راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

در فاصله انتخابات مجلس پنجم و انتخابات دوم خرداد
حوادث دیوار صوتی را شکست
اما مهاجرین از خواب برنخاستند!

 

مرور راه توده ها و رسیدن به برخی مطالب در برخی بزنگاه های سیاسی ایران، گاه برای خود ما نیز حیرت آور می شود. نه آنکه از مرور مطالبی که خود منتشر کرده ایم حیرت زده شویم، بلکه حیرت می کنیم از آن همه گفتن و نوشتن که نقش میخی را داشت بر سنگ. چقدر این جمله آخرین مصاحبه میرحسین موسوی با سایت کلمه برای ما قابل درک است، وقتی در پایان شرح آنچه در کشور جاری است و خطراتی که پیش می بینی می شود، در خطابی غیر مستقیم به خامنه ای نوشت: می گویم، اما میخ آهنین نمی رود بر سنگ! این وصف به جان کوشی 18 -19 ساله راه توده نیز هست. حیرت آور است که حتی میخ آهنین راه توده بر سنگ نشریه نامه مردم نیز فرو نرفت. نشریه و نامی که در واقع باید مواضع و افشاگری ها و هشدارهای راه توده در آن منتشر می شد.


پس از انتخابات مجلس پنجم که تقریبا تمام احزاب و سازمان های اپوزیسیون خارج از کشور- به شمول نشریه نامه مردم- آن را تحریم کردند، آستانه انتخابات دوم خرداد 1376 انباشته از حوادث و رویدادهاست. آنها که انتخابات مجلس پنجم را تحریم کرده بودند، همچنان در بی خبری و بی اطلاعائی از برهم ریختن توازن قوا در حاکمیت و فراهم بودن یک خیزش مسالمت آمیز توسط مردم برای ایجاد تغییرات، گرفتار بحث های بی سرانجام و زیر فشار جناح راست اپوزیسیون – بویژه کیهان لندن- قرار داشتند.
چهره‌های پشت صحنه، در لابلای ماجراجویی ها پنهان مانده و جنجال سازی های جلوی صحنه ناگزیر می‌شوند پیش آمده و گوشه‌ای از ماهیت و واقعیت خود را آشكار كنند. مصاحبه حسین الله‌كرم، رهبر انصار حزب‌الله یكی از این رویدادهاست. راه توده شماره 58 فروردین 76 با عنوان "رهبران پیدا و پنهان انصار حزب الله، از جنگ بازگشته‌ها را سرگرم می‌کنند!"
نخستین تصویر از چهره رهبری انصار حزب‌الله و برنامه ها و اهداف پنهان آنان را ارائه داد و آشكار كرد.
راه توده در معرفی انصار حزب‌الله نوشت:
"انصار حزب الله" یکی از گروه‌های سازمان یافته توسط سازمان تبلیغات اسلامی (زیر نظر آیت الله جنتی) است که حزب بازار "موتلفه اسلامی" نیز در هدایت و رهبری آن نقش دارد. فردی بنام "حسین الله‌کرم" خود را سخنگوی این گروه معرفی کرده و در برخی مطبوعات وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی و موتلفه اسلامی نیز گهگاه در تمام زمینه‌های حکومتی اظهار نظر می‌کند. اعضاء و وابستگان این گروه در انواع گشت‌های وابسته به "منکرات"، مانند گشت "عفاف"، گشت "حجاب" و... حضور دارند. آنها تظاهرات موضعی و نوبتی در تهران به راه می‌اندازند."
راه توده سپس به نقش انصار در بسیج نیروهای حاشیه ای پرداخت و مسایل آینده، از جمله تصفیه های سیاسی و نظامی را در پیوند با نقش این گروه بندی و مقابله آنان با بدنه سپاه پاسداران بررسی كرد. راه توده نوشت:
«اگر منکر این واقعیت شویم، که جمع زیادی از نیروهای بسیجی و بویژه خانواده‌های روستائی و آنها که در شهرک‌های حاشیه تهران زندگی می‌کنند، باورمند به این تبلیغات به نیروی ذخیره "موتلفه اسلامی"، "جامعه روحانیت مبارز"، "بنیاد مستضعفان" و سازمان تبلیغات اسلامی تبدیل شده اند، خود را فریب داده ایم و یک واقعیت بسیار مهم را در ارتباط با تحولات کنونی و آینده ایران، از نظر دور داشته ایم. وقتی سخن از حکومت "طالبان" در ایران و تحت هدایت و رهبری ارتجاع مذهبی و بازار مذهبی گفته می‌شود، این واقعیات باید در نظر گرفته شود. این سازمان‌ها و گروه‌ها، که بی تردید به سلاح‌های جنگی نیز دستیابی دارند و یا بموقع خود بدان دست خواهند یافت، عملا به نیروئی برای مقابله با بدنه سپاه پاسداران نیز می‌توانند تبدیل شوند، بویژه این که طی سال‌های اخیر نیز تحت عنوان بسیج سپاه پاسداران، شانه به شانه سپاه قرار گرفته‌اند.
بدین ترتیب اگر در گام اول برای برقراری دیکتاتوری مطلقه سرمایه داری تجاری و ارتجاع مذهبی تصفیه سیاسی در دستور روز باشد، در گام دوم تصفیه نظامی مطرح است، چرا که پیوسته بیم مخالفت‌ها در سپاه و به آرمان خواهی انقلاب بهمن وجود داشته و اکنون نیز علیرغم همه رویدادهای بسیار منفی سال‌های گذشته، همچنان و در سطحی نازل از گذشته وجود دارد. البته این تصفیه و مقابله نظامی احتمالی، می‌تواند به جنگ داخلی نیز بیانجامد. ارتجاع مذهبی و سرمایه‌داری وابسته تجاری متکی به حمایتی که امیدوارند امپریالیسم جهانی از آنها به عمل آورده و شرایط استقرار دیکتاتوری مطلق آنها و قلع و قمع هر نوع آرمان خواهی انقلابی را فراهم آورد، از این جنگ و حتی دخالت مستقیم ارتش امریکا در خلیج فارس، در امور داخلی ایران نیز به خود بیم راه نمی‌دهند.»
