راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

در مرور راه توده ها
رسیده ایم به دوم خرداد
و مواضع "نامه مردم"
لقمه هائی
که ازگلوی توده ایها
پائین نرفت!

 

در ادامه حوادث مربوط به آغاز مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری دوم خرداد سرانجام نامزدی محمد خاتمی بطور رسمی اعلام شد. راه توده در شماره 56 بهمن 1375 با عنوان "دکتر خاتمی کاندیدای ریاست جمهوری" چنین می‌نویسد:

«حجت الاسلام کروبی، دبیر مجمع روحانیون در مصاحبه کوتاهی که در تهران انجام داد و روزنامه‌ها نیز آن را منتشر ساختند، رسما اعلام داشت که این مجمع در نشست خود، دکتر محمد خاتمی، وزیر اسبق ارشاد اسلامی را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری انتخاب کرده است. وی گفت که اخبار بیشتر پیرامون این گزینش بعدا اعلام خواهد شد. بدین ترتیب، خبر کاندیداتوری دکتر خاتمی، که در برخی محافل سیاسی ایران مطرح بود و راه توده نیز در شماره 55 خود آن را منتشر ساخت، تائید شد.»

بدنبال اعلام نامزدی محمد خاتمی سم پاشی علیه وی آغاز شد که تنها از جانب جناح راست اپوزیسیون نبود، بلکه متاسفانه نشریه نامه مردم که مواضع آن بصورت طبیعی مورد حساسیت توده ای‌ها بود نیز دنبال آن به راه افتاد. راه توده در شماره 58 فروردین 76 در این مورد با عنوان "انتخابات ریاست جمهوری و اپوزیسیون خارج از کشور" چنین می‌نویسد:

«نخستین واکنش‌ها پیرامون کارزار انتخابات ریاست جمهوری، در خارج از کشور نیز آغاز شد. در برخی از این واکنش‌ها، اساس انتخابات در جمهوری اسلامی زیر علامت سئوال قرار گرفته است و برخی نیز با واکنش منفی نسبت به کاندیداهای ریاست جمهوری، زمینه‌های اعلام تحریم انتخابات را فراهم می‌آورند. ما برای آن که بعدا ناچار نشویم آرشیو مطبوعات خارج از کشور را ورق زده و مطالب مربوط به پیشگامان تحریم انتخابات را پیدا کرده و منتشر سازیم، بتدریج و طی شماره‌های پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، آنها را منتشر خواهیم ساخت.»

از همان زمان برای راه توده روشن بود آنچه در اپوزیسیون انجام می‌شود زمینه تحریم است و ضمنا پیشگامان تحریم بعدا حرف خود را انکار خواهند کرد و باید آنچه را می‌نویسند ثبت کرد. با توجه به اینکه تحریم کنندگان انتخابات و از جمله نامه مردم آرشیوهای خود مربوط به این دوران را پاک کرده‌اند، اگر این هوشیاری راه توده و ثبت آن نبود اکنون سندی هم برای بررسی این بخش مهم تاریخ کشور ما وجود نداشت. راه توده سپس به موضع کیهان لندن اشاره کرده و می‌نویسد:

«کیهان لندن بر حسب معمول با انتشار اخبار مربوط به انتخابات، همراه با موضع گیری خاص خود، به استقبال انتخابات ریاست جمهوری رفت. بر اساس موضع گیری مرسوم در این هفته نامه، ستیز با طیف چپ مذهبی و مقابله با هر نوع امکانی که مردم بخواهند با استفاده از آن، فضای سیاسی- اقتصادی در جمهوری اسلامی را تغییر بدهند، نخستین مخالفت‌ها را با کاندیدای طیف چپ مذهبی و کارگزاران شروع کرد.»

راه توده سپس با اشاره به سرمقاله کیهان لندن که در آن ورود به صحنه محمد خاتمی را بی فایده می‌خواند چنین می‌نویسد:

