انتخابات مجلس پنجم
انتخابات مجلس پنجم، پیامدها و دستاوردهای آن از یکسو و شرکت راه توده در این انتخابات و فشاری که این حضور بر اپوزیسیون خارج از کشور آورد، نخستین شکافها و بازاندیشیها و البته نگرانیها و لجاجتها را در اپوزیسیون بوجود آورد. در آنچه مربوط به شرکت مردم در انتخابات و رای آنان و پیامدهای انتخابات در درون کشور میشود، یقینا نباید در مورد تاثیر و نقش راه توده مبالغه کرد. در شرایطی که نه اینترنتی وجود داشت و نه روزنامهای از درون ایران به خارج بطور منظم منتقل میشد و نه امکان وسیعی برای رساندن راه توده به درون کشور وجود داشت، نمی توان در مورد تاثیر موضعگیری راه توده بر روی مردم مبالغه کرد یا شرکت یا عدم شرکت راه توده در انتخابات را تعیین کننده و حتی تاثیر گذار در نتیجه آن دانست. اما شرکت راه توده در انتخابات مجلس پنجم دارای اهمیت سیاسی دیگری بود. هم در درون و هم در بیرون کشور. درون کشور از اینرو که حتی احزابی نظیر نهضت آزادی ایران یا ملی مذهبیها که در مرحله نخست وارد روند انتخابات شده بودند، در مرحله آخر، چه براساس یک سلسله محاسبات و چه نگران از این تبلیغات كركننده که "حضور در انتخابات به معنای مشروعیت دادن به رژیم است" از روند انتخاباتی خود را کنار کشیدند. شرکت راه توده همچون یك نیروی اپوزیسیون چپ در انتخابات به آخرین تردیدها در این نیروها – اگر هم وجود داشت – برای همیشه پایان داد. در خارج کشور مسئله بسیار جدی تر و حساس تر بود. برای نخستین بار این فکر مطرح شد - یا اگر مطرح بود جدی تر شد- که در برابر مشی تشکیل "آلترناتیو دمکراتیک" در خارج کشور و جلب پشتیبانی قدرتهای جهانی از این آلترناتیو، مشی دیگری هم ممکن است و آن توجه به روندهای داخل کشور و مبارزه مردم و مشارکت در آنهاست. با اینحال این اندیشه نه به سادگی پیش رفت، نه بدون تضاد، نه به شکلی پیگیر و نه همچون روند مسلط. دلیل این دشواری و ناپیگیری نیز روشن بود. اپوزیسیون خارج کشور ایران یک بار فرصت بهره گیری از آزادیهای سیاسی ابتدای انقلاب را از دست داده بود. این اپوزیسیون نتوانسته بود مرزهای واقعی که نیروهای خط امام را از مخالفان راستگرای آنان در ابتدای انقلاب جدا میکرد تشخیص دهد و به تقویت آن خط در برابر راست دست بزند. نه تنها چنین نکرده بود، بلکه طی دو دهه، متوجه کردن نوک تیز حمله به سوی خط امام و ستایش خروج از كشور را، همچون اوج دوراندیشی و تیزبینی سیاسی خود وانمود کرده بود. در تمام این دوران خط ضدامپریالیستی انقلاب در نوک حمله اپوزیسیون قرار گرفته بود، حملهای که در دهه دوم و پس از فروپاشی شوروی و یکه تازی امریکا در صحنه بینالمللی از موضع راست و به امید جلب پشتیبانی امریکا از "آلترناتیو دمکراتیک" خارج کشور بود. انتخابات مجلس پنجم برای این اپوزیسیون یک پتک بود. به معنای زیر سوال رفتن فضای حاکم بر مهاجرت و نقش همین اپوزیسیون در گذشته و در داخل کشور و پیش از مهاجرت. گذشتهای که اپوزیسیون هیچگاه آن را بررسی و خود و نقش خود را در انحراف انقلاب ولو بطور سحطی نقد نکرده بود. و امروزی که به معنای دل کندن از آلترناتیو دمکراتیک خارج و بازبینی در همه مشی آن بود. تردیدها، مقاومتها، لجاجتها ریشه در این وضع داشت که تا به امروز همچنان ادامه دارد. اپوزیسیونی که همین امروز هم در مواجهه با جنبش سبز مطمئن نیست كه این جنبش موجی است که دیر یا زود فروکش خواهد کرد و او خواهد توانست دوباره به رویای آلترناتیو دمکراتیک پناه ببرد و یا سیلی است که اگر با آن