ما امروز، یعنی 13 سال پس از آنچه در بالا خواندید، می بینیم كه چگونه نقشه قلع و قمع آرمان خواهان عملی شده، بسیج به پایگاه خنثی كردن و مبارزه با بدنه سپاه تبدیل شده و سیاست خارجی عرصه باز كردن راه مداخله امریكا و سازش با آن شده است.
راه توده در همان شماره، سپس به برنامه های انصار پرداخت و بر نقش آنان در تحریك احساسات مذهبی مردم انگشت گذاشت و متذكر شد:
«انصار حزب‌الله برای خود نشریاتی دارد که ارگان آن محسوب می‌شوند. "لثارات الحسین"، "شلمچه"، "نماز" و... از جمله این نشریات است، که در چاپخانه‌های وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، بدون مجوز رسمی چاپ شده و در راهپیمائی‌ها و نماز جمعه‌ها توزیع می‌شوند. چاپ نشریات بدون مجوز، در تیراژ وسیع و توزیع مجانی آنها، به نشریات وابسته به انصار حزب‌الله محدود نمی شود، "بولتن جامعه روحانیت مبارز"، "بولتن گروه‌های همسو" (موتلفه اسلامی) و... همگی با همین شرایط چاپ می‌شوند. در این نشریات، آن چه نوشته می‌شود، تحریک احساسات مذهبی مردم، تبلیغ خرافات، قشریت مذهبی و ستیز با روشنفکران مذهبی و غیر‌مذهبی و شیعه‌ستایی در برابر دیگر فرقه‌های اسلامی است. فرهنگ نازل و فارسی آغشته به عربی رایج در این نشریات، حتی با نشریات آستانه کودتای 28 مرداد و یا سال‌های نخست پیروزی کودتا نیز قابل مقایسه نیست.»
راه توده ساختار انصار را چنین تشریح كرد:
«انصار حزب الله که خود یک گروه تخریبی برای ایجاد وحشت در جامعه است، شاخه‌های ضربتی هم دارد. کار این شاخه‌های ضربتی، که مجهز به پنجه بکس، چماق، زنجیز، تیغ موکت بری و... هستند و اخیرا داروهای شیمیائی را هم به ابزار کار خود اضافه کرده‌اند، حمله به سینماها، مراسم ختم و یا بزرگداشت هنرمندان و ملیون ایران و... است. شاخه‌های ضربتی انصار حزب‌الله نیز رهبران شناخته شده‌ای دارند. "مسعود ده نمکی"، "حاج بخشی" و... از جمله این رهبران هستند، که اولی مدعی است خودش در جبهه جنگ با عراق بوده و جانباز است و دومی یک شجره نامه نیز برای خود درست کرده است. براساس این شجره نامه، حاج بخشی چند پسر و عموزاده و برادر زاده در جنگ از دست داده و خودش هم در جنگ بوده است! در جریان هر یورش گروه ضربت حاج بخشی و ده نمکی، این دو، پس از بهم زدن اجتماعات و مجروح کردن مردم با چوب و چماق بالای منبر رفته و داستان هائی را در باره جانبازی‌های خودشان و سپس دیگر جانبازان در جبهه‌ها تکرار می‌کنند. اگر شعار روز سازمان تبلیغات اسلامی و موتلفه اسلامی، "لیبرال ستیزی" باشد، آنها با ذکر این شجره نامه مخالفت خودشان را با لیبرال‌ها اعلام می‌کنند، اگر شعار "تصفیه دانشگاه‌ها باشد" بر همین محور شعار سر می‌دهند، اگر "بازرگان" و نهضت آزادی ستیزی در دستور کار باشد، آنها شعارهائی را بر همین اساس تکرار می‌کنند و... بدین ترتیب هم حسین الله‌کرم و هم دو رهبر ضربتی، یعنی حاج بخشی و حاج ده نمکی، همگی متکی به بهانه جنگ و با استفاده از نیروی جانبازان جنگ با عراق در خدمت اهداف ارتجاع مذهبی و بازار فربه شده تهران عمل می‌کنند. این گروه‌های ضربت، زیر پوشش بنیاد مستصعفان و جانبازان به ریاست محسن رفیقدوست نیز قرار دارند و نانشان بدانجا وابسته است. گردانندگان پشت صحنه حزب‌الله، که حزب "موتلفه اسلامی"، "جامعه روحانیت مبارز"، "سازمان تبلیغات اسلامی" هستند، این جمع را با تحریکات مذهبی به خدمت گرفته‌اند و عمدتا شعارهائی متکی به جنگ با عراق را اشاعه می‌دهند.»
این نکات، امروز که همگان حوادث کودتای 22 خرداد را بخاطر دارند، نکات افشاء شده ایست، اما بحث ما مربوط به سال 1376. یعنی 12 سال پیش راه توده این ساختار را معرفی کرد تا بلکه اپوزیسیون جمهوری اسلامی و بخش ناراضی در بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی به خود آمده و آینده را حدس بزنند.
همین ساختار، پس از انتخابات دوم خرداد و در مقیاسی وسیع تر پس از كودتای سال گذشته – 22 خرداد 88- به كار گرفته شد و در همان حال افشا شد و ماهیت واقعی آن آشكار شد. راه توده سپس به مصاحبه الله كرم با نشریه صبح به مدیریت مهدی نصیری و عدم درك مضمون و محتوای آن از سوی نشریات و گروه های خارج كشور اشاره می كند و می نویسد:
«بسیاری از نشریات خارج از کشور، با نظراتی که از سوی الله‌کرم، رهبر انصار حزب ا لله در این مصاحبه مطرح شده، اغلب با برجسته ساختن برخی از این نظرات و با طنز روبرو شده‌اند. این نوع تبلیغات، که شاید در نوع خود ارزش و اعتباری هم داشته باشد، تا کنون مانع شده است، تا اپوزیسیون مترقی جمهوری اسلامی به عمق آن چه در جمهوری اسلامی در تدارک آن هستند، توجه کرده و با پدیده‌هایی از نوع انصار حزب‌الله نه بدان گونه که باید، روبرو شود. اما آن چه مورد نظر ماست، نه تکرار نظرات الله‌کرم و دست‌های پشت صحنه آن، بلکه به شیوه تبلیغی و سازماندهی انصار حزب‌الله است. این امر در چارچوب احتمالاتی که در بالا بدان اشاره کردیم ضروری است.»