«این نوع موضع گیری که براندازی جمهوری اسلامی، با هدف بازگرداندن سلطنت به ایران را در نظر دارد، چندان تعجب آور نیست و اساسا، همان طور که در همین موضع گیری کوتاه نیز مشخص است، کیهان لندن و هدایت کنندگان اصلی آن، با مبارزه مردم در داخل کشور کاری ندارند. امید آنها هر چه بدتر شدن اوضاع، دخالت آمریکا و اسرائیل در امور داخلی ایران و بازگرداندن قدرت به قدرت از کف دادگان است! از نظر آنها- همان طور که در این موضع گیری نیز کاملا مشخص است- کسی که نسبت به اوضاع انتقاد دارد، باید برود خانه اش، منتظر فروپاشی بنشیند. هیچ تلاشی، از جمله اعلام نامزدی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، از جانب منتقدان، از نظر کیهان لندن جایز نیست. طبعا رشد آگاهی مردم، و تحمیل عقب نشینی به حکومت و در واقع تغییر تناسب قوا در حکومت و گشایش فضا برای تغییرات مثبت و مترقی در ایران، نه تنها هدف این طیف نیست، بلکه همان طور که در برخورد با دکتر خاتمی نیز مشخص است، آنها از بازگشت به صحنه امثال وی، میرحسین موسوی، بهزاد نبوی و... بیم و هراس نیز دارند. براساس همین بیم و هراس است که امثال "حبیب ا لله عسگراولادی"، دبیر کل حزب "موتلفه اسلامی"، "علینقی خاموشی"، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و تمامی وابستگان این طیف از مرحمت و عنایت بیشتری توسط نویسندگان کیهان لندن برخوردارند! (صفحه اقتصادی کیهان لندن مملو از موضع گیری‌های مثبت به سود این طیف و برنامه خصوصی سازی است که آنها طرفدارش می‌باشند)

راه توده سپس به موضع نامه مردم اشاره کرده و می‌نویسد:

«نامه مردم از میان انواع بیانیه‌های مجامع دانشجوئی و دانشگاهی در حمایت از ورود به صحنه دکتر خاتمی یا مصاحبه‌های اخیر او که اغلب عنوان صفحه اول روزنامه‌های غیر‌وابسته به بازار و ارتجاع بوده و یا نطق‌های او در مجامعی که در آنها سخنرانی کرده، چند خطی از صحبت‌های او را که در تائید نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بوده انتخاب کرده و منتشر ساخته است! نخست ببینیم "نامه مردم" با چه لحن و کلام و چگونه با ورود به صحنه دکتر خاتمی برخورد کرده است. نامه مردم با عنوان "مواضع خاتمی چیست؟" بدون اشاره به هیچ یک از مواضع دیگر وی می‌نویسد:

"سید محمد خاتمی، نماینده گروه مجمع روحانیون مبارز در انتخابات آینده ریاست جمهوری، در سخنرانی که روز اول اسفند ماه در حسینیه بزرگ جماران ایراد کرد، از جمله (بدون اشاره به بقیه نظرات وی!) گفت: «نظریه فقهی امام امروز به صورت نظام در آمده است. محور نظام رهبری است و این خواست امام و مردم است و تقویت جمهوری اسلامی یعنی تقویت رهبر و باید در این راه تلاش فراوانی به عمل آورد... خط امام در انحصار اعضای گروه خاصی نیست و متعلق به همه است، تنها باید اختلاف‌ها را به رسمیت شناخت تا جامعه نشاط یابد و هر کس تلاش کند که گرایش‌ها و گروه‌ها از نظام خارج شوند به نفع نظام کار نمی کند. معیار داوری ما هم باید حفظ و تقویت نظام باشد..." »

نویسنده نشریه "نامه مردم" که به نظرش کسی که می‌خواهد در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند، باید خود را ضد نظام اعلام داشته و با بندهای مربوط با ولایت فقیه و رهبری و... به مخالفت برخیزد، بی خبر از نبرد تنگاتنگی که در داخل کشور با طرفداران سرمایه داری تجاری، بازاری‌ها و ارتجاع مذهبی وجود دارد و در جستجوی کلامی که شعار "طرد ولایت فقیه" این نشریه را تائید کند، بدین شکل به مقابله با دکتر خاتمی برخاسته است! بدین ترتیب، نشریه مذکور، خوانندگان خود را، که باید توده ای‌ها باشند، در بی خبری از اوضاع داخل کشور نگه داشته و به رویا پروری‌های خود در مهاجرت ادامه داده و جلسه بازی و صدور بیانیه‌های چند آتشه را به کار اساسی، روشنگری، تقویت جنبش و حضور در کنار آن ترجیح می‌دهد.

