ارتجاع نیز واگذار کند و فرصت بزرگی برای افشای ارتجاع و رشد آگاهی "جنبش آزادیخواهی مردم ایران" ار دست برود! در عین حال که این نوع فشارهای خارجی نیز خود مشروط به منافع و سیاست های فی مابین این دولت‌ها و جمهوری اسلامی است! ما در همین ارزیابی خود، سیاست "تحریم" را در عرصه داخلی و در جهت بسیج مردم بسیار ناتوان تر از سیاست "یورش" و "افشاگری" ارزیابی کردیم.

 

ما در تشریح همین سیاست و ضمن تاکید بر ضرورت دفاع بی تزلزل از آزادی های بسیار محدود کنونی در جمهوری اسلامی، که ارتجاع برای بستن دفتر آن کمین کرده است، بر این وقعیت نیز انگشت گذاشتیم، که گروهبندی ارتجاعی "حجتیه، موتلفه، رسالت" علاوه بر آن که به اندازه کافی مورد حمایت انگلستان است، بلکه برای رسیدن به قدرت مطلقه و تسلیم تام و تمام ایران به امپریالیسم جهانی نیز، کوچک ترین تردیدی را به خود راه نخواهد داد و برای رسیدن به این هدف نیز ابتدا حمام خون را در سراسر ایران به راه خواهد انداخت. یورش سراسری به مطبوعات غیر حکومتی و اندک آزادی های تحمیل شده به حکومت در سال های پس از پایان جنگ با عراق نیز مقدمه این یورش خونین خواهد بود، که قربانیان آن ملیون، دگراندیشان، ملیون مذهبی، میهن دوستان واقعی ایران، مذهبیون آرمان خواه، مذهبیون طرفدار عدالت اجتماعی، آزادی و استقلال (شعارهای انقلاب بهمن) و... خواهد بود.

 

ما حتی نوشتیم که آنها به کمک امپریالیسم جهانی خواب کودتائی نظیر کودتای مخوف اندونزی را برای ایران می بینند که در آن صدها هزار میهن دوست؛ دگراندیش، کمونیست و... قتل و عام شدند.

 

پایه های وابستگی مستقیم اقتصادی سرمایه داری تجاری ایران با امپریالیسم جهانی، روابط ناگزیر سیاسی خود را می طلبد، که این روابط نیز جز پیروی از سیاست های جهانی امپریالیسم نیست!

 

اگز چنین کودتائی، در صورت کسب قدرت مطلقه ارتجاع، به نتیجه فوری نرسد و جنگ داخلی را در ایران موجب شود، این جنگ نیز عملا راه ورود مستقیم امریکا را به ایران هموار می کند، و در صورتی که موفق شود، در پیوند با ارتجاع منطقه، مجری سیاست های امپریالیسم جهانی خواهد بود!

 

این مرور بسیار کوتاه، از آن رو ضروری بود، تا به زمینه های ضرورت "فعال" بودن در کارزار انتخاباتی کنونی اشاره شده باشد. صرف نظر از نتایج دو سیاست و مشی "تحریم" و "یورش" که باید دقیقا آن را تحلیل کرد، تا درس های لازم از آن گرفته شود، ضمن تاکید بر ادامه سیاست حزب توده ایران مبنی بر "ائتلاف" و "اتحاد" با همه احزاب و سازمان های طرفدار جنبش آزادیخواهی مردم ایران (با هر شعار و سیاست مستقلی که حق طبیعی هر تشکل سیاسی است)، ما اعتقاد داریم، در لحظه کنونی و برای شکستن رای ارتجاعی ترین جناح بندی حکومتی (رسالت- موتلفه- روحانیت مبارز- حجتیه) باید به سود دو گروهبندی و لیست انتخاباتی فعالیت خود را تشدید کرد:

 

1- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در دوران اخیرفعالیت خود، بر ضرورت آزادی‌ها و برابری آن با عدالت اجتماعی تاکید دارد، و لیست انتخاباتی آنها که رسما با دو تشکل دیگر یعنی "جامعه اسلامی مدرسین دانشگاه ها" و "جامعه اسلامی معلمین" ائتلافی است.