همراه نشود او را با خود خواهد برد. ناپیگیری اپوزیسیون در همراهی با این جنبش، شعارهای غیرعملی و تخیلی که گاه و بیگاه سر میدهد، تلاش برای عبور از رهبران جنبش در داخل و نفی قانون اساسی و سیاست یکی به نعل و یکی به میخ و ... همه پیامد این مقاومت دربرابر انتقاد از خود و بیداری است. همانطور که گفتیم انتخابات مجلس پنجم نخستین تردیدها و همچنین ادامه لجاجتها را در اپوزیسیون درباره درستی یا نادرستی تحریم در پی داشت. در مورد این تردیدها که کسانی نظیر بابک امیرخسروی یا فرخ نگهدار بیان کنندگان آن بودند در آینده سخن خواهیم گفت. در اینجا ما میخواهیم همراه با راه توده به نمونهای از لجاجتها بپردازیم كه یك مورد آن در شماره 48 راه توده (خرداد 1375) با عنوان "مدال تحریم انتخابات را تقسیم کنید!" نقل شده است. این مقاله به نوشته "علی کشتگر" و حمله وی به فداییان خلق - اکثریت که گویا در تحریم انتخابات مجلس تعلل کردهاند و پاسخ فداییان در دفاع از خود و ادعای پیشتازی در تحریم پرداخته شده که همه آن امروز روشنگر و دردناک و عبرت انگیز است. از آن روز تا به امروز راه درازی طی شده و راهی همچنان ناتمام. ما دچار این تخیل نیستیم که بحثها و نوشتههای ما سرنوشت این راه را مشخص خواهد کرد، که اگر چنین بود سالها پیش از این کرده بود. ولی همانطور که جنبش دوم خرداد سرانجام بر لجاجت امثال علی کشتگر غلبه کرد یا در آن ترك ایجاد كرد، ما یقین داریم که بحث و بررسی و شناخت دیروز به درکی دقیق تر از امروز و سرشت جنبش سبز در آینده کمک خواهد کرد، جنبشی که سرانجام لجاجتهایی از نوع رای سفید یا پیشتازی در تحریم انقلابی و دفاع از سیاستهای ماجراجویانه ابتدای انقلاب را نیز مغلوب خود خواهد کرد و در فردای پیروزی این جنبش، نقدی سهمگین تر از آنچه در سال 1358 جنبش چریكی ناگزیر از آن شد را بدنبال خواهد آورد.
راه توده شماره 48 - خرداد ماه 1375 "مدال" تحریم انتخابات را تقسیم کنید! "علی کشتگر" از رهبران سابق سازمان چریکهای فدائی خلق ایران است. وی جریان روند اتحاد و پیوند این سازمان با حزب توده ایران (در سالهای پس از پیروزی انقلاب) فراکسیون هلیل رودی- کشتگر را به وجود آورد که از موضع چپ و انقلابی (!) دوری گزیدن این سازمان از مشی چریکی را اپورتونیسم و انحرافی تحلیل کرد. آنها سرانجام گروهبندی انشعابی خود را تشکیل دادند و با حقوق مساوی با بقیه سازمان، اعلام استقلال کردند. بدین ترتیب دو سازمان "اکثریت" اعلام موجودیت کرد. یکی همین سازمان فدائیان خلق ایران که اکنون نشریه "کار" را منتشر میکند و دیگری به رهبری کشتگر و هلیل رودی، "اکثریت" دوم را تشکیل دادند و تحت عنوان "کار" نیز نشریه منتشر کردند. شرح سیر و سرگذشت این انشعاب، مرگ ناگهانی هلیل رودی، نوشتههای نشریه تحت رهبری او در داخل کشور- پیش و پس از یورش به حزب-، استحاله کامل "علی کشتگر" از موضع ماوراء چپ به ماوراء راست در مهاجرت و... همگی بخشی از سرگذشته و پیامدهای آن انشعاب است. آقای "علی کشتگر" که ظاهرا دیگر کاری به کار سازمان فدائیان خلق ایران نباید داشته باشد، اخیرا به یاری برخی از چهرههای شناخته شده سوسیال دمکرات ایران و طرفداران مرحوم خلیل ملکی، نشریه "میهن" را منتشر میکند. خط و ربط این نشریه نیز همان خط و ربطی است، که طرفداران خلیل ملکی داشتند و هنوز بعد از 40 سال نمی خواهند از خواب بیداد شوند و ببینند که نبود اتحاد شوروی در شمال ایران، چگونه تمامیت ارضی کشور ما را با خطر روبرو ساخته است. کینه و دشمنی آنها با حزب توده ایران هم که لازم به تذکر و جلب توجه و دقت نیست. این فصل نوین زندگی سیاسی آقای کشتگر نیز به کجا ختم خواهد شد؟