راه توده سپس به مصاحبه مشروح نشریه "زنان" در تهران به زهرا رهنورد اشاره کرده و می‌نویسد:

"نشریه "نامه مردم" مدت‌ها پس از انتشار این مصاحبه در تهران و باز انتشار آن در راه توده، چند خطی از این مصاحبه را که هیچ ارتباطی با مجموعه مطالب مطرح شده در این مصاحبه نداشت، با عنوانی به کلی گمراه کننده و نادرست، در صفحه دوم شماره 498 خود منتشر ساخت. برای آن که به دقت دانسته شود، نامه مردم چه نقشی را در بی خبر نگاه داشتن خوانندگان خود از اوضاع داخل کشور ایفاء می‌کند و چگونه برای انحراف افکار خوانندگان خود به تحریف واقعیات می‌پردازد، تا شعار و سیاست خود را سیاستی سرخ و انقلابی و رو به رشد و مورد حمایت در داخل و خارج کشور نشان دهد، عین خبر منتشره در نامه مردم را ابتدا می‌آوریم"

"نامه مردم 498

«من و موسوی بریده ایم»

در پی عدم قبول پیشنهاد نامزدی ریاست جمهوری، مجله زنان که در تهران منتشر می‌شود، در مصاحبه جالبی با همسر موسوی از او پیرامون علل این تصمیم موسوی سئوال کرد که وی فشارهای جنبی و "بازی‌های سیاسی" را علل واقعی این تصمیم دانست. دکتر زهرا رهنورد، همسر موسوی در پاسخ خبرنگار مجله زنان از جمله گفت: «همین جا می‌گویم هر کاری دلشان می‌خواهد علیه ما بکنند، چون من و موسوی و بچه هایمان به تمام معنی بریده هستیم.

- از چی بریده اید؟

- از همه این بازی ها...

س: نکته‌ای که از لحاظ سیاسی در این تحولات اهمیت دارد، این است که بالاخره از انصراف مهندس موسوی چه جریاناتی بیش از همه سود خواهد برد: راست سنتی یا راست افراطی؟

ج: من تحلیل دیگری از این راست سنتی و غیره‌دارم. آیا واقعا این‌ها خیلی تفاوت دارند؟ من که تفاوتی نمی بینم.»

راه توده: آن چه در بالا آمد تمامی خبری است که از مصاحبه چهار صفحه‌ای خانم رهنورد در مجله زنان انتخابات شده و در نشریه نامه مردم منعکس شده بود! همه این وصله پینه چند خطی، با عنوان تحریک آمیز و تحریف شده "ما بریده ایم" بدان دلیل و انگیزه بوده است تا مثلا از قول خانم رهنورد هم نوشته شود، که جناح‌ها با یکدیگر هیچ تفاوتی ندارند! یعنی تائید سیاست و مشی نادرستی که از سوی "نامه مردم" پی گرفته می‌شود و همه هم بریده‌اند و امیدی به هیچ نوع تحولی ندارند، از جمله موسوی و همسرش! بنابراین توده ای‌ها بی خود به رویدادهائی نظیر انتخابات در جمهوری اسلامی دل خوش نکنند و دنبال تحلیل‌های "راه توده" نروند!

حالا ببینیم واقعا خانم رهنورد چه گفته است! گفته است "ما بریده ایم"؟ (به مفهوم کناره گیری و از نفس افتادن – مفهومی که با خواندن عنوان نامه مردم به ذهن می‌آید-) و یا منظور دیگری داشته است.

ما در زیر عین این بخش از مصاحبه خانم رهنورد را به نقل از نشریه زنان (شماره 31- آذر 75) می‌آوریم و قضاوت را به خود خوانندگان و بویژه به همه توده‌ای هائی که هنوز "نامه مردم" را می‌خوانند و آن را شایسته ارگان مرکزی حزب توده ایران می‌دانند واگذار می‌کنیم:

«خبرنگار: راجع به شایعاتی که در مورد اعمال فشارهای جانبی به ایشان "میرحسین موسوی" رواج دارد، چه می‌گوئید؟ مثلا این که پدرشان را که تاجر چای است، جریمه کرده بودند یا تهدید به پخش عکس‌های خانوادگی کرده بودند و یا...

خانم رهنورد: پدر موسوی یک بازاری جزء و متدین است که بعضی‌ها برای فشار روی موسوی ممکن بود به پدرش فشار بیآورند ولی نهایتا هیچ گزکی نداشتند. در مورد پخش عکس هم این را اولین بار از شما می‌شنوم و تا حالا این مورد را نشنیده بودم. تازه پخش هم بکنند، چه اشکالی دارد؟ خانوادگی است دیگر.

خبرنگار: منظور عکس‌های خصوصی خانوادگی است.

خانم رهنورد: ما هیچ وقت عکس‌های خانوادگی خاصی نداشته ایم. همین جا می‌گویم هر کاری دلشان می‌خواهد، علیه ما بکنند. چون من و موسوی و بچه هایمان به تمام معنی بریده هستیم.