راه توده سپس به زبان و اصطلاحات بكارگرفته توسط الله كرم اشاره كرد و در پی یافتن دلایل آن است:
«حسین الله‌کرم، در این مصاحبه از اصطلاحات بسیار قابل توجهی استفاده می‌کند. این اصطلاحات عمدتا زبانی است آشنا برای روستائیان و بسیجی‌های در جبهه جنگ چشم باز کرده! ابتدا ببینیم این اصطلاحات کدامند و بعد هم انگیزه استفاده از این اصطلاحات را مرور کنیم. حسین ا لله کرم می‌گوید:
«... در باره نقطه آغاز حرکتمان باید بگویم که این بینش بسیجی‌ها بود که فکر می‌کردند می‌توانند دعاهای کمیل و زیارت‌های عاشورا را وارد شهرها کنند. شما می‌دانید که بچه‌های نظامی هر روز صبحگاه دارند و بچه‌های رزمنده صبحگاه شان عبارت از زیارت عاشورا بود. صبحگاه مشترک هفتگی هم داشتند که زیارت "جامعه کبیره" بود. بچه‌ها فکر می‌کردند این فضا را می‌توانند به شهرها بیآورند و می‌توانند آن چادرهای دو کوهه، کرخه، کارون و شلمچه را به پشت جبهه منتقل کنند و فکر می‌کردند یکی دو اتاقی را که برای زندگی مشترکشان نیاز داشتند تا ادامه زندگی قبلی شان باشد، در همین محله‌های جنوب شهر می‌توانند داشته باشند... برای بچه‌های رزمنده نیاز به یک تلاش جدیدی را مطرح می‌کرد...»
حتی در همین چند جمله حسین الله‌کرم نکات قابل درنگی وجود دارد. این که بسیجی‌ها وقتی از جبهه بازگشتند با اوضاع و احوال دیگری در شهرها روبرو شدند. زندگی بعد از جنگ را برای آنها در یک اتاق در جنوب شهرها تصویر کرده بودند، اما وقتی آنها به شهرها باز گشتند (در واقع به مناطق حاشیه‌ای و فقیر نشین شهرها) با زندگی پر زرق و برق وابستگان به حکومت و سرمایه داران و دلال‌های بازار و روحانیون حکومتی و وابستگان به آنها، در شهرها روبرو شدند.»