، آینده نشان خواهد داد. آنچه که مورد توجه ما در این مطلب است، نه سیر و سرگذشت علی کشتگر و مرور حوادث گذشته، بلکه برخی حوادث امروز است. نشریه "میهن" اخیرا دو مقاله بالا بلند منتشر کرده، که در رابطه با موضع گیری سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در ارتباط با انتخابات اخیر مجلس اسلامی است. نشریه "کار" طی پاسخ نیمه ملایم خود به علی کتشگر، این دو مقاله را تبلیغاتی علیه سازمان ارزیابی کرده است. نویسندگان "کار" میتوانند در رابطه با مقالات اخیر "میهن" و "علی کشتگر" نظر و ارزیابی خود را داشته باشند، که محترم نیز هست، اما به نظر ما این دو مقاله که ما نیز آنها را خوانده ایم، پیش از آن که در دشمنی با سازمان اکثریت نوشته شده باشد، در رقابت با سازمان مذکور انتشار یافته است! "رقابت" تعریف و مفهوم خاص خود را دارد: دو رقیب، دو حریف و... معمولا وقتی در برابر یکدیگر قرار میگیرند، که هر کدام مدعی دیگری باشد. مثل دو مدعی یک عرصه ورزشی، یک عرصه سیاسی، یک عرصه هنری و... دشمنی هم تعریف خاص خود را دارد: ستیز تا فراسوی مرز نابودی! لحن سخن و مقاله نشریه میهن، اولی است، نه دومی! چرا و براساس چه استدلالی و شواهدی؟ به نظر ما، آقای علی کشتگر، که شاهد جا افتادن خط جدید خود در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) است، نمی تواند ناظر بی ادعا، بی طرف و خواننده ساده دل و بی نظر صفحاتی در نشریه "کار" باشد، که نویسندگان تودهای ستیز نشیریه "میهن" بی دغدغه از باز شدن برخی دهانها در باره نقش سالهای پیش و پس انقلاب بهمن آنها، در آن قلم فرسائی میکنند! علی کشتگر خود را دارای نسق میداند و بر همین اساس نیز آن دو مقاله در نشریه "میهن" چاپ شده است. بنابراین، آن مقالات در دشمنی با خط و مشی کنونی سازمان نیست، بلکه در رقابت با آن و مطرح کردن دوباره رهبری خویش است! او یک تنه به میدان آمده و یا همکاران، یاران و حامیان جدیدش نیز مدعیاند یا نه؟ آینده نشان خواهد داد، زیرا شتاب بیهوده برای پاسخگوئی مشکلی را حل نمی کند! در این میان میدان، ما چه میگوئیم و چرا خودمان را وارد ماجرا کرده ایم؟ راستش، نه خیال باز کردن دفاتر گذشته را داریم و نه این دفتر گشائی را ضروری میدانیم. این مقدمه را باید برای خوانندگان خود مینوشتیم تا با یاری گرفتن از حافظه خود، ماجرای اصلی که میخواهیم بدان به پردازیم را دنبال کنند. ماجرا این است، که نشریه "میهن" در شماره 15 خود، سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت را با استدلالی که در زیر میخوانید متهم کرده که این سازمان خیلی دیر به جمع تحریم انقلابی انتخابات اخیر مجلس در ایران پیوسته است و لابد به این دلیل، آنچنان که باید انقلابی نیست!: "... اما آن چه موجب تاسف است، آن است که جریاناتی (توجه شود: بر اساس دیالگ کتبی آقایان دمکرات شده و طرفداران آزادی و آزادی احزاب، که میخواهند زمام امور ایران را در دست بگیرند، سازمان فدائیان اکثریت و حزب دمکراتیک مردم ایران، نه حزب، بلکه "جریانات" هستند! و لابد اگر صاحب قدرت شوند، این "جریانات" باید به "گروهک" تغییر نام یابند!) مثل سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و یا حزب دمکراتیک مردم ایران (رقیب دیگر علی کشتگر ویاران جدیدش) بدون آن که در این بازی (منظور همان تحریم انقلابی است!) راهی داشته باشند، تا آخر حاضر به تحریم نبودند (از کجا ایشان چنین اطلاعی را داشته معلوم نیست!) و فقط هنگامی که نهضت آزادی و آقای سحابی از ادامه تلاش خود اعلام انصراف کردند، این دو جریان به تاکتیک تحریم پیوستند..." نشریه "کار" در پاسخ به این ادعا، که آن را دروغ پردازی نیز ارزیابی کرده، بخشی از اطلاعیه آبان ماه سازمان را منتشر ساخته که در آن تحریم انتخابات تصریح شده است. آن قسمت مورد نظر و مندرج در نشریه کار نیز به شرح زیر است: "... تا آن جا که به سازمان ما مربوط میشود، شورای مرکزی سازمان روز 8 آبان 1374 یعنی 4 ماه پیش از برگزاری انتخابات و دو ماه پیش از آن که مدیر مسئول میهن (علی کشتگر) با امضاء بیانیه 9 نفره (یاران جدید علی کتشگر) به جمع تحریم کنندگان انتخابات بپیوندد، با صدور اطلاعیهای از مردم ایران خواست که در انتخابات شرکت نکنند... چه پیش و چه پس از صدور این اطلاعیه، ما در سر مقالهها و مقالههای متعدد در نشریه "کار" ضرورت تحریم انتخابات را باز نمودیم و از جمله تعلل برخی از نیروها در پیوستن به این تحریم را مورد انتقاد قرار دادیم. در واقع هر کس سر سوزنی به مسائل جنبش و مواضع اپوزیسیون علاقمند باشد، از موضع ما در این زمینه اطلاع دارد..." بنابر این دو نوشته و توضیح، در دو نشریه "کار" و "میهن" هر دو (هم سازمان اکثریت و هم علی کشتگر و یاران جدیدش) مدعی درک زودتر ضرورت تحریم انتخابات میباشند. انتخابات برگزار شد، اما پیآمدهای آن در ایران، تازه آغاز شده است، که ما برای اطلاع از اوضاع واقعی داخل کشور، تا حد توان خود در منعکس ساختن این پیامدها کوشیده ایم و باز هم خواهیم کوشید. پیامدهای تحریم هم گویا همین اداعاهائی است که در مهاجرت منعکس است و ارتباطی با اصل حادثه ندارد! ...
نامه مردم حالا که معیار انقلابی بودن و پیشتاز بودن، در "تحریم انتخابات" است، و هر کس زودتر "تحریم" کرده انقلابی تر و پیشتازتر بوده، چرا نباید حق نویسندگان "نامه مردم" داده شود؟ آنها هم، مثل شما، بر اساس شناخت و درکی که از اوضاع داخل کشور (لابد رکود جنبش و کم آگاهی مردم در تشخیص) داشتند، انتخابات را تحریم کرده بودند و به پیشواز تحریم رفته بودند. البته با یک ماه تاخیر و به دنبال شما، که این البته آنقدر اهمیت ندارد، ماه و سال که آنقدر اهمیت ندارد! نامه مردم در شماره 468 (14 آذر 74) یک ماه بعد از شما نوشت: "تحریم "انتخابات" فرمایشی یک وظیفه ملی و انقلابی" نامه مردم 473 (24 بهمن 74): "هشدار به نیروهای سیاسی کشور – شرکت در "انتخابات" مشروعیت دادن به رژیم استبدادی "ولایت فقیه" است" ماجرا در حد مقاله و سرمقاله محدود نماند و نامه مردم در شماره 474 (8 اسفند 74) اعلامیهای بنام کمیته مرکزی صادر کرد و نوشت: «با تحریم "انتخابات" مبارزه علیه رژیم استبدادی حاکم را تشدید کنیم!» همین سیاست و مشی تا برگزاری اولین دوره انتخابات اخیر نیز ادامه یافت. همانگونه که شما نوشته اید در "کار" نیز ادامه یافت! حالا و براساس همین عناوین که در بالا آمد، از نویسندگان و صادر کنندگان اعلامیه باید پرسید: 1- مردم با رای ندادن به ارتجاعی ترین جناح حاکم و شکست روحانیون حکومتی و متحدین آن، به وظیفه ملی خودشان عمل نکردند؟ 2- مردم با رای ندادن به روحانیون حکومتی، به استبداد "ولایت فقیه" مشروعیت بخشیدند؟ 3- آنچه که حاصل عملی انتخابات اخیر است، به معنای تشدید نشدن مبارزه علیه رژیم استبدادی است؟ بهتر نیست مدال تحریم انقلابی انتخابات را تقسیم کرد؟ |
راه توده 276 4 مرداد ماه 1389