خبرنگار: از چی بریده اید؟!

خانم رهنورد: از همه این بازی ها

خبرنگار: خوب اگر این طور باشد و از تمام بازی‌ها بریده باشید، پس از سیاست و انتخابات و...

خانم رهنورد: خیر این طور نیست. ما، خوشبختانه، ضمن این که از بازی بریده‌ایم، به آرمان پیوسته‌ایم. وقتی آدم به آرمان پیوسته، ریشه در آن حیاتی ترین پارامترهای زندگی دارد و من و موسوی و بچه هایمان واقعا به این ریشه پیوسته‌ایم و در نتیجه از بازی بریده و به آرمان پیوسته ایم و همیشه حاضریم.

خبرنگار: نکته‌ای که از لحاظ سیاسی در این تحولات اهمیت دارد، این است که بالاخره از انصراف مهندس موسوی چه جریانی بیش از همه سود خواهد برد: راست سنتی یا راست افراطی؟

خانم رهنورد: من تحلیل دیگری از این راست سنتی و غیره و غیره دارم. آیا واقعا اینها خیلی تفاوت دارد؟ من که تفاوتی نمی بینم.»

 

راه توده: در مطبوعات داخل کشور این دو جریان "راست"، یعنی موتلفه اسلامی، روحانیت مبارز و سازمان‌ها و تشکل‌های ضربتی آنها، نظیر انصار حزب ا لله و همچنین روحانیت قشری که پایگاهش عمدتا در قم و دیگر مراکز مذهبی است و مجلس خبرگان و حوزه علمیه قم را در اختیار دارد، چنین نامیده می‌شوند. در اینجا صحبتی از راست مدرن (یعنی کارگزاران) و یا طیف چپ، که موسوی خود کاندیدای آنها بود و هم چنین مجمع روحانیون مبارز نیست و نامه مردم یا از این مقولات و دسته بندی‌ها خبر ندارد و یا خبر دارد و برای گمراه ساختن اذهان خوانندگانش این گونه مسائل را مغشوش منعکس می‌کند. همسر موسوی خود و شوهرش را بریده از حقه بازی‌های رایج در طیف راست و ارتجاعی حکومت اعلام می‌دارد، اما نامه مردم به گونه‌ای خبر را منعکس می‌کند که آنها هم بریده‌اند و لابد به زعم و میل نویسندگان نامه مردم رفته‌اند در خانه هایشان نشسته اند، تا جمهوری اسلامی خود به خود فرو بپاشد!

برای درک دقیق تر آن چه همسر میرحسین موسوی می‌گوید، ادامه این مصاحبه را عینا به نقل از همان شماره نشریه زنان به خوانید:

«خبرنگار: از نظر من که سئوال می‌کنم، تفاوت دارند.

خانم رهنورد: مسلما موسوی در زمان هشت سال اداره کشور سیاستی را اعمال نمی کرد که سرمایه دارها خوششان بیآید. برای کسانی که می‌خواهند بازار و اقتصاد را پایه‌های قدرت سیاسی خودشان قرار بدهند، مسلما کاری نمی کرد و سیاست و مدلی نداشت که اینها بهره مند شوند. اینها هم می‌دانستند که اگر موسوی دوباره در موضع حکومت قرار بگیرد، باز هم سیاست هائی را به نفع تجار بزرگ و سرمایه دارهای وابسته (اشاره مستقیم به بازار و موتلفه اسلامی، یعنی همان طیف راست. راه توده)، که متاسفانه دو باره در کشور ما ظاهر شده اند، اعمال نخواهد کرد. به هر صورت اگر موسوی روی کار می‌آمد، اینها منافعشان تداوم پیدا نمی کرد. در هر حال دوره راست است، با طیف‌های متنوع آن. البته نارضایتی مردم هم پارامتری است که به طور طبیعی اینها را کم کم منزوی خواهد کرد.

خبرنگار: نارضایتی مردم از چه؟

خانم رهنورد: از قدرت داشتن طرفداران تراکم سرمایه در بخش خصوصی.

خبرنگار: پس می‌توانیم نتیجه گیری کنیم که راست سنتی بیش از همه از کناره گرفتن مهندس موسوی خوشحال می‌شود؟

خانم رهنورد: با طبقه بندی شما، فقط راست سنتی نیست که بهره مند می‌شود، بلکه راست مدرن هم می‌تواند بهره مند شود.»

