راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

میوه های تلخ درخت چهار فصل
بی خبری و رویا پروری سیاسی

 

در مرور راه توده های گذشته، رسیده ایم به شماره 63 شهریور ماه 1376، یعنی اندک زمانی پس از انتخابات دوم خرداد 76 که در آن محمد خاتمی به پیروزی رسید. رسیده ایم به سخنان آقایان مصطفی مدنی، علی اصغر حاج سید جوادی، علی کشتگر، بابک امیر خسروی، سهراب مبشری، جمشید طاهری پور و ... " که آن انتخابات را تحریم کرده بودند و پس از آن کاسه چگونه توجیه کنم؟ را بدست گرفته و مفسر دوم خرداد شده بودند! می پرسند، چه نیازی به یادآوری این سخنان و نوشته های گذشته است؟ پاسخ ما چنین است: با این یادآوری ها، می توان آن احساس مسئولیتی را برانگیخت که بموجب آن، فردا نیز پاسخگوی مواضع امروز خود باید باشند. به نویسندگان و گویندگان نوشته ها و سخنانی که لای انواع زرورق ها علیه جنبش سبز تحت عنوان "ملی" و "چپ" امروز در داخل و خارج نوشته می شود، باید یادآوری کرد که زمان نقد و برابر چشم قرار دادن مواضع امروز نیز خواهد رسید.
 

در مرور شماره های گذشته راه توده به مواضع نیروهای سیاسی اپوزیسیون خارج كشور ایران در تحریم انتخابات دوم خرداد اشاره كردیم. اكنون می كوشیم به درس ها - یا بهتر بگوییم توجهیاتی - كه اپوزیسیون تحریم كننده از تودهنی 20 میلیونی مردم و فرجام سیاست تحریم گرفت، بپردازیم. این بحث مهم است زیرا ریشه بسیاری از حوادث بعدی، ادامه بی اعتنایی به جنبش مردم، شرط بستن و ابراز امیدواری به پیروزی ارتجاع، تحریم های ادامه دار، تزلزل و انفعال و همه آنچه ما از دوم خرداد به بعد تا به امروز در اپوزیسیون خارج كشور می بینیم در همین پافشاری اپوزیسیون در نقد نكردن خود دیده می شود.
راه توده شماره 63 شهریور ماه 1376به نظرات بخشی از اپوزیسیون در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد اشاره كرده و "دیدگاه های پیش و پس از انتخابات، مصطفی مدنی، علی اصغر حاج سید جوادی، علی کشتگر، بابک امیر خسروی، سهراب مبشری، جمشید طاهری پور و ... " را بررسی می كند.
راه توده با اشاره بوجود دو گرایش در تحلیل انتخابات نوشت:

گرایش نخست را اشخاص یا سازمان هائی تشکیل می دهند که از انتخابات به عنوان یک "حادثه عظیم" و "ضربه بزرگ" به رژیم ولایت فقیه و جمهوری اسلامی نام می برند، ولی به نقش خود در به وجود آوردن این "ضربه عظیم" (یا دقیق تر بگوئیم در تلاش برای جلوگیری از وارد آمدن آن) یا اصلا اشاره نمی کنند و یا اگر اشاره ای دارند در جهت توجیه و رنگ و روغن زدن به سیاست تحریم است. موضع غالب و رسمی اکثریت سازمان های سیاسی در این چارچوب قرار دارد. از جمله نخستین بیانیه های منتشره در نشریات "نامه مردم" و "راه کارگر" پس از انتخابات و یا سرمقاله های نشریه "کار" اکثریت و هم چنین تفسیرها و عناوین کیهان لندن در این زمره اند.
و اما گرایش و گروه دوم را اکثرا افراد منفردی از نیروهای سیاسی مختلف تشکیل می دهند که ضمن پذیرش اهمیت انتخابات در ضربه به ارتجاع، انتقاد خود را از جمله به سیاست تحریم گسترش می دهند، هر چند که نتایجی متفاوت اتخاذ می کنند.
البته کسانی هم هستند که معتقدند انتخابات اساسا ضربه ای به حکومت نبود و طبق معمول نشانه "توهم" مردم و بی خبری آنها بود، توهماتی که گویا به زودی فرو خواهد ریخت. بسیاری از سلطنت طلب ها و "چپ" های ظاهرا دو آتشه در این زمره قرار دارند. این عده امید خود را به ارتجاع دوخته اند تا هر چه زودتر به جنبش مردم که اسم آن را "توهم" می گذارند، خاتمه دهد."
راه توده سپس با اشاره به امید بخشی از اپوزیسیون به شكستن جنبش مردم توسط حكومت می نویسد:

"سیاست کنونی حاکم بر اپوزیسیون خارج از کشور، که در مشی سرنگونی جمهوری اسلامی و یا رژیم ولایت فقیه انعکاس یافته است، به طور متضاد سرنوشت طرفداران مشی سرنگونی را به سرنوشت ارتجاع وابسته کرده است. از همین روست که بقول ف. تابان: «باید کمی صبر کرد و روزهائی را در نظر داشت که موج امیدواری فرو بنشیند و مردم دریابند که امید بستن به تحولات از درون رژیم و به پیشتازی جناح های رژیم امید واقعی نبوده است. در آن صورت آن کسانی که در پراکندن این امیدها در میان مردم سهیم بوده اند، در توجیه سیاست های خود با دشواری بزرگی مواجه خواهند شد.»
یعنی وظیفه اپوزیسیون خارج از کشور و تحریم کننده انتخابات این نیست که با تمام نیرو در مبارزه مردم شرکت کند و تمام تلاش خود را بر آن به گذارد تا امیدی که مردم به تحول دارند، به عمل بیشتر تبدیل شده و به تحول واقعی برسد. برعکس باید همچنان در انفعال و انتظار نشست تا این "موج امیدواری" فرو بنشیند، ارتجاع غلبه کند، تا آنهائی که کوشش خود را برای تبدیل امیدهای امروز به واقعیت های فردای کشور وابسته کرده اند، گویا "در توجیه سیاست های خود با دشواری بزرگی" مواجه شوند.
راه توده سپس تاكید می كند :

"بدیهی است که نه ما و نه هیچکس دیگر نمی تواند با قطع و یقین بگوید که امیدهای امروز مردم کشور ما در این مرحله معین، فردا حتما و تماما تحقق خواهد یافت. شاید حق با این آقایان باشد، شاید امیدهای مردم فرو نشیند و یا با شکست نیز مواجه شود؛ اما ما تصمیم گرفته ایم مانند همیشه تلاش خود را به کار گیریم، در کنار مردم بمانیم و تمام کوشش را برای هر چه بیشتر تحقق یافتن امیدهای آنان به کار گیریم. اما کسانی که امروز کنار نشستن و صبر و انتظار برای شکست امیدهای مردم را موعظه می کنند، فردا می توانند مدعی ما شوند؟ ما چنین فکر نمی کنیم و این امید آنها را "واهی می دانیم! چرا که برای یک حزب و سازمان سیاسی جدی، هرگز و در هیچ کجای جهان، "انفعال"، سیاست قابل دفاعی نبوده و نخواهد بود!"
راه توده سپس به توجیهات مضحك طرفداران تحریم پرداخته و می نویسد:

"دفاع از سیاست غیر قابل دفاع "تحریم" هر چند که اشکال توجیهات مختلف به خود گرفته است، اما اساسا بر یک استدلال مبتنی است. بر اساس این استدلال تحریم انتخابات از سوی تحریم کنندگان از یک سو و شرکت مردم در انتخابات از سوی دیگر یک "محتوای" واحد بود که در دو شکل متفاوت ظاهر گردید و در نتیجه بالتبع هیچ ایرادی به آن وارد نیست."
فریدون احمدی سردبیر وقت نشریه "كار" در زمان تحریم انتخابات دوم خرداد و همكار امروز شهریار آهی و رضا پهلوی این توجیه را چنین بیان می كند:

«در بررسی رویداد دوم خرداد آن چه که خطای اصلی اپوزیسیون را تشکیل می داد و هنوز هم تشکیل می دهد، ندیدن میلیون ها مردمی است که تحول و دگرگونی می خواهند»
البته ما هم این نظر را کاملا تائید می کنیم و معتقدیم ندیدن عنصر اساسی، یعنی «میلیون ها مردمی که تحول و دگرگونی می خواهند» نمی توانست در سیاست اپوزیسیون انعکاس نیابد و آن را به مشی جدا از توده و گاه رو در روی توده نکشاند.
وی ادامه می دهد:
«با تاکید بگویم، مواضع اپوزیسیون در نفی انتخابات و عدم شرکت در آن کاملا درست بود.» چرا؟ زیر به زعم وی: «نفی اراده والی و والیان فقاهت درست همان مضمون و محتوائی بود که نیروهای اپوزیسیون آن را به شکل نفی انتخابات دست پخت شورای نگهبان ابراز داشتند» مضمون و محتوای «حرکت مردم و موضع اکثر نیروهای اپوزیسیون یک موضع واحد بود، که به دو شکل متضاد متحلی شد.»
اندیشه اخیر، که در پی توجیه سیاست تحریم و پا فشاری بر این مشی غلط است، به اشکال مختلف در اکثر سرمقاله های روزنامه "کار" اکثریت، پس از انتخابات تکرار شده است. همین موضع را در اعلامیه سازمان "راه کارگر" نیز شاهدیم. این سازمان که همگان را به تحریم فرا خوانده بود، پس از انتخابات و پس از تاکید بر این که مرغ یک پا دارد و نه 18 سال، بلکه 180 سال دیگر هم بر همین موضع باقی خواهد ماند، می نویسد: «روشن است که اکثریت قاطع دارندگان حق رای توصیه ما را نادیده گرفته اند، ولی آن چه را که ما می خواستیم با شرکت در انتخابات عملی ساخته اند... شما تحریم را کنار گذاشته اید، تا اعتراضتان را هر چه رساتر بیان کنید. پس چه باک از این که شکلی را که ما از آن طرفداری می کردیم، کنار گذاشته اید.»!!
همانطور که مشاهده می شود، در این اعلامیه یک بار "خواسته ذهنی" تحریم کنندگان انتخابات که بنا به ادعای آنها ضربه به رژیم ولایت فقیه بود، با "محتوای عینی" سیاست تحریم، که کمک به ارتجاع بود، مخلوط می شود و در جای دیگر شرکت مردم در انتخابات "شکلی" متفاوت برای تحقق همان خواسته ها عنوان می شود.
مصطفی مدنی، که از وابستگان یکی از شاخه های فدائیان – "اتحاد فدائیان"- باز شناخته می شود و در آستانه انتخابات بر فعالیت خود افزوده و بعد از انتخابات نیز از مفسران نتایج آن بوده، همان اندیشه را به نوعی دیگر دنبال کرده و می نویسد:
«سئوال کلیدی این است که آیا موضع تحریم، بیگانگی با مسائل مردم و شکاف ما بین راه های رسیدن به درخواست ها و مطالبات اجتماعی نباید تلقی شود؟ پاسخ بسیار روشن است. این بیگانگی در محتوا نیست در شکل است. تحریم اپوزیسیون چپ و دمکراتیک، با رای مخالف مردم به حکومت مضمون مشترک و یگانه ای را به نمایش می گذارد.»
البته ایشان نیز مانند بسیاری از مفسران آلوده به مشی تحریم، انواع و اقسام حرف های دیگر را نیز بیان می کند، چنانکه در جای دیگر، این اندیشه چنان در نظر خودش غریب می آید که می نویسد:
«ما نمی توانیم به پذیریم ما بین یک مضمون و محتوای واحد تفاوتی این گونه رژف در شکل وجود داشته باشد.» و در جای دیگر:
«رای و نظر درست اپوزیسیون مترقی نباید با اقدام مشابه عمومی مردم در تقابل قرار داشته باشد.»
در برابر این موضع رسمی كه بعدها نیز به سیاست عملی سازمان های خارج كشور تبدیل شد كسانی بودند كه منتقد مشی تحریم شدند. مثلا بابک امیر خسروی پس از انتخابات نوشت:

«شعار تحریم یا عدم شرکت در انتخابات، خطای بزرگ سیاسی اپوزیسیون و پژواک بیگانگی ما با واقعیت کشور بود.» به گفته وی «ضرورت حمایت از خاتمی را حرکت او، برنامه انتخاباتی، اظهاراتش در قبال مردم، بویژه جنبش بزرگی دیکته می کرد که با مشارکت او و همت مردم ایران برای آزادی و نه گفتن به نامزد تحمیلی رژیم به وجود آمد.»
علی کشتگر، یکی از مبتکران و مدعیان پیشتازی در امر تحریم انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بود. او كه اکنون نشریه "میهن" را منتشر می کند، در آستانه این انتخابات، نشریه "میهن"، 61 را ویژه نامه تحریم انتخابات کرد. وی در جریان انتخابات مجلس پنجم نیز با ادعای "تعلل" سازمان اکثریت در تحریم آن انتخابات و به راه انداختن پروکاسیون، نقش معینی در حفظ این سازمان در موضع نادرست "تحریم" ایفاء کرد، اکنون خود به "درس های" انتخابات مجلس پنجم اشاره کرده و می نویسد: (مراجعه كنید به شماره های گذشته مرور راه توده درباره انتخابات مجلس پنجم)

«حوادث انتخابات مجلس پنجم و دوره هفتم ریاست جمهوری از سوئی جوانان و زنان را به شدت سیاسی کرده و از سوی دیگر راه ها و چشم اندازهای نوینی از فعالیت سیاسی جمعی را به آنها آموخته است.»
علی کشتگر، این بار نه بعنوان منتقد تعلل کنندگان در تحریم انتخابات، بلکه به عنوان ناصح انقلابی ادامه می دهد:

«اکثر سازمان های اپوزیسیون بی توجه به ابعاد و عمیق تضادهای درونی حاکمیت و بی اعتناء به جنگ جناح های حکومت اسلامی و... نه تنها انتخابات را تحریم کردند، بلکه از مردم نیز خواستند که در انتخابات شرکت نکنند. اما مردم هیچ اعتنائی به این گونه فراخوان ها نکردند.» به گفته وی: «حال باید دید کدام یک از جریاناتی که فراخوان تحریم داده بودند، تا این حد نرمش و واقع بینی سیاسی دارند که در ارزیابی های پیشین خود تجدید نظر کنند و تحلیل کم و بیش درستی از آن چه رخ داده ارائه دهند.»

ما در این مرور راه توده برای اختصار تنها به گوشه ای از اظهار نظرهای تحریم كنندگان انتخابات دوم خرداد اشاره كردیم. مفصل آن را می توان به مراجعه به راه توده 63 شهریور 1376 مطالعه كرد. ولی همینجا ممكن است این پرسش پیش آید كه در این شرایط كه جامعه ما نیاز به اتحاد پیرامون جنبش سبز دارد، چه نیازی به یادآوری این سخنان و نوشته های گذشته ست؟ به نظر ما اتفاقا یادآوری و فراموش نكردن این مواضع و سخنان و نوشته ها شرط دستیابی به اتحاد در حول جنبش سبز و فراتر از آن است. انفعال موجود در خارج كشور یا برخی اظهار نظرها و سخنان و نوشته هایی كه در داخل كشور تحت عنوان "چپ" برضد جنبش سبز نوشته می شود، همه بدلیل آن است كه احساس مسئولیت تاریخی و احساس مسئولیت پاسخگوئی برای بسیاری وجود ندارد. باید سخنان دیروز این آقایان را به یادشان آورد تا بدانند آنچه امروز می گویند فراموش نخواهد شد و فردا باید پاسخگوی آن باشند.



نقل قول ها از منابع زیر است:
کار شماره های 162- 161- 160- 159

نشریه میهن 522 و شماره 61 (ویژه تحریم انتخابات)
راه آزادی شماره 52
اتحاد کار 39
راه کارگر 145


راه توده 305 2 اسفند ماه

بازگشت