راه توده ماهیت انصار حزب‌الله و هدف از سرهم بندی آن را منحرف كردن این نیرو ارزیابی می كند و می نویسد:
«برای سرگرم کردن این نیرو باید جبهه جدیدی در نظر گرفته می‌شد، تا جنگ واقعی در شهرها و علیه غارتگران شروع نشود. آنها در شهرها با روحانیونی روبرو شدند که در جبهه‌های جنگ مبلغ مرگ و بهشت بعد از مرگ و بی ارزش بودن این دنیا بودند، اما حالا خود در بهترین محله‌ها ساکن بودند و سوار بر مدرن ترین اتومبیل‌ها این سو و آن سو می‌رفتند! آنها با حاج آقا زاده هائی روبرو شدند که از کنار دلالی سلاح و واردات و صادرات بی درو پیکر بهشتی در این دنیا برای خود ساخته بودند. آنها به جای جبهه‌های خاکی جنوب، در شمال تهران با برج‌های سر به فلک کشیده روبرو شدند، که ساکنان آن از کنار جنگ به همه چیز رسیده بودند. این نیروی سرگردان باید کنترل می‌شد و به طریقی سازمان می‌یافت. همان طور که "ا لله‌کرم" به نیابت از بازار و روحانیون طرفدار بازار و سرمایه داری می‌گوید، تشکیل جبهه جدیدی در دستور قرار گرفت.
این جبهه به جای آن که مبارزه با غارتگران داخلی باشد و شعار آن حساب و کتاب پس دادن بازار و روحانیون بازاری باشد، جبهه مبارزه با منتقدان غارتگری و مخالفان مذهبی غارتگران و روحانیون طرفدار سرمایه‌داری شد. آن نشریاتی که در بالا به آنها اشاره شد، با همین هدف در صدها هزار نسخه منتشر شدند و می‌شوند، تا جبهه انحرافی را در برابر این نیرو قرار داده و آنها را از جبهه اساسی منفک کنند. نقش حسین الله‌کرم و دست‌های پشت سر او در اینجا مشخص می‌شود، نه در مسخره کردن مزخرفاتی که می‌گوید و نشریات اپوزیسیون خارج از کشور آنها را برای خنده بزرگ می‌کنند!»
راه توده سپس بر ضرروت توجه به این عوامل تاكید می كند و می گوید:

«حزب‌الله را نباید طرد کرد، آن را باید علیه دشمن واقعی حزب‌الله و تمام محرومان جامعه بسیج کرد! این است هنر مبارزه سیاسی و توده ای! و این مهم نه با قهر کردن از این نیرو، بلکه با آشتی کردن با این نیروی زخم خورده در جنگ، که نقشی تاریخی در دفاع از استقلال کشور داشته ممکن است. جهت حرکت این نیرو را باید عوض کرد و متوجه غارتگران و خائنین به انقلاب کرد! در این صورت تکلیف امثال الله‌کرم و الله‌کرم‌های پشت پرده خود به خود و توسط همین نیرو مشخص خواهد شد!»
این همان كاری بود كه در طول دوران اصلاحات و سپس و بویژه در انتخابات ریاست جمهوری دهم شد و بسیاری از نیروهای بسیجی صادق و بدنه سپاه و خانواده شهدای جنگ را از حكومت جدا كرد و به جبهه سبز پیوند داد.
راه توده سپس می نویسد:
«تاریخی که برای آغاز فعالیت سازمان "حزب‌الله"، تحت فرماندهی حسین الله‌کرم عنوان می‌شود و اعترافی که خود حسین الله‌کرم در باره مبارزه با ظاهر غیر‌اسلامی و نه مبارزه با سرمایه داری غارتگر و مشکلات اساسی جامعه می‌کند خود به اندازه کافی گویای واقعیت است. او در مصاحبه خود می‌گوید:
«... انصار حزب ا لله از سه سال پیش تشکیل شد. اولین مانور امر به معروف و نهی از منکر ما سه سال پیش از میدان ولیعصر تا دانشگاه تهران انجام گرفت که مخالفت با فساد ظاهری و آغاز کار مانورهای امر به معروف و نهی از منکر بود.»
اشاره ا لله کرم به همان تظاهرات ضد بد حجابی است، که چند روز پیش از آن نیز با یورش به سخنرانی دکتر سروش در دانشگاه تهران شروع شده بود!
ا لله‌کرم در باره حمله به جلسه سخنرانی دکتر سروش، که به دنبال هشدارهای آیت‌الله حکومتی "مکارم شیرازی"، رئیس دولتی حوزه علمیه قم به دکتر سروش برای خانه نشینی صورت گرفت، استحاله فرهنگی را به عنوان بهانه اعلام داشت و گفت:
«... استحاله فرهنگی یک موضوع جدی است که از بیرون از کشور هدایت می‌شود و بعضی از خودی‌ها هم از آن خواسته یا ناخواسته دفاع می‌کنند. خطر اصلی را ما در وضعیت کنونی جامعه مان یک تهدید فرهنگی می‌دانیم. ما با یک تفکری که در پی مخالفت با حکومت دینی بود، روبرو بودیم... ما به دنبال این بودیم که یک حزب سیاسی مخفی، علنی بشود...»
ا لله‌کرم، که در تمام طول این مصاحبه مشروح، حتی یک کلام در باره غارتگری در جامعه و نقش بازار بر زبان نمی آورد و "مهدی نصیری" همکار و سردبیر نشریه "صبح" نیز نمی پرسد، که اگر شما در پی علنی کردن احزاب غیر‌علنی هستید، چرا این کوشش را در تمام 17 سال گذشته و برای علنی شدن "موتلفه اسلامی" نکردید؟»
حسین الله‌کرم، در تمام طول مصاحبه خود از اصطلاحات جنگی و با آن زبانی صحبت می‌کند، که زبان بسیجی‌های جبهه دیده است. این شگرد و شیوه توسط او و بنابر توصیه حامیان پشت پرده‌اش، بدون محاسبه به خدمت گرفته نشده است. اولا این زبانی است تحریک کننده و مهاجم، دوم این واقعیت که از میان چند میلیون بسیجی که به جنگ رفته و بازگشته اند، صدها هزار نفر آنها یا درس و مدرسه را نیمه کاره رها کرده‌اند و یا به کلی از تحصیل محروم بوده‌اند. بنابراین زبانی که الله‌کرم به کار می‌گیرد، برای آنها که چشم در جبهه باز کرده‌اند و لغات و اصطلاحات جنگی را بیش از هر اصطلاح دیگری درک می‌کنند، زبانی آشناست! ببینیم چگونه الله‌کرم جابجا در مصاحبه اش از این اصطلاحات استفاده می كند:
«... ما می‌گوئیم در جبهه‌ای ایستاده ایم که عده‌ای از ستون پنجم دشمن در حوالی پاسگاه‌های فرماندهی و لجستیکی و در حوالی واحدهای احتیاطی ما استقرار پیدا کرده‌اند و از آنجا می‌خواهند به ما از جناح داخلی و پشت خطوط عملیات، حمله کنند. ما زمان را از اینجا نمی توانیم نادیده بگیریم و در جریان سروش یکی از حرکت‌های ما این است که زمان را از این جریان بگیریم. ما در مقابل این فرد، باید تهاجم کنیم. تهاجم فرهنگی باید در راس مسائل قرار داد.»
این سنگر بندی و جبهه سازی، کار را به آنها نخواهد رساند، که در افغانستان رساند؟»

باز گردیم به امروز. یعنی به ماه ها و هفته های پس کودتای 22 خرداد و حتی همین امروز و این هفته. مردم در مبارزه با حكومت كودتا در تلاش برای یافتن پاسخ منفی به سوال بالا نیستند؟


راه توده 287 11.10.2010

بازگشت