 

2- گروهبندی "کارگزاران" که با تاکید بر دفاع از آزادی های موجود و گسترش آنها و تاکید بر بازگشت به سیاست اقتصادی "عدالت اجتماعی"، عملا صف خود را از متحدان سال های اخیر دولت ائتلافی، برای اجرای برنامه "تعدیل اقتصادی" جدا می کند!

 

ما به همه توده ای‌ها – بویژه آنها که در داخل کشور حضور دارند- توصیه می کنیم، در جهت سیاست و مشی اعلام شده در بالا، بر فعالیت خود بیافزایند و با همه توان خویش برای انزوای ارتجاع و شکستن رای آن، به سود "جنبش آزادیخواهی مردم ایران" وارد صحنه شوند.

 

از آنجا که دفاع از "جنبش آزادیخواهی مردم ایران" دفاع از آزادی های موجود تحمیل شده به حکومت، طرد "ارتجاع" و جلوگیری از قدرت مطلقه سرمایه داری تجاری وابسته، زمینداران بزرگ و روحانیون متحد آنها، افشای ماهیت و چهره واقعی و طبقاتی حکومت، امروز و در این لحظه بزرگ ترین وظیفه ملی می باشد، به همه احزاب و سازمان های سیاسی و ملی – مذهبی ایران توصیه می کنیم، به منظور تحقق اهداف بازگو شده در این اطلاعیه، یورش یکپارچه به صف ارتجاع را در جریان انتخابات سازمان بدهند!

 

"نامه مردم" و سازمان "اکثریت"

ما در عین حال، از طرفداران، علاقمندان و اعضای حزب توده ایران، که اکنون در کنار "نامه مردم" قرار گرفته و سیاست اعلام شده آن را مبنی بر "تحریم انتخابات" پیگیری می کنند، با این هشدار که نباید اجازه داد حزب توده ایران به حزب و سازمانی متکی به اوضاع مهاجرت تبدیل شود، انتظار داریم، با واقع بینی نسبت به اوضاع ایران نگاه کرده و ضرورت دفاع از آزادی های محدود و تحمیل شده به حکومت را در صدر هر برنامه و شعاری قرار دهند. سیاست حزب توده ایران پیوسته افشاگری و سازماندهی بر اساس رشد آگاهی توده های مردم بوده است. رشد آگاهی نیز روندی آهسته و طولانی است که پیوند ناگسستنی با آزادی‌ها (هر اندازه محدود) دارد. سیاست "هر چه بدتر، بهتر" هرگز سیاست حزب ما نبوده است و بهمین دلیل از مشی و شعار کنونی "نامه مردم" که با مشی و شعار راست ترین جناح های اپوزیسیون خارج از کشور نیز همسو می باشد، باید فاصله گرفت!

ما به دوستان و رفقای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) نیز پیشنهاد می کنیم، مطالب، تحلیل‌ها و حتی اخبار نادرست هفته های اخیر نشریه "کار" را دو باره مرور کرده و آن را با مطالب نشریات جناح راست اپوزیسیون مهاجر (نظیر کیهان لندن) از یک سو و نشریات غیر حکومتی چاپ داخل کشور مقایسه کرده و میزان اطلاع و آگاهی نویسندگان آن را از اوضاع داخل کشور به سنجش و تصمیم به گذارند. ما به این دوستان و رفقا نیز همان توصیه ای را می کنیم که به طرفداران و دنبال کنندگان مشی و سیاست "نامه مردم" می کنیم!

 

صف ارتجاع را به سود "جنبش آزادیخواهی مردم ایران" باید درهم شکست!

 

 

راه توده 275    28 تیرماه 1389
 

بازگشت