راه توده سپس می‌نویسد:

"این کج روی، در همین محدوده باقی نمی ماند. "نامه مردم" هم صدا و همگام با "کیهان لندن" و دو روزنامه "رسالت" و "شما" (ارگان مستقیم حزب موتلفه اسلامی) طیف چپ مذهبی را در شماره 499 خود زیر ضربه گرفته و در جریان تندترین تنش‌های داخل کشور پیرامون انتخابات ریاست جمهوری، در باره  این طیف می‌نویسد:

«... مجمع روحانیون مبارز... کارنامه روشن و مشخصی از عملکرد اقتصادی، اجتماعی دارد، افزون بر این که پایگاه طبقاتی و ارتباط تنگاتنگ رهبری آن با بخش هائی از بورژوازی تجاری ایران نیز به اندازه کافی روشن است. (دقیقا همان تبلغاتی که رسالتی‌ها در باره پدر میرحسین موسوی به عنوان تاجر چای راه انداختند و همسر موسوی نیز بدان پاسخ داد)... صحبت ما با این نیروها و دیگر نیروهای این طیف، همان حرفی است که اکثریت قاطع مردم ما نیز با آنها دارند. این آقایان برای بیش از یک دهه بر کلیه امور مملکت، از قوه مجریه تا مقننه و قضائی حاکم بوده‌اند. در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی، مجلس داری رفسنجانی، کروبی، دادستانی کل موسوی خوئینی‌ها، ریاست ری شهری بر بیدادگاه‌های انقلاب و کنترل محتشمی بر ارگان‌های سرکوبگر بزرگ ترین جنایات، دهه‌های اخیر کشور ما در شکل کشتار هزاران زندانی سیاسی، از جمله صدها تن از رفقای قهرمان ما در زندان‌های رژیم صورت گرفت.»

مشاهده می‌شود که آنچه پس از جنبش سبز روی داد ریشه تاریخی دارد. یعنی هر زمان که نیروهای مذهبی در صحنه حاضر شوند که حضور آنان به زیان ارتجاع مذهبی باشد ناگهان به یاد حوادث دهه شصت و کشتار زندانیان سیاسی می‌افتند بدون آنکه روشن کنند که در آن زمان واقعا چه گذشت و سرنخ‌ها دست چه کسانی بود. راه توده در همانجا در پاسخ نوشت:

"بدین ترتیب نامه مردم در کشتار زندانیان سیاسی، هیچ نقشی برای عاملین و توطئه چینان واقعی قائل نمی شود و کسانی را در شرایط کنونی زیر ضربه می‌گیرد، که به اندازه کافی توسط عاملین واقعی کشتارها و خیانت به آرمان‌های انقلاب زیر ضربه هستند! همه تحلیل طبقاتی از این طیف هم همان می‌شود که رسالت در باره تجارت چای توسط پدر میرحسین موسوی عنوان می‌کند. البته در اینجا کارگزاران و طیف چپ عمدتا و برای چنین تحلیل طبقاتی بکری یکسان معرفی می‌شوند! بر اساس این نگرش و گمراهی ناشی از آن نسبت به اوضاع ایران طی 18 سال گذشته است، که نویسنده نامه مردم هیچ نوع نوسان در توازن قوا در جمهوری اسلامی از بدو تاسیس آن نمی‌بیند و کابینه میرحسین موسوی را یک دست و صاحب قدرت مطلق در جمهوری اسلامی فرض می‌کند. ما توصیه می‌کنیم، نویسنده نامه مردم، افشاگری‌ها و بویژه نامه‌های اخیر آیت ا لله گلپایگانی به آیت‌الله خمینی، فراکسیون 91 نفره مجلس در دوران حیات آیت الله خمینی و مخالفتش با کابینه موسوی و همچنین انواع توطئه‌های طیف بازار و ارتجاع را مطالعه کند و پس از تکمیل اطلاعاتش دست به قلم برده و در ارگان مرکزی حزب از این نوع مطالب بنویسد! در همین افشاگری‌های اخیر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نشریه عصر ما، چند بار تصریح شده است، که دولت موافق بسته شدن مطبوعات نبود، بلکه این جناح و طیف "بازار – ارتجاع" بود، که از روی سر دولت در این مورد اقدام کرد.»

ما در مرور مطالب راه توده های گذشته، همچنان که با زمان و تحولات پیش می رویم، باز هم به نامه مردم خواهیم رسید.

 

 

                راه توده 289    3 آبان ماه 1389
 

بازگشت