راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

مرور راه توده
سر گیجه سیاسی
چرا در مهاجرت
ریشه دواند؟

 

حدود یکسال پس از انتخابات مجلس پنجم، کارزار انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری آغاز شد. با اعلام انصراف میرحسین موسوی از نامزدی در آن انتخابات، راه توده بر ضرورت ادامه تلاش برای معرفی نامزد اصلاح طلب تاکید کرد. همزمان خبرهایی درباره نامزدی محمد خاتمی مطرح شد. در شرایطی که این خبرها هنوز در حد زمزمه بود راه توده بلافاصله آن را بازتاب داد و از آن استقبال کرد.
راه توده در سرمقاله شماره 55 دیماه 1375 با عنوان "محاصره ارتجاع را باید سازمان داد!" خواهان اعلام نامزد ریاست جمهوری از سوی اصلاح طلبان شد و با اشاره به تلاش جبهه ارتجاع برای پیروزی در انتخابات با قاطعیت اعلام کرد:
"تمام شواهد و قرائن در ایران از روحیه مقاومت مردم در برابر پیروزی تلخ و شوم جناح راست حکایت دارد ... و بی تزلزل می‌توان گفت، در فرصت پیش رو، یعنی انتخابات "ریاست جمهوری" این اراده توده ای مردم، علیرغم هر نوع توطئه و ترفندی که سازمان داده شود، به نمایش در خواهد آمد."
این پیش بینی قاطعانه در پیروزی مردم مربوط به زمانی بود که میرحسین موسوی تازه در زیر فشارها اعلام انصراف کرده بود و طرفداران اصلاحات در معرفی نامزد در تردید بودند. به همین دلیل راه توده در همین سرمقاله اشاره می‌کند که حتی "شاید کسانی، حتی در درون و پیرامون حکومت، خود را آماده پذیرش چنین فاجعه‌ای (پیروزی راست و گروه‌های ارتجاعی) کرده باشند."
این بخش از سرمقاله را بخوانیم:


"کودتای خونین و خزنده ارتجاع "مذهبی – بازاری" در جمهوری اسلامی به پیروزی قطعی خواهد رسید؟
سرمایه‌داری تجاری وابسته و روحانیون متحد آن که متکی به ارتجاعی ترین سنت‌های مذهبی، نقشی تعیین کننده در جمهوری اسلامی دارند، سرانجام موفق خواهند شد با قبضه کامل قدرت نقطه پایان را بر انقلاب 57 بگذارند؟
شاید کسانی، حتی در درون و پیرامون حکومت، خود را آماه پذیرش چنین فاجعه‌ای کرده باشند، اما تمام شواهد و قرائن در ایران از روحیه مقاومت توده‌ای در برابر این پیروزی تلخ و شوم حکایت دارد. عمق درک توده‌های مردم از این فاجعه و شناخت آنها از عاملین، هدایت کنندگان و حمایت کنندگان این کودتا، در انتخابات دوره پنجم مجلس اسلامی به نمایش درآمد و بی تزلزل می‌توان گفت، در فرصت پیش رو یعنی انتخابات "ریاست جمهوری" این اراده توده ای، علیرغم هر نوع توطئه و ترفندی که سازمان داده شود، به نمایش در خواهد آمد. باید با تمام توان و امکان خویش در راه استحکام هرچه بیشتر این اراده کوشید و جنبش مقاومت را با استفاده از هر فرصت، و بهره گیری از هر توان و نیرویی (هراندازه اندک و متزلزل) متشکل ساخته و سازمان داد. بدین خاطر است که امروز افشای چهره ارتجاع ضدملی و آگاه ساختن وسیع ترین طبقات و اقشار اجتماعی از عمق فاجعه ضدملی، که فاجعه کنونی در ایران را تکمیل خواهد کرد، انقلابی ترین و در عین حال، یگانه سیاست و مشی ممکن و وطن دوستانه است!"


راه توده در ادامه به خطر پیروزی نیروهای ارتجاعی اشاره می‌کند و بدین سوی یعنی خطاب به خارج کشور و بخشی از اپوزیسیون که تصور می‌کرد با پیروزی ارتجاع جمهوری اسلامی یک گام به سقوط نزدیک تر می‌شود و باید از چنین امری استقبال کرد! می‌نویسد:


"این فاجعه اگر به پیروزی برسد، ایران را میدان یکه تازی امپریالیسم جهانی و بویژه امریکا و انگلستان خواهد کرد. فقر، فلاکت، تبعیض قومی- مذهبی، فساد، فحشا، اعتیاد، سقوط فرهنگی، اقتصاد دلالی و حکومت غارتگران را شتاب خواهد بخشید. این همان کارنامه ایست که حکومت‌های وابسته به صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در امریکای لاتین ننگ آن را به دوش می‌کشند و مردم دربرابر آن به مقاومت برخاسته‌اند. آنها که از سر سادگی تصور می‌کنند، چنین دولتی در ایران دولت مستعجل است و برقراری آن آخرین گام برای جمهوری اسلامی و نخستین گام برای تحولات اساسی در ایران است، نه جهان و مناسبات کنونی آن را می‌شناسند و نه به عمق فاجعه توجه دارند. فاجعه‌ای از آن دست، که ما و همه نیروهای وطن دوست ایرانی از وقوع آن بیم داریم، ایران را به همان گردابی خواهد برد، که افغانستان، روسیه، تاجیکستان، عراق و ... را برده است."


امروز پس از گذشت 14 سال از آن دوران و 6 سال پس از حکومت احمدی نژاد می‌بینیم که آن تصورات تشکیل آلترناتیو در خارج کشور و سقوط دولت در صورت پیروزی ارتجاع تا چه اندازه کودکانه، خیال پردازانه و منفعلانه بوده است.
راه توده در همین شماره با اشاره با آخرین خبرهای رسیده از احتمال نامزدی محمد خاتمی برای ریاست جمهوری خبر می‌دهد و می‌نویسد:


در تهران از رایزنی‌های مهمی صحبت می‌شود، که بر اساس آنها بین رهبری "مجمع روحانیون مبارز"، "ائتلاف خط امام" و "کارگزاران"، تفاهم‌هایی به منظور اعلام حجت‌الاسلام دکتر "محمد خاتمی"، به عنوان کاندیدای مشترک برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفته‌است. همچنین گفته می‌شود، که گروه بندی جدید "جمعیت دفاع از ارزش ها" به رهبری حجت الاسلام ریشهری نیز از این تفاهم حمایت می‌کند. اگر همه آن چه گفته می‌شود، به عنوان یک سیاست واحد از سوی سازمان‌های یاد شده دنبال شود، در برابر جبهه پر قدرت سرمایه داری تجاری، بازار و روحانیت مورد حمایت بازار، جبهه نوینی شکل گرفته است، که مقابله روحانیت وابسته به بازار و هم چنین "موتلفه اسلامی" به عنوان حزب بازار و سرمایه داری تجاری ایران، با آن دشوار خواهد بود."


راه توده سپس دلایل خود را درباره موقعیت مناسب خاتمی برای نامزدی از سوی سه گروه بندی یاد شده در بالا (مجمع روحانیون مبارز، کارگزاران، ائتلاف خط امام) بدین شکل بیان می‌کند:


"نخست این که به صورت مستقیم وابسته به هیچ یک از این سه گروه بندی نیست، بنابراین می‌تواند نقشی مستقل را ایفاء کند، دوم این که در بین مردم و نیروهای مذهبی - از جمله روحانیون- به عنوان فردی روشنفکر، منطقی و دارای درک نزدیک به واقعیت از شرایط کنونی جمهوری اسلامی است و سرانجام این که روحانی و دارای مراتب علمی است. دوران وزارت او در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از دکتر خاتمی، خاطره‌ای مطلوب نزد روشنفکران- اعم از نزدیکان به حکومت و یا مورد عضب حکومت- برجای گذاشته است... با توجه به این که موتلفه اسلامی و روحانیت مورد حمایت آن، پیوسته بر ضرورت روحانی بودن ریاست جمهوری تاکید کرده است، مقابله با دکتر خاتمی دشوارتر از مقابله با میرحسین موسوی است و این در حالی است که هر نوع ضد تبلیغ علیه او به بهانه طرفداری او از آزادی‌ها و حمایتش از روشنفکران و روشنفکری در جمهوری اسلامی، عملا به تبلیغی به سود او ختم خواهد شد و بر وسعت شناخت و حمایت مردمی او خواهد افزود!"


همه آنچه راه توده در زمینه موقعیت مناسب محمد خاتمی گفت بعدها در عمل و در جریان انتخابات ریاست جمهوری بسود خاتمی عمل کرد و پیروزی او را تسهیل کرد.
راه توده با اشاره به موقعیت خانوادگی محمد خاتمی که بعنوان عامل دیگری بسود پیروزی وی عمل می‌کند نوشت:


"پدر حجت الاسلام محمد خاتمی، از جمله آیت الله‌های همفکر و همگام آیت‌الله خمینی بود، که پیش از درگذشت، امام جمعه یزد بود. آیت‌الله خمینی پس از درگذشت آیت‌الله خاتمی، او را برادر عزیز خویش اعلام داشت و نوشت: «... او یک عمر با تحجر و واپسگرائی جنگید...».


راه توده سپس تاکید کرد با همه این عواملی که بسود محمد خاتمی وجود دارد نباید دچار خیال پردازی شد و درصورت اعلام رسمی کاندیداتوری وی ارتجاع مذهبی قطعا میدان را خالی نخواهد کرد:


"این همه موجب نخواهد شد، که سرمایه داری تجاری ایران و روحانیت وابسته به آن، میدان را خالی کنند، بدون تردید آنها با تمام نیروی خود برای از کف ندادن قدرت و رسیدن به اهدافی که برای قبضه کامل قدرت در سر دارند عمل خواهند کرد. آن چه اهمیت اساسی دارد، برنامه اقتصادی- سیاسی این ائتلاف و نگرشی است که کاندیدای این ائتلاف نسبت به مشکلات کنونی جمهوری اسلامی و بحران عمومی جامعه خواهد داشت. این برنامه و نگرش به صورت عام شامل است بر:
1- ادامه تعدیل در برنامه "تعدیل اقتصادی" و بازگشت از آن، در چارچوب اتخاذ سیاسی ملی و در جهت حمایت‌های دولت از مردم و کوتاه ساختن دست غارتگران اجتماعی؛
2- دفاع از بازگشت آزادی‌ها به جامعه و مقابله با توطئه‌های ارتجاع و سرمایه داری بازار علیه آزادی و آزادیخواهان؛
3- استقرار قانون در کشور، مقابله با محدودیت‌های فرهنگی و سهیم ساختن مردم در سیاست‌ها و تصمیمات؛
4- پایان بخشیدن به زد و بند و ماجراجوئی در سیاست خارجی.
هر ائتلاف و هر دولت و کاندیدای ریاست جمهوری، که متعهد به این اصول، وارد صحنه شود، از حمایتی ملی برخوردار خواهد شد!"
 

مردم ایران از این تاریخ وارد یک دوران پرتلاطم حیات سیاسی خود شدند که به اشکال مختلف تا به امروز همچنان ادامه دارد و راه توده نیز همچنان در کنار آنها.

راه توده 284 20.09.2010
 